پرش به محتوا

اطفال (در قیامت): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Esmati
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Esmati
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در حال تکمیل.ع
در حال تکمیل.ع


'''اَطْفال‌'''، در [[کلام امامیه|علم کلام]]، اصطلاحی است که به برخی احکام مربوط به حساب اعمال کودکان نابالغ می پردازد. به عبارت دیگر، در پی پاسخ این سوال است که کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا می روند در [[برزخ]] و [[قیامت]] چه حکمی خواهند داشت؟ یا حکم فرزندان کفار چیست؟ آیا مومن محسوب می شوند یا کافر؟
'''اَطْفال‌'''، در [[کلام امامیه|علم کلام]]، اصطلاحی است که به برخی مسائل مرتبط با حساب اعمال کودکان نابالغ می پردازد. به عبارت دیگر، در پی پاسخ این سوال است که کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا می روند در [[برزخ]] و [[قیامت]] چه حکمی خواهند داشت؟ یا حکم فرزندان کفار چیست؟ آیا مومن محسوب می شوند یا کافر؟


به‌ اجماع‌ِ همه متکلمان‌ در روز [[قیامت‌]] اطفال‌ مؤمنان‌ به‌ بهشت‌ مى‌روند، اما سؤال‌ اینجاست‌ که‌ اطفال‌ مشرکان‌ که‌ به‌ حد [[تکلیف]] نرسیده‌، و از دنیا رفته‌اند، چه‌ سرنوشتى‌ دارند؟ آیا خداوند آنان‌ را به‌ [[جهنم‌]] مى‌برد، یا ایشان‌ را روانه [[بهشت‌]] مى‌کند؟
به‌ اجماع‌ِ همه متکلمان‌ در روز [[قیامت‌]] اطفال‌ مؤمنان‌ به‌ بهشت‌ مى‌روند، اما سؤال‌ اینجاست‌ که‌ اطفال‌ مشرکان‌ که‌ به‌ حد [[تکلیف]] نرسیده‌، و از دنیا رفته‌اند، چه‌ سرنوشتى‌ دارند؟ آیا خداوند آنان‌ را به‌ [[جهنم‌]] مى‌برد، یا ایشان‌ را روانه [[بهشت‌]] مى‌کند؟


== طرح بحث ==
== طرح بحث ==
یکی از پرسشهایی که در علم کلام مطرح شده است این است که «کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا می روند در آخرت چه حکمی خواهند داشت؟». یا اینکه «حکم فرزندان کفار چیست؟ آیا مومن محسوب می شوند یا کافر؟» این مبحث از فروع بحث [[عدل|عدل الهی]] است و نیز با بحث [[تکلیف]] و مبحث [[اعواض]] ارتباط می یابد.
یکی از پرسشهایی که در علم کلام مطرح شده است این است که «کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا می روند در آخرت چه حکمی خواهند داشت؟». یا اینکه «حکم فرزندان غیر بالغ کفار چیست؟ آیا مومن محسوب می شوند یا کافر؟» این مبحث از فروع بحث [[عدل|عدل الهی]] است و نیز با بحث [[تکلیف]] و مبحث [[اعواض]] ارتباط می یابد.


== پیشینه بحث ==
== پیشینه بحث ==
خط ۱۳: خط ۱۳:
مشابه این بحث در بین مسیحیان  یهودیان نیز وجود داشته است. در حوزه مسیحیت‌ موضوع‌ رستگاری کودکان‌ با مسأله غسل‌ تعمید و گناه‌ نخستین‌ بى‌ارتباط نبوده‌، و لاجرم‌ به‌ مشاجرات‌ کلامى‌ کشیده‌ است‌.
مشابه این بحث در بین مسیحیان  یهودیان نیز وجود داشته است. در حوزه مسیحیت‌ موضوع‌ رستگاری کودکان‌ با مسأله غسل‌ تعمید و گناه‌ نخستین‌ بى‌ارتباط نبوده‌، و لاجرم‌ به‌ مشاجرات‌ کلامى‌ کشیده‌ است‌.


=== رای خوارج ===
قدیم‌ترین‌ مدرکى‌ که‌ درباره مباحث‌ کلامى‌ مربوط به‌ اطفال‌ در اسلام‌ وجود دارد، به‌ سده 1ق‌ بازمى‌گردد، آنجا که‌ نجده بن‌ عامر خارجى‌ مذهب‌، نامه‌ای به‌ شورشى‌ هم‌کیش‌ خود و سر کرده ازارقه‌ (ه م‌) نافع‌ ابن‌ ازرق‌ (مق 65ق‌/685م‌) مى‌نویسد و از او به‌ سبب‌ عقیده‌اش‌ درباره کشتن‌ اطفال‌ مشرکان‌ انتقاد مى‌کند و نافع‌ نیز به‌ آیه‌ای از قرآن‌ «... وَلا یلِدوا اِلاّ فاجِراً کفّاراً» (نوح‌/71/27) متوسل‌ مى‌شود و پاسخ‌ مى‌دهد.<ref> محمد مبرد، الکامل‌، ج۳، ص۱۲۱۵-۱۲۱۷</ref>
قدیم‌ترین‌ مدرکى‌ که‌ درباره مباحث‌ کلامى‌ مربوط به‌ اطفال‌ در اسلام‌ وجود دارد، به‌ سده 1ق‌ بازمى‌گردد، آنجا که‌ نجده بن‌ عامر خارجى‌ مذهب‌، نامه‌ای به‌ شورشى‌ هم‌کیش‌ خود و سر کرده ازارقه‌ (ه م‌) نافع‌ ابن‌ ازرق‌ (مق 65ق‌/685م‌) مى‌نویسد و از او به‌ سبب‌ عقیده‌اش‌ درباره کشتن‌ اطفال‌ مشرکان‌ انتقاد مى‌کند و نافع‌ نیز به‌ آیه‌ای از قرآن‌ «... وَلا یلِدوا اِلاّ فاجِراً کفّاراً» (نوح‌/71/27) متوسل‌ مى‌شود و پاسخ‌ مى‌دهد.<ref> محمد مبرد، الکامل‌، ج۳، ص۱۲۱۵-۱۲۱۷</ref>


بدین‌ ترتیب، مى‌بینیم‌ که‌ خوارج‌ در این‌ مورد دیدگاههای متفاوتى‌ دارند و فرقه‌شناسان‌ از این‌روی آنان‌ را به‌ 3 گروه‌ تقسیم‌ کرده‌اند: گروه‌ اول‌ مانند ازارقه‌ که‌ مى‌گویند حکم‌ اطفال‌ مشرکان‌، حکم‌ پدران‌ آنهاست‌ و به‌ جهنم‌ مى‌روند؛ گروه‌ دوم‌ مثل‌ [[اباضیه‌]] که‌ هم‌ عذاب‌ و هم‌ عفو را از طرف‌ خداوند جایز مى‌دانند؛ و گروه‌ سوم‌ که‌ مى‌گویند اطفال‌ مشرکان‌ و مؤمنان‌ در بهشت‌ جای دارند.<ref>اشعری‌، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص ۱۷۶ و۱۹۰</ref>
پرسشى‌ که‌ در برابر گروه‌ اول‌ طرح‌ مى‌شود، این‌ است‌ که‌ اگر پدران‌ مشرک‌ پس‌ از مرگ‌ اطفالشان‌، مسلمان‌ شوند، حکم‌ اطفال‌ چه‌ خواهد شد. عده‌ای از آنان‌ معتقدند که‌ حکم‌ فرزندان‌ در این‌ هنگام‌ به‌ تبع‌ پدرانشان‌ تغییر خواهد کرد و برخى‌ نیز براین‌ گمانند که‌ ملاک‌ اصلى‌، وضع‌ پدران‌ به‌ هنگام‌ مرگ‌ اطفال‌ است‌.<ref>همان</ref>
=== نظر ابو حنیفه ===
ابوحنیفه‌ در اینجا توقف‌ کرده‌، و گفته‌ است‌: نمى‌دانم‌ که‌ آنان‌ به‌ بهشت‌ مى‌روند، یا به‌ دوزخ‌.<ref>عبدالکریم‌ عثمان‌، نظریة التکلیف‌، ج۱، ص۲۹۷</ref>
=== نظر معتزله ===
[[معتزله‌]] که‌ مدافعان‌ عدل‌ الهى‌ و [[حسن‌ و قبح‌ عقلی]] هستند، بر این‌ باورند که‌ بر خداوند روا نیست‌ اطفال‌ را در آخرت‌ عذاب‌ کند و همه کودکان‌ اعم‌ از اینکه‌ پدرانشان‌ مؤمن‌ باشند، یا مشرک‌، در بهشتند. بر همین‌ اساس‌ اسکافى‌ (ه م‌) ردیه‌ای بر ازارقه‌ نوشت‌.
[[قاضى‌ عبدالجبار]] نظریه‌پرداز بزرگ‌ معتزله‌ برای اثبات‌ این‌ مدعا ادله مختلفى‌ مى‌آورد: او نخست‌ به‌ تعریف‌ عذاب‌ اخروی مى‌پردازد؛ عذاب‌ اخروی وارد آوردن‌ زیان‌ خالصى‌ است‌ برای خوار داشتن‌ شخصى‌ که‌ سزاوار آن‌ است‌. تعذیب‌ در اینجا همانند ثواب‌ اخروی است‌ که‌ تنها مکلفان‌ِ دارای استحقاق‌ از آن‌ برخوردار مى‌شوند. پس‌ همان‌گونه‌ که‌ خداوند تنها به‌ مستحق‌ ثواب‌ مى‌دهد، در اینجا نیز فقط مستحق‌ کیفر را دچار عذاب‌ مى‌کند، البته‌ خداوندگاه‌ شخصى‌ را که‌ مستحق‌ کیفر نیست‌، به‌ واسطه عبرت‌آموزی، یا عوض‌ بخشیدن‌، در معرض‌ عذاب‌ قرار مى‌دهد. افزون‌ بر این‌، به‌ نظر قاضى‌ عبدالجبار اگر خداوند کودکان‌ را عذاب‌ کند، این‌ کار ستم‌ است‌ و ستم‌ قبیح‌ است‌ و خدا کار قبیح‌ انجام‌ نمى‌دهد. وی در این‌ مورد از ادله سمعى‌ نیز بهره‌ گرفته‌ است‌: این‌ دلایل‌ همگى‌ بر محور نظریه [[تکلیف]] مى‌گردد و مؤید این‌ معناست‌ که‌ عذاب‌ کردن‌ طفل‌ پیش‌ از رسیدن‌ به‌ مرتبه تکلیف‌ درست‌ نیست‌. [[آیه|آیه‌ای]] از قرآن‌ کریم‌ مى‌گوید: «ما تا [[پیامبر|پیامبری]] برنیانگیزیم‌، به‌ عذاب‌ نمى‌پردازیم‌» (اسراء/17/15) و روشن‌ است‌ که‌ پیامبران‌ برای اطفال‌ مبعوث‌ نشده‌اند. آیه دیگر مى‌گوید: «هر کسى‌ در گرو دستاورد خویش‌ است‌» (مدثر/74/38) و بدیهى‌ است‌ که‌ کودک‌ دستاوردی حاصل‌ نکرده‌ است‌. قاضى‌ عبدالجبار روایاتى‌ نیز در این‌ زمینه‌ نقل‌ مى‌کند. مثلاً از [[پیامبر(ص‌)]] روایت‌ شده‌ است‌ که‌: «قلم‌ را از کودک‌ تا زمانى‌ که‌ به‌ حد بلوغ‌ نرسیده‌ است‌، برداشته‌اند». پس‌ براساس‌ این‌ روایت‌ نیز تعذیب‌ اطفال‌ جایز نیست‌.<ref>عبدالکریم‌ عثمان‌، نظریة التکلیف، صص ‌298- 299</ref>
=== دیدگاه اشعریان ===
درباره عقیده [[ابوالحسن‌ اشعری]] (د 324ق‌/936م‌) راجع‌ به‌ تعذیب‌ اطفال‌ کافران‌ و مشرکان‌ در قیامت‌، دو روایت‌ وجود دارد: به‌ روایت‌ ابن‌ فورک‌<ref>ابن‌ فورک‌، مجرد مقالات‌ الشیخ‌ ابی‌ الحسن‌ الاشعری‌، ج۱، ص‌۱۴۴- ۱۴۵</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب‌ و عقاب‌ اخروی عقلى‌ نیست‌ و او معتقد است‌ که‌ فقط از راه‌ روایت‌ و نقل‌ مى‌توان‌ ثواب‌ و عقاب‌ اخروی انسان‌ را تعیین‌ کرد. براساس‌ روایات‌ باید درمورد تعذیب‌ اطفال‌ کافران‌ سکوت‌ پیشه‌ کرد و نمى‌توان‌ در این‌ مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل‌ اشعری این‌ است‌ که‌ در این‌ زمینه‌ روایاتى‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ برخى‌ از آنها متعارض‌ و غیرقابل‌ اعتمادند و بعضى‌ نیز ساکتند و عاری از داوری.
روایت‌ دوم‌ از عقیده اشعری را در الابانه‌<ref>اشعری‌، الابانة عن‌ اصول‌ الدیانة، ج۱، ص‌۵۰ - ۵۱</ref> مى‌بینیم‌. در این‌ رساله‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ وی در تعذیب‌ اخروی اطفال‌ کافران‌ اشکالى‌ مشاهده‌ نمى‌کند، چه‌، معتزله‌ نیز معتقدند که‌ خداوند در دنیا کودکان‌ را در معرض‌ عذاب‌ قرار مى‌دهد و مثلاً آنان‌ را به‌ جذام‌ مبتلا مى‌کند. از این‌رو، اگر عذاب‌ دادن‌ اطفال‌ از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین‌ حال‌ این‌ امر لطمه‌ای به‌ عدل‌ الهى‌ وارد نکند، پس‌ چه‌ اشکالى‌ دارد که‌ معتقد باشیم‌ خداوند اطفال‌ کافران‌ را در آخرت‌ به‌ منظور شکنجه‌ دادن‌ پدرانشان‌ عذاب‌ کند و در عین‌ حال‌ نیز عدل‌ الهى‌ محفوظ بماند؟ اشعری به‌ استدلالهای معتزله‌ در این‌ مورد اشکالهایى‌ وارد کرده‌ که‌ قاضى‌ عبدالجبار نیز به‌ نوبه خود به‌ این‌ اشکالها پاسخ‌ داده‌ است‌.<ref>عبدالکریم‌ عثمان‌، نظریة التکلیف‌، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰</ref>
=== دیدگاه متکلمان امامیه ===
=== دیدگاه متکلمان امامیه ===


خط ۵۷: خط ۴۰:


در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را مکلف می کند و بعد از آزمایش، عده ای به تکلیف عمل می کند به بهشت می روند و برخی که عصیان می کنند به جهنم می روند.»<ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص 294 تا 296</ref>
در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را مکلف می کند و بعد از آزمایش، عده ای به تکلیف عمل می کند به بهشت می روند و برخی که عصیان می کنند به جهنم می روند.»<ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص 294 تا 296</ref>
=== نظر خوارج ===
خوارج‌ در این‌ مورد دیدگاههای متفاوتى‌ دارند و فرقه‌شناسان‌ از این‌روی آنان‌ را به‌ 3 گروه‌ تقسیم‌ کرده‌اند: گروه‌ اول‌ مانند ازارقه‌ که‌ مى‌گویند حکم‌ اطفال‌ مشرکان‌، حکم‌ پدران‌ آنهاست‌ و به‌ جهنم‌ مى‌روند؛ گروه‌ دوم‌ مثل‌ [[اباضیه‌]] که‌ هم‌ عذاب‌ و هم‌ عفو را از طرف‌ خداوند جایز مى‌دانند؛ و گروه‌ سوم‌ که‌ مى‌گویند اطفال‌ مشرکان‌ و مؤمنان‌ در بهشت‌ جای دارند.<ref>اشعری‌، مقالات‌ الاسلامیین‌، ج۱، ص ۱۷۶ و۱۹۰</ref>
پرسشى‌ که‌ در برابر گروه‌ اول‌ طرح‌ مى‌شود، این‌ است‌ که‌ اگر پدران‌ مشرک‌ پس‌ از مرگ‌ اطفالشان‌، مسلمان‌ شوند، حکم‌ اطفال‌ چه‌ خواهد شد. عده‌ای از آنان‌ معتقدند که‌ حکم‌ فرزندان‌ در این‌ هنگام‌ به‌ تبع‌ پدرانشان‌ تغییر خواهد کرد و برخى‌ نیز براین‌ گمانند که‌ ملاک‌ اصلى‌، وضع‌ پدران‌ به‌ هنگام‌ مرگ‌ اطفال‌ است‌.<ref>همان</ref>
=== نظر ابو حنیفه ===
ابوحنیفه‌ در اینجا توقف‌ کرده‌، و گفته‌ است‌: نمى‌دانم‌ که‌ آنان‌ به‌ بهشت‌ مى‌روند، یا به‌ دوزخ‌.<ref>عبدالکریم‌ عثمان‌، نظریة التکلیف‌، ج۱، ص۲۹۷</ref>
=== نظر معتزله ===
[[معتزله‌]] که‌ مدافعان‌ عدل‌ الهى‌ و [[حسن‌ و قبح‌ عقلی]] هستند، بر این‌ باورند که‌ بر خداوند روا نیست‌ اطفال‌ را در آخرت‌ عذاب‌ کند و همه کودکان‌ اعم‌ از اینکه‌ پدرانشان‌ مؤمن‌ باشند، یا مشرک‌، در بهشتند. بر همین‌ اساس‌ اسکافى‌ (ه م‌) ردیه‌ای بر ازارقه‌ نوشت‌.
[[قاضى‌ عبدالجبار]] نظریه‌پرداز بزرگ‌ معتزله‌ برای اثبات‌ این‌ مدعا ادله مختلفى‌ مى‌آورد: او نخست‌ به‌ تعریف‌ عذاب‌ اخروی مى‌پردازد؛ عذاب‌ اخروی وارد آوردن‌ زیان‌ خالصى‌ است‌ برای خوار داشتن‌ شخصى‌ که‌ سزاوار آن‌ است‌. تعذیب‌ در اینجا همانند ثواب‌ اخروی است‌ که‌ تنها مکلفان‌ِ دارای استحقاق‌ از آن‌ برخوردار مى‌شوند. پس‌ همان‌گونه‌ که‌ خداوند تنها به‌ مستحق‌ ثواب‌ مى‌دهد، در اینجا نیز فقط مستحق‌ کیفر را دچار عذاب‌ مى‌کند، البته‌ خداوندگاه‌ شخصى‌ را که‌ مستحق‌ کیفر نیست‌، به‌ واسطه عبرت‌آموزی، یا عوض‌ بخشیدن‌، در معرض‌ عذاب‌ قرار مى‌دهد. افزون‌ بر این‌، به‌ نظر قاضى‌ عبدالجبار اگر خداوند کودکان‌ را عذاب‌ کند، این‌ کار ستم‌ است‌ و ستم‌ قبیح‌ است‌ و خدا کار قبیح‌ انجام‌ نمى‌دهد. وی در این‌ مورد از ادله سمعى‌ نیز بهره‌ گرفته‌ است‌: این‌ دلایل‌ همگى‌ بر محور نظریه [[تکلیف]] مى‌گردد و مؤید این‌ معناست‌ که‌ عذاب‌ کردن‌ طفل‌ پیش‌ از رسیدن‌ به‌ مرتبه تکلیف‌ درست‌ نیست‌. [[آیه|آیه‌ای]] از قرآن‌ کریم‌ مى‌گوید: «ما تا [[پیامبر|پیامبری]] برنیانگیزیم‌، به‌ عذاب‌ نمى‌پردازیم‌» (اسراء/17/15) و روشن‌ است‌ که‌ پیامبران‌ برای اطفال‌ مبعوث‌ نشده‌اند. آیه دیگر مى‌گوید: «هر کسى‌ در گرو دستاورد خویش‌ است‌» (مدثر/74/38) و بدیهى‌ است‌ که‌ کودک‌ دستاوردی حاصل‌ نکرده‌ است‌. قاضى‌ عبدالجبار روایاتى‌ نیز در این‌ زمینه‌ نقل‌ مى‌کند. مثلاً از [[پیامبر(ص‌)]] روایت‌ شده‌ است‌ که‌: «قلم‌ را از کودک‌ تا زمانى‌ که‌ به‌ حد بلوغ‌ نرسیده‌ است‌، برداشته‌اند». پس‌ براساس‌ این‌ روایت‌ نیز تعذیب‌ اطفال‌ جایز نیست‌.<ref>عبدالکریم‌ عثمان‌، نظریة التکلیف، صص ‌298- 299</ref>
=== دیدگاه اشعریان ===
درباره عقیده [[ابوالحسن‌ اشعری]] (د 324ق‌/936م‌) راجع‌ به‌ تعذیب‌ اطفال‌ کافران‌ و مشرکان‌ در قیامت‌، دو روایت‌ وجود دارد: به‌ روایت‌ ابن‌ فورک‌<ref>ابن‌ فورک‌، مجرد مقالات‌ الشیخ‌ ابی‌ الحسن‌ الاشعری‌، ج۱، ص‌۱۴۴- ۱۴۵</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب‌ و عقاب‌ اخروی عقلى‌ نیست‌ و او معتقد است‌ که‌ فقط از راه‌ روایت‌ و نقل‌ مى‌توان‌ ثواب‌ و عقاب‌ اخروی انسان‌ را تعیین‌ کرد. براساس‌ روایات‌ باید درمورد تعذیب‌ اطفال‌ کافران‌ سکوت‌ پیشه‌ کرد و نمى‌توان‌ در این‌ مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل‌ اشعری این‌ است‌ که‌ در این‌ زمینه‌ روایاتى‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ برخى‌ از آنها متعارض‌ و غیرقابل‌ اعتمادند و بعضى‌ نیز ساکتند و عاری از داوری.
روایت‌ دوم‌ از عقیده اشعری را در الابانه‌<ref>اشعری‌، الابانة عن‌ اصول‌ الدیانة، ج۱، ص‌۵۰ - ۵۱</ref> مى‌بینیم‌. در این‌ رساله‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ وی در تعذیب‌ اخروی اطفال‌ کافران‌ اشکالى‌ مشاهده‌ نمى‌کند، چه‌، معتزله‌ نیز معتقدند که‌ خداوند در دنیا کودکان‌ را در معرض‌ عذاب‌ قرار مى‌دهد و مثلاً آنان‌ را به‌ جذام‌ مبتلا مى‌کند. از این‌رو، اگر عذاب‌ دادن‌ اطفال‌ از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین‌ حال‌ این‌ امر لطمه‌ای به‌ عدل‌ الهى‌ وارد نکند، پس‌ چه‌ اشکالى‌ دارد که‌ معتقد باشیم‌ خداوند اطفال‌ کافران‌ را در آخرت‌ به‌ منظور شکنجه‌ دادن‌ پدرانشان‌ عذاب‌ کند و در عین‌ حال‌ نیز عدل‌ الهى‌ محفوظ بماند؟ اشعری به‌ استدلالهای معتزله‌ در این‌ مورد اشکالهایى‌ وارد کرده‌ که‌ قاضى‌ عبدالجبار نیز به‌ نوبه خود به‌ این‌ اشکالها پاسخ‌ داده‌ است‌.<ref>عبدالکریم‌ عثمان‌، نظریة التکلیف‌، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰</ref>


== مساله رنج کودکان ==
== مساله رنج کودکان ==
کاربر ناشناس