کاربر ناشناس
اوس و خزرج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Ammar (صفحهای جدید حاوی « در حال ویرایش اوسْ وَ خَزْرَج، دو تيرة مهم از اعراب یمن|يمان...» ایجاد کرد) |
imported>Ammar بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در حال ویرایش | در حال ویرایش | ||
اوسْ وَ خَزْرَج، دو [[ | اوسْ وَ خَزْرَج، دو [[تيره]] مهم از [[عرب|اعراب]] [[یمن|يمانى]] كه از مدتها پيش از اسلام در شهر [[يثرب]] ([[مدينه]]) ساكن شدند و پس از [[هجرت]] آنها را «[[انصار]]» خواندند. نقش این دو قبیله در تاریخ اسلام مخصوصا در جریان [[هجرت پیامبر(ص)]] وجنگ های مختلف برجسته است عده ای از مورخین می گویند بعضی آیات قرآن در شأن انصار نازل شد. | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
نسب اوس و خزرج به | نسب اوس و خزرج به قبيله بزرگ يمانى [[ازد]] مىرسيد و بيشتر نسب نگاران و مورخان سدههاي نخستين هجري به سلسله نسب اين دو تيره از طريق بنومازن بن ازد اشاره كردهاند <ref>مثلاً نك: كلبى، جمهره...، 621؛ خليفه، 1/175؛ يعقوبى، 1/202</ref> | ||
عنوان اوس مختصر | نياي بزرگ دو تيره، عمروبن عامر مشهور به مُزَيقياست و اوس و خزرج دو پسر حارثه بن ثعلبه بن عمروبن عامر بودهاند. نسب اين دو، از طريق مادر كه قيله بنت كاهل نام داشت، به قبيله [[بنى قضاعه]] مىرسيد <ref>(نك: كلبى، همانجا، نسب...، 1/363-364؛ ابن قتيبه، 109؛ ابن حزم، 331)</ref> و بدين سبب، اوس و خزرج خود را بنى قيله نيز مىخواندهاند <ref>(على، 4/133)</ref>. | ||
عنوان اوس مختصر شده «اوس مناه» است كه وابستگى و نسبت ايشان را به يكى از [[ بت |بُتان]] مشهور [[دوره جاهلى]] نشان مىدهد <ref>(على، 4/135؛ درباره اعتقاد خاص اوس و خزرج به اين بُت، نك: كلبى، الاصنام، 13-14، 27)</ref>. خزرج را به معناي باد تند يا نسيم جنوب آوردهاند <ref>( ابن منظور، ذيل خزرج)</ref>. | |||
==تاريخ اقامت اوس و خزرج در شهر يثرب== | ==تاريخ اقامت اوس و خزرج در شهر يثرب== | ||
تاريخ اقامت اوس و خزرج در شهر يثرب، با پراكندگى قوم ازد - كه در نواحى [[يمن]] سكنى داشتند - در مناطق گوناگون شبه جزيره و پارهاي سرزمينهاي اطراف آن پيوندي نزديك دارد. شايعترين روايات در مآخذ كهن حاكى از آن است كه مهاجرت گروهىِ «ازديان» از يمن، به سبب ويرانى [[سدّ مأرب]] بر اثر سيل بوده است (ابن رسته، 7/62 -63؛ يعقوبى، 1/203)، اما | تاريخ اقامت اوس و خزرج در شهر يثرب، با پراكندگى قوم ازد - كه در نواحى [[يمن]] سكنى داشتند - در مناطق گوناگون شبه جزيره و پارهاي سرزمينهاي اطراف آن پيوندي نزديك دارد. | ||
شايعترين روايات در مآخذ كهن حاكى از آن است كه مهاجرت گروهىِ «ازديان» از يمن، به سبب ويرانى [[سدّ مأرب]] بر اثر سيل بوده است <ref>(ابن رسته، 7/62 -63؛ يعقوبى، 1/203)</ref>، اما درباره سبب اصلى مهاجرت ايشان و تاريخ وقوع آن ميان محققان معاصر، اتفاق نظري وجود ندارد <ref>(مثلاً نك: مهران، 455- 458؛ شريف، 313-316؛ ولفنسون، 63)</ref>. از بعضی روايت هاي ديگر چنين برمىآيد كه اوس و خزرج، پيش از ويرانى سد به يثرب مهاجرت كردند <ref>(ولفنسون، 52؛ نيز نك: دنباله مقاله)</ref>. | |||
محققان گفتهاند، هجرتِ ازديان از يمن يكباره اتفاق نيفتاد <ref>(شريف، 315)</ref>. بعدها، دستههايى از اين مهاجران در شمال [[جزيرهالعرب]] و در جوار سرزمين [[شام]] دولت كوچك [[غسانى]]، و دستههايى ديگر در بخش هايى از [[عراق]] فعلى ([[حيره]]) دولت [[آل منذر]] يا [[لخميان]] را تشكيل دادند و هر يك، دست نشانده يكى از دو دولت بزرگ وقت، يعنى[[ ايران]] و [[روم]] بودند. | |||
به احتمال بسيار، پس از برپايى اين دولتها، هجرت اقوام ازد، از آن جمله اوس و خزرج يا اجداد ايشان، به جاهايى از جزيرهالعرب فزونى گرفت. به گفته برخى محققان، شايد هجرت اوس و خزرج ديرتر از ديگر اقوام ازدي و احتمالاً در اواخر سده 4م انجام شده باشد <ref>(شريف، 314-316)</ref>. اين قوم، يثرب را براي اقامت برگزيد كه از حيث شرايط اقليمى براي كشاورزي مناسب به نظر مىرسيد. | |||
چون اين دسته از ازديان به يثرب رسيدند و در آنجا سكنى گزيدند، گروهى از [[یهود|يهوديان]] در شهر به سر مىبردند و اداره آنجا از حيث سياسى و اقتصادي يكسره به دست ايشان بود <ref>(ابن رسته، 7/62؛ نيز نك: بلاذري، فتوح...، 17)</ref>. | |||
==روابط ميان يهوديان و اوس و خزرج== | ==روابط ميان يهوديان و اوس و خزرج== | ||
روابط ميان يهوديان و اوس و خزرج، نخست بر مبناي همكاري، به ويژه در كشاورزي شكل گرفت، اما اندك اندك با فزونى يافتن شمار مهاجران، تسلط يهوديان رو به كاهش نهاد. بعيد نيست از همين دوران، با تشكيل بطون و شاخههاي گوناگون، روند جدايى دو تيره از يكديگر آغاز شده باشد (نك: | روابط ميان يهوديان و اوس و خزرج، نخست بر مبناي همكاري، به ويژه در كشاورزي شكل گرفت، اما اندك اندك با فزونى يافتن شمار مهاجران، تسلط يهوديان رو به كاهش نهاد. بعيد نيست از همين دوران، با تشكيل بطون و شاخههاي گوناگون، روند جدايى دو تيره از يكديگر آغاز شده باشد . | ||
تسلط اوس و خزرج بر يثرب، موجب پديده ديگري شد كه در تعلق اين شهر به حوزه دو حكومت دست نشانده غسانى و لخمى ارتباط دارد. طبق يك روايت، يهوديان به عامل دولت [[ساسانى]] [[خراج]] و ماليات مى پرداختند و از سوي ايشان، حكمرانى يثرب به يهوديان سپرده شده بود <ref>(ابن رسته، 7/64)</ref>. | |||
بنابر روايت ديگري، اوس و خزرج پس از آنكه از ستم فرماندار يهودي شهر به ستوه آمدند، از غسانيان ياري طلبيدند. مالك بن عجلان از بنى غسان به ياري ايشان آمد و از آن پس دوره سيادت اوس و خزرج بر يثرب آغاز شد <ref>(نك: سمهودي، 1/178 بب؛ قس: مهران، 462-464)</ref>. | |||
به هر حال، براساس پارهاي نشانهها، اوس و خزرج خود را به غسانيان - كه مانند آنها به ازد نسب مىبردند - نزديكتر احساس مىكردند <ref>(براي تفصيل، نك: على، 3/391)</ref>، و اگر هم تا اواسط سده 6م - چنانكه برخى محققان حدس زدهاند <ref>(نك: كستر، 11-14؛ على، 4/129-130)</ref> - كارگزاران دولت ساسانى توسط يهوديان بر يثرب تسلط داشتند، از همين زمان، با ورود اوس و خزرج به يثرب، اوضاع به نفع غسانيان مىبايست دگرگون شده باشد و در اين زمينه روايتهايى نيز در دست است <ref>(نك: ابن حبيب، «اسماء...»، 136- 137؛ نيز نك: على، 2/578، 4/134؛ ولفنسون، 59 -61)</ref>. | |||
==روابط اوس با خزرج== | ==روابط اوس با خزرج== | ||
در مدتى كه اوس و خزرج بر يثرب تسلط داشتند، از چگونگى | در مدتى كه اوس و خزرج بر يثرب تسلط داشتند، از چگونگى اداره شهر اطلاع دقيقى در دست نيست، به ويژه آنكه ميان دو تيره چنان رقابتى درگرفت كه به جنگها و نزاعهاي خونين و دراز مدت منتهى شد و يهوديان بىگمان در افروختن آتش فتنه ميان دو تيره نقش فعال داشتند <ref>(مهران، 481؛ وكيل، 75)</ref>. | ||
حاصل اين رقابتها، بروز جنگهاي خونين ميان طوايف اين دو تيره بود كه در «[[ايام العرب]]» (ه م) | |||
از آنجا كه قدرت دو تيره تقريباً برابر بود، هر يك مىكوشيدند با انعقاد پيمان با گروهى از قبايل مشهور يهودي در يثرب، بر ديگري تفوق يابند، چنانكه اوسيان با [[بنى قريظه]] هم پيمان شدند و خزرجيان با [[بنى نضير]] <ref>(مهران، 481؛ وكيل، 75</ref>. | |||
حاصل اين رقابتها، بروز جنگهاي خونين ميان طوايف اين دو تيره بود كه در «[[ايام العرب]]» (ه م) دوره جاهلى، براي هر يك نامى خاص هست، ولى روايات مربوط به آن، آميخته با افسانه است <ref>(نك: ه د، ايامالعرب؛ نيز مهران، 480)</ref>. | |||
در نخستين جنگ به نام «حرب سُمير»، پيروزي از آن اوس شد، اما در بيشتر جنگهاي بعدي، خزرجيان تسلط يافتند <ref>(ابن اثير، 1/658 - 659، نيز براي جنگهاي ديگر، نك: 1/660 بب)</ref>. | |||
در واپسين جنگ اين هر دو تيره به نام «[[حرب بُعاث]]» كه اندكى پيش از [[هجرت حضرت رسول(ص)]] به يثرب اتفاق افتاد، اوسيان براي كسب پيروزي بر رقيب، به [[مكه]] آمدند و خواهان انعقاد پيمان با قريش شدند، اما اعتنايى نديدند. در همين اوقات بود كه ميان برخى از ايشان و [[پيامبر(ص)]] ارتباط حاصل شد <ref>(ابن حبيب، المنمق، 268؛ بلاذري، انساب...، 1/238؛ ابن اثير، 1/680 -681؛ نيز نك: ولفنسون، 68)</ref>. | |||
ظاهراً خزرجيان برآن بودند تا [[عبدالله بن اُبَى]] ّ ابن سلول را - كه بعدها از منافقان مشهور شد (بلاذري، همان، 1/274) - تاج بر سر نهند و فرمانروايى شهر بدو بسپرند (ابن سعيد، 1/190؛ نيز نك: ولفنسون، 70). | ظاهراً خزرجيان برآن بودند تا [[عبدالله بن اُبَى]] ّ ابن سلول را - كه بعدها از منافقان مشهور شد <ref>(بلاذري، همان، 1/274)</ref> - تاج بر سر نهند و فرمانروايى شهر بدو بسپرند <ref>(ابن سعيد، 1/190؛ نيز نك: ولفنسون، 70)</ref>. | ||
==پس از قبول اسلام== | ==پس از قبول اسلام== | ||
با هجرت پيامبر(ص) به يثرب، اوس و خزرج اسلام آوردند و «انصار» عنوان يافتند و خود بدان افتخار مىكردند (على، 4/140-141؛ براي تفصيل، نك: ه د، انصار). با اين همه، در برخى مواقع، رقابتهاي ديرين ميان دو تيره سر بر مىآورد، چنانكه بر سر اينكه كدام يك در [[پيمان عقبه]] زودتر با آن حضرت دست بيعت دادند، اختلاف و تفاخر داشتند. اين اختلاف | با هجرت پيامبر(ص) به يثرب، اوس و خزرج اسلام آوردند و «انصار» عنوان يافتند و خود بدان افتخار مىكردند <ref>(على، 4/140-141؛</ref> براي تفصيل، نك: ه د، انصار). با اين همه، در برخى مواقع، رقابتهاي ديرين ميان دو تيره سر بر مىآورد، چنانكه بر سر اينكه كدام يك در [[پيمان عقبه]] زودتر با آن حضرت دست بيعت دادند، اختلاف و تفاخر داشتند. | ||
در جنگهاي [[مريسيع]] و [[بنى قريظه]] و | |||
اين اختلاف درباره حضور ايشان در ديگر مواقع دوره اسلامى نيز وجود داشت (<ref>نك: ابن سعد، 4(1)/4؛ ابن قدامه، 499)</ref>. البته به نظر مىرسد كه در دوره اسلامى نيز اكثريت با خزرجيان بود، چنانكه در ميان [[نقیب|نقيبان]] 12 گانه - در آغاز ارتباط با پيامبر(ص) - 3 تن از اوسيان بودند و بقيه از خزرج <ref>(بلاذري، همان، 1/252؛ طبري، تاريخ، 2/363)</ref> و در [[جنگ بدر]] نيز شمار افراد خزرج بيشتر از اوس بود <ref>(ابن اسحاق، 288؛ بلاذري، همان، 1/290)</ref>. | |||
در جنگهاي [[مريسيع]] و [[بنى قريظه]] و قضيه [[افك]] نيز اختلاف ميان اوس و خزرج ظاهر شد، ولى پيامبر(ص) آتش فتنه را خاموش كرد <ref>(واقدي، 2/415، 431، 515؛ نيز نك: ابن سعد، 1(2)/46؛ طبري، همان، 2/614؛ احمد بن حنبل، 6/59، 196)</ref>. پس از وفات آن حضرت نيز، در ماجراي [[سقيفه]] ، [[ابوبكر]] و يارانش از رقابت اوس و خزرج بر سر جانشينى پيامبر(ص) سود بردند <ref>(طبري، همان، 3/221-222؛ مسعودي، 2/304)</ref>. | |||
اوس و خزرج هر يك داراي 5 [[بطن]] بودند (نك: شريف، 310- 311 بب). اين بطون خود به عشاير و شاخههاي ديگري كه شمار آنها بالغ بر 40 شاخه مىشد، به جز عشاير ديگري از اعراب كه با دو تيره | اوس و خزرج هر يك داراي 5 [[بطن]] بودند (نك: شريف، 310- 311 بب). اين بطون خود به عشاير و شاخههاي ديگري كه شمار آنها بالغ بر 40 شاخه مىشد، به جز عشاير ديگري از اعراب كه با دو تيره رابطه ولاء داشتند، تقسيم مىشدند <ref>(شريف،ص 309)</ref>. | ||
==افتخارات== | ==افتخارات== | ||
اوس و خزرج علاوه بر آنكه به جنگاوري و دليري شهره بودند (ابن عبدربه، 2/192-193؛ بلاذري، فتوح، 17)، هر يك شاعرانى داشتند. از ميان اوسيان، قيس بن خَطيم كه به «زبان اوس» شهره بود، و ابوقيس ابن اسلت، نامبردارند (على، 1/475؛ ابوالفرج، 2/159 بب، 15/160 بب)؛ و از خزرجيان نيز بايد به [[حسان بن ثابت]] - كه مدايح او در حق حضرت رسول(ص) شهره است - و كعب بن مالك اشاره كرد (ذهبى، 2/512 بب، 2/523 بب؛ نيز نك: على، 9/654). برخى از وجوه اصحاب پيامبر(ص) نيز به دو | اوس و خزرج علاوه بر آنكه به جنگاوري و دليري شهره بودند <ref>(ابن عبدربه، 2/192-193؛ بلاذري، فتوح، 17)</ref>، هر يك شاعرانى داشتند. از ميان اوسيان، قيس بن خَطيم كه به «زبان اوس» شهره بود، و ابوقيس ابن اسلت، نامبردارند <ref>(على، 1/475؛ ابوالفرج، 2/159 بب، 15/160 بب)</ref>؛ و از خزرجيان نيز بايد به [[حسان بن ثابت]] - كه مدايح او در حق حضرت رسول(ص) شهره است - و كعب بن مالك اشاره كرد (<ref>ذهبى، 2/512 بب، 2/523 بب؛ نيز نك: على، 9/654)</ref>. برخى از وجوه اصحاب پيامبر(ص) نيز به دو تيره اوس و خزرج تعلق داشتند و بعدها اعضاي دو تيره، هر يك به سببى به ايشان افتخار مىكردند. در اوس كسانى مانند [[حنظله غسيل الملائكه]] ، عاصم بن ثابت، [[سعد بن معاذ]]، و در خزرج، زيد بن ثابت، معاذ بن جبل، [[اُبَىّ بن كعب]] <ref>(ابن عبدربه، 3/331؛ نيز نك: على، 4/137) </ref> را بايد نام برد. | ||
گفتهاند برخى از آيات قرآن كريم، به ويژه | گفتهاند برخى از آيات قرآن كريم، به ويژه آيه 103 از سوره آل عمران كه مؤمنان را به وحدت و پرهيز از تفرقه دعوت مىكند، در شأن اوس و خزرج نازل شده است <ref>(شيخ طوسى، 2/545 -546؛ قرطبى، 4/155؛ نيز نك: طبري، تفسير، 4/17)</ref>. | ||
از ميان مؤلفان و مورخان قديم، كسانى چون ابوعبيده معمر بن مثنى (ه م)، واقدي (د 207ق) و علاّن شعوبى (د اواخر قرن 2ق)، آثاري | از ميان مؤلفان و مورخان قديم، كسانى چون ابوعبيده معمر بن مثنى (ه م)، واقدي (د 207ق) و علاّن شعوبى (د اواخر قرن 2ق)، آثاري درباره اوس و خزرج و انساب و جنگها و مثالب ايشان داشتهاند <ref>(نك: ابن نديم، 60، 111، 118)</ref>. | ||
== پانویس == | |||
{{ستون-شروع}} | |||
{{col-begin}} | |||
{{راستچین}} | |||
<references /> | |||
{{col-end}} | |||
{{پایان}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
*ابن اثير، الكامل؛ | *ابن اثير، الكامل؛ | ||
ابن اسحاق، محمد، | *ابن اسحاق، محمد، سيره، به كوشش محمد حميدالله، قونيه، 1401ق/1981م؛ | ||
*ابن حبيب، محمد، «اسماء المغتالين»، ضمن نوادر المخطوطات، به كوشش محمد عبدالسلام هارون، قاهره، 1373ق/1954م؛ همو، *المنمق، به كوشش خورشيد احمد فارق، بيروت، 1405ق/1985م؛ | |||
ابن حزم، على، | *ابن حزم، على، جمهره انساب العرب، بيروت، 1403ق/1983م؛ | ||
ابن دريد، محمد، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1378ق/1958م؛ | *ابن دريد، محمد، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1378ق/1958م؛ | ||
ابن رسته، احمد، الاعلاق | *ابن رسته، احمد، الاعلاق النفيسه، به كوشش دخويه، ليدن، 1891م؛ | ||
ابن سعد، محمد، الطبقات الكبري، ليدن، 1322ق؛ | *ابن سعد، محمد، الطبقات الكبري، ليدن، 1322ق؛ | ||
ابن سعيد مغربى، على، | *ابن سعيد مغربى، على، نشوه الطرب، به كوشش نصرت عبدالرحمان، عمان، 1982م؛ | ||
ابن عبدربه، احمد، العقد الفريد، به كوشش احمد امين و ديگران، بيروت، 1402ق/1983م؛ | *ابن عبدربه، احمد، العقد الفريد، به كوشش احمد امين و ديگران، بيروت، 1402ق/1983م؛ | ||
ابن قتيبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ | *ابن قتيبه، عبدالله، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ | ||
ابن قدامه، عبدالله، التبيين فى انساب القرشيين، به كوشش محمد نايف دليمى، بيروت، 1408ق/1988م؛ | *ابن قدامه، عبدالله، التبيين فى انساب القرشيين، به كوشش محمد نايف دليمى، بيروت، 1408ق/1988م؛ | ||
ابن منظور، لسان؛ ابن نديم، الفهرست؛ | *ابن منظور، لسان؛ ابن نديم، الفهرست؛ | ||
ابن هشام، عبدالملك، التيجان فى ملوك حمير، حيدرآباد دكن، 1347ق؛ | *ابن هشام، عبدالملك، التيجان فى ملوك حمير، حيدرآباد دكن، 1347ق؛ | ||
ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، بيروت، 1390ق/1970م؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ | *ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، بيروت، 1390ق/1970م؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ | ||
بلاذري، احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حميدالله، قاهره، 1959م؛ همو، فتوح البلدان، به كوشش دخويه، ليدن، 1865م؛ | *بلاذري، احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حميدالله، قاهره، 1959م؛ همو، فتوح البلدان، به كوشش دخويه، ليدن، 1865م؛ | ||
*خليفه بن خياط، الطبقات، به كوشش سهيل زكار، دمشق، 1966م؛ | |||
ذهبى، محمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1406ق/1986م؛ | *ذهبى، محمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و ديگران، بيروت، 1406ق/1986م؛ | ||
سمهودي، على، وفاء الوفاء، به كوشش محمد محيىالدين عبدالحميد، قاهره، 1374ق/ 1955م؛ | *سمهودي، على، وفاء الوفاء، به كوشش محمد محيىالدين عبدالحميد، قاهره، 1374ق/ 1955م؛ | ||
شريف، احمد ابراهيم، | *شريف، احمد ابراهيم، مكه و المدينه فى الجاهليه و عهد الرسول، قاهره، دارالفكر العربى؛ | ||
شيخ طوسى، حسن، التبيان، به كوشش احمد حبيب قصير عاملى، بيروت، دارالتراث العربى؛ | *شيخ طوسى، حسن، التبيان، به كوشش احمد حبيب قصير عاملى، بيروت، دارالتراث العربى؛ | ||
طبري، تاريخ؛ همو، تفسير؛ | *طبري، تاريخ؛ همو، تفسير؛ | ||
على، جواد، المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، 1976م؛ | *على، جواد، المفصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، 1976م؛ | ||
قرطبى، محمد، الجامع لاحكام القرآن، قاهره، دارالكتب المصريه؛ | *قرطبى، محمد، الجامع لاحكام القرآن، قاهره، دارالكتب المصريه؛ | ||
كستر، م. ج.، | *كستر، م. ج.، الحيره و مكه، ترجمه يحيى جبوري، بغداد، 1976م؛ | ||
كلبى، محمد، الاصنام، به كوشش احمد زكى پاشا، قاهره، 1924م؛ همو، | *كلبى، محمد، الاصنام، به كوشش احمد زكى پاشا، قاهره، 1924م؛ همو، جمهره النسب، به كوشش ناجى حسن، بيروت، 1407ق/1987م؛ همو، نسب معدواليمن الكبير، به كوشش ناجى حسن، بيروت، 1408ق/1988م؛ | ||
مسعودي، على، مروج الذهب، به كوشش يوسف اسعد داغر، بيروت، 1385ق/1965م؛ | *مسعودي، على، مروج الذهب، به كوشش يوسف اسعد داغر، بيروت، 1385ق/1965م؛ | ||
مهران، محمد بيومى، تاريخ العرب القديم، اسكندريه، 1989م؛ | *مهران، محمد بيومى، تاريخ العرب القديم، اسكندريه، 1989م؛ | ||
واقدي، محمد، المغازي، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ | *واقدي، محمد، المغازي، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ | ||
وكيل، محمد سيد، يثرب قبلالاسلام، حجاز، 1409ق/1989م؛ | *وكيل، محمد سيد، يثرب قبلالاسلام، حجاز، 1409ق/1989م؛ | ||
ولفنسون، اسرائيل، تاريخ اليهود فى بلاد العرب، قاهره، 1345ق/ 1927م؛ | *ولفنسون، اسرائيل، تاريخ اليهود فى بلاد العرب، قاهره، 1345ق/ 1927م؛ | ||
يعقوبى، تاريخ، بيروت، دارصادر. | *يعقوبى، تاريخ، بيروت، دارصادر. |