کاربر ناشناس
بیت الحکمه: تفاوت میان نسخهها
جز
←اشارات مآخذ کهن
imported>Lohrasbi جز (←تالار نگهداری بتها) |
imported>Lohrasbi جز (←اشارات مآخذ کهن) |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
دربارۀ وجود جایی به نام بیت الحکمه در روزگار [[هارون الرشید|هارون]]، تنها دو شاهد دردست است. [[ابن ندیم]] آورده است که علان شعوبی ایرانی، پیوسته با [[برمکیان|خاندان برمکی]] رفت وآمد داشت و در بیت الحکمه برای هارون، [[مأمون]] و [[برمکیان]] نسخه برداری میکرد.<ref>ابن ندیم، ۱۰۵؛ یاقوت، ۴/۱۶۳۱؛ صفدی، ۱۹/۵۵۸، که وی را علان وراق نیز نامیدهاند</ref>اما برخلاف تصور مؤلفان معاصر، نمیتوان تنها با استناد به آنچه ابن ندیم آورده است، وی را از کارمندان بیت الحکمه (به ویژه با تصوری که امروزه از کارمندان داریم) دانست؛ زیرا به تأکید [[یاقوت حموی|یاقوت]]، او دکان وراقی داشته، و به کار استنساخ، تجلید و فروش نسخ خطی مشغول بوده،<ref>یاقوت، ۴/۱۶۳۱</ref> قاعدتاً همکاری وی با بیت الحکمه گاه به گاه و موردی (به تعبیر امروزی: پاره وقت) بوده است. ابن ندیم آورده است که [[ابوسهل بن نوبخت]] در خزانةالحکمۀ هارون کار میکرد.<ref>ص۲۷۴</ref> [[قفطی]] که [[ابوسهل منجم]] را بر اثر خلط با دیگر اعضای خاندان نوبختی از «ائمۀ متکلمین» برشمرده، هنگام نقل از سخن ابن ندیم آورده است که هارون وی را بر ریاست «خزانة کتب الحکمة» گمارد و او آنچه را که از کتب حکمت مییافت، به فارسی ترجمه میکرد.<ref>ص۲۵۵</ref> گویا قفطی در اینجا سخن ابن ندیم را به میل خود و براساس برداشتی که از آن داشته، تغییر داده است. | دربارۀ وجود جایی به نام بیت الحکمه در روزگار [[هارون الرشید|هارون]]، تنها دو شاهد دردست است. [[ابن ندیم]] آورده است که علان شعوبی ایرانی، پیوسته با [[برمکیان|خاندان برمکی]] رفت وآمد داشت و در بیت الحکمه برای هارون، [[مأمون]] و [[برمکیان]] نسخه برداری میکرد.<ref>ابن ندیم، ۱۰۵؛ یاقوت، ۴/۱۶۳۱؛ صفدی، ۱۹/۵۵۸، که وی را علان وراق نیز نامیدهاند</ref>اما برخلاف تصور مؤلفان معاصر، نمیتوان تنها با استناد به آنچه ابن ندیم آورده است، وی را از کارمندان بیت الحکمه (به ویژه با تصوری که امروزه از کارمندان داریم) دانست؛ زیرا به تأکید [[یاقوت حموی|یاقوت]]، او دکان وراقی داشته، و به کار استنساخ، تجلید و فروش نسخ خطی مشغول بوده،<ref>یاقوت، ۴/۱۶۳۱</ref> قاعدتاً همکاری وی با بیت الحکمه گاه به گاه و موردی (به تعبیر امروزی: پاره وقت) بوده است. ابن ندیم آورده است که [[ابوسهل بن نوبخت]] در خزانةالحکمۀ هارون کار میکرد.<ref>ص۲۷۴</ref> [[قفطی]] که [[ابوسهل منجم]] را بر اثر خلط با دیگر اعضای خاندان نوبختی از «ائمۀ متکلمین» برشمرده، هنگام نقل از سخن ابن ندیم آورده است که هارون وی را بر ریاست «خزانة کتب الحکمة» گمارد و او آنچه را که از کتب حکمت مییافت، به فارسی ترجمه میکرد.<ref>ص۲۵۵</ref> گویا قفطی در اینجا سخن ابن ندیم را به میل خود و براساس برداشتی که از آن داشته، تغییر داده است. | ||
از آنچه گذشت میتوان دریافت که این نهاد پیش از نابودی برمکیان (۱۸۷ق/۸۰۳م) وجود داشته است. سرپرست بیت الحکمه را ظاهراً «صاحب» مینامیدهاند. گویا نخستین کسی که این منصب را داشته، شخصی به نام سلم است که همواره از او به صورت «[[سلم صاحب بیت الحکمه]]» یاد شده است. کهنترین مدرکی که از وی در دست است و هیچ یک از محققان قبلی نیز بدان توجه نداشتهاند، قطعهای از آثار [[جاحظ]] است. جاحظ در رسالۀ «فصل ما بین العداوة و الحسادة» آورده است که گاه برخی آثار خود را که از لحاظ لفظ و معنی کمتر از آثار دیگرش بوده، به کسانی چون [[ابن مقفع]]، [[خلیل بن احمد فراهیدی]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]]، [[یحیی بن خالد]]، عتابی و دیگر مؤلفانی که از لحاظ زمانی جلوتر از وی بودهاند، نسبت داده است.<ref>ص۳۵۱، نیز المحاسن...، ۴، که خطبۀ آن تکرار بخشی از همین رساله است</ref> | از آنچه گذشت میتوان دریافت که این نهاد پیش از نابودی برمکیان (۱۸۷ق/۸۰۳م) وجود داشته است. سرپرست بیت الحکمه را ظاهراً «صاحب» مینامیدهاند. گویا نخستین کسی که این منصب را داشته، شخصی به نام سلم است که همواره از او به صورت «[[سلم صاحب بیت الحکمه]]» یاد شده است. کهنترین مدرکی که از وی در دست است و هیچ یک از محققان قبلی نیز بدان توجه نداشتهاند، قطعهای از آثار [[جاحظ]] است. جاحظ در رسالۀ «فصل ما بین العداوة و الحسادة» آورده است که گاه برخی آثار خود را که از لحاظ لفظ و معنی کمتر از آثار دیگرش بوده، به کسانی چون [[ابن مقفع]]، [[خلیل بن احمد فراهیدی]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]]، [[یحیی بن خالد]]، عتابی و دیگر مؤلفانی که از لحاظ زمانی جلوتر از وی بودهاند، نسبت داده است.<ref group="یادداشت">ص۳۵۱، نیز المحاسن...، ۴، که خطبۀ آن تکرار بخشی از همین رساله است</ref> | ||
{{جمع شدن}} | {{جمع شدن}} | ||
براساس آنچه ابن ندیم دربارۀ سلم آورده است، میدانیم که [[یحیی بن خالد برمکی]] ـ که از نخستین ترجمۀ عربی مجسطی راضی نبود ـ ابوحسان و سلم صاحب بیت الحکمه را به فراهم آوردن ترجمهای نیکو گمارد و آنان پس از فراخواندن مترجمان با دقت و تلاش بسیار، این کار را به پایان رساندند.<ref>ص۲۶۷-۲۶۸؛ نیز نک: قفطی، ۹۷-۹۸؛ قس: حاجی خلیفه، ۵/۳۸۶، که او را سلمان نامیده است.</ref> سلم همچنین یکی از اعضای گروه فرستاده شده به فرمان مأمون به بیزانس برای انتخاب کتاب،<ref>ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵؛ قس: صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷، که وی را سلمان نامیده است</ref> «صاحب بیت الحکمه با شراکت سهل بن هارون»، از جملۀ مترجمان پهلوی به عربی، و نیز فراهم آوردندۀ یکی از آثار مبتنی بر [[کلیله و دمنه]]<ref>ابن ندیم، ۱۲۰-۳۰۵</ref> بوده است. [[ابن عبد ربه]] نیز در مورد «سلیمان صاحب بیت الحکمه» ـ که باید همان سلم باشد ـ آورده است که روزی [[جعفر بن یحییٰ برمکی]] با لباس مردم عادی به نزد وی رفت و سلم پس از آنکه ثمامة بن اشرس، جعفر را به او شناساند، گفت که نمیداند چگونه به خاطر لطف بزرگی که جعفر در حق وی روا داشته، تشکر کند.<ref group="یادداشت">۲/۱۲۷؛ در مورد کسانی که با سلم تشابه اسمی داشتهاند، نک: بالتی گسدن، ۱۴۲</ref> | براساس آنچه ابن ندیم دربارۀ سلم آورده است، میدانیم که [[یحیی بن خالد برمکی]] ـ که از نخستین ترجمۀ عربی مجسطی راضی نبود ـ ابوحسان و سلم صاحب بیت الحکمه را به فراهم آوردن ترجمهای نیکو گمارد و آنان پس از فراخواندن مترجمان با دقت و تلاش بسیار، این کار را به پایان رساندند.<ref group="یادداشت">ص۲۶۷-۲۶۸؛ نیز نک: قفطی، ۹۷-۹۸؛ قس: حاجی خلیفه، ۵/۳۸۶، که او را سلمان نامیده است.</ref> سلم همچنین یکی از اعضای گروه فرستاده شده به فرمان مأمون به بیزانس برای انتخاب کتاب،<ref group="یادداشت">ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵؛ قس: صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷، که وی را سلمان نامیده است</ref> «صاحب بیت الحکمه با شراکت سهل بن هارون»، از جملۀ مترجمان پهلوی به عربی، و نیز فراهم آوردندۀ یکی از آثار مبتنی بر [[کلیله و دمنه]]<ref>ابن ندیم، ۱۲۰-۳۰۵</ref> بوده است. [[ابن عبد ربه]] نیز در مورد «سلیمان صاحب بیت الحکمه» ـ که باید همان سلم باشد ـ آورده است که روزی [[جعفر بن یحییٰ برمکی]] با لباس مردم عادی به نزد وی رفت و سلم پس از آنکه ثمامة بن اشرس، جعفر را به او شناساند، گفت که نمیداند چگونه به خاطر لطف بزرگی که جعفر در حق وی روا داشته، تشکر کند.<ref group="یادداشت">۲/۱۲۷؛ در مورد کسانی که با سلم تشابه اسمی داشتهاند، نک: بالتی گسدن، ۱۴۲</ref> | ||
از آنچه گفته شد برمیآید که سلم، یکی از ادبای روزگار هارون و مأمون بوده که در ترجمۀ آثار پهلوی و یونانی به عربی نیز دست داشته، و در روزگار مأمون مدتی سرپرست بیت الحکمه بوده است. اما از سخن جاحظ و ابن ندیم نمیتوان استنباط کرد که وی در روزگار هارون نیز چنین منصبی داشته است، زیرا بعید نیست که این دو وی را به لقبی که بعدها گرفته، ملقب ساخته باشند. | از آنچه گفته شد برمیآید که سلم، یکی از ادبای روزگار هارون و مأمون بوده که در ترجمۀ آثار پهلوی و یونانی به عربی نیز دست داشته، و در روزگار مأمون مدتی سرپرست بیت الحکمه بوده است. اما از سخن جاحظ و ابن ندیم نمیتوان استنباط کرد که وی در روزگار هارون نیز چنین منصبی داشته است، زیرا بعید نیست که این دو وی را به لقبی که بعدها گرفته، ملقب ساخته باشند. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
شخصی به نام احمد بن محمد نیز عنوان صاحب بیت الحکمه داشته است که در مورد وی تنها میدانیم یکی از راویان متروک حدیث بوده، و از [[مالک بن انس]] روایتی کرده است.<ref>ابن جوزی، کتاب الضعفاء...، ۱/۸۴؛ ذهبی، میزان...، ۱/۱۵۲، المغنی، ۱/۵۸؛ ابن حجر، ۱/۳۲۳</ref> گذشته از این، به گفتۀ ابن ندیم، [[ابن ابی الحریش]] در خزانةالحکمه برای مأمون جلدسازی میکرد و [[محمد بن موسیٰ خوارزمی]] نیز پیوسته در خزانةالحکمۀ مأمون مشغول به کار بود یا در خزانةالحکمه برای مأمون کار میکرد.<ref>ص۱۰، ۲۷۴</ref> | شخصی به نام احمد بن محمد نیز عنوان صاحب بیت الحکمه داشته است که در مورد وی تنها میدانیم یکی از راویان متروک حدیث بوده، و از [[مالک بن انس]] روایتی کرده است.<ref>ابن جوزی، کتاب الضعفاء...، ۱/۸۴؛ ذهبی، میزان...، ۱/۱۵۲، المغنی، ۱/۵۸؛ ابن حجر، ۱/۳۲۳</ref> گذشته از این، به گفتۀ ابن ندیم، [[ابن ابی الحریش]] در خزانةالحکمه برای مأمون جلدسازی میکرد و [[محمد بن موسیٰ خوارزمی]] نیز پیوسته در خزانةالحکمۀ مأمون مشغول به کار بود یا در خزانةالحکمه برای مأمون کار میکرد.<ref>ص۱۰، ۲۷۴</ref> | ||
به گفتۀ بالتی گسدن در کتاب سریانی به نام «تاریخ سیرت۸» ضمن اشاره به نسخهای مجعول از معاهدۀ میان [[حضرت محمد(ص)]] و مسیحیان [[نجران]]، از حضور شخصی به نام حبیب در بیت الحکمه یاد شده است.<ref>ص۱۴۴</ref> همچنین در افسانهای که نخستین بار قفطی بدان اشاره کرده، [[موسی بن شاکر]]، پدر بن موسیٰ راهزنی توبهکار است که هنگام مرگ وی فرزندانش خردسال بودهاند. پس مأمون آنها را به [[اسحاق بن ابراهیم مصعبی]] میسپارد و او (یا خود مأمون؟) این ۳ برادر را زیرنظر [[یحیی بن ابی منصور]]، ستاره شناس بنام ایرانی در بیت الحکمه جای میدهد.<ref>ص۴۴۱؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۶۴؛ قس: ه د، ۱۲/۶۸۷، که به استناد همین روایت مصعبی را «مسئول بیت الحکمه» خوانده است</ref> گرچه این افسانه حتیٰ با آنچه خود قفطی دربارۀ موسی بن شاکر آورده، تناقض دارد،<ref>ص۳۱۵</ref> اما برخی با استناد به همین نکته، بنی موسیٰ و یحیی بن ابی منصور را نیز از کارکنان بیت الحکمه دانستهاند.<ref>مثلاً عش، ۴۱؛ بالتی گسدن، ۱۴۵-۱۴۶</ref> | به گفتۀ بالتی گسدن در کتاب سریانی به نام «تاریخ سیرت۸» ضمن اشاره به نسخهای مجعول از معاهدۀ میان [[حضرت محمد(ص)]] و مسیحیان [[نجران]]، از حضور شخصی به نام حبیب در بیت الحکمه یاد شده است.<ref>ص۱۴۴</ref> همچنین در افسانهای که نخستین بار قفطی بدان اشاره کرده، [[موسی بن شاکر]]، پدر بن موسیٰ راهزنی توبهکار است که هنگام مرگ وی فرزندانش خردسال بودهاند. پس مأمون آنها را به [[اسحاق بن ابراهیم مصعبی]] میسپارد و او (یا خود مأمون؟) این ۳ برادر را زیرنظر [[یحیی بن ابی منصور]]، ستاره شناس بنام ایرانی در بیت الحکمه جای میدهد.<ref group="یادداشت">ص۴۴۱؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۶۴؛ قس: ه د، ۱۲/۶۸۷، که به استناد همین روایت مصعبی را «مسئول بیت الحکمه» خوانده است</ref> گرچه این افسانه حتیٰ با آنچه خود قفطی دربارۀ موسی بن شاکر آورده، تناقض دارد،<ref>ص۳۱۵</ref> اما برخی با استناد به همین نکته، بنی موسیٰ و یحیی بن ابی منصور را نیز از کارکنان بیت الحکمه دانستهاند.<ref>مثلاً عش، ۴۱؛ بالتی گسدن، ۱۴۵-۱۴۶</ref> | ||
تنها سندی که در مورد برخی وظایف بیت الحکمه، افزون بر نگاهداری کتاب، در دست داریم، بر پایۀ روایتی از کتاب الحیدة است. این کتاب شرح داستان گونه و یقیناً اغراق آمیز مناظراتی میان [[عبدالعزیز بن یحییٰ کنانی]] (د۲۴۰ق/۸۵۴م)، از یک سو و [[بشر مریسی]] و یاران وی (یعنی [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] و [[جهمیه]]) از سوی دیگر، دربارۀ قدیم یا مخلوق بودن [[قرآن کریم]] است. براساس این روایت، کنانی با شنیدن [[ماجرای محنه]] ـ که براساس آن اعتقاد به قدیم بودن قرآن ممنوع شده بودـ از [[مکه]] به [[بغداد]] میآید و جسورانه اعلام میکند که قرآن مخلوق نیست. وی در مناظرهای، به گفتۀ خود حریف را به سختی درهم میشکند. سپس بشر و طرفداران وی، به انگیزۀ انتقام، بر آن میشوند که در جلسهای که هر جمعه در بیت الحکمه و معمولاً با حضور مأمون برگزار میشده است، خشم خلیفه را بر ضد کنانی برانگیزانند. کنانی یک بار نیز به برگزاری جلسهای دیگر در «جایی جز بیت الحکمه» اشاره میکند و شرح ماجرا را با تفصیل و آب و تاب تمام میآورد. با صرف نظر از جنبههای اغراق آمیز این روایت، از سخن وی میتوان دریافت که ظاهراً هر جمعه جلسهای در بیت الحکمه برگزار میشده، و مأمون دراین جلسه در جایگاهی خاص و در پس پرده مینشسته است، چنان که سخنان همۀ حاضران را میشنیده، و البته حاضران نیز از حضور وی در پس پرده آگاه بودهاند و گاه نتایج مباحثات خود را بر وی عرضه میداشتهاند.<ref>نک: ص۱۴۸-۱۵۱</ref> البته سبکی در [[طبقات الشافعیة]] انتساب کتاب به او را ساختگی میداند<ref group="یادداشت">۱/۲۶۵-۲۶۶؛ قس: ابن ندیم۱۸۴؛ نیز خطیب، ۱۰/۴۴۹، که بر درستی انتساب این کتاب به کنانی تأکید کردهاند</ref> و حتیٰ گفتهاند که کتاب الحیدة، پس از مرگ عبدالعزیز کنانی نوشته شده است.<ref>دربارۀ این کتاب، نک: فان اس، III/5zzee4-5zzee8</ref> | تنها سندی که در مورد برخی وظایف بیت الحکمه، افزون بر نگاهداری کتاب، در دست داریم، بر پایۀ روایتی از کتاب الحیدة است. این کتاب شرح داستان گونه و یقیناً اغراق آمیز مناظراتی میان [[عبدالعزیز بن یحییٰ کنانی]] (د۲۴۰ق/۸۵۴م)، از یک سو و [[بشر مریسی]] و یاران وی (یعنی [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] و [[جهمیه]]) از سوی دیگر، دربارۀ قدیم یا مخلوق بودن [[قرآن کریم]] است. براساس این روایت، کنانی با شنیدن [[ماجرای محنه]] ـ که براساس آن اعتقاد به قدیم بودن قرآن ممنوع شده بودـ از [[مکه]] به [[بغداد]] میآید و جسورانه اعلام میکند که قرآن مخلوق نیست. وی در مناظرهای، به گفتۀ خود حریف را به سختی درهم میشکند. سپس بشر و طرفداران وی، به انگیزۀ انتقام، بر آن میشوند که در جلسهای که هر جمعه در بیت الحکمه و معمولاً با حضور مأمون برگزار میشده است، خشم خلیفه را بر ضد کنانی برانگیزانند. کنانی یک بار نیز به برگزاری جلسهای دیگر در «جایی جز بیت الحکمه» اشاره میکند و شرح ماجرا را با تفصیل و آب و تاب تمام میآورد. با صرف نظر از جنبههای اغراق آمیز این روایت، از سخن وی میتوان دریافت که ظاهراً هر جمعه جلسهای در بیت الحکمه برگزار میشده، و مأمون دراین جلسه در جایگاهی خاص و در پس پرده مینشسته است، چنان که سخنان همۀ حاضران را میشنیده، و البته حاضران نیز از حضور وی در پس پرده آگاه بودهاند و گاه نتایج مباحثات خود را بر وی عرضه میداشتهاند.<ref>نک: ص۱۴۸-۱۵۱</ref> البته سبکی در [[طبقات الشافعیة]] انتساب کتاب به او را ساختگی میداند<ref group="یادداشت">۱/۲۶۵-۲۶۶؛ قس: ابن ندیم۱۸۴؛ نیز خطیب، ۱۰/۴۴۹، که بر درستی انتساب این کتاب به کنانی تأکید کردهاند</ref> و حتیٰ گفتهاند که کتاب الحیدة، پس از مرگ عبدالعزیز کنانی نوشته شده است.<ref>دربارۀ این کتاب، نک: فان اس، III/5zzee4-5zzee8</ref> |