کاربر ناشناس
غزوه بنیقینقاع: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
}} | }} | ||
'''غزوه بنی قَینُقاع'''، نام اولین جنگ [[پیامبر اسلام]](ص)با یهودیان [[مدینه]] است. این جنگ با قبیله یهودی [[بنی قینقاع|بنی قَینُقاع]] درگرفت که پیمان خود را با پیامبر(ص)شکستند و طی غزوهای محاصره، تسلیم و تبعید شدند. | '''غزوه بنی قَینُقاع'''، نام اولین جنگ [[پیامبر اسلام]] (ص) با یهودیان [[مدینه]] است. این جنگ با قبیله یهودی [[بنی قینقاع|بنی قَینُقاع]] درگرفت که پیمان خود را با پیامبر (ص) شکستند و طی غزوهای محاصره، تسلیم و تبعید شدند. | ||
==بیوگرافی قبیله بنی قَینُقاع== | ==بیوگرافی قبیله بنی قَینُقاع== | ||
بنی قَینُقاع، قبیلهای از یهودیان مدینه در زمان حضرت محمد(ص) بودند. برخی در یهودیتبار بودن آنان تردید کرده و آنان را از نسل عیسو (ادوم)، برادر [[یعقوب]] دانستهاند.<ref>د. جودائیکا، ذیل «Qaynuqa».</ref> با وجود همانندی نامها و بسیاری از سنتهای بنی قَینُقاع با نامها و سنتهای عربها<ref>وات، | بنی قَینُقاع، قبیلهای از یهودیان مدینه در زمان حضرت محمد (ص) بودند. برخی در یهودیتبار بودن آنان تردید کرده و آنان را از نسل عیسو (ادوم)، برادر [[یعقوب]] دانستهاند.<ref>د. جودائیکا، ذیل «Qaynuqa».</ref> با وجود همانندی نامها و بسیاری از سنتهای بنی قَینُقاع با نامها و سنتهای عربها<ref>وات، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>، برای تردید در ریشه یهودی آنان دلیل معتبری در دست نیست. مسکن اصلی بنی قینقاع و زمان مهاجرت آنان به [[مدینه]] روشن نیست. | ||
مدتی پس از تسلّط قبایل یهود بر مدینه، قدرت آنان به عربهای بنوقیله انتقال یافت و یهودیان ناگزیر با دیگر قبایل [[عرب]] هم پیمان شدند و بنی قینقاع به رغم دو قبیله دیگر که به اَوْس پیوستند، با خَزْرَج پیمان بست.<ref>طبری، ج۳، ص۱۳۶۱.</ref> جوادعلی<ref>ج۴، ص۳۹.</ref> | مدتی پس از تسلّط قبایل یهود بر مدینه، قدرت آنان به عربهای بنوقیله انتقال یافت و یهودیان ناگزیر با دیگر قبایل [[عرب]] هم پیمان شدند و بنی قینقاع به رغم دو قبیله دیگر که به اَوْس پیوستند، با خَزْرَج پیمان بست.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۳، ص۱۳۶۱.</ref> البته جوادعلی<ref>ج۴، ص۳۹.</ref> آنان را همپیمان اوس نیز میداند. بنابر نقلهای تاریخی میان بنی قینقاع و دیگر قبایل یهود ([[غزوه بنی قریظه|بنی قریظه]] و [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]]) رقابتهایی وجود داشته و حتی بارها با هم جنگیده بودند.<ref>حسن خالد، ص۳۹.</ref> | ||
بنی قَینُقاع در جنوب غربی مدینه میزیستند و دژ و بازاری معروف داشتند.<ref> بلعمی، ج۱، ص۱۵۱.</ref> و این سخن که آنان در مرکز [[مدینه]] مجتمع بودند<ref>د. جودائیکا، همانجا.</ref>، درست نیست. آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند و زرگری، آهنگری و کفشگری از پیشههای مهم آنان بود.<ref>بلعمی، ج۱، ص۱۵۱.</ref> | بنی قَینُقاع در جنوب غربی مدینه میزیستند و دژ و بازاری معروف داشتند.<ref> بلعمی، ج۱، ص۱۵۱.</ref> و این سخن که آنان در مرکز [[مدینه]] مجتمع بودند<ref>د. جودائیکا، همانجا.</ref>، درست نیست. آنان برخلاف دیگر یهودیان در مدینه زمین کشاورزی و نخلستان نداشتند و زرگری، آهنگری و کفشگری از پیشههای مهم آنان بود.<ref>بلعمی، ج۱، ص۱۵۱.</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
# پیامبر پس از بازگشت از [[غزوه بدر|بدر]] ([[رمضان]] سال دوم هجرت)، بنی قینقاع را در بازارشان گرد آورد و از آنان خواست که از شکست قریش عبرت گیرند و اسلام آورند؛ یهودیان در پاسخ گفتند که آنان جنگاورند و مانند [[قریش]] تن به شکست نخواهند داد. | # پیامبر پس از بازگشت از [[غزوه بدر|بدر]] ([[رمضان]] سال دوم هجرت)، بنی قینقاع را در بازارشان گرد آورد و از آنان خواست که از شکست قریش عبرت گیرند و اسلام آورند؛ یهودیان در پاسخ گفتند که آنان جنگاورند و مانند [[قریش]] تن به شکست نخواهند داد. | ||
# زنی مسلمان، به قصد فروش شیر<ref>ابن هشام، ج۲، ص۶۳۲.</ref> یا خرید زیور<ref>واقدی، ج۱، ص۱۲۷.</ref> به بازار بنی قَینُقاع رفت و زرگری یهودی به او اهانت کرد و او را به سُخره گرفت. مسلمانی به پشتیبانی زن، زرگر را کُشت و خود در دم به دست دیگر یهودیان کشته شد؛ خبر به پیامبر رسید و او مصاف آراست. | # زنی مسلمان، به قصد فروش شیر<ref>ابن هشام، ج۲، ص۶۳۲.</ref> یا خرید زیور<ref>واقدی، ج۱، ص۱۲۷.</ref> به بازار بنی قَینُقاع رفت و زرگری یهودی به او اهانت کرد و او را به سُخره گرفت. مسلمانی به پشتیبانی زن، زرگر را کُشت و خود در دم به دست دیگر یهودیان کشته شد؛ خبر به پیامبر رسید و او مصاف آراست. | ||
# هنگامی که [[آیه]] ۵۸ سوره [[انفال]] بر پیامبر نازل شد، پیامبر با اظهار بیمناکی از بنی قینقاع به جنگ آنان رفت. ابن اسحاق هر سه مطلب را به طور مجزّا نقل میکند، ولی به جای آیه یادشده، از آیاتی دیگر<ref>[[سوره آل عمران]]، ۱۲۱۳</ref> سخن میراند. واقدی گفتههای اول و دوم را به صورتی مرتبط میآورد و ابن سعد تنها سومین مطلب را ذکر میکند. طبری با تلفیق مطالب اول و سوم مینویسد که پس از امتناع یهودیان از پذیرش سخنان پیامبر، این آیه نازل شد. برخی منابع دیگر از سرکشی و عهدشکنی یهودیان، پس از جنگ [[غزوه بدر|بدر]] سخن میرانند، ولی از مصادیق آن چیزی نمیگویند.<ref>ابن اسحاق، همانجا؛ ابن سعد، ج۲، ص۲۹.</ref> حدس وات<ref>ص۱۸۱.</ref> این است که حرکتهایی بر ضد پیامبر وجود داشته که احتمالاً یهودیان، عاملان آنها را تشویق میکردهاند. | # هنگامی که [[آیه]] ۵۸ سوره [[انفال]] بر پیامبر نازل شد، پیامبر با اظهار بیمناکی از بنی قینقاع به جنگ آنان رفت. ابن اسحاق هر سه مطلب را به طور مجزّا نقل میکند، ولی به جای آیه یادشده، از آیاتی دیگر<ref>[[سوره آل عمران]]، ۱۲۱۳</ref> سخن میراند. واقدی گفتههای اول و دوم را به صورتی مرتبط میآورد و ابن سعد تنها سومین مطلب را ذکر میکند. طبری با تلفیق مطالب اول و سوم مینویسد که پس از امتناع یهودیان از پذیرش سخنان پیامبر، این آیه نازل شد. برخی منابع دیگر از سرکشی و عهدشکنی یهودیان، پس از جنگ [[غزوه بدر|بدر]] سخن میرانند، ولی از مصادیق آن چیزی نمیگویند.<ref>ابن اسحاق، همانجا؛ ابن سعد، ج۲، ص۲۹.</ref> حدس وات<ref>وات، ص۱۸۱.</ref> این است که حرکتهایی بر ضد پیامبر وجود داشته که احتمالاً یهودیان، عاملان آنها را تشویق میکردهاند. | ||
==زمان وقوع جنگ== | ==زمان وقوع جنگ== | ||
بیشتر منابع، شنبه پانزدهم [[شوال]] سال دوم هجری و اول [[ذیقعدة]] همان سال را زمان آغاز و پایان جنگ دانستهاند.<ref> واقدی، همانجا؛ ابن سعد، ج۲، ص۲۸۲۹؛ مسعودی، ص۲۰۶.</ref> در روایتی دیگر آمده است که وقتی پیامبر بر بنی قینقاع پیروز شد و به [[مدینه]] بازگشت، [[عید قربان]] (دهم [[ذیحجه]]) بود و برای نخستین بار با مردم [[نماز عید]] گزارد.<ref>ابن شبّه نمیری، ج۱، ص۱۳۶۱۳۷؛ طبری، ج۳، ص۱۳۶۲.</ref> | بیشتر منابع، شنبه پانزدهم [[شوال]] سال دوم هجری و اول [[ذیقعدة]] همان سال را زمان آغاز و پایان جنگ دانستهاند.<ref> واقدی، همانجا؛ ابن سعد، ج۲، ص۲۸۲۹؛ مسعودی، ص۲۰۶.</ref> در روایتی دیگر آمده است که وقتی پیامبر بر بنی قینقاع پیروز شد و به [[مدینه]] بازگشت، [[عید قربان]] (دهم [[ذیحجه]]) بود و برای نخستین بار با مردم [[نماز عید]] گزارد.<ref>ابن شبّه نمیری، ج۱، ص۱۳۶۱۳۷؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۳، ص۱۳۶۲.</ref> | ||
طبری در روایتی دیگر از [[ابن اسحاق]]، مینویسد که پیامبر پس از نبرد [[غزوه بدر|بدر]]، جز روزهای نخست [[ماه شوال]]، بقیه شوّال و [[ماه ذی قعده|ذی قعده]] را در مدینه بود.<ref>ابن اسحاق، ج۳، ص۱۳۶۳.</ref> بنا به روایتی، ماه [[صفر]] سال ۳ق را نیز زمان این رویداد دانستهاند.<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۱۳۹</ref>. و حتی گفتهاند که تبعید بنی قَینُقاع و [[بنی نضیر]] در یک زمان صورت گرفته است.<ref>سمهودی، ج۱، ص۲۷۸.</ref> گوناگونی روایات، تعیین تاریخ دقیق این رخداد را دشوار کرده است. | طبری در روایتی دیگر از [[ابن اسحاق]]، مینویسد که پیامبر پس از نبرد [[غزوه بدر|بدر]]، جز روزهای نخست [[ماه شوال]]، بقیه شوّال و [[ماه ذی قعده|ذی قعده]] را در مدینه بود.<ref>ابن اسحاق، ج۳، ص۱۳۶۳.</ref> بنا به روایتی، ماه [[صفر]] سال ۳ق را نیز زمان این رویداد دانستهاند.<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۱۳۹</ref>. و حتی گفتهاند که تبعید بنی قَینُقاع و [[بنی نضیر]] در یک زمان صورت گرفته است.<ref>سمهودی، ج۱، ص۲۷۸.</ref> گوناگونی روایات، تعیین تاریخ دقیق این رخداد را دشوار کرده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
یهودیان به محاصره مسلمانان درآمدند و پس از ۱۵ روز تبعید شدند. پیامبر ابتدا حکم کرد که مردان را گردن زنند و زنان و فرزندانشان را به بردگی درآورند، اما از این کار چشم پوشید و آنان را به اِذْرَعات در حدود [[شام]] تبعید کرد. | یهودیان به محاصره مسلمانان درآمدند و پس از ۱۵ روز تبعید شدند. پیامبر ابتدا حکم کرد که مردان را گردن زنند و زنان و فرزندانشان را به بردگی درآورند، اما از این کار چشم پوشید و آنان را به اِذْرَعات در حدود [[شام]] تبعید کرد. | ||
به نوشته بلعمی<ref>ج۱، ص۱۵۲</ref> پیامبر علاوه بر تبعید آنان، حصارشان را نیز ویران کرد. برخی از یهودیان با پذیرش اسلام در مدینه ماندند، چنانکه در مراسم دفن [[عبداللّه بن اُبی]] در سال ۹ق، چند تن از بنی قَینُقاع هم حضور داشتند.<ref>واقدی، ج۳، ص ۸۰۶.</ref> این سخن که [[عبداللّه بن سلام]] نیز در شمار این اسلام آوردگان بود،<ref> | به نوشته بلعمی<ref>بلعمی، ج۱، ص۱۵۲</ref> پیامبر علاوه بر تبعید آنان، حصارشان را نیز ویران کرد. برخی از یهودیان با پذیرش اسلام در مدینه ماندند، چنانکه در مراسم دفن [[عبداللّه بن اُبی]] در سال ۹ق، چند تن از بنی قَینُقاع هم حضور داشتند.<ref>واقدی، ج۳، ص ۸۰۶.</ref> این سخن که [[عبداللّه بن سلام]] نیز در شمار این اسلام آوردگان بود،<ref>دارة المعارف جودائیکا، همانجا.</ref> نادرست است، زیرا او به روایتی قبل از هجرت به مدینه و به روایتی، اندکی پس از آن اسلام آورده بود.<ref> دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم، ذیل «عبداللّه بن سلام».</ref> | ||
در این نبرد، [[سعدبن معاذ]] احتمالاً مأمور آن بوده است که دیگر یهودیان را از دخالت در ماجرا بازدارد.<ref>وات، ص۲۱۰.</ref>؛ پرچم سپید پیامبر را [[حمزة بنعبدالمطّلب|حمزة بن عبدالمطلّب]] میبرد.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۳، ص۱۳۶۲.</ref>؛ ابولُبابة بن المنذر عَمری به نیابت از پیامبر در [[مدینه]] ماند<ref>واقدی، کتاب المغازی، ج۳، ص۱۳۰.</ref>؛ منذر بن قدامه سلمی مأمور به بند کشیدن آنان<ref>واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۳۳.</ref> و محمّد بن مَسلمه هم عهدهدار جمعآوری اموال ایشان شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۰.</ref> | در این نبرد، [[سعدبن معاذ]] احتمالاً مأمور آن بوده است که دیگر یهودیان را از دخالت در ماجرا بازدارد.<ref>وات، ص۲۱۰.</ref>؛ پرچم سپید پیامبر را [[حمزة بنعبدالمطّلب|حمزة بن عبدالمطلّب]] میبرد.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۳، ص۱۳۶۲.</ref>؛ ابولُبابة بن المنذر عَمری به نیابت از پیامبر در [[مدینه]] ماند<ref>واقدی، کتاب المغازی، ج۳، ص۱۳۰.</ref>؛ منذر بن قدامه سلمی مأمور به بند کشیدن آنان<ref>واقدی، کتاب المغازی، ج۲، ص۳۳.</ref> و محمّد بن مَسلمه هم عهدهدار جمعآوری اموال ایشان شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۰.</ref> |