Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۰۰
ویرایش
imported>Mahdiemadi جز (حوا در سنت اسلامی اصلاح لینک بهشت آدم) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{الگو:کتابشناسی ناقص}} | {{الگو:کتابشناسی ناقص}} | ||
[[پرونده:مقبره کنونی حوا در جده.jpg|بندانگشتی|250px|مقبره منسبوب به حوا در [[جده (شهر)|جده]]]] | [[پرونده:مقبره کنونی حوا در جده.jpg|بندانگشتی|250px|مقبره منسبوب به حوا در [[جده (شهر)|جده]]]] | ||
'''حَوّا'''، نخستین زن، همسر [[حضرت آدم]] و مادر نسل بشر است. در کتب مقدس یهودی-مسیحی از او نام برده شده اما در [[قرآن]] نام حوا ذکر نشده و فقط با عنوان همسر آدم به او اشاره میشود. در کتب [[تفسیر|تفسیری]]، تاریخی و روایی مسلمانان نام حوا آمده و داستانهایی درباره خلقت او، خوردن او و آدم از میوه ممنوعه، هبوطشان به زمین و زندگی آنان پس از [[هبوط]] | '''حَوّا'''، نخستین زن، همسر [[حضرت آدم]] و مادر نسل بشر است. در کتب مقدس یهودی-مسیحی از او نام برده شده اما در [[قرآن]] نام حوا ذکر نشده و فقط با عنوان همسر آدم به او اشاره میشود. در کتب [[تفسیر|تفسیری]]، تاریخی و روایی مسلمانان نام حوا آمده و داستانهایی درباره خلقت او، خوردن او و آدم از میوه ممنوعه، هبوطشان به زمین و زندگی آنان پس از [[هبوط]] نقل شده است. درباره محل دفن حوا اختلاف است و مرقدی در [[جده]] [[عربستان]] به او نسبت داده میشود. | ||
==واژه شناسی حوا== | ==واژه شناسی حوا== | ||
این نام در عهد قدیم به عبری به صورت (حَوّاه) آمده است. این واژه در ترجمه | این نام در عهد قدیم به عبری به صورت (حَوّاه) آمده است. این واژه در ترجمه یونانی تورات، Evα و در لاتینی، Heva بوده و از لاتینی نیز به صورت Eve وارد زبانهای غربی شده است. درباره ریشه شناسی واژه حوا اختلاف هست؛ چنان که نُه ریشه محتمل برای آن ذکر کردهاند. | ||
#نظریه اول: بنابر عهد عتیق حضرت آدم همسر خود را حوّا نامید، از آن رو که او مادر همه زندگان است. | #نظریه اول: بنابر عهد عتیق حضرت آدم همسر خود را حوّا نامید، از آن رو که او مادر همه زندگان است. | ||
#نظریه دوم: ممکن است تغییریافته کلمه | #نظریه دوم: ممکن است تغییریافته کلمه حَیاه (به معنای زنده/ حی) باشد. به نظر اسکینر اصل وجود یک نام مستقل (حوّا) برای همسر آدم یا نخستین زن، احتمالا از نظریهای کهن در باب خاستگاه انسان به جا مانده که براساس آن، نخستین مادر، نماینده وحدت نسل است. بنابراین، واژه حوّا باید نخست متضمن معنای حیات و سپس منبع حیات، یعنی مادر باشد. | ||
#نظریه سوم: سومین ریشه پیشنهادی مبتنی بر شباهت آوایی واژه حوّا با واژه آرامی حیوی یا حِویا به معنای مار است. بنابراین ریشهشناسی، وجه تسمیه حوا این است که او در فریفتن آدم مانند مار عمل کرد؛ همانطور که مار موجب هلاکت حوّا شد، حوّا هم مارِ همسرش شد.<ref>دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> | #نظریه سوم: سومین ریشه پیشنهادی مبتنی بر شباهت آوایی واژه حوّا با واژه آرامی حیوی یا حِویا به معنای مار است. بنابراین ریشهشناسی، وجه تسمیه حوا این است که او در فریفتن آدم مانند مار عمل کرد؛ همانطور که مار موجب هلاکت حوّا شد، حوّا هم مارِ همسرش شد.<ref>دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==حوّا در سنّت یهودی== | ==حوّا در سنّت یهودی== | ||
===آفرینش حوا=== | ===آفرینش حوا=== | ||
در عهد قدیم درباره آفرینش انسان دو روایت آمده است. در روایت نخست، انسان به صورت مرد و زن (نر و ماده) آفریده شده و بنابر روایت دوم، ابتدا مرد و سپس زن آفریده شده است. محققان معتقدند این دو روایت متعلق به دو مرحله ویرایشی مختلف از متن [[تورات]] است. | در عهد قدیم درباره آفرینش انسان دو روایت آمده است. در روایت نخست، انسان به صورت مرد و زن (نر و ماده) آفریده شده و بنابر روایت دوم، ابتدا مرد و سپس زن آفریده شده است. محققان معتقدند این دو روایت متعلق به دو مرحله ویرایشی مختلف از متن [[تورات]] است. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
===هبوط آدم و حوا از بهشت=== | ===هبوط آدم و حوا از بهشت=== | ||
بنابر عهد قدیم، آدم و زن او، هر دو، در [[بهشت آدم|بهشت]] برهنه بودند بدون آنکه احساس شرم کنند. مار زن را فریب داد و او را به خوردن میوه درخت معرفت نیک و بد تشویق کرد که خدا او و آدم را از خوردنش منع کرده بود. زن این میوه را خورد و به آدم نیز خوراند و در نتیجه، چشم هر دوی آنان باز شد و فهمیدند که عریانند. چون خدا آدم را بازخواست کرد، آدم زن خود را و او نیز مار را متهم کرد. پس خداوند، آدم و زن و مار را به سبب جرمی که مرتکب شده بودند، مجازات کرد. از جمله به زن گفته شد: «درد و حاملگیات را بسیار زیاد خواهم کرد؛ با درد بچه خواهی زایید و اشتیاقت به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد». سپس، آدم و حوّا از بهشت رانده شدند مبادا که از درخت حیات نیز بخورند و تا ابد زنده بمانند. | بنابر عهد قدیم، آدم و زن او، هر دو، در [[بهشت آدم|بهشت]] برهنه بودند بدون آنکه احساس شرم کنند. مار زن را فریب داد و او را به خوردن میوه درخت معرفت نیک و بد تشویق کرد که خدا او و آدم را از خوردنش منع کرده بود. زن این میوه را خورد و به آدم نیز خوراند و در نتیجه، چشم هر دوی آنان باز شد و فهمیدند که عریانند. چون خدا آدم را بازخواست کرد، آدم زن خود را و او نیز مار را متهم کرد. پس خداوند، آدم و زن و مار را به سبب جرمی که مرتکب شده بودند، مجازات کرد. از جمله به زن گفته شد: «درد و حاملگیات را بسیار زیاد خواهم کرد؛ با درد بچه خواهی زایید و اشتیاقت به شوهرت خواهد بود و او بر تو حکمرانی خواهد کرد». سپس، آدم و حوّا از بهشت رانده شدند مبادا که از درخت حیات نیز بخورند و تا ابد زنده بمانند. | ||
===نام حوا در عهد قدیم=== | ===نام حوا در عهد قدیم=== | ||
حوّا در عهد قدیم به سه نام خوانده شده که هریک از این نامها، معنا و کاربردی خاص در این کتاب یافته است. نخست، خدا، او و همسرش را به یک نام یعنی آدم خوانده است. دومین نام، ایشاه، را آدم بر وی نهاد که بر نقش او به عنوان همسر و شریک زندگی مرد دلالت دارد. این نام در داستان خلقت و هبوط انسان آمده است. | حوّا در عهد قدیم به سه نام خوانده شده که هریک از این نامها، معنا و کاربردی خاص در این کتاب یافته است. نخست، خدا، او و همسرش را به یک نام یعنی آدم خوانده است. دومین نام، ایشاه، را آدم بر وی نهاد که بر نقش او به عنوان همسر و شریک زندگی مرد دلالت دارد. این نام در داستان خلقت و هبوط انسان آمده است. | ||
حوّا، سومین نامی است که پس از داستان هبوط بدان خوانده شده؛ یکبار به معنای مادر نسل بشر، به طور عام و بار دیگر به عنوان مادر نخستین پسرش، قابیل.<ref>دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> | حوّا، سومین نامی است که پس از داستان هبوط بدان خوانده شده؛ یکبار به معنای مادر نسل بشر، به طور عام و بار دیگر به عنوان مادر نخستین پسرش، قابیل.<ref>دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> | ||
===زندگی حوا پس از هبوط=== | ===زندگی حوا پس از هبوط=== | ||
در برخی ملحقات عهد قدیم، اطلاعاتی درباره زندگی حوّا پس از اخراجش از [[بهشت آدم|بهشت]] هست. از جمله آمده است که آدم و حوّا پس از رانده شدن از عَدْن، همه جا به دنبال غذا میگردند و خوراکی شبیه آنچه در بهشت میخوردند، نمییابند، لذا چاره کار را در [[توبه]] میجویند. براساس تصمیم آدم، حوّا تا گردن در آب دجله فرو میرود و ۳۷ روز در آنجا میماند. آدم نیز در آب رود اردن فرو میرود و چهل روز آنجا میماند. اما در روز هجدهم، شیطان در قالب یک فرشته دوباره حوّا را فریب میدهد و با القای اینکه خداوند [[توبه]] شما را پذیرفته است، موجب میشود که او پیش از اتمام زمان مقرر، از آب خارج شود. آدم او را مؤاخذه میکند که چرا عهد خویش را شکسته و حوّا درمییابد که دوباره فریب خورده است. حوّا با پذیرش هر دو خطای خویش، آدم را ترک میکند و در حالی که باردار است به غرب میرود. به هنگام وضع حمل با درد بسیار مواجه میشود و هرچه خدا را برای یاری میخواند، صدایش شنیده نمیشود. پس با زاری آدم را به یاری میخواند. با دعای آدم، فرشتگان در وضع حمل حوّا حضور مییابند و شرایط را برایش مهیا میسازند و آنگاه او قائن ([[قابیل]]) را به دنیا میآورد. سپس آدم، همسر و فرزندش را به شرق بازمیگرداند و حوّا در آنجا [[هابیل]] را به دنیا میآورد. | در برخی ملحقات عهد قدیم، اطلاعاتی درباره زندگی حوّا پس از اخراجش از [[بهشت آدم|بهشت]] هست. از جمله آمده است که آدم و حوّا پس از رانده شدن از عَدْن، همه جا به دنبال غذا میگردند و خوراکی شبیه آنچه در بهشت میخوردند، نمییابند، لذا چاره کار را در [[توبه]] میجویند. براساس تصمیم آدم، حوّا تا گردن در آب دجله فرو میرود و ۳۷ روز در آنجا میماند. آدم نیز در آب رود اردن فرو میرود و چهل روز آنجا میماند. اما در روز هجدهم، شیطان در قالب یک فرشته دوباره حوّا را فریب میدهد و با القای اینکه خداوند [[توبه]] شما را پذیرفته است، موجب میشود که او پیش از اتمام زمان مقرر، از آب خارج شود. آدم او را مؤاخذه میکند که چرا عهد خویش را شکسته و حوّا درمییابد که دوباره فریب خورده است. حوّا با پذیرش هر دو خطای خویش، آدم را ترک میکند و در حالی که باردار است به غرب میرود. به هنگام وضع حمل با درد بسیار مواجه میشود و هرچه خدا را برای یاری میخواند، صدایش شنیده نمیشود. پس با زاری آدم را به یاری میخواند. با دعای آدم، فرشتگان در وضع حمل حوّا حضور مییابند و شرایط را برایش مهیا میسازند و آنگاه او قائن ([[قابیل]]) را به دنیا میآورد. سپس آدم، همسر و فرزندش را به شرق بازمیگرداند و حوّا در آنجا [[هابیل]] را به دنیا میآورد. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۲: | ||
==حوا در سنّت مسیحی== | ==حوا در سنّت مسیحی== | ||
در عهد جدید، تنها دو جا به نخستین زن با نام حوّا اشاره شده است؛ یکبار، از فریب خوردن حوّا به عنوان هشداری برای مسیحیان یاد شده و دیگر بار، با اشاره به خلقت حوّا پس از آدم و اغفال او (نه آدم) گفته شده که زن حق ندارد معلم شود و نباید بر شوهر تسلط یابد و تنها به شرط داشتن ایمان و تقوا، با به دنیا آوردن فرزند، از گناه و تقصیری که مرتکب شده، نجات مییابد.<ref>دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> | در عهد جدید، تنها دو جا به نخستین زن با نام حوّا اشاره شده است؛ یکبار، از فریب خوردن حوّا به عنوان هشداری برای مسیحیان یاد شده و دیگر بار، با اشاره به خلقت حوّا پس از آدم و اغفال او (نه آدم) گفته شده که زن حق ندارد معلم شود و نباید بر شوهر تسلط یابد و تنها به شرط داشتن ایمان و تقوا، با به دنیا آوردن فرزند، از گناه و تقصیری که مرتکب شده، نجات مییابد.<ref>دانشنامه معیار کتاب مقدس، ذیل "Eve".</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۳۸: | ||
در قرآن کریم واژه حوّا ذکر نشده و ذیل آیات راجع به حضرت آدم، از حوّا با عنوان همسر آدم (زَوْجکَ) یاد شده است.<ref>بقره، آیه۳۵؛ اعراف، آیه۱۹؛ طه، آیه۱۱۷.</ref> | در قرآن کریم واژه حوّا ذکر نشده و ذیل آیات راجع به حضرت آدم، از حوّا با عنوان همسر آدم (زَوْجکَ) یاد شده است.<ref>بقره، آیه۳۵؛ اعراف، آیه۱۹؛ طه، آیه۱۱۷.</ref> | ||
البته در احادیث و کتب تاریخی و تفسیری، همسر آدم حوا نامیده شده و گفته شده این نامگذاری از آنرو بوده که حوّا مادر همه زندگان<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۹۴۰. </ref> یا از | البته در احادیث و کتب تاریخی و تفسیری، همسر آدم حوا نامیده شده و گفته شده این نامگذاری از آنرو بوده که حوّا مادر همه زندگان<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۹۴۰. </ref> یا از حی (موجود زنده، یعنی آدم) خلق شده است.<ref>طبری، جامع، ذیل بقره: ۳۵؛ ابن بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۲؛مجلسی، بحار الانوار، ج۱۱، ص۱۰۰-۱۰۱. </ref> همچنین در روایتی، آدم حوّا را أثّا نامید که در زبان نبطی به معنای زن است.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۹.</ref> | ||
===کیفیت آفرینش آدم و حوا در قرآن=== | ===کیفیت آفرینش آدم و حوا در قرآن=== | ||
در قرآن تأکید شده است که آدم از خاک آفریده شد<ref>آل عمران، آیه۵۹؛ حجر، آیه۲۸ و آیات دیگر.</ref> و نیز آمده: «(خدا) شما را از نفسی واحد خلق کرد و جفتش را از او آفرید».<ref>نساء، آیه۱؛ اعراف، آیه۱۸۹.</ref> | در قرآن تأکید شده است که آدم از خاک آفریده شد<ref>آل عمران، آیه۵۹؛ حجر، آیه۲۸ و آیات دیگر.</ref> و نیز آمده: «(خدا) شما را از نفسی واحد خلق کرد و جفتش را از او آفرید».<ref>نساء، آیه۱؛ اعراف، آیه۱۸۹.</ref> | ||
عموم مفسران متقدم بر این عقیدهاند که در این آیات منظور از نفس، آدم و منظور از زوج، حوّاست و بنابر روایات، خدا او را از یکی از دندههای آدم<ref>ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۷۵؛ قمی، تفسیرالقمی، ذیل نساء: ۱؛ ابن بابویه، علل الشرایع، ج۲، ص۴۷۱. </ref> از زیاده خاکی که آدم را از آن خلق کرده بود آفرید.<ref>عیاشی، کتاب التفسیر، ذیل نساء: ۱؛ ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیات؛ فخر | عموم مفسران متقدم بر این عقیدهاند که در این آیات منظور از نفس، آدم و منظور از زوج، حوّاست و بنابر روایات، خدا او را از یکی از دندههای آدم<ref>ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۷۵؛ قمی، تفسیرالقمی، ذیل نساء: ۱؛ ابن بابویه، علل الشرایع، ج۲، ص۴۷۱. </ref> از زیاده خاکی که آدم را از آن خلق کرده بود آفرید.<ref>عیاشی، کتاب التفسیر، ذیل نساء: ۱؛ ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیات؛ فخر رازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل آیات.</ref> | ||
به نظر برخی مفسران، مراد این آیات آن است که خدا جفت آدم را از جنس او آفرید، همانطور که در آیات دیگر، عبارت «من أنفسکم»<ref>توبه، آیه۱۲۸؛ نحل، آیه۷۲. </ref> به همین معناست. به علاوه، این تفاسیر با ادامه آیه ۱۸۹ سوره اعراف که میگوید «تا بدان آرام گیرد»، سازگارتر است، زیرا هرکس به همجنس خود متمایل است و بدان انس میگیرد.<ref>شریف رضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، ج۱، | به نظر برخی مفسران، مراد این آیات آن است که خدا جفت آدم را از جنس او آفرید، همانطور که در آیات دیگر، عبارت «من أنفسکم»<ref>توبه، آیه۱۲۸؛ نحل، آیه۷۲. </ref> به همین معناست. به علاوه، این تفاسیر با ادامه آیه ۱۸۹ سوره اعراف که میگوید «تا بدان آرام گیرد»، سازگارتر است، زیرا هرکس به همجنس خود متمایل است و بدان انس میگیرد.<ref>شریف رضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، ج۱، ص۳۰۸۳۰۹؛ فخر رازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل نساء: ۱؛ طباطبائی، تفسیر المیزان، ذیل نساء: ۱؛ سبحانی، القصص القرآنیة: دراسة و معطیات و اهداف، ج۱، ص۹۲۹۳.</ref> | ||
برخی از معاصران گفتهاند که مراد از نفس واحد، آدم ابوالبشر نیست، بلکه منظور از آن، اصل و منشأ خلقت انسان (اعم از مرد و زن) است و نتیجه گرفتهاند که زن ومرد، هر دو، از گوهری واحد آفریده شدهاند.<ref>رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل نساء: ۱؛ جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ج۱، | برخی از معاصران گفتهاند که مراد از نفس واحد، آدم ابوالبشر نیست، بلکه منظور از آن، اصل و منشأ خلقت انسان (اعم از مرد و زن) است و نتیجه گرفتهاند که زن ومرد، هر دو، از گوهری واحد آفریده شدهاند.<ref>رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل نساء: ۱؛ جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ج۱، ص۴۲۴۴.</ref> | ||
بعضی نیز با تکیه بر نظریههای زیست شناختی جدید، نفس واحد را نخستین جانداری دانستهاند که نوع بشر از آن نشئت گرفتهاست. این جاندار درابتدا به صورت غیرجنسی تولید مثل کرد و بعد با جاندار مؤنثی که از خود او به وجود آمد، جفتگیری کرد و نسل انسان را به وجود آورد. بنابراین دیدگاه، در مرحله نخست تکامل انسان، جفت او مستقلا آفریده نشد، بلکه جفتش از خودش به وجود آمد. بنابراین، تولیدمثل انسان در نخستین مرحله، تولیدمثل جنسی نبود. علاوه بر این، ارتباط مستقیم جنسیت نوزادان به پدر (و نه مادر)، نیز حاکی از این واقعیت است که همجنس مرد و همجنس زن از یک نفس، یعنی از مرد، پدید آمدهاند.<ref>رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل نساء: ۱؛ | بعضی نیز با تکیه بر نظریههای زیست شناختی جدید، نفس واحد را نخستین جانداری دانستهاند که نوع بشر از آن نشئت گرفتهاست. این جاندار درابتدا به صورت غیرجنسی تولید مثل کرد و بعد با جاندار مؤنثی که از خود او به وجود آمد، جفتگیری کرد و نسل انسان را به وجود آورد. بنابراین دیدگاه، در مرحله نخست تکامل انسان، جفت او مستقلا آفریده نشد، بلکه جفتش از خودش به وجود آمد. بنابراین، تولیدمثل انسان در نخستین مرحله، تولیدمثل جنسی نبود. علاوه بر این، ارتباط مستقیم جنسیت نوزادان به پدر (و نه مادر)، نیز حاکی از این واقعیت است که همجنس مرد و همجنس زن از یک نفس، یعنی از مرد، پدید آمدهاند.<ref>رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ذیل نساء: ۱؛ بهبودی، «بازنگری تاریخ انبیاء در قرآن»، ص۲۸۶۲۹۲.</ref> | ||
===هبوط آدم و حوا در قرآن=== | ===هبوط آدم و حوا در قرآن=== | ||
در قرآن کریم از آفرینش حوّا سخنی به میان نیامده است. بنابر آیات قرآن، آدم و همسرش به خواست خدا در [[بهشت آدم|بهشت]] ساکن شدند. آنها میتوانستند از هر خوراکی در بهشت استفاده کنند، جز میوه یک درخت، و در صورت نزدیک شدن به آن درخت از ظالمان محسوب میشدند. شیطان هر دوی آنها را فریب داد و آنها میوه ممنوعه را خوردند. در پی آن، بدیهای آنها بر یکدیگر پدیدار شد و آنها کوشیدند با برگهای بهشتی خود را بپوشانند. سپس از خدا خواستند که آنها را ببخشد. خدا نیز به آنها گفت که باید به زمین بروند و در آنجا زندگی کنند تا اینکه بمیرند و از آنجا خارج شوند.<ref>بقره، آیه۳۵-۳۸؛ اعراف، آیه۱۹-۲۵؛ طه، آیه۱۱۵-۱۲۳.</ref> | در قرآن کریم از آفرینش حوّا سخنی به میان نیامده است. بنابر آیات قرآن، آدم و همسرش به خواست خدا در [[بهشت آدم|بهشت]] ساکن شدند. آنها میتوانستند از هر خوراکی در بهشت استفاده کنند، جز میوه یک درخت، و در صورت نزدیک شدن به آن درخت از ظالمان محسوب میشدند. شیطان هر دوی آنها را فریب داد و آنها میوه ممنوعه را خوردند. در پی آن، بدیهای آنها بر یکدیگر پدیدار شد و آنها کوشیدند با برگهای بهشتی خود را بپوشانند. سپس از خدا خواستند که آنها را ببخشد. خدا نیز به آنها گفت که باید به زمین بروند و در آنجا زندگی کنند تا اینکه بمیرند و از آنجا خارج شوند.<ref>بقره، آیه۳۵-۳۸؛ اعراف، آیه۱۹-۲۵؛ طه، آیه۱۱۵-۱۲۳.</ref> | ||
=== نقش حوّا در گناه آدم=== | === نقش حوّا در گناه آدم=== | ||
در قرآن هیچ اشارهای به نقش حوّا در نخستین گناه آدم نشده است. بنابر عهد عتیق مار، حوا را و او نیز آدم را فریب داد، در حالیکه به گفته قرآن، شیطان هر دوی آنها را وسوسه کرد.<ref>بقره، آیه۳۶؛ اعراف، آیه۲۰.</ref> حتی در آیه ۱۲۰ سوره طه فقط از گفتگوی شیطان با آدم و وسوسه او سخن گفته شده و شیطان مستقیمآ به او خطاب کرده است. اما در این آیه به اینکه خطاب شیطان به حوّا بوده، اشارهای نشده است. بنابراین، در حالی که در سنّت یهودی | در قرآن هیچ اشارهای به نقش حوّا در نخستین گناه آدم نشده است. بنابر عهد عتیق مار، حوا را و او نیز آدم را فریب داد، در حالیکه به گفته قرآن، شیطان هر دوی آنها را وسوسه کرد.<ref>بقره، آیه۳۶؛ اعراف، آیه۲۰.</ref> حتی در آیه ۱۲۰ سوره طه فقط از گفتگوی شیطان با آدم و وسوسه او سخن گفته شده و شیطان مستقیمآ به او خطاب کرده است. اما در این آیه به اینکه خطاب شیطان به حوّا بوده، اشارهای نشده است. بنابراین، در حالی که در سنّت یهودی مسیحی، حوّا شخصیتی فریب خورده و گمراه کننده معرفی شده است، در قرآن، آدم و حوّا، هر دو، به یکاندازه مسئول شناخته شده و به عنوان نخستین زوج بشری به اخراج از بهشت محکوم شدهاند.<ref>ذیل مادّه، دانشنامه جهان اسلام، چاپ اول.</ref> | ||
===وسوسه شدن حوّا در احادیث=== | ===وسوسه شدن حوّا در احادیث=== | ||
هرچند در احادیث تفسیری، درباره جزئیات وسوسه شیطان و نقش حوّا در رانده شدن خود و همسرش از [[بهشت آدم|بهشت]] مطالبی آمده<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۱، | هرچند در احادیث تفسیری، درباره جزئیات وسوسه شیطان و نقش حوّا در رانده شدن خود و همسرش از [[بهشت آدم|بهشت]] مطالبی آمده<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۵۶.</ref> که ظاهراً برگرفته از داستان مذکور در سفر پیدایش در عهد عتیق است.<ref>طباطبائی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۴۰.</ref> | ||
همچنین در حدیثی با قید نام حوّا آمده: «اگر حوّا نبود، جنس زن به شوهرش خیانت نمیکرد»<ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۲۶؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۹.</ref> که مراد از خیانت، نقش حوّا در نخستین گناه آدم دانسته شده است.<ref>نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۰، ص۵۹؛ ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۱.</ref> همچنین روایتی بر وسوسه شدن حوّا پس از اخراج از بهشت دلالت دارد. بنابراین روایت، حوّا باردار میشد ولی بچهاش زنده نمیماند. شیطان (که حارث نامیده میشد) نزد وی آمد و او را وسوسه کرد که بچه را عبدالحارث بنامد تا زنده بماند. آنان نیز چنین کردند در حالی که این وسوسهای شیطانی بود.<ref>ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۱؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۴، ص۳۳۲؛ طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۱۴۸-۱۵۰؛ قمی، تفسیرالقمی، ذیل اعراف: ۱۹۰.</ref> بنابراین روایت، حوّا دوباره موجب فریب آدم شد. (عالمان شیعه و سنّی نقدها یا تأویلاتی در این زمینه دارند.)<ref>علم الهدی، تنزیةالانبیاء، ج۱، | همچنین در حدیثی با قید نام حوّا آمده: «اگر حوّا نبود، جنس زن به شوهرش خیانت نمیکرد»<ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۲۶؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۹.</ref> که مراد از خیانت، نقش حوّا در نخستین گناه آدم دانسته شده است.<ref>نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۰، ص۵۹؛ ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۱.</ref> همچنین روایتی بر وسوسه شدن حوّا پس از اخراج از بهشت دلالت دارد. بنابراین روایت، حوّا باردار میشد ولی بچهاش زنده نمیماند. شیطان (که حارث نامیده میشد) نزد وی آمد و او را وسوسه کرد که بچه را عبدالحارث بنامد تا زنده بماند. آنان نیز چنین کردند در حالی که این وسوسهای شیطانی بود.<ref>ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۵، ص۱۱؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۴، ص۳۳۲؛ طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۱۴۸-۱۵۰؛ قمی، تفسیرالقمی، ذیل اعراف: ۱۹۰.</ref> بنابراین روایت، حوّا دوباره موجب فریب آدم شد. (عالمان شیعه و سنّی نقدها یا تأویلاتی در این زمینه دارند.)<ref>علم الهدی، تنزیةالانبیاء، ج۱، ص۲۹۳۴؛ ذیل اعراف: ۱۹۰، طبرسی، تفسیر مجمع البیان.</ref> علامه مجلسی صدور این روایات از امامان شیعه را از روی تقیه دانسته است؛ علامه طباطبائی [۸۷] این روایت و نظایر آن را جعلی یا از اسرائیلیات دانسته است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۱، ص۲۴۹۲۵۶.</ref> | ||
===حوا در کتب تاریخی=== | ===حوا در کتب تاریخی=== | ||
با اینکه در منابع حدیثی شیعه و سنّی، روایات معدودی درباره حوا آمده است، در کتابهای تاریخ، تراجم و قصص انبیا روایاتی فراوان، گوناگون و غالباً از گونه اسرائیلیات دیده میشود.<ref>عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری: دراسة فی اللغة و المصادر العبریه، ج۱، ص۱۰۶۱۰۸؛ محمد قاسمی، اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا در تفاسیر قرآن، ج۱، ص۲۴۰۲۶۲.</ref> بنابراین روایات، هنگامی که خدا حضرت آدم را در [[بهشت آدم|بهشت]] ساکن کرد، وی تنها بود. سپس خدا او را به خوابی عمیق فرو برد و حوّا را از یکی از دندههای پهلوی چپش خلق کرد. در طول این عمل، آدم هیچ دردی حس نکرد، زیرا در غیر این صورت میلی به زن نمیداشت. سپس بر حوّا لباسهای بهشتی پوشاندند، وی را آراستند و بالای سر آدم نشاندند. آدم پس از بیدار شدن او را دید و وی را حوّا نامید. | |||
با اینکه در منابع حدیثی شیعه و سنّی، روایات معدودی درباره حوا آمده است، در کتابهای تاریخ، تراجم و قصص انبیا روایاتی فراوان، گوناگون و غالباً از گونه اسرائیلیات دیده میشود.<ref>عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری: دراسة فی اللغة و المصادر العبریه، ج۱، | [[پرونده:نمایی قدیمی از مرقد حوا در جده.jpg|بندانگشتی|۲۰۰px|نمایی قدیمی از مرقد حوا در جده (۱۹۱۸م)]] | ||
[[پرونده:نمایی قدیمی از مرقد حوا در جده.jpg|بندانگشتی| | |||
در همین منابع آمده است که آدم و حوّا در بهشت در ناز و نعمت بودند، اما ابلیس، که از دهان مار سخن میگفت، با کمک طاووس آنها را فریب داد و میوه ممنوعه (جاودانگی) را ابتدا حوّا و سپس آدم خورد. در روایتی آمده است تا زمانی که آدم عقل سلیم داشت از میوه ممنوعه نخورد، ازاینرو، حوّا به او شراب نوشاند و سپس او را نزد درخت برد و وادار به خوردن از میوه آن نمود. | در همین منابع آمده است که آدم و حوّا در بهشت در ناز و نعمت بودند، اما ابلیس، که از دهان مار سخن میگفت، با کمک طاووس آنها را فریب داد و میوه ممنوعه (جاودانگی) را ابتدا حوّا و سپس آدم خورد. در روایتی آمده است تا زمانی که آدم عقل سلیم داشت از میوه ممنوعه نخورد، ازاینرو، حوّا به او شراب نوشاند و سپس او را نزد درخت برد و وادار به خوردن از میوه آن نمود. | ||
آدم و حوّا در پی تخلف از امر الهی و خوردن میوه ممنوعه، محکوم و از بهشت رانده شدند. علاوه بر جزاهای مشترک، به حوّا و سپس همه زنان پس از او جزاهای بسیار دیگری از جمله عادت ماهانه، حاملگی و درد زایمان داده شد. پس از رانده شدن از بهشت، آدم در هند و حوّا در جده فرود آمد و پس از توبه، در عرفات با یکدیگر ملاقات کردند. آنان بعضی از مناسک حج را به جای آوردند و حوّا برای نخستین بار حیض شد. آدم پایش را بر زمین کوبید و آب زمزم جاری شد و حوّا با آن غسل کرد. حوّا از بیست بار وضع حمل چهل بچه به دنیا آورد. او یک سال پس از آدم درگذشت و در جوارش به خاک سپرده شد.<ref>ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، | آدم و حوّا در پی تخلف از امر الهی و خوردن میوه ممنوعه، محکوم و از بهشت رانده شدند. علاوه بر جزاهای مشترک، به حوّا و سپس همه زنان پس از او جزاهای بسیار دیگری از جمله عادت ماهانه، حاملگی و درد زایمان داده شد. پس از رانده شدن از بهشت، آدم در هند و حوّا در جده فرود آمد و پس از توبه، در عرفات با یکدیگر ملاقات کردند. آنان بعضی از مناسک حج را به جای آوردند و حوّا برای نخستین بار حیض شد. آدم پایش را بر زمین کوبید و آب زمزم جاری شد و حوّا با آن غسل کرد. حوّا از بیست بار وضع حمل چهل بچه به دنیا آورد. او یک سال پس از آدم درگذشت و در جوارش به خاک سپرده شد.<ref>ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۱۴۲۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۱۵؛ ثعلبی، قصص الانبیاء، ج۱، ص۲۵۴۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۹، ص۱۰۱-۱۱۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۳۲۵۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۱، ص۹۹-۱۲۲. </ref> | ||
===مدفن حوا=== | ===مدفن حوا=== | ||
درباره مدفن حوا اختلاف هست. برخی جدّه را محل فرود آمدن و مدفن حوّا دانستهاند<ref>رجوع کنید به ابن | درباره مدفن حوا اختلاف هست. برخی جدّه را محل فرود آمدن و مدفن حوّا دانستهاند<ref>رجوع کنید به ابن قُتَیبه، ص۱۵؛ ابن فقیه، ص۲۶۸؛ طبری، ج ۱، ص۱۲۱۱۲۲؛ بکری، ج ۱، ص۶۲.</ref> و بنا به قولی به همین سبب جدّه نامیده شده است. ظاهراً نخستین «مقبرة حوّا» را ایرانیان ساختهاند.<ref>رجوع کنید به ابن مجاور، قسم ۱، ص۴۷ ۴۸.</ref> حکومت سعودی این مقبره را تخریب کرد. برخی روایات و نقلهای تاریخی هم دلالت بر این دارند که حوا در غاری واقع در کوه ابوقبیس در [[مکه]] و کنار [[حضرت آدم]] مدفون است.<ref>طبری، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس| | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
*آمال محمد عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری: دراسة فی اللغة و المصادر العبریه، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱. | *آمال محمد عبدالرحمان ربیع، الاسرائیلیات فی تفسیرالطبری: دراسة فی اللغة و المصادر العبریه، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱. | ||
*ابناثیر، الکامل فی التاریخ (علی بن محمد)، الکامل فی التاریخ، بیروت | *ابناثیر، الکامل فی التاریخ (علی بن محمد)، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/ ۱۹۶۵۱۹۶۶، چاپ افست ۱۳۹۹۱۴۰۲/ ۱۹۷۹۱۹۸۲. | ||
*ابناثیر، الکامل فی التاریخ (مبارک بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم، ۱۳۶۴ش. | *ابناثیر، الکامل فی التاریخ (مبارک بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم، ۱۳۶۴ش. | ||
*ابن بابویه، الامالی، قم، ۱۴۱۷ق. | *ابن بابویه، الامالی، قم، ۱۴۱۷ق. | ||
*ابن بابویه، علل الشرایع، نجف | *ابن بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۵۱۳۸۶، چاپ افست قم. | ||
*ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۶۱ش. | *ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علیاکبر غفاری، قم، ۱۳۶۱ش. | ||
*ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق | *ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰۱۳۰۱، چاپ افست بیروت. | ||
*ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر. | *ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر. | ||
*ابنسعد، الطبقات | *ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت). | ||
*ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت | *ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵۱۴۲۱/ ۱۹۹۵۲۰۰۱. | ||
*ابن فقیه، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۳۸۸/۱۹۶۸. | *ابن فقیه، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۳۸۸/۱۹۶۸. | ||
*ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م. | *ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۹۴: | ||
*ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعا، ۱۹۷۹م. | *ابن هشام، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعا، ۱۹۷۹م. | ||
* بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت. | * بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت. | ||
*بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، | *بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفی سقا، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. | ||
*بهبودی، محمدباقر، «بازنگری تاریخ انبیاء در قرآن»، پژوهشهای | *بهبودی، محمدباقر، «بازنگری تاریخ انبیاء در قرآن»، پژوهشهای قرآنی،ش ۱۱۱۲ (پاییز زمستان ۱۳۷۶ش). | ||
* ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج ۴، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، ۱۴۰۳ق. | * ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج ۴، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، ۱۴۰۳ق. | ||
*ثعلبی، احمد بن محمد، قصص الانبیاء، المسمّی عرایس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة. | *ثعلبی، احمد بن محمد، قصص الانبیاء، المسمّی عرایس المجالس، بیروت: المکتبة الثقافیة. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۱: | ||
*خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، ۱۴۰۵ق. | *خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، ۱۴۰۵ق. | ||
*رشیدرضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۴، مصر، ۱۳۷۳ق. | *رشیدرضا، محمد، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۴، مصر، ۱۳۷۳ق. | ||
* | *مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق. | ||
*سبحانی، جعفر، القصص القرآنیة: دراسة و معطیات و اهداف، قم، ۱۴۲۷ق. | *سبحانی، جعفر، القصص القرآنیة: دراسة و معطیات و اهداف، قم، ۱۴۲۷ق. | ||
* شریف رضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آلکاشف الغطاء، بیروت، چاپ افست قم. | * شریف رضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آلکاشف الغطاء، بیروت، چاپ افست قم. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۰: | ||
* طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن. | * طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن. | ||
*علم الهدی، علی بن حسین، تنزیةالانبیاء، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۹. | *علم الهدی، علی بن حسین، تنزیةالانبیاء، بیروت، ۱۴۰۹/۱۹۸۹. | ||
*عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، | *عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۰۱۳۸۱ش، چاپ افست تهران. | ||
*فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره، ۲۰۰۳م. | *فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب، چاپ عماد زکی بارودی، قاهره، ۲۰۰۳م. | ||
*فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، چاپ یوسف الشیخ محمد بقاعی، بیروت، ۲۰۰۵م. | *فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، چاپ یوسف الشیخ محمد بقاعی، بیروت، ۲۰۰۵م. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۲۳: | ||
* دانشنامه جهان اسلام، چاپ اول. | * دانشنامه جهان اسلام، چاپ اول. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{پیامبران در قرآن}} | {{پیامبران در قرآن}} | ||
{{زنان تاثیرگذار از نگاه شیعه}} | {{زنان تاثیرگذار از نگاه شیعه}} |