imported>Shakeri |
|
خط ۱۴: |
خط ۱۴: |
| |تاریخ وفات/شهادت = | | |تاریخ وفات/شهادت = |
| | مدفن =[[مدینه]] | | | مدفن =[[مدینه]] |
| | از یاران = [[امام کاظم(ع)]]، [[امام رضا(ع]])، [[امام جواد(ع)]] | | | از یاران = [[امام کاظم(ع)]]، [[امام رضا(ع)]]، [[امام جواد(ع)]] |
| | فعالیتهای اجتماعی = | | | فعالیتهای اجتماعی = |
| }} | | }} |
| '''ابوجعفر احمد بن محمد بنابینصر بَزَنْطی'''، (۱۵۲-۲۱۰ق)، از عالمان متقدم [[امامیه]] در [[کوفه]] که در شمار اصحاب [[امام کاظم]](ع)، [[امام رضا]](ع)، [[امام جواد]](ع) و نیز از [[اصحاب اجماع]] است. | | '''ابوجعفر احمد بن محمد بنابینصر بَزَنْطی'''، (۱۵۲-۲۱۰ق)، از عالمان متقدم [[امامیه]] در [[کوفه]] که در شمار اصحاب [[امام کاظم]](ع)، [[امام رضا]](ع)، [[امام جواد]](ع) و نیز از [[اصحاب اجماع]] است. |
| ==نسب== | | ==زندگینامه== |
| نام جد اول و دومش به ترتیب عَمرو و زید بوده است که برای اختصار، غالباً نام اول را حذف می کنند و به جای زید نیز [[کنیه]] او، ابی نصر، را می آورند. گاهی نیز از بزنطی با عنوان “ابن ابی نصر” یاد میکنند.<ref>مامقانی ، ج۱، ص۷۷.</ref> گاهی برای فرا گیری علوم، نزد [[امامان شیعه|ائمه]] (ع) میشتافت. همچنین در خلال برخی روایات، از اقامت او در [[قادسیه]]، در حدود سال۲۰۰ق سخن آمده است.<ref>نک: حمیری، ۶۶؛ کشی، ۸۸ -۸۹.</ref>
| | احمد بن محمد بن عمرو بن زید از بزرگان شیعه در قرن دوم هجری است. کنیه زید، جد دوم، وی ابو نصر بوده است. در منابع روایی برای اختصار، غالباً نام جد اول را حذف می کنند و به جای زید نیز [[کنیه]] او، ابی نصر، را میآورند. یعنی غالبا از وی با عنوان احمد بن محمد بن ابی نصر یاد میشود. گاهی نیز از وی با عنوان “ابن ابی نصر” یاد میکنند.<ref>مامقانی ، ج۱، ص۷۷.</ref> |
|
| |
|
| کنیه او را ابوجعفر و به احتمال ابوعلی نقل کردهاند و میگویند که به بزنطی شهرت دارد.<ref>نیز رجوع کنید به ابن شهرآشوب، ص ۱۰؛ مامقانی ، ج ۱، ص ۷۷.</ref> | | لقب وی بزنطی است. بزنط نوعی از لباس بوده است و ظاهرا وی در کار خرید و فروش این لباس بوده است و به همین دلیل به بزنطی معروف شده است.<ref>أعيان الشيعة، ج۳، ص: ۱۴۰.</ref> برخی نیز معتقدند که بزنطی معرب بیزانسی است<ref>الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج۲۴، ص:۳۲۲.</ref> کنیه او ابوجعفر و به احتمال ابوعلی است.<ref>رجوع کنید به ابن شهرآشوب، ص ۱۰؛ مامقانی ، ج ۱، ص ۷۷.</ref> |
|
| |
|
| ==خاندان بزنطی==
| | خاندان بزنطی در کوفه زندگی میکردندو جزو مواليان (غير عرب) آن ديار به شمار میآمدند. آنان با قبیله عرب سکون، از شاخههای بزرگ قبیله [[کنده]] پیمان داشتند <ref> نجاشی، ص ۷۵؛ طوسی، ۱۳۵۱ش، ص ۳۶، پانویس؛ کشّی، ش ۱۱۰۲؛ تستری، ج ۱، ص ۵۶۳ـ۵۶۶؛ شیخ طوسی، ص ۳۶.</ref> و این مطلب مورد اتفاق است. اما در مورد این که اصل این خاندان از کجا بوده است مورد اختلاف است. برخی اصل این خاندان را ایرانی میدانند<ref>عزيز الله عطاردى، راويان امام رضا عليه السلام در مسند الرضا، كنگره جهانى امام رضا عليه السلام، ۱۳۶۷، چ ۱، ص ۷۶.</ref> و برخی این خاندان را بیزانسی میدانند.<ref>الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج۲۴، ص:۳۲۲.</ref> |
| وابستگی (وِلاء) او به قبیله سَکون، از شاخههای بزرگ قبیله [[کنده]] [[یمن]]، مورد اتفاق است.<ref> نجاشی، ص ۷۵؛ طوسی، ۱۳۵۱ش، ص ۳۶، پانویس؛ کشّی، ش ۱۱۰۲؛ تستری، ج ۱، ص ۵۶۳ـ۵۶۶؛ شیخ طوسی، ص ۳۶.</ref>
| |
| این خاندان در [[کوفه]] از خاندانهای معتبر [[شیعه دوازده امامی|امامی]] بوده، و از افراد شناخته شده آن پسر عموی وی، [[اسماعیل بن مهران]] قابل ذکر است.<ref>شیخطوسی، الفهرست، ۳، الغیبه، ۱؛ نجاشی، ۶، ۵، ۹۰؛ قس: کشی، ۸۹، بهتعبیر “کانا من ولد تحریف موالی السکون” </ref> | |
| | |
| ==ارتباط با امامان (ع) هم عصر==
| |
| در میان منابع [[رجال|رجالی]]، تنها برخی به گفتگوی بزنطی با [[امام جواد (ع)]] اشاره کردهاند.<ref>نک: شیخطوسی، رجال، ۹۷؛ نجاشی، ۵.</ref> در اینکه وی از [[امام کاظم (ع)]] روایت نقل کرده اختلاف است،<ref>نک: شیخطوسی، همان، ۶۶؛ برای نقد اقوال نک: تستری، /۶۸.</ref> افزون بر ائمه (ع)، بزنطی از شیوخی از اصحاب ائمه (ع) نیز دانش آموخته است که از شمار آنان میتوان کسانی چون [[عبدالله بن سنان]]، [[حماد بن عثمان]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابان بن عثمان]] و [[عاصم بن حمید]] را برشمرد. | |
| {{اصحاب اجماع}} | | {{اصحاب اجماع}} |
| ==شاگردان==
| | بزنطی در سال ۲۲۱ هجری قمری درگذشت.<ref>رجال العلامة - خلاصة الأقوال، ص: ۱۳</ref> |
| در فهرست شاگردان و راویان او نیز نام شخصیتهای برجستهای چون [[ابراهیم بن هاشم قمی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[احمد بن محمد برقی]]، [[حسن بن محبوب]] و [[علی بن مهزیار اهوازی]] دیده میشود. در شمار شاگردان او همچنین باید به [[محمد بن عیسی بن عبید یقطینی]] اشاره کرد که به گفته خود در ۱۰ق/۲۵م از وی دانش آموخته است.<ref>نجاشی، ص۹۰؛ نیز نک: اردبیلی، ص۹ -۱؛ خویی، ص۳۶- ۳۸.</ref> | | ==جایگاه حدیثی و علمی== |
| | | *نام بزنطی در سلسله سند حدود ۷۹۰ حدیث وجود دارد.<ref>معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرجال، ج۳، ص: ۲۲</ref> |
| ==گرایش مذهبی==
| |
| از نظر گرایش مذهبی، وی پس از درگذشت [[امام کاظم (ع) |امامکاظم(ع)]]، نخست در شمار قائلان به [[واقفه|وقف]] قرار داشت، اما در پی مکاتبهای با [[امامرضا]] (ع)، به امامت آن حضرت معتقد شد.<ref>نک: حمیری، ص ۵۲؛ ابنبابویه، عیون، ص۱۳؛ شیخطوسی، الغیبه، ص ۱-۲.</ref>
| |
| | |
| از آن پس، نام او در کنار رجالی چون [[هشام بن سالم]] و [[صفوان بن یحیی]] جای گرفته است که از نخستین مروجان گرایش [[قطعیه]] در کوفه بودهاند و بر پایه آنچه [[علی بناحمد علوی]]، مؤلف واقفی کتاب نصرهالواقفه نمایانده، وی مؤثرترین فرد در ترویج گرایش قطعی بوده است.<ref>نک: الغیبه، ص۲.</ref>
| |
| | |
| ==نماینده مکتب هشام==
| |
| در پیجویی گرایشهای درونی قطعیه نیز باید گفت: پس از درگذشت هشام بن سالم، بزنطی تنها شخصیتی است که میتوان او را نماینده هشام بن سالم در دفاع از مواضع اصولی آن مکتب به شمار آورد، وی به نقد دیدگاههای اساسی مکتب هشام بن حکم در باب دانش امام و منابع دانش [[فقه|فقهی]] ائمه(ع) همت گمارده است.<ref>نک: پاکتچی، ۵</ref>
| |
| | |
| ==روایات بزنطی در باب علم ائمه (ع) ==
| |
| در باب علم [[ائمه|ائمه (ع)]] روایات متعددی به نقل از بزنطی در منابع روایی [[امامیه|امامیه]]، همچون [[کافی]] [[کلینی]]، [[قرب الاسناد]] [[عبدالله بن جعفر حمیری|حمیری]]، [[بصائر الدرجات]] [[صفار قمی|صفار]] و کتاب [[الاختصاص]] به ثبت رسیده است، اما در این میان، یک روایت با وجود کوتاهی سخن، از درخششی خاص در تبیین مواضع مکتب هشامبن سالم برخوردار است؛ بر پایه این روایت که بر نقل مستقیم بزنطیاز [[امامرضا]] استوار است، ایمان هیچ بندهای کمال نمییابد، مگر آنکه بشناسد آنچه برای نخستین ایشان ائمه(ع) است، برای آخرینایشان نیز همان است و ایشان در حجت و طاعت و [[حلال]] و [[حرام]] با یکدیگر برابرند.<ref>حمیری، ۵۳؛ الاختصاص، ۲؛ قس: همین مضموناز صفوانبنیحیی، کلینی، /۷۵.</ref>
| |
|
| |
|
| ==جایگاه رجالی==
| | *وی از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد بوده است.<ref>معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرجال، ج۳، ص: ۱۸.</ref> او علاوه بر نقل روایت از امامان، از کسانی چون [[عبدالله بن سنان]]، [[حماد بن عثمان]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابان بن عثمان]] و [[عاصم بن حمید]] نقل روایت کرده است.<ref>معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرجال، ج۳، ص: ۲۱.</ref> |
| از نظر جایگاه [[رجال|رجالی]]، در منابع امامیه بر اعتبار بزنطی تأکید شده، [[شیخ طوسی]] او را توثیق کرده و نجاشی او را نزد امامرضا و [[امام جواد]] «عظیمالمنزله» دانستهاست. | |
|
| |
|
| همچنین باید افزود که وی را در شمار [[اصحاب اجماع]] آوردهاند. گفتنیاست: قرار گرفتن بزنطی در سلسله اسناد حدیثی در سیره نبوی، موجب شده تا شخصیت او در آثار رجالی [[اهل سنت]] نیز مورد بررسی قرار گیرد و البته با نقد روبه رو گردد.<ref>نک: عقیلی، /۸؛ ذهبی، /۳۵؛ ابنحجر، /۶۱.</ref>
| | *بزنطی از [[اصحاب اجماع]] است و افرادی چون [[ابراهیم بن هاشم قمی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[احمد بن محمد برقی]]، [[حسن بن محبوب]] و [[علی بن مهزیار اهوازی]] و [[محمد بن عیسی بن عبید یقطینی]] از او حدیث نقل کردهاند.<ref>نجاشی، ص۹۰؛ نیز نک: اردبیلی، ص۹ -۱؛ خویی، ص۳۶- ۳۸.</ref> |
|
| |
|
| ==روش فقهی==
| |
| در سخن از روشهای [[فقه|فقهی]]، نخست باید به مبحث حدیثین مختلفین اشاره نمود که از دغدغههای فکری بزنطی بوده و این امر به طور گسترده در روایات بازمانده از او بازتاب یافته است؛ به خصوص در اینباره باید به نامهای اشاره کرد که بزنطی خطاب به امام رضا(ع) نوشته بوده، و در آن ضمن ابراز نگرانی خود نسبت به اختلاف اقوال فقهی از ائمه (ع)، بر جایگاه [[تقیه]] در تفسیر این اختلاف تأکید داشته است.<ref>حمیری، ۵۲</ref>
| |
|
| |
|
| در گفتوگو از مبحث [[اجتهاد]] و [[استنباط]]، باید گفت تأیید اندیشه القاء اصول و تفریع فقیهان که از سوی هشام بن سالم مورد تأکید قرار داشته، در آموزشهای فقهی احمد بن محمد بزنطی نیز مطرح بوده است؛ چنانکه وی در کتاب جامع خود، روایاتی با همین مضمون را به نقل از هشام بن سالم و نیز به نقل مستقیم خود از امام رضا(ع) ثبت نموده است.<ref>نک: ابنادریس، ۷۷، به نقل از جامع بزنطی.</ref>
| | *علمای [[رجال]] شیعه وی را با الفاظی مانند ثقه و جلیل القدر<ref>رجال الشيخ الطوسي - الأبواب، ص: ۳۳۲.</ref> و بلندمنزله در نزد امام رضا<ref>الفهرست (للشيخ الطوسي)، ص: ۱۹.</ref> یاد کردهاند. و ازآنجا که وی در سلسله اسناد حدیثی در سیره نبوی هم هست، علمای رجالی [[اهل سنت]] هم نام وی را در آثار خود ذکر کردهاند و البته وی در نزد اهل سنت مورد تایید نیست.<ref>نک: عقیلی، /۸؛ ذهبی، /۳۵؛ ابنحجر، /۶۱.</ref> |
|
| |
|
| ==دیدگاه علما درباره بزنطی== | | *علمای رجال برای بزنطی سه کتاب الجامع(در بردارنده مجموعهای گسترده از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی، به ویژه فقه)<ref>نک: ابنندیم، ۷۶؛ شیخطوسی، رجال، ۶۶، الفهرست، ۳؛ نجاشی، ۵</ref>،المسائل:<ref>ابنندیم، ۷۶؛ ابوغالب، ۳</ref> و النوادر<ref>شیخطوسی، الفهرست، ص ۳</ref> ذکر کردهاند. |
| [[محقق حلی]] از بزنطی به عنوان یکیاز فقیهان متقدم [[امامیه]] یاد کرده که نقش او در گسترش دانش فقه تا عصر وی همچنان مورد توجه بوده است.<ref>نک: همو، ۱۳، جم؛ علامه حلی، ۴؛ شهید اول، /۶۸.</ref> | | |
| | ==دیدگاهها== |
| | *بزنظی پس از درگذشت [[امام کاظم (ع) |امامکاظم(ع)]]، نخست در شمار قائلان به [[واقفه|وقف]] قرار داشت، اما در پی مکاتبهای با [[امامرضا]] (ع)، به امامت آن حضرت معتقد شد.<ref>نک: حمیری، ص ۵۲؛ ابنبابویه، عیون، ص۱۳؛ شیخطوسی، الغیبه، ص ۱-۲.</ref> |
|
| |
|
| در حال حاضر، افزون بر گزیدهها و اقتباسات برجای مانده از اثر یاد شده وی، میتوان انبوهی از روایات فقهی او را در [[کتب اربعه]] امامیه بازجست.
| | *بزنطی جزو آن دسته از اصحاب بود که حتی در دوران حضور امام به اجتهاد معتقد بود<ref>نک: پاکتچی، ۵</ref> |
|
| |
|
| ==آثار==
| | *او در مساله تعارض بین دو روایت، به عنصر تقیه در حل این تعار توجه داشت.<ref>حمیری، ۵۲</ref> |
| در میان آثار او آنچه دارای اهمیت فقهی بوده، اینهاست:
| |
| # الجامع: در فهرستهای ارائه شدهاز آثار بزنطی، الجامع در صدر قرار دارد و این نوشته، در بردارنده مجموعهای گسترده از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی، به ویژه فقه بوده است.<ref>نک: ابنندیم، ۷۶؛ شیخطوسی، رجال، ۶۶، الفهرست، ۳؛ نجاشی، ۵</ref> نسخههایی از این اثر باقی بوده است، به طوری که میتوان برگرفتهها و نقل قولهایی از آن را در آثار گوناگون آن قرنها از [[ابن ادریس حلی]] و [[آبی]] بازیافت. همچنین اقتباسهای [[سید ابن طاووس|ابنطاووس]] از یکی از آثار بزنطی، ظاهراً باید برگرفته از همین اثر بوده باشد.<ref>ابنادریس، ۷۷- ۷۸؛ آبی، /۲۵؛ ابنطاووس، ۷- ۸</ref>
| |
| # المسائل: [[ابن ندیم]] در [[الفهرست (ابن ندیم) |فهرست]] خود، از این اثر یاد کرده، و عنوان آن در رساله [[ابوغالب زراری]] به شکل گویاتر مسائلالرضا ضبط شدهاست.<ref>ابنندیم، همانجا؛ ابوغالب، ۳</ref> در گزارش ابوغالب، محمد بن حسین بن ابیالخطاب به عنوان راوی کتاب معرفی شدهاست. گفتنی است نسخهای مشتمل بر مجموعهای از احادیث فقهی به صورت پرسش و پاسخ میان بزنطی و [[امامرضا|امام رضا]](ع) به روایت [[عبدالله بن جعفر حمیری]] نیز وجود داشته کهامکان یکی بودن آن با کتاب المسائل وجود دارد. این نسخه به عنوان بخشی از قربالاسناد حمیری برجای مانده، و در بخش مربوط به امام رضا(ع) از این کتاب، درج گردیدهاست.<ref>حمیری، ۵۱-۷۳؛ نیز نک: ابوغالب، ۷، ۲: “کتاب” بزنطی</ref>
| |
| # النوادر: [[شیخ طوسی]] در [[فهرست طوسی|فهرست]] خود به اثری با این عنوان از بزنطی اشاره کرده و [[یحیی بن زکریا]] بن شیبان را به عنوان راوی آن معرفی نمودهاست. همچنین [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در فهرست آثار بزنطی، از دو کتاب متفاوت با عنوان نوادر یاد کرده که نخستین آن دو به روایت یحیی بن زکریا بودهاست.<ref>شیخطوسی، الفهرست، نیز نجاشی، همانجاها</ref> نسخههایی از این اثر برجای بوده، و [[ابن ادریس حلی]] در [[مستطرفات سرائر]]، گزیدههایی از روایات آن را ضبط کردهاست.<ref>ص۷۲- ۷۵</ref>
| |
|
| |
|
| گفتنی است که نسخه یا نسخههایی از آثار فقهی- روایی بزنطی در اختیار [[شیخ صدوق|ابنبابویه]] قرار داشته، و در جایجای [[من لا یحضره الفقیه|منلایحضرهالفقیه]] مورد استفاده او قرار گرفته است<ref>ابنبابویه، “مشیخه...” ، ۸</ref> اما ویدر سخناز این منابع تصریحی به عنوان آثار مورد استفاده خود نداشتهاست.
| | *وی روایات متعددی در مورد علم امام نقل کرده است که نشان از حساسیت وی نسبت به این موضوع دارد. روایت «ایمان هیچ بندهای کمال نمییابد، مگر آنکه بشناسد آنچه برای نخستین ایشان ائمه(ع) است، برای آخرینایشان نیز همان است و ایشان در حجت و طاعت و [[حلال]] و [[حرام]] با یکدیگر برابرند.<ref>حمیری، ۵۳؛ الاختصاص، ۲؛ قس: همین مضموناز صفوانبنیحیی، کلینی، /۷۵.</ref> را وی مستقیما از امام رضا(ع) نقل کرده است. |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |