کاربر ناشناس
اطفال (در قیامت): تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>M.bahrami |
imported>Mohamadpur جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== پیشینه بحث == | == پیشینه بحث == | ||
مباحثی درباره تعذیب کودکان که از قرن اول هجری به بعد عرصه مناقشه و گفت و گو بوده است. | مباحثی درباره تعذیب کودکان که از قرن اول هجری به بعد عرصه مناقشه و گفت و گو بوده است. مشابه این بحث در بین مسیحیان و یهودیان نیز وجود داشته است. در حوزه مسیحیت موضوع رستگاری کودکان با مسأله غسل تعمید و گناه نخستین بیارتباط نبوده و لاجرم به مشاجرات کلامی کشیده است. | ||
قدیمترین مدرکی که درباره مباحث کلامی مربوط به اطفال در اسلام وجود دارد، به سده ۱ق باز میگردد، آنجا که نجده بن عامر خارجی مذهب، نامهای به شورشی هم کیش خود و سر کرده ازارقه نافع ابن ازرق (۶۵ق /۶۸۵م) مینویسد و از او به سبب عقیدهاش درباره کشتن اطفال مشرکان انتقاد میکند و نافع نیز به آیهای از قرآن {{متن قرآن|...'''وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کفَّارًا'''﴿۲۷﴾|سوره=[[سوره نوح|نوح]]|آیه=۲۷}} متوسل میشود و پاسخ میدهد.<ref>محمد مبرد، الکامل، ج۳، ص۱۲۱۵-۱۲۱۷.</ref> | |||
قدیمترین مدرکی که درباره مباحث کلامی مربوط به اطفال در اسلام وجود دارد، به سده ۱ق | |||
=== دیدگاه متکلمان امامیه === | === دیدگاه متکلمان امامیه === | ||
خط ۱۸: | خط ۱۶: | ||
متکلمان [[امامیه]] معتقدند که عذاب کردن کودکانی که مستحق کیفر نیستند، ظلم است و خداوند هرگز ظلم نمیکند.<ref>سدیدالدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> | متکلمان [[امامیه]] معتقدند که عذاب کردن کودکانی که مستحق کیفر نیستند، ظلم است و خداوند هرگز ظلم نمیکند.<ref>سدیدالدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> | ||
[[خواجه نصیر الدین طوسی]] در کتاب [[تجرید الاعتقاد]] به این مساله پرداخته و دلایل مخالفان را نیزپاسخ داده است. او میگوید: | [[خواجه نصیر الدین طوسی]] در کتاب [[تجرید الاعتقاد]] به این مساله پرداخته و دلایل مخالفان را نیزپاسخ داده است. او میگوید:<ref>خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> | ||
<ref>خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> | |||
: «عذاب کردن کسی که [[مکلف]] نبوده است قبیح است و سخن نوح نیز [که فرمود کافران به جز فرزندان کافر و فاجر به دنیا نمیآورند] مجاز است.» | : «عذاب کردن کسی که [[مکلف]] نبوده است قبیح است و سخن نوح نیز [که فرمود کافران به جز فرزندان کافر و فاجر به دنیا نمیآورند] مجاز است.» | ||
خط ۳۸: | خط ۳۵: | ||
متکلمان شیعه درباره فرزندان کافران هم معتقدند که آنها وارد جهنم نمیشوند، بلکه یا وارد بهشت میشوند و یا در اعراف ساکن خواهند بود. | متکلمان شیعه درباره فرزندان کافران هم معتقدند که آنها وارد جهنم نمیشوند، بلکه یا وارد بهشت میشوند و یا در اعراف ساکن خواهند بود. | ||
در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را [[مکلف]] میکند و بعد از آزمایش، عدهای به تکلیف عمل میکند به بهشت میروند و برخی که عصیان میکنند به جهنم میروند.» <ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص۲۹۴ تا ۲۹۶.</ref> | در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را [[مکلف]] میکند و بعد از آزمایش، عدهای به تکلیف عمل میکند به بهشت میروند و برخی که عصیان میکنند به جهنم میروند.»<ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص۲۹۴ تا ۲۹۶.</ref> | ||
=== نظر خوارج === | === نظر خوارج === | ||
خط ۶۵: | خط ۶۲: | ||
درباره عقیده [[ابوالحسن اشعری]] (د ۳۲۴ق /۹۳۶م) راجع به عذاب شدن اطفال کافران و مشرکان در قیامت، دو روایت وجود دارد: | درباره عقیده [[ابوالحسن اشعری]] (د ۳۲۴ق /۹۳۶م) راجع به عذاب شدن اطفال کافران و مشرکان در قیامت، دو روایت وجود دارد: | ||
# به روایت ابن فورک <ref>ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵.</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب و عقاب اخروی عقلی نیست و او معتقد است که فقط از راه روایت و نقل میتوان ثواب و عقاب اخروی انسان را تعیین کرد. براساس روایات باید درمورد تعذیب اطفال کافران سکوت پیشه کرد و نمیتوان در این مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل اشعری این است که در این زمینه روایاتی نقل شده است که برخی از آنها متعارض و غیرقابل اعتمادند و بعضی نیز ساکتند و عاری از داوری. | # به روایت ابن فورک <ref>ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵.</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب و عقاب اخروی عقلی نیست و او معتقد است که فقط از راه روایت و نقل میتوان ثواب و عقاب اخروی انسان را تعیین کرد. براساس روایات باید درمورد تعذیب اطفال کافران سکوت پیشه کرد و نمیتوان در این مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل اشعری این است که در این زمینه روایاتی نقل شده است که برخی از آنها متعارض و غیرقابل اعتمادند و بعضی نیز ساکتند و عاری از داوری. | ||
# روایت دوم از عقیده اشعری را در الابانه <ref>اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> میبینیم. در این رساله چنین آمده است که وی در تعذیب اخروی اطفال کافران اشکالی مشاهده نمیکند، چه، معتزله نیز معتقدند که خداوند در دنیا کودکان را در معرض عذاب قرار میدهد و مثلاً آنان را به جذام مبتلا میکند. از این رو، اگر عذاب دادن اطفال از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین حال این امر لطمهای به عدل الهی وارد نکند، پس چه اشکالی دارد که معتقد باشیم خداوند اطفال کافران را در آخرت به منظور شکنجه دادن پدرانشان عذاب کند و در عین حال نیز عدل الهی محفوظ بماند؟ اشعری به استدلالهای معتزله در این مورد اشکال هایی وارد کرده که قاضی عبدالجبار نیز به نوبه خود به این اشکالها پاسخ داده است.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> | # روایت دوم از عقیده اشعری را در الابانه<ref>اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> میبینیم. در این رساله چنین آمده است که وی در تعذیب اخروی اطفال کافران اشکالی مشاهده نمیکند، چه، معتزله نیز معتقدند که خداوند در دنیا کودکان را در معرض عذاب قرار میدهد و مثلاً آنان را به جذام مبتلا میکند. از این رو، اگر عذاب دادن اطفال از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین حال این امر لطمهای به عدل الهی وارد نکند، پس چه اشکالی دارد که معتقد باشیم خداوند اطفال کافران را در آخرت به منظور شکنجه دادن پدرانشان عذاب کند و در عین حال نیز عدل الهی محفوظ بماند؟ اشعری به استدلالهای معتزله در این مورد اشکال هایی وارد کرده که قاضی عبدالجبار نیز به نوبه خود به این اشکالها پاسخ داده است.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> | ||
== مساله رنج کودکان == | == مساله رنج کودکان == | ||
مسأله دیگر، درد و رنجی است که به کودکان میرسد. قاضی عبدالجبار و اکثر معتزله برآنند که ابتلای کودکان به درد و رنج اگر بیدلیل صورت گیرد، ظلم است و قبیح، ولی اگر برای عبرت افراد بالغ و نیز با پیامد عوض و جبران خداوند باشد، ایرادی ندارد و ظلم محسوب نمیشود.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹.</ref> | مسأله دیگر، درد و رنجی است که به کودکان میرسد. قاضی عبدالجبار و اکثر معتزله برآنند که ابتلای کودکان به درد و رنج اگر بیدلیل صورت گیرد، ظلم است و قبیح، ولی اگر برای عبرت افراد بالغ و نیز با پیامد عوض و جبران خداوند باشد، ایرادی ندارد و ظلم محسوب نمیشود.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹.</ref> | ||
باقلانی معتقد است که خداوند بدون عوض هم میتواند اطفال را مبتلا به درد و رنج کند و نیز تکلیف مالایطاق نماید و همچنان عادل باشد، <ref>باقلانی، التمهید، ص۳۴۱.</ref> اما بکریه در این مورد به رأی و نظری خاص گرویدهاند و بر این گمانند که کودکان نابالغ و چارپایان اصلاً احساس درد ندارند و بنابراین مسأله ظلم اصلاً مجال طرح نمییابد.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۴۶۷؛ عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۱۳.</ref> | باقلانی معتقد است که خداوند بدون عوض هم میتواند اطفال را مبتلا به درد و رنج کند و نیز تکلیف مالایطاق نماید و همچنان عادل باشد،<ref>باقلانی، التمهید، ص۳۴۱.</ref> اما بکریه در این مورد به رأی و نظری خاص گرویدهاند و بر این گمانند که کودکان نابالغ و چارپایان اصلاً احساس درد ندارند و بنابراین مسأله ظلم اصلاً مجال طرح نمییابد.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۴۶۷؛ عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۱۳.</ref> | ||
قائلان به [[تناسخ]] هم گفتهاند که اطفال، زمانی در قالبی دیگر معصیت کردهاند و اکنون به این قالب در آمدهاند تا کفاره گناهان پیشین را بپردازند. | قائلان به [[تناسخ]] هم گفتهاند که اطفال، زمانی در قالبی دیگر معصیت کردهاند و اکنون به این قالب در آمدهاند تا کفاره گناهان پیشین را بپردازند.{{مدرک}} | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |