کاربر ناشناس
محمد بن حنفیه: تفاوت میان نسخهها
اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi (اصلاح پاورقی و منابع) |
|||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
شهرتش به ابن حنفیه به این دلیل است که مادرش (<small>خوله</small>) دختر جعفر بن قیس<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.</ref> از قبیلۀ بنی حنفیه بود. به گفته برخی محققان، مادرش کنیزی بوده که در حمله [[بنی اسد]] به [[بنی حنفیه]] در زمان خلافت [[ابوبکر]] به اسارت در آمد و [[علی(ع)]] آن را خرید و آزاد کرد و سپس با او ازدواج کرد. | شهرتش به ابن حنفیه به این دلیل است که مادرش (<small>خوله</small>) دختر جعفر بن قیس<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.</ref> از قبیلۀ بنی حنفیه بود. به گفته برخی محققان، مادرش کنیزی بوده که در حمله [[بنی اسد]] به [[بنی حنفیه]] در زمان خلافت [[ابوبکر]] به اسارت در آمد و [[علی(ع)]] آن را خرید و آزاد کرد و سپس با او ازدواج کرد. | ||
از آنجا که تاریخ درگذشت او در[[سال ۸۱ قمری|سال ۸۱ق]] است و در آن هنگام ۶۵ سال داشته به دست میآید که وی در سال[[سال ۱۶ هجری قمری|۱۶ق]] به دنیا آمده است<ref>الطبقات الکبری، ج۵، ص۸۷.</ref> | از آنجا که تاریخ درگذشت او در[[سال ۸۱ قمری|سال ۸۱ق]] است و در آن هنگام ۶۵ سال داشته به دست میآید که وی در سال[[سال ۱۶ هجری قمری|۱۶ق]] به دنیا آمده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار الکتب العلمیة، ج۵، ص۸۷.</ref> | ||
برخی عنوان کردهاند که پیش از وفات حضرت رسول (ص)، ایشان به علی (ع) فرموده بودند که اگر از خوله پسری برای تو متولد شد، او را هم نام و هم کنیه من نامگذاری کن.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲،ص۲۰۰-۲۰۱.</ref> | برخی عنوان کردهاند که پیش از وفات حضرت رسول (ص)، ایشان به علی (ع) فرموده بودند که اگر از خوله پسری برای تو متولد شد، او را هم نام و هم کنیه من نامگذاری کن.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲،ص۲۰۰-۲۰۱.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==محمد و امام علی(ع)== | ==محمد و امام علی(ع)== | ||
پس از [[شب ضربت خوردن|ضربت خوردن]] [[امام علی(ع)]]، ایشان به فرزندان خود وصیت کرد. پس از وصیت به [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] به محمد حنفیه نگاه کرد و فرمود: آیا به خاطر سپردی آنچه را که به برادرانت سفارش کردم؟ گفت بلی. فرمود: پس من به تو سفارش میکنم، به مثل آن. سفارش میکنم تو را به گرامی داشتن برادرانت، به جهت حق بزرگی که بر تو دارند. از دستورات آنها پیروی کن، بدون نظر و مشورت آنان هیچ کاری را قطعی نکن. پس فرمود: به شما (حسنین) سفارش میکنم درباره او (ابن حنفیه)؛ چرا که او برادر شما و پسر پدرتان است و میدانید که پدرتان او را دوست میدارد.<ref>طبری، تاریخ | پس از [[شب ضربت خوردن|ضربت خوردن]] [[امام علی(ع)]]، ایشان به فرزندان خود وصیت کرد. پس از وصیت به [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] به محمد حنفیه نگاه کرد و فرمود: آیا به خاطر سپردی آنچه را که به برادرانت سفارش کردم؟ گفت بلی. فرمود: پس من به تو سفارش میکنم، به مثل آن. سفارش میکنم تو را به گرامی داشتن برادرانت، به جهت حق بزرگی که بر تو دارند. از دستورات آنها پیروی کن، بدون نظر و مشورت آنان هیچ کاری را قطعی نکن. پس فرمود: به شما (حسنین) سفارش میکنم درباره او (ابن حنفیه)؛ چرا که او برادر شما و پسر پدرتان است و میدانید که پدرتان او را دوست میدارد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۴۷.</ref> | ||
===حضور در جنگهای امام علی(ع)=== | ===حضور در جنگهای امام علی(ع)=== | ||
====جنگ جمل==== | ====جنگ جمل==== | ||
[[جنگ جمل]] در [[سال ۳۶ هجری قمری]] رخ داد. در آن روز، محمّد از حمله باز ایستاد، علی(ع) خود، پرچم را گرفت و پس از آنکه ارکان لشکر جمل را در هم ریخت، پرچم را به محمّد برگرداند و به او گفت: «با حمله دوباره، کار سابقت را جبران کن». او به یاری [[خزیمة بن ثابت]] (<small>ذو الشّهادتین</small>) و جمعی از [[انصار]]، که بسیاری از آنها در [[غزوه بدر]] حضور داشتند، حملههای پیاپی کرد و لشکر جمل را پراکنده ساخت.<ref>مدرس وحید، ج۲، ص۳۵۷؛ نک: ریشهری، ج۱، ص۱۸۳.</ref> | [[جنگ جمل]] در [[سال ۳۶ هجری قمری]] رخ داد. در آن روز، محمّد از حمله باز ایستاد، علی(ع) خود، پرچم را گرفت و پس از آنکه ارکان لشکر جمل را در هم ریخت، پرچم را به محمّد برگرداند و به او گفت: «با حمله دوباره، کار سابقت را جبران کن». او به یاری [[خزیمة بن ثابت]] (<small>ذو الشّهادتین</small>) و جمعی از [[انصار]]، که بسیاری از آنها در [[غزوه بدر]] حضور داشتند، حملههای پیاپی کرد و لشکر جمل را پراکنده ساخت.<ref>مدرس وحید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۳۵۷؛ نک: ریشهری، دانشنامه امیر المومنین، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۸۳.</ref> | ||
ابن خلکان از گویندهای ناشناس نقل میکند که ابن حنفیه در بر دوش گرفتن پرچم سپاه [[علی(ع)]] در نبرد [[جنگ جمل|جَمَل]] تردید داشت و حتی بر پدرش خرده گرفت.<ref>ابن خَلِّکان، ج۴، ص۱۷۱.</ref> اما در نهایت پرچم را بر دوش گرفت. طبری، ابن کثیر و ابن جوزی بدون اشاره به تردید وی، داستان پرچمداری محمد بن حنفیه در نبرد جمل را ذکر کردهاند.<ref>نک: ابن جوزی، ج۵، ص۷۸؛ صابری، ج۲، ص۵۱.</ref> | ابن خلکان از گویندهای ناشناس نقل میکند که ابن حنفیه در بر دوش گرفتن پرچم سپاه [[علی(ع)]] در نبرد [[جنگ جمل|جَمَل]] تردید داشت و حتی بر پدرش خرده گرفت.<ref>ابن خَلِّکان، وفیات الأعیان، ۱۹۶۸م، ج۴، ص۱۷۱.</ref> اما در نهایت پرچم را بر دوش گرفت. طبری، ابن کثیر و ابن جوزی بدون اشاره به تردید وی، داستان پرچمداری محمد بن حنفیه در نبرد جمل را ذکر کردهاند.<ref>نک: ابن جوزی، المنتظم، ۱۹۹۲م، ج۵، ص۷۸؛ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۱.</ref> | ||
====جنگ صفین==== | ====جنگ صفین==== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
امام میان دو چشم محمّد را بوسید و فرمود: پدرت به فدایت. به خدا قسم مرا خوشحال کردی. برای چه گریه میکنی، به جهت خوشحالی یا ترس. محمّد: چرا گریان نباشم. در صورتی که سه مرتبه مرا در معرض مرگ قرار دادی و خدا مرا به سلامت باز گردانید. هر مرتبهای که من نزد تو مراجعت کردم تو مرا مهلت ندادی. ولی به دو برادرم حسن و حسین هیچگونه دستوری نمیدهی. | امام میان دو چشم محمّد را بوسید و فرمود: پدرت به فدایت. به خدا قسم مرا خوشحال کردی. برای چه گریه میکنی، به جهت خوشحالی یا ترس. محمّد: چرا گریان نباشم. در صورتی که سه مرتبه مرا در معرض مرگ قرار دادی و خدا مرا به سلامت باز گردانید. هر مرتبهای که من نزد تو مراجعت کردم تو مرا مهلت ندادی. ولی به دو برادرم حسن و حسین هیچگونه دستوری نمیدهی. | ||
حضرت امیر سر محمّد بن حنفیه را بوسید و به او فرمود:ای فرزند عزیزم! تو پسر من هستی. ولی ایشان پسران پیامبر خدا هستند، آیا نباید من ایشان را نگاهداری نمایم؟ محمّد گفت: چرا پدر جان. خدا مرا فدای تو و فدای ایشان نماید.<ref> | حضرت امیر سر محمّد بن حنفیه را بوسید و به او فرمود:ای فرزند عزیزم! تو پسر من هستی. ولی ایشان پسران پیامبر خدا هستند، آیا نباید من ایشان را نگاهداری نمایم؟ محمّد گفت: چرا پدر جان. خدا مرا فدای تو و فدای ایشان نماید.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۴۹.</ref> | ||
====جنگ نهروان==== | ====جنگ نهروان==== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
او از پدرش [[علی(ع)]]، [[عمر بن خطاب|عُمَر بن خَطّاب]]، [[ابوهریره]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[عمار یاسر]]، [[معاویه]] و... روایت کرده است.{{مدرک}} | او از پدرش [[علی(ع)]]، [[عمر بن خطاب|عُمَر بن خَطّاب]]، [[ابوهریره]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[عمار یاسر]]، [[معاویه]] و... روایت کرده است.{{مدرک}} | ||
فرزندانش [[عبدالله بن محمد حنفیه|عبد اللّه]]، [[حسن بن محمد حنفیه|حسن]]، [[ابراهیم بن محمد حنفیه|ابراهیم]] و [[عون بن محمد حنفیه|عون]] و نیز افراد دیگری چون [[سالم بن ابی جعد]]، [[منذر ثوری]]، [[امام باقر(ع)]]، [[عبدالله بن محمد عقیل]]، [[عمرو بن دینار]]، [[محمد بن قیس]]، [[عبدالاعلی بن عامر]] و برخی دیگر از او نقل حدیث کردهاند.<ref>صابری، ج۲، ص۵۱.</ref> | فرزندانش [[عبدالله بن محمد حنفیه|عبد اللّه]]، [[حسن بن محمد حنفیه|حسن]]، [[ابراهیم بن محمد حنفیه|ابراهیم]] و [[عون بن محمد حنفیه|عون]] و نیز افراد دیگری چون [[سالم بن ابی جعد]]، [[منذر ثوری]]، [[امام باقر(ع)]]، [[عبدالله بن محمد عقیل]]، [[عمرو بن دینار]]، [[محمد بن قیس]]، [[عبدالاعلی بن عامر]] و برخی دیگر از او نقل حدیث کردهاند.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۱.</ref> | ||
او در [[مدینه النبی|مدینه]] حلقه درس بزرگی برپا کرد و همین مکتب بود که سرچشمهاندیشههای دیگر شد، تا جایی که میتوان حلقه درسی او در مدینه را با مجمع علمی [[حسن بصری]] در [[بصره]] مقایسه کرد؛ زیرا آن گونه که آن مجمع سرچشمهاندیشههای [[معتزله]] و نیز مسلک [[تصوف|صوفیان]] و زاهدان معرفی شده، شاگردان این حلقه درسی هم پایهگذاران اندیشههای کلامی دانسته شدهاند. برای مثال، از همین حلقه درسی، دو پسر ابن حنفیه یعنی عبدالله ملقب به ابو هاشم و حسن ملقب به ابو محمد برخاستند که ابوهاشم واسطهاندیشههای معتزلی و ابومحمد نیز از پایهگذاران اندیشه [[مرجئه|ارجاء]] شد.<ref>صابری، ج۲، ص۵۴.</ref> | او در [[مدینه النبی|مدینه]] حلقه درس بزرگی برپا کرد و همین مکتب بود که سرچشمهاندیشههای دیگر شد، تا جایی که میتوان حلقه درسی او در مدینه را با مجمع علمی [[حسن بصری]] در [[بصره]] مقایسه کرد؛ زیرا آن گونه که آن مجمع سرچشمهاندیشههای [[معتزله]] و نیز مسلک [[تصوف|صوفیان]] و زاهدان معرفی شده، شاگردان این حلقه درسی هم پایهگذاران اندیشههای کلامی دانسته شدهاند. برای مثال، از همین حلقه درسی، دو پسر ابن حنفیه یعنی عبدالله ملقب به ابو هاشم و حسن ملقب به ابو محمد برخاستند که ابوهاشم واسطهاندیشههای معتزلی و ابومحمد نیز از پایهگذاران اندیشه [[مرجئه|ارجاء]] شد.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۴.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
علما و [[رجال|رجالشناسان]] شیعه در مقام دفاع از محمد بن حنفیه دلایلی را برای توجیه غیبت او در [[واقعه کربلا]] مطرح کردهاند. به اعتقاد اینان عدم شرکت ابنحنفیه از سر نافرمانی و مخالفت با [[امام حسین(ع)]] نبوده و او در عدم همراهی با امام(ع) دلایل موجهی داشته است؛از جمله: | علما و [[رجال|رجالشناسان]] شیعه در مقام دفاع از محمد بن حنفیه دلایلی را برای توجیه غیبت او در [[واقعه کربلا]] مطرح کردهاند. به اعتقاد اینان عدم شرکت ابنحنفیه از سر نافرمانی و مخالفت با [[امام حسین(ع)]] نبوده و او در عدم همراهی با امام(ع) دلایل موجهی داشته است؛از جمله: | ||
* بیماری محمدبن حنفیه در موقع حرکت امام(ع) از [[مدینه]] و [[مکه]].{{سخ}} | * بیماری محمدبن حنفیه در موقع حرکت امام(ع) از [[مدینه]] و [[مکه]].{{سخ}} | ||
از دلایلی که [[علامه حلی]] برای عدم حضور محمد بن حنفیه در کربلا در جواب مهنا بن سنان آورده، بیماری محمد در موقع خروج امام(ع) از مدینه است.<ref> | از دلایلی که [[علامه حلی]] برای عدم حضور محمد بن حنفیه در کربلا در جواب مهنا بن سنان آورده، بیماری محمد در موقع خروج امام(ع) از مدینه است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۱۰.</ref> | ||
بعضی بیماری او را چشم درد ذکر کردهاند<ref>المقرم، ص۱۳۵</ref> | بعضی بیماری او را چشم درد ذکر کردهاند<ref>المقرم، ص۱۳۵</ref> | ||
* مأمور بودن محمدبن حنفیه از جانب امام(ع) برای ماندن در مدینه.{{سخ}} | * مأمور بودن محمدبن حنفیه از جانب امام(ع) برای ماندن در مدینه.{{سخ}} | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
===اعتقاد برخی کیسانیه به مهدویت او=== | ===اعتقاد برخی کیسانیه به مهدویت او=== | ||
برخی پژوهشگران فرق و مذاهب اسلامی معتقدند محمد بن حنفیه اولین کسی بود که در اسلام [[مهدی]] نامیده شد.<ref>صابری، ج۲، ص۵۵.</ref>معتقدین به مهدویت ادعا میکردند او در [[کوه رضوی|کوه رَضْویٰ]] سکونت کرده و از دو نهر از شیر و عسل ارتزاق میکند تا روزی که خداوند امرش را بگشاید.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، ج۱، ص۹۰ و ۹۱؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، قاهره، مکتبة محمد صبیح و اولاده، ص۳۹، ۴۱ و ۴۳.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]] محمد بن حنفیه را مبرای از کیسانیه دانسته و معتقد بود کیسانیه بعد از او پدید آمدند.<ref>معجم الرجال، ج ۱۸، ص۱۰۳-۱۰۲.</ref> | برخی پژوهشگران فرق و مذاهب اسلامی معتقدند محمد بن حنفیه اولین کسی بود که در اسلام [[مهدی]] نامیده شد.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۵.</ref>معتقدین به مهدویت ادعا میکردند او در [[کوه رضوی|کوه رَضْویٰ]] سکونت کرده و از دو نهر از شیر و عسل ارتزاق میکند تا روزی که خداوند امرش را بگشاید.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، ج۱، ص۹۰ و ۹۱؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، قاهره، مکتبة محمد صبیح و اولاده، ص۳۹، ۴۱ و ۴۳.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]] محمد بن حنفیه را مبرای از کیسانیه دانسته و معتقد بود کیسانیه بعد از او پدید آمدند.<ref>معجم الرجال، ج ۱۸، ص۱۰۳-۱۰۲.</ref> | ||
==ادعای امامت== | ==ادعای امامت== | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
ابن حنفیه از نظر سیاسی روشی مسالمت جویانه داشت. در چهارچوب همین سیاست، وی پس از شهادت [[علی(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] در [[مدینه]] در کنار برادرش [[امام حسن(ع)]] در آرامش زیست و با [[یزید بن معاویه|یزید]] هم به عنوان ولیعهد [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] بیعت کرد و پس از عهدهداری خلافت از سوی یزید به مخالفت با او نپرداخت. | ابن حنفیه از نظر سیاسی روشی مسالمت جویانه داشت. در چهارچوب همین سیاست، وی پس از شهادت [[علی(ع)|امیر مؤمنان(ع)]] در [[مدینه]] در کنار برادرش [[امام حسن(ع)]] در آرامش زیست و با [[یزید بن معاویه|یزید]] هم به عنوان ولیعهد [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] بیعت کرد و پس از عهدهداری خلافت از سوی یزید به مخالفت با او نپرداخت. | ||
او در دورههای بعد نیز روابط مسالمت جویانه خود را با دستگاه خلافت حفظ کرد؛ از جمله در سال ۷۶ق به [[دمشق]] سفر کرد و به دیدار [[عبدالملک بن مروان]] رفت. برخی، دلیل نزدیکی وی به عبدالملک را بدرفتاریهای ابن زبیر با او دانستهاند. [[عبدالله بن زبیر]] او را در اتاقک زمزم زندانی کرد و یاران [[مختار ثقفی]] او را از دست ابن زبیر نجات دادند.<ref>صابری، ج۲، ص۵۲ و ۵۳.</ref> | او در دورههای بعد نیز روابط مسالمت جویانه خود را با دستگاه خلافت حفظ کرد؛ از جمله در سال ۷۶ق به [[دمشق]] سفر کرد و به دیدار [[عبدالملک بن مروان]] رفت. برخی، دلیل نزدیکی وی به عبدالملک را بدرفتاریهای ابن زبیر با او دانستهاند. [[عبدالله بن زبیر]] او را در اتاقک زمزم زندانی کرد و یاران [[مختار ثقفی]] او را از دست ابن زبیر نجات دادند.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۲ و ۵۳.</ref> | ||
با کشته شدن مختار، ابن زبیر دوباره محمد بن حنفیه را به [[بیعت]] خود خواند و قصد داشت به او و نزدیکانش حمله کند. در این هنگام نامهای از [[عبدالملک بن مروان]] که تازه به [[خلافت]] نشسته بود به محمد حنفیه رسید و از او خواست که به [[شام]] برود. محمد و یارانش به سمت شام حرکت کردند. اما وقتی به [[مدین (شهر)|مَدین]] رسیدند ابن حنفیه خبردار شد که عبدالملک مروان به عمرو بن سعید <small>(که از یاران ابن حنفیه بود</small>) بدعهدی کرده است. از این رو از آمدن خود پشیمان شد و در «[[ایله|أیله]]» که شهری در کنار [[دریای احمر]]، در آخر [[حجاز]] و در مرز شام بود فرود آمد و از آنجا به [[مکه]] بازگشت و در [[شعب ابی طالب|دره ابوطالب]] جای گرفت و پس از آن به [[طائف]] رفت. محمد بن حنفیه تا هنگامی که حجاج، ابن زبیر را در مکه محاصره کرد در طائف بود. سپس از طائف به شعب ابو طالب بازگشت. حجاج از او خواست با عبدالملک بیعت کند ولی او خودداری کرد. با مرگ ابن زبیر، محمد بن حنفیه نامهای به عبدالملک نوشت و از وی امان خواست. عبدالملک به او امان داد.<ref>نک: نوبختی، ص۸۶-۸۷.</ref> | با کشته شدن مختار، ابن زبیر دوباره محمد بن حنفیه را به [[بیعت]] خود خواند و قصد داشت به او و نزدیکانش حمله کند. در این هنگام نامهای از [[عبدالملک بن مروان]] که تازه به [[خلافت]] نشسته بود به محمد حنفیه رسید و از او خواست که به [[شام]] برود. محمد و یارانش به سمت شام حرکت کردند. اما وقتی به [[مدین (شهر)|مَدین]] رسیدند ابن حنفیه خبردار شد که عبدالملک مروان به عمرو بن سعید <small>(که از یاران ابن حنفیه بود</small>) بدعهدی کرده است. از این رو از آمدن خود پشیمان شد و در «[[ایله|أیله]]» که شهری در کنار [[دریای احمر]]، در آخر [[حجاز]] و در مرز شام بود فرود آمد و از آنجا به [[مکه]] بازگشت و در [[شعب ابی طالب|دره ابوطالب]] جای گرفت و پس از آن به [[طائف]] رفت. محمد بن حنفیه تا هنگامی که حجاج، ابن زبیر را در مکه محاصره کرد در طائف بود. سپس از طائف به شعب ابو طالب بازگشت. حجاج از او خواست با عبدالملک بیعت کند ولی او خودداری کرد. با مرگ ابن زبیر، محمد بن حنفیه نامهای به عبدالملک نوشت و از وی امان خواست. عبدالملک به او امان داد.<ref>نک: نوبختی، ص۸۶-۸۷.</ref> | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
{{ستون-شروع|۲}} | {{ستون-شروع|۲}} | ||
* ابن بابویه، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، مدرسه الامام المهدی(عج)، قم، ۱۳۶۳ش. | * ابن بابویه، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، مدرسه الامام المهدی(عج)، قم، ۱۳۶۳ش. | ||
* ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق محمد و مصطفی عبد القادر عطا، دارالکتب العلمیه، | * ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق محمد و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۲م. | ||
* ابن خلکان، احمد بن محمد بن ابی بکر، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق احسان عباس، دارالثقافه، | * ابن خلکان، احمد بن محمد بن ابی بکر، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، ۱۹۶۸م. | ||
* ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، محقق: محمد عبدالقادر | * ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، محقق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، بیتا. | ||
* ابن فلیچ، علاءالدین مغلطای بن قلیچ بن عبدالله بکچری حنفی، اکمال تهذیب الکمال، انتشارات فاروق الحدیثیه الطبع و النشر، قاهره، ۱۴۲۲ق. | * ابن فلیچ، علاءالدین مغلطای بن قلیچ بن عبدالله بکچری حنفی، اکمال تهذیب الکمال، انتشارات فاروق الحدیثیه الطبع و النشر، قاهره، ۱۴۲۲ق. | ||
* اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۳۶۹ق. | * اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۳۶۹ق. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
* راوندی، قطب، الخرائج و الجرائج، مدرسه امام مهدی، قم، ۱۴۰۹ق، چاپ اول. | * راوندی، قطب، الخرائج و الجرائج، مدرسه امام مهدی، قم، ۱۴۰۹ق، چاپ اول. | ||
* شریف الرضی، محمد بن حسین، شرح نهج البلاغة، شارح: احمد مدرس وحید، ناشر: احمد مدرس وحید، قم. | * شریف الرضی، محمد بن حسین، شرح نهج البلاغة، شارح: احمد مدرس وحید، ناشر: احمد مدرس وحید، قم. | ||
* صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، سمت، | * صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۸۸ش. | ||
* صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، مصحح: محسن کوچه باغی، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، قم. | * صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، مصحح: محسن کوچه باغی، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، قم. | ||
* قطب راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، مؤسسة الإمام المهدی علیهالسلام، قم. | * قطب راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، مؤسسة الإمام المهدی علیهالسلام، قم. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
* کشی، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال، محقق مهدی رجایی، مهدی، قم، موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث | * کشی، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال، محقق مهدی رجایی، مهدی، قم، موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث | ||
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، مصحح: محمد آخوندی و علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، تهران. | * کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، مصحح: محمد آخوندی و علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، تهران. | ||
* محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امیرالمومنین علیهالسلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی، دارالحدیث، | * محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امیرالمومنین علیهالسلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۸ق/۱۳۸۶ش. | ||
* مدرس، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، ناشر کتابفروشی خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش. | * مدرس، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، ناشر کتابفروشی خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش. | ||
* مؤلف مجهول (قرن ۳)، أخبار الدولة العباسیة و فیه أخبار العباس و ولده، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعة، ۱۳۹۱ش. | * مؤلف مجهول (قرن ۳)، أخبار الدولة العباسیة و فیه أخبار العباس و ولده، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعة، ۱۳۹۱ش. |