کاربر ناشناس
جرح و تعدیل: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (←تعارض جرح و تعدیل) |
imported>Fouladi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
مبحث جرح و تعدیل از جمله مهمترین انواع علوم حدیث است که فهم معانی کتاب و سنّت، که به کمک آثار و احادیث صحیح حاصل میشود، بدان وابسته دانسته شده است، زیرا شناخت آثار و اخبار صحیح و سقیم منوط به شناخت میزان وثاقت راویان احادیث است <ref>رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج۱، ص۲</ref>. | مبحث جرح و تعدیل از جمله مهمترین انواع علوم حدیث است که فهم معانی کتاب و سنّت، که به کمک آثار و احادیث صحیح حاصل میشود، بدان وابسته دانسته شده است، زیرا شناخت آثار و اخبار صحیح و سقیم منوط به شناخت میزان وثاقت راویان احادیث است <ref>رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج۱، ص۲</ref>. | ||
==معنای لغوی== | ==معنای لغوی== | ||
جَرح، از باب فَعَلَ یفعَلُ، معانی لغوی متعددی دارد که از آن جمله زخم بدنی، زخم زبان (طعنه) و کسب و اکتساب است <ref>جوهری؛ ابن منظور؛ فیروزآبادی، ذیل «جرح »</ref>. در قرآن جُرْح (جمعِ آن جُروح) به معنای زخم با سلاح <ref>مائده: ۴۵</ref> و جَرْحَ و اِجْتراح به معنای اکتساب به کار رفته است <ref>رجوع کنید به انعام: ۶۰؛ جاثیه: ۲۱</ref>. | جَرح، از باب فَعَلَ یفعَلُ، معانی لغوی متعددی دارد که از آن جمله زخم بدنی، زخم زبان (طعنه) و کسب و اکتساب است <ref>جوهری؛ ابن منظور؛ فیروزآبادی، ذیل «جرح »</ref>. در قرآن جُرْح (جمعِ آن جُروح) به معنای زخم با سلاح <ref>مائده: ۴۵</ref> و جَرْحَ و اِجْتراح به معنای اکتساب به کار رفته است <ref>رجوع کنید به انعام: ۶۰؛ جاثیه: ۲۱</ref>. | ||
تعدیل، مصدر باب تفعیل، از ریشه عَدْل (ضد ظلم و جور) است. عدَّل، به معنای اقامه به کار میرود؛ یعنی، راست کردن چیزی که منحرف و کج شده است <ref>ابن منظور، ذیل «عدل »</ref>. | تعدیل، مصدر باب تفعیل، از ریشه عَدْل (ضد ظلم و جور) است. عدَّل، به معنای اقامه به کار میرود؛ یعنی، راست کردن چیزی که منحرف و کج شده است <ref>ابن منظور، ذیل «عدل »</ref>. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
عدالت راوی از موضوعاتی است که در جرح و تعدیل مورد توجه قرار گرفته است. | عدالت راوی از موضوعاتی است که در جرح و تعدیل مورد توجه قرار گرفته است. | ||
'''مراد از عدالت''' | |||
عدهای از محدّثان درباره عدالت راوی بر این عقیدهاند که عدالت نوعی ملکه روحی است که با تقوا ملازمت دارد، به طوری که صاحب آن از ارتکاب گناهان کبیره، اصرار بر گناهان صغیره و انجامِ امورِ خلافِ مروت امتناع میورزد <ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی، ص۱۰۲ـ۱۰۳؛ حلبی اثری، ص۸۳؛ مامقانی، ج۲، ص۳۲؛ صالح، ص۱۳۰؛ نیز رجوع کنید به حاکم نیشابوری، ص۵۳</ref>. | عدهای از محدّثان درباره عدالت راوی بر این عقیدهاند که عدالت نوعی ملکه روحی است که با تقوا ملازمت دارد، به طوری که صاحب آن از ارتکاب گناهان کبیره، اصرار بر گناهان صغیره و انجامِ امورِ خلافِ مروت امتناع میورزد <ref>رجوع کنید به خطیب بغدادی، ص۱۰۲ـ۱۰۳؛ حلبی اثری، ص۸۳؛ مامقانی، ج۲، ص۳۲؛ صالح، ص۱۳۰؛ نیز رجوع کنید به حاکم نیشابوری، ص۵۳</ref>. | ||
به عقیده شیخ طوسی <ref>۱۳۷۶ ش، ج۱، ص۱۵۲</ref>، عدالت معتبر در مرحله روایت، راستگویی راوی است حتی اگر گناه علنی از وی سر زند. در این برداشت از عدالت، دروغگویی راوی مهمترین سبب جرح است، چنانکه برخی تصریح کردهاند که دروغگویی قویترین و واضحترین سبب جرح است <ref>برای نمونه رجوع کنید به ایوب، ص۲۸۹</ref>. | به عقیده شیخ طوسی <ref>۱۳۷۶ ش، ج۱، ص۱۵۲</ref>، عدالت معتبر در مرحله روایت، راستگویی راوی است حتی اگر گناه علنی از وی سر زند. در این برداشت از عدالت، دروغگویی راوی مهمترین سبب جرح است، چنانکه برخی تصریح کردهاند که دروغگویی قویترین و واضحترین سبب جرح است <ref>برای نمونه رجوع کنید به ایوب، ص۲۸۹</ref>. | ||
'''راه اثبات عدالت''' | |||
بنا بر نظر عدهای احراز عدالت برای راوی، با شهادت یک نفر نیز حاصل میشود <ref>شهیدثانی، ص۳۸، ۱۱۴؛ سلفی، ص۱۸۴</ref>. | بنا بر نظر عدهای احراز عدالت برای راوی، با شهادت یک نفر نیز حاصل میشود <ref>شهیدثانی، ص۳۸، ۱۱۴؛ سلفی، ص۱۸۴</ref>. | ||
'''عوامل مخل عدالت''' | |||
این عوامل بر دو نوع است: | این عوامل بر دو نوع است: | ||
# عوامل مرتبط با شخص راوی از جمله نامشخص بودن راوی، ناشناخته بودن راوی و مجهول الحال بودن او | # عوامل مرتبط با شخص راوی از جمله نامشخص بودن راوی، ناشناخته بودن راوی و مجهول الحال بودن او. | ||
# عوامل مرتبط با ویژگیهای فردی و اخلاقی و اعتقادی راوی از جمله کافر بودن راوی، بالغ نبودن وی و اموری چون جنون، بدعتگذاری، دروغگویی، فسق و رفتار خلاف <ref>ابن عبداللطیف، ص۱۳ـ۱۴؛ ابولاوی، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۲</ref>. | # عوامل مرتبط با ویژگیهای فردی و اخلاقی و اعتقادی راوی از جمله کافر بودن راوی، بالغ نبودن وی و اموری چون جنون، بدعتگذاری، دروغگویی، فسق و رفتار خلاف <ref>ابن عبداللطیف، ص۱۳ـ۱۴؛ ابولاوی، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۲</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۶: | ||
مراد از ضبط در نزد محدّثان آن است که راوی شنیدههای خود را به گونهای حفظ کند که درباره آن شکی به خود راه ندهد و نیز محتوای آنها را به گونهای درک کند که با چیز دیگری اشتباه نکند و در فاصله اخذ حدیث تا ادای آن برای دیگران این حالت را حفظ نماید <ref>رجوع کنید به اعظمی، ۱۴۰۳، ص۱۹۰؛ عتر، ۱۴۲۲، ص۵۷؛ صالح، ص۱۲۸؛ سلفی، ص۲۱۲</ref>؛ همچنین لازمه آن، حفظ و هشیاری راوی در مراحل تحمل و ادای حدیث است، به طوری که از سهو و تردید و غفلت در امان باشد (<ref>ابولاوی، ج۱، ص۱۱۱</ref>). البته مقصود این نیست که راوی در نقل احادیث خود هرگز خطا نکند، زیرا احراز چنین امری، به صورت عادی، محال است، بلکه مقصود آن است که خطای راوی کم باشد و دچار غفلت نشود <ref>مامقانی، ج۲، ص۴۴؛ اعظمی، ۱۴۰۳، همانجا؛ سلفی، ص۲۱۳</ref>. | مراد از ضبط در نزد محدّثان آن است که راوی شنیدههای خود را به گونهای حفظ کند که درباره آن شکی به خود راه ندهد و نیز محتوای آنها را به گونهای درک کند که با چیز دیگری اشتباه نکند و در فاصله اخذ حدیث تا ادای آن برای دیگران این حالت را حفظ نماید <ref>رجوع کنید به اعظمی، ۱۴۰۳، ص۱۹۰؛ عتر، ۱۴۲۲، ص۵۷؛ صالح، ص۱۲۸؛ سلفی، ص۲۱۲</ref>؛ همچنین لازمه آن، حفظ و هشیاری راوی در مراحل تحمل و ادای حدیث است، به طوری که از سهو و تردید و غفلت در امان باشد (<ref>ابولاوی، ج۱، ص۱۱۱</ref>). البته مقصود این نیست که راوی در نقل احادیث خود هرگز خطا نکند، زیرا احراز چنین امری، به صورت عادی، محال است، بلکه مقصود آن است که خطای راوی کم باشد و دچار غفلت نشود <ref>مامقانی، ج۲، ص۴۴؛ اعظمی، ۱۴۰۳، همانجا؛ سلفی، ص۲۱۳</ref>. | ||
'''راه تشخیص ضبط''' | |||
یکی از طرق شناسایی راوی ضابط از غیر ضابط، مقایسه روایات او با روایات موثَّقانی است که به ضبط و اتقان معروفاند <ref>ابن صلاح، ص۲۲۰؛ سیوطی، ج۱، ص۲۵۷</ref>. | یکی از طرق شناسایی راوی ضابط از غیر ضابط، مقایسه روایات او با روایات موثَّقانی است که به ضبط و اتقان معروفاند <ref>ابن صلاح، ص۲۲۰؛ سیوطی، ج۱، ص۲۵۷</ref>. | ||
'''عوامل مخل ضبط''' | |||
آنچه ضبط راوی را مختل میسازد متعدد است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: فراوانی اشتباه راوی؛ کثرت مخالفت منقولات راوی با دیگر راویان؛ حفظ نامطلوب؛ غفلت شدید؛ غلط فاحش، به این معنی که خطای وی بر موارد صواب او فزونی یابد؛ جهل راوی به دلالتهای الفاظ، در صورت نقل به معنی؛ سهل انگاری در مقابله و تصحیح متون حدیثی؛ نقل احادیث غریب (شاذّ)؛ و تلقین پذیری راوی <ref>رجوع کنید به عتر، ۱۴۲۲، ص۱۳۱ـ۱۳۹؛ سلفی، ص۲۲۸ـ۲۳۷؛ هاشم، ص۱۲۰</ref>. | آنچه ضبط راوی را مختل میسازد متعدد است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: فراوانی اشتباه راوی؛ کثرت مخالفت منقولات راوی با دیگر راویان؛ حفظ نامطلوب؛ غفلت شدید؛ غلط فاحش، به این معنی که خطای وی بر موارد صواب او فزونی یابد؛ جهل راوی به دلالتهای الفاظ، در صورت نقل به معنی؛ سهل انگاری در مقابله و تصحیح متون حدیثی؛ نقل احادیث غریب (شاذّ)؛ و تلقین پذیری راوی <ref>رجوع کنید به عتر، ۱۴۲۲، ص۱۳۱ـ۱۳۹؛ سلفی، ص۲۲۸ـ۲۳۷؛ هاشم، ص۱۲۰</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۹۵: | ||
#راویانی که به دروغگویی و جعل حدیث متهم یا به سبب دیگری جرح و قدح شدهاند، درباره آنها تعابیری چون مُتَّهَمٌ بِالکذْب، مَتَّهمٌ بِالوَضْع، یسْرِقُ الحدیثَ آمده است؛ | #راویانی که به دروغگویی و جعل حدیث متهم یا به سبب دیگری جرح و قدح شدهاند، درباره آنها تعابیری چون مُتَّهَمٌ بِالکذْب، مَتَّهمٌ بِالوَضْع، یسْرِقُ الحدیثَ آمده است؛ | ||
#روایانی که به دروغگویی و جعل وصف شدهاند و درباره آنها تعابیر تندتری چون کذّاب، وَضّاع، دَجّال، یکذِبُ وارد شده است؛ | #روایانی که به دروغگویی و جعل وصف شدهاند و درباره آنها تعابیر تندتری چون کذّاب، وَضّاع، دَجّال، یکذِبُ وارد شده است؛ | ||
#راویانی که درباره آنها تعابیری به کار رفته که مبالغه در دروغگویی آنان را نشان میدهد، مانند فلان اَکذَبُ النّاس یا الیه مُنتهَی الکذْب یا هورُکنُ الکذْب <ref>رجوع کنید به ابن صلاح، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ سیوطی، ج۱، ص۲۹۴ـ ۲۹۵؛ جبوری، ص۱۳۲ـ۱۳۴؛ عتر، ۱۴۲۲، ص۱۵۰ـ۱۵۲</ref>. | #راویانی که درباره آنها تعابیری به کار رفته که مبالغه در دروغگویی آنان را نشان میدهد، مانند فلان اَکذَبُ النّاس یا الیه مُنتهَی الکذْب یا هورُکنُ الکذْب <ref>رجوع کنید به ابن صلاح، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ سیوطی، ج۱، ص۲۹۴ـ ۲۹۵؛ جبوری، ص۱۳۲ـ۱۳۴؛ عتر، ۱۴۲۲، ص۱۵۰ـ۱۵۲</ref>. | ||
درباره حکم اعتبار مراتب یاد شده، باید گفت احادیث چهار گروه اخیر نه قابل احتجاج است نه قابل استشهاد <ref>رجوع کنید به عتر، ۱۴۲۲، ص۱۵۱</ref>، اما احادیث پارهای از افراد دو مرتبه نخست معتبر مینماید <ref>خطیب، همانجا</ref>. | درباره حکم اعتبار مراتب یاد شده، باید گفت احادیث چهار گروه اخیر نه قابل احتجاج است نه قابل استشهاد <ref>رجوع کنید به عتر، ۱۴۲۲، ص۱۵۱</ref>، اما احادیث پارهای از افراد دو مرتبه نخست معتبر مینماید <ref>خطیب، همانجا</ref>. |