پرش به محتوا

غزوه بنی‌قریظه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fouladi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
اموال بنی قریظه بین مسلمانان تقسیم شد. برای اولین بار، سهم سوار و پیاده مشخص گردید؛ به سوار دو سهم و به پیاده یک سهم تعلق گرفت. از فهرست اموال، به خصوص فهرست سلاح، که منابع ذکر کرده‌اند، برمی‌آید که مقدار غنایم به دست آمده از بنی قریظه زیاد بوده است. احتمالاً همین امر شیوه جدید تقسیم غنایم را ممکن ساخت.
اموال بنی قریظه بین مسلمانان تقسیم شد. برای اولین بار، سهم سوار و پیاده مشخص گردید؛ به سوار دو سهم و به پیاده یک سهم تعلق گرفت. از فهرست اموال، به خصوص فهرست سلاح، که منابع ذکر کرده‌اند، برمی‌آید که مقدار غنایم به دست آمده از بنی قریظه زیاد بوده است. احتمالاً همین امر شیوه جدید تقسیم غنایم را ممکن ساخت.


==صحت و سقم روایات==
== بررسی تاریخی ==
از مجموع گزارش‌ها می‌توان نتیجه گیری کرد که مسلمانان به دلیل تجربه‌های گذشته که از اخراج [[غزوه بنی قینقاع|بنی قینقاع]] و [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]] داشتند، دیگر به خروج بنی قریظه از [[مدینه]] رضایت نمی‌دادند، زیرا آنان نیز در صورت خروج از شهر مانند بنی نضیر به مخالفان مسلمانان در [[مکه]] و یهودیان بیرون [[مدینه]] می‌پیوستند. به هر حال، بیان [[قرآن]] [[سوره احزاب]] آیات ۲۷-۲۶ حکایت از تأیید و اجرای حکم یادشده دارد.<ref>قطب، ج۶، ص۵۶۹.</ref> ولی نه کشتن شدن همه مردان بلکه کشته شدن مردانی که علیه پیامبر(ع) اقداماتی انجام داده بودند،  [[سیدجعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی]] در [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|الصحیح]] در تفسیر ایه و ۲۶ [[سوره احزاب]] یاد آور می‌شود، منظور از آیۀ «فَریقاً تَقتُلونَ وَ تَأسِرونَ فَریقاً» : «گروهی کشته شدند و گروهی اسیر شدند»، فقط مردان هستند، زیرا تاسرون با اسارت مردان تناسب دارد و برای اسارت در زنان از واژۀ سبایا استفاده میشود، اما بعضی به اشتباه تاسرون را به زنان و کودکان حمل کرده و تقتلون را به مردان. <ref>الصحیح، ج ۱۲ص ۱۴۸ </ref> بدین ترتیب تعداد کشته شدگان چهار صد نفر می‌شود همان طور که [[ابن شهر آشوب]] تعداد کل مردان را هفتصد نفر و تعداد کشته شدگان آنان را چهار صد و پنجاه نفر دانسته است. <ref> مناقب، ج ۳ص ۱۷۱ به نقل از الصحیح ج ۱۲ص ۱۴۸</ref>
از مجموع گزارش‌ها می‌توان نتیجه گیری کرد که مسلمانان به دلیل تجربه‌های گذشته که از اخراج [[غزوه بنی قینقاع|بنی قینقاع]] و [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]] داشتند، دیگر به خروج بنی قریظه از [[مدینه]] رضایت نمی‌دادند، زیرا آنان نیز در صورت خروج از شهر مانند بنی نضیر به مخالفان مسلمانان در [[مکه]] و یهودیان بیرون [[مدینه]] می‌پیوستند. به هر حال، بیان [[قرآن]] [[سوره احزاب]] آیات ۲۷-۲۶ حکایت از تأیید و اجرای حکم یادشده دارد.<ref>قطب، ج۶، ص۵۶۹.</ref> ولی نه کشتن شدن همه مردان بلکه کشته شدن مردانی که علیه پیامبر(ع) اقداماتی انجام داده بودند،  [[سیدجعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی]] در [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|الصحیح]] در تفسیر ایه و ۲۶ [[سوره احزاب]] یاد آور می‌شود، منظور از آیۀ «فَریقاً تَقتُلونَ وَ تَأسِرونَ فَریقاً» : «گروهی کشته شدند و گروهی اسیر شدند»، فقط مردان هستند، زیرا تاسرون با اسارت مردان تناسب دارد و برای اسارت در زنان از واژۀ سبایا استفاده میشود، اما بعضی به اشتباه تاسرون را به زنان و کودکان حمل کرده و تقتلون را به مردان. <ref>الصحیح، ج ۱۲ص ۱۴۸ </ref> بدین ترتیب تعداد کشته شدگان چهار صد نفر می‌شود همان طور که [[ابن شهر آشوب]] تعداد کل مردان را هفتصد نفر و تعداد کشته شدگان آنان را چهار صد و پنجاه نفر دانسته است. <ref> مناقب، ج ۳ص ۱۷۱ به نقل از الصحیح ج ۱۲ص ۱۴۸</ref>
==حکم سعد طبق منابع یهودی==
=== تردید در کشته شدن یهودیان ===
* دکتر شهیدی می نویسد: به نظر می رسد داستان بنی قریظه سالها پس از تاریخ واقعه و هنگامی که نسل حاضر در آن محاصره برافتاد به وسیله داستان گویی که از تیره [[طایفه خزرج|خزرج]] بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد، تا بدین وسیله نشان دهند که حرمت طایفه [[طایفه اوس|اوس]] نزد پیامبر(ص) به اندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمانهای خزرج را نکشت، اما هم پیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانهای خود را رعایت کرده است.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 90.</ref>
* [[مالک بن انس]]، ابن اسحاق راوی اصلی این جریان را دجال می‌نامد،<ref> تهذیب، ج ۹ص۳۶</ref> دلیل این نامگذاری، نقل داستان غزوات پیامبر(ص) با یهودیان از قول فرزندان یهودی عنوان شده است <ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> لذا مالک را می‌توان یکی از مخالفین این داستان دانست.
* [[ابن حجر عسقلانی]]، علت تضعیف ابن اسحاق از سوی مالک را نقل اینگونه داستانها می‌داند<ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> پس خود نیز جزء مخالفین این داستان قرار می‌گیرد.
*سید احمد برکات نیز با دلایل مختلف داستان نقل شده از طرف ابن اسحاق نسبت به یهودیان بنی قریظه را نفی می‌کند. <ref>Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination, p. 24</ref>
*ولید عرفات نیز با بیان فاصله زیاد بین ابن اسحاق و جریان بنی قریظه، نداشتن سند صحیح از سوی ابن اسحاق را دلیلی بر ضعف این داستان دانسته و دلایل دیگری نیز اقامه کرده است. <ref>W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976), pp. 100-107</ref>
== حکم سعد طبق منابع یهودی ==
سعد بن معاذ با استناد به پیمان بنی قریظه با پیامبر و منابع دین یهود چنین حکمی صادر کرد<ref>حسنی، ص۵۱۹ ـ ۵۲۱.</ref> این حکم از نظر خود آنان کیفری شرعی تلقی می شد.<ref>ابوزهره، ج۲، ص۶۷۱۶۷۲.</ref> یهودیان در کتاب تحریف شده خود درباره شهری که به زور وارد آن شده‌اند چنین گفته‌اند:
سعد بن معاذ با استناد به پیمان بنی قریظه با پیامبر و منابع دین یهود چنین حکمی صادر کرد<ref>حسنی، ص۵۱۹ ـ ۵۲۱.</ref> این حکم از نظر خود آنان کیفری شرعی تلقی می شد.<ref>ابوزهره، ج۲، ص۶۷۱۶۷۲.</ref> یهودیان در کتاب تحریف شده خود درباره شهری که به زور وارد آن شده‌اند چنین گفته‌اند:


اگر پروردگارت، آن را به تو واگذار کرد، همه مردان را از دم شمشیر بگذران، اما زنان و کودکان و حیوانات و هر آنچه در شهر است، همه غنیمت می‌باشد، پس همه را به عنوان غنیمت بردارید و غنیمتی که پروردگار نصیب کرده بخورید. <ref>کتاب مقدس،سفر تثنیه ، باب، فقره ۱۴-۱۳</ref>
اگر پروردگارت، آن را به تو واگذار کرد، همه مردان را از دم شمشیر بگذران، اما زنان و کودکان و حیوانات و هر آنچه در شهر است، همه غنیمت می‌باشد، پس همه را به عنوان غنیمت بردارید و غنیمتی که پروردگار نصیب کرده بخورید. <ref>کتاب مقدس،سفر تثنیه ، باب، فقره ۱۴-۱۳</ref>
==تردید در کشته شدن یهودیان==
*مالک بن انس، ابن اسحاق راوی اصلی این جریان را دجال می‌نامد،<ref> تهذیب، ج ۹ص۳۶</ref> دلیل این نامگذاری، نقل داستان غزوات پیامبر(ص) با یهودیان از قول فرزندان یهودی عنوان شده است <ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> لذا مالک را می‌توان یکی از مخالفین این داستان دانست.
*ابن حجر عسقلانی، علت تضعیف ابن اسحاق از سوی مالک را نقل اینگونه داستانها می‌داند<ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> پس خود نیز جزء مخالفین این داستان قرار می‌گیرد.
* سید جعفر شهیدی <ref>شهیدی، ص۷۳-۷۵.</ref> با ذکر شواهد و قراینی، نسبت به داستان بنی قریظه و نحوه برخورد با آنان مناقشه کرده است.
*سید احمد برکات نیز با دلایل مختلف داستان نقل شده از طرف ابن اسحاق نسبت به یهودیان بنی قریظه را نفی می‌کند. <ref>Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination, p. 24</ref>
*ولید عرفات نیز با بیان فاصله زیاد بین ابن اسحاق و جریان بنی قریظه، نداشتن سند صحیح از سوی ابن اسحاق را دلیلی بر ضعف این داستان دانسته و دلایل دیگری نیز اقامه کرده است. <ref>W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976), pp. 100-107</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس|2}}


==منابع==
==منابع==
*ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۳۷۶/۱۹۵۷.
{{ستون-شروع|2}}
*ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، بی‌تا.
* ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۳۷۶/۱۹۵۷.
*ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۴.
* ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، بی‌تا.
*ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، بیروت، بی‌تا.
* ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۴.
*ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، ۱۳۷۳ ش.
* ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، بیروت، بی‌تا.
*حسنی، هاشم معروف، سیرة المصطفی، بیروت، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
* ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، ۱۳۷۳ ش.
* حسنی، هاشم معروف، سیرة المصطفی، بیروت، ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن، ۱۸۷۹-۱۸۹۶، چاپ افست تهران، ۱۹۶۵.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه، لیدن، ۱۸۷۹-۱۸۹۶، چاپ افست تهران، ۱۹۶۵.
*سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
* سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
*شهیدی، سید جعفر ، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
* شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1390.  
*عاملی، سید جعفرمرتضی ، الصحیح من سیره النبی الاعظم، دارالحدیث، قم، ۱۳۸۵ش.
* عاملی، سید جعفرمرتضی ، الصحیح من سیره النبی الاعظم، دارالحدیث، قم، ۱۳۸۵ش.
*کتاب مقدس، انشارات ایلام
* کتاب مقدس، انشارات ایلام
*مقدسی، مطهر بن طاهر، کتاب البدء و التاریخ، پاریس، ۱۸۹۹-۱۹۱۹، چاپ افست تهران، ۱۹۶۲.
* مقدسی، مطهر بن طاهر، کتاب البدء و التاریخ، پاریس، ۱۸۹۹-۱۹۱۹، چاپ افست تهران، ۱۹۶۲.
*واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶.
* واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶.
*یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
* یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
*یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
* یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
{{پایان}}
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
*Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination
*Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination
کاربر ناشناس