پرش به محتوا

ضحاک بن عبدالله مشرقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:


== زندگینامه ==
== زندگینامه ==
ضحاک فرزند عبدالله مشرقی از مردان [[قبیله بنی همدان]] بود. اطلاعات چندانی از زندگی او در دست نیست. همین اندازه معلوم است که او علاوه بر یاری [[امام حسین (ع)]] در [[کربلا]]، در زمان امامت [[امام سجاد (ع)]] زنده بوده و [[شیخ طوسی]] وی را از اصحاب امام سجّاد (ع) نام برده است.<ref>شیخ طوسی؛ رجال الشیخ الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵، ص۱۱۶.</ref>
ضحاک فرزند عبدالله مشرقی از مردان [[قبیله بنی همدان]] بود. اطلاعات چندانی از زندگی او در دست نیست. همین اندازه معلوم است که او علاوه بر یاری [[امام حسین (ع)]] در [[کربلا]]، در زمان امامت [[امام سجاد (ع)]] زنده بوده و [[شیخ طوسی]] وی را از اصحاب امام سجّاد (ع) نام برده است.<ref>شیخ طوسی؛ رجال الشیخ الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۶.</ref>


== حضور در کربلا ==
== حضور در کربلا ==
خط ۶۲: خط ۶۲:


=== ملاقات با امام حسین(ع) ===
=== ملاقات با امام حسین(ع) ===
[[طبری]] آورده که [[ابومخنف]] از [[عبدالله بن عاصم الفائشی]] به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی نقل کرده که وی به همراه [[مالک بن نضر ارحبی]]، در میانه راه کاروان حسینی به سوی [[کوفه]]، با امام حسین (ع) ملاقات کردند. امام حسین (ع) آنها را به یاری خود خواند، وقتی آنها عذر خواستند امام (ع) علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام (ع) پذیرفت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۴، بیروت: نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص۳۱۷؛ همو تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: نشر بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ص۳۰۱۵.</ref>.
[[طبری]] آورده که [[ابومخنف]] از [[عبدالله بن عاصم الفائشی]] به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی نقل کرده که وی به همراه [[مالک بن نضر ارحبی]]، در میانه راه کاروان حسینی به سوی [[کوفه]]، با امام حسین (ع) ملاقات کردند. امام حسین (ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند امام (ع) علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام (ع) پذیرفت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج۴، بیروت: نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص۳۱۷؛ همو تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: نشر بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ص۳۰۱۵.</ref>.


=== نبردهای ضحاک در روز عاشورا ===
=== نبردهای ضحاک در روز عاشورا ===
ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه [[بنی امیه]] به دستور [[عمر بن سعد]] اسب‌های یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.
ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه [[بنی امیه]] به دستور [[عمر بن سعد]] اسب‌های یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.


ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از [[اهل بیت (ع)|اهل بیت رسول (ص)]]، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد»<ref>الطبری، پیشین، ص۳۰۵۰.</ref>.
ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از [[اهل بیت (ع)|اهل بیت رسول (ص)]]، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.»<ref>الطبری، پیشین، ص۳۰۵۰.</ref>.


=== فرار از صحنه نبرد ===
=== فرار از صحنه نبرد ===
[[ابومخنف]] از [[عبدالله بن عاصم الفائشی]] به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی آورده است:
[[ابومخنف]] از [[عبدالله بن عاصم الفائشی]] به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی آورده است:
:وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز [[سوید بن عمرو خثعمی]] و [[بشیر بن عمرو حضرمی]] باقی نمانده‌اند، خدمت [[امام حسین|ابا عبدالله]] آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.
:::«وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز [[سوید بن عمرو خثعمی]] و [[بشیر بن عمرو حضرمی]] باقی نمانده‌اند، خدمت [[امام حسین|ابا عبدالله]] آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.»


پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل [[فرات]] رسید و آنجا توقف کرد. [[کثیر بن عبدالله شعبی]] و [[ایوب بن مشرح حیوانی]] و [[قیس بن عبدالله صایدی]] از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از [[بنی تمیم]] که آنها نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند<ref>البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۹۷؛ الطبری، پیشین، ص۳۰۵۰- ۳۰۵۱؛ ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۷۳.</ref>.
پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل [[فرات]] رسید و آنجا توقف کرد. [[کثیر بن عبدالله شعبی]] و [[ایوب بن مشرح حیوانی]] و [[قیس بن عبدالله صایدی]] از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از [[بنی تمیم]] که آنان نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند<ref>البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۹۷؛ الطبری، پیشین، ص۳۰۵۰- ۳۰۵۱؛ ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۷۳.</ref>


== گزارشگری وقایع عاشورا ==
== گزارشگری وقایع عاشورا ==
ضحاک از [[حدیث|محدثین]] و گزارشگران [[واقعه کربلا]] در [[کوفه]] است. برخی از مورخان، از جمله [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، جریان [[بیعت]] شب عاشورا توسط امام حسین(ع) و اظهار وفاداری یاران را از قول ضحّاک نقل کرده‌اند<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۳۹، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷.</ref>.
ضحاک از [[حدیث|محدثین]] و گزارشگران [[واقعه کربلا]] در [[کوفه]] است. برخی از مورخان، از جمله [[محمد بن جریر طبری|طبری]]، جریان [[بیعت]] شب عاشورا توسط امام حسین (ع) و اظهار وفاداری یاران را از قول ضحّاک نقل کرده‌اند.<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۳۹، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷.</ref>


[[شیخ مفید]] در [[الارشاد|ارشاد]] در ماجرای واقعه عاشورا از وی روایت کرده است<ref>شیخ مفید، الارشاد، نشر اسلامیه، ۱۳۸۰، ص۴۴۶.</ref>. بنابراین، نام او و [[حدیث|احادیث]] منقوله از او، در کتب تاریخ و مقاتل بسیار دیده می‌شود.
[[شیخ مفید]] در [[الارشاد|ارشاد]] در ماجرای واقعه عاشورا از وی روایت کرده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، نشر اسلامیه، ۱۳۸۰، ص۴۴۶.</ref> بنابراین، نام او و [[حدیث|احادیث]] منقوله از او، در کتب تاریخ و مقاتل بسیار دیده می‌شود.


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۸۵: خط ۸۵:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.
* البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷م.
* شیخ طوسی، رجال الشیخ الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵.
* شیخ طوسی، رجال الشیخ الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق.
* شیخ مفید، الارشاد، نشر اسلامیه، ۱۳۸۰.
* شیخ مفید، الارشاد، نشر اسلامیه، ۱۳۸۰ش.
* محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات.
* محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات.
* همو تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲.
* محمد بن جرر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ش.
{{پایان}}
{{پایان}}


کاربر ناشناس