کاربر ناشناس
تناسخ در فلسفه و عرفان: تفاوت میان نسخهها
←تناسخ در عرفان
imported>Hrezaei |
imported>Aghaie |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==تناسخ در عرفان== | ==تناسخ در عرفان== | ||
در تاریخ تصوف اسلامی، به سبب خلط اولیه معنای حلول و [[تناسخ]] و قوّت بحث حلول در میان صوفیه، بحث تناسخ اهمیت داشته است. وجود | در تاریخ تصوف اسلامی، به سبب خلط اولیه معنای حلول و [[تناسخ]] و قوّت بحث حلول در میان صوفیه، بحث تناسخ اهمیت داشته است. وجود فرقه هایی چون [[اهل حق]] که از سویی معتقد به تناسخ بوده و از سوی دیگر عناصری از تصوف در خود دارند از دیگر وجوه اهمیت این بحث است. | ||
به سبب رواج عقیده به تناسخ، صوفیان مسلمان با این عقیده و انواع آن آشنایی داشتهاند. به خصوص مفهوم دینی [[مسخ]] در میان ایشان متداول بوده که آن را با آموزه [[تجسم اعمال]] و خُلقیات به ویژه در باطن افراد مرتبط کردهاند. [[علاءالدوله سمنانی]] (متوفی قرن هشتم) همین مسخ باطن را حجتی در رد تناسخ شمرده است. وی در | به سبب رواج عقیده به تناسخ، صوفیان مسلمان با این عقیده و انواع آن آشنایی داشتهاند. به خصوص مفهوم دینی [[مسخ]] در میان ایشان متداول بوده که آن را با آموزه [[تجسم اعمال]] و خُلقیات به ویژه در باطن افراد مرتبط کردهاند. [[علاءالدوله سمنانی]] (متوفی قرن هشتم) همین مسخ باطن را حجتی در رد تناسخ شمرده است. وی در محاجّه با بوداییان تناسخی به این عقیده صوفیه اشاره میکند و میگوید: | ||
:::سالکان طریقت در بدن واحد بر همه صورتها غلبه میکنند، وقتی صفات ناپسندی مییابند مثلاً غضب بر آنان چیره میشود، خود را به صورت حیواناتی چون سگ میبینند و وقتی به صفات نیکو آراسته شوند خود را به صورت ملائک میبینند، پس چه نیازی هست که با رفع هر صفتی از نفس، بدن هم مطابق عقیدۀ تناسخیان تغییر کند.<ref>ص ۲۲۴ـ ۲۲۵</ref> | |||
بعضی بزرگان تصوف به شرح و رد تناسخ پرداخته | بعضی بزرگان تصوف به شرح و رد تناسخ پرداخته وگاه دلایلی عرفانی در رد آن آوردهاند، چنانکه [[عبدالعزیز نسفی]] صوفی قرن هفتم و پیرو و شارح [[ابن عربی]]، بسیاری از فصول کشف الحقایق را به بیان مذهب اهل تناسخ اختصاص داده است و هجویری و [[شیخ محمود شبستری]] (متوفی اوایل قرن هشتم) به محاجه با این عقیده پرداختهاند. اما به طور کلی باید گفت اصولاً نظام فکری صوفیان مسلمان از پذیرفتن چنین عقیدهای مانع میشود؛ حبّ الاهی و عشق صوفی به فناء فی اللّه یا اندیشۀ ترک دنیا و زهدورزی جایی برای تصور بازگشت روح به جسم و تعلق دوباره به دنیای مادّی باقی نمیگذارد. از سوی دیگر صوفیۀ متشرع به ظاهر شرع پایبند بوده و دلایل تناسخیان را باطل میدانستند. ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸) در رد استدلال تناسخیان <ref> اللمع فی التصوف ص۴۳۴ـ۴۳۵</ref> خطای آنان را این دانسته که در امری بالاتر از علم بشری وارد شدهاند. | ||
==تناسخ در فلسفه== | ==تناسخ در فلسفه== |