پرش به محتوا

بیت الحکمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۴
جز
imported>Lohrasbi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
خط ۷۰: خط ۷۰:
[[قاضی صاعد اندلسی]] آورده است که مأمون با ارسال هدایایی گران‌قدر از امپراتور بیزانس خواست تا برخی آثار فلسفی را برای وی بفرستند. امپراتور نیز در پاسخ شماری از آثار [[افلاطون]]، [[ارسطو]]، [[بقراط]]، [[جالینوس]]، [[اقلیدس]]، [[بطلمیوس]] و... را فرستاد.<ref>ص ۲۱۳-۲۱۴؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۳۵-۲۳۶</ref> عش تاریخ این رویداد را پیش از ۲۰۴ق/۸۱۹م، یعنی پیش از ورود مأمون به بغداد حدس زده<ref>ص۲۸</ref> که غیر معقول است. براساس روایت دیگر مأمون در نامه‌ای از امپراتور بیزانس اجازه خواست تا گزیده‌ای از آثار موجود در کتابخانه‌های بیزانس را به بغداد آورد. امپراتور نخست سرباز زد، اما سپس موافقت کرد و مأمون نیز [[حجاج بن یوسف بن مطر]]، [[ابن بطریق]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]] و دیگران و (چنان که گفته‌اند: [[ابن ماسویه‌]]) را برای انتخاب کتاب فرستاد تا آنچه را مناسب می‌دانند، به بغداد آوردند و به ترجمۀ این آثار فرمان داد.<ref>ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵</ref> یوسف عش تاریخ این رویداد را با اشتباه در نقل از مقریزی ـ که اشاره‌ای مختصر به این ماجرا دارد ـ «‌چند سال پیش از ۲۱۰ق‌» و به احتمال قوی اندکی پس از ۲۰۴ق دانسته است؛<ref>ص۲۸؛ نیز نک: بالتی گسدن، ۱۳۴-۱۳۵، که ظاهراً استناد وی به مقریزی به واسطۀ عش بوده، و در نتیجه اشتباه او را تکرار کرده است</ref>درحالی که مقریزی در موضعی که عش بدان استناد کرده، از «‌سالهای ۲۱۰ و اندی‌» یاد کرده است.<ref>۲/۳۵۷: فی اعوام بضع عشرة سنة و مأتین</ref> به نظر می‌رسد که [[مقریزی]] براساس تاریخ جنگ میان مأموران امپراتور بیزانس (۲۱۵-۲۱۸ق/۸۳۰-۸۳۳م) این تاریخ تقریبی را ارائه کرده باشد.
[[قاضی صاعد اندلسی]] آورده است که مأمون با ارسال هدایایی گران‌قدر از امپراتور بیزانس خواست تا برخی آثار فلسفی را برای وی بفرستند. امپراتور نیز در پاسخ شماری از آثار [[افلاطون]]، [[ارسطو]]، [[بقراط]]، [[جالینوس]]، [[اقلیدس]]، [[بطلمیوس]] و... را فرستاد.<ref>ص ۲۱۳-۲۱۴؛ نیز نک: ابن عبری، ۲۳۵-۲۳۶</ref> عش تاریخ این رویداد را پیش از ۲۰۴ق/۸۱۹م، یعنی پیش از ورود مأمون به بغداد حدس زده<ref>ص۲۸</ref> که غیر معقول است. براساس روایت دیگر مأمون در نامه‌ای از امپراتور بیزانس اجازه خواست تا گزیده‌ای از آثار موجود در کتابخانه‌های بیزانس را به بغداد آورد. امپراتور نخست سرباز زد، اما سپس موافقت کرد و مأمون نیز [[حجاج بن یوسف بن مطر]]، [[ابن بطریق]]، [[سلم صاحب بیت الحکمه]] و دیگران و (چنان که گفته‌اند: [[ابن ماسویه‌]]) را برای انتخاب کتاب فرستاد تا آنچه را مناسب می‌دانند، به بغداد آوردند و به ترجمۀ این آثار فرمان داد.<ref>ابن ندیم، ۲۴۳؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۷؛ صفدی، ۱۳/۲۱۶-۲۱۷؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵</ref> یوسف عش تاریخ این رویداد را با اشتباه در نقل از مقریزی ـ که اشاره‌ای مختصر به این ماجرا دارد ـ «‌چند سال پیش از ۲۱۰ق‌» و به احتمال قوی اندکی پس از ۲۰۴ق دانسته است؛<ref>ص۲۸؛ نیز نک: بالتی گسدن، ۱۳۴-۱۳۵، که ظاهراً استناد وی به مقریزی به واسطۀ عش بوده، و در نتیجه اشتباه او را تکرار کرده است</ref>درحالی که مقریزی در موضعی که عش بدان استناد کرده، از «‌سالهای ۲۱۰ و اندی‌» یاد کرده است.<ref>۲/۳۵۷: فی اعوام بضع عشرة سنة و مأتین</ref> به نظر می‌رسد که [[مقریزی]] براساس تاریخ جنگ میان مأموران امپراتور بیزانس (۲۱۵-۲۱۸ق/۸۳۰-۸۳۳م) این تاریخ تقریبی را ارائه کرده باشد.


روایتی دیگر در خصوص دریافت کتاب حاکی از آن است که این کتاب‌ها احتمالاً ما بازاء غرامت جنگ با حکمران قبرس، یا تحفه‌ای برای خودداری مأمون از هجوم به بیزانس بوده است.<ref>ابن نباته، ۲۴۲؛ طاش کوپری زاده، ۱/۲۴۲؛ حاجی خلیفه، همانجا؛ قفطی، ۲۹-۳۰</ref> در روایات مختلف داستانی که عش آن را نوبت سوم دریافت کتاب نامیده، دو عنصر مشترک وجود دارد:
روایتی دیگر در خصوص دریافت کتاب حاکی از آن است که این کتاب‌ها احتمالاً ما بازاء غرامت جنگ با حکمران قبرس، یا تحفه‌ای برای خودداری مأمون از هجوم به بیزانس بوده است.<ref>ابن نباته، ۲۴۲؛ طاش کوپری زاده، ۱/۲۴۲؛ حاجی خلیفه، ۳/۹۵؛ قفطی، ۲۹-۳۰</ref> در روایات مختلف داستانی که عش آن را نوبت سوم دریافت کتاب نامیده، دو عنصر مشترک وجود دارد:
* مخالفت اولیۀ حکمران بیزانس یا قبرس پس از مشورت با امیران و دانشوران کشور؛
* مخالفت اولیۀ حکمران بیزانس یا قبرس پس از مشورت با امیران و دانشوران کشور؛
* تغییر نظر وی پس از مشورت با یکی از روحانیان برجسته که معتقد بود با فرستاده شدن آثار فلسفی و علمی به سرزمینهای اسلامی، [[ایمان]] [[مسلمانان]] سست خواهد شد.
* تغییر نظر وی پس از مشورت با یکی از روحانیان برجسته که معتقد بود با فرستاده شدن آثار فلسفی و علمی به سرزمینهای اسلامی، [[ایمان]] [[مسلمانان]] سست خواهد شد.


صرف نظر از جنبه‌های داستان پردازانه و عوام پسند این ماجراها که با گذشت زمان جزئیات آنها بیشتر می‌شود، در روزگار مأمون به احتمال قوی تنها در یک نوبت آثاری از بیزانس به بغداد آورده شده، به ویژه آنکه در هر یک از مآخذ کهن، تنها به یکی از روایات مختلف دریافت کتاب اشاره شده است و اگر بخواهیم بر درستی اصل روایت مخدوش ابن جلجل نیز اصرار بورزیم، در مجموع دو بار شماری کتاب به بغداد آمده است. به هرحال به نظر می‌رسد شمار این کتاب‌ها چندان قابل توجه نبوده است. اگر مجموعۀ آثار یونانی بیت الحکمه چندانی که مؤلفان معاصر پنداشته‌اند، غنی بوده است،<ref>مثلاً نک: عش، ۳۰-۳۱</ref> چرا [[بنی موسی|بنی موسیٰ]] برای نسخ خطی اثری به شهرت و اهمیت مخروطات [[آپولونیوس]] به شهرهای مختلف سفر می‌کردند<ref>بنی موسیٰ، ۶۲۱-۶۲۹</ref> یا [[حنین بن اسحاق]] را برای یافتن نسخۀ یونانی برخی آثار مشهور جالینوس به بیزانس و جاهای دیگر می‌فرستادند؛ چرا که حنین در رساله‌ای که دربارۀ ترجمه‌های آثار جالینوس نگاشته، هرگز به بهره وری از نسخ یونانی کتابخانۀ بیت الحکمه اشاره نمی‌کند و همواره بر کتابخانۀ شخصی خود متکی است. در واقع باید گفت که برخلاف تصور مؤلفان معاصر نه تنها شاهدی دربارۀ اشتغال مترجمان مشهور در بیت الحکمه در دست نیست. بلکه همان اندک شواهد موجود نیز حاکی از آن است که این کتابخانه حتیٰ از فراهم آوردن نسخه‌های خطی یونانی قابل اعتماد، مهم‌ترین نیاز مترجمانی چون حنین، عاجز بوده است. گذشته از این، حنین درمیان حامیان خود نیز هرگز از هیچ خلیفه‌ای یاد نمی‌کند. بیشتر ترجمه‌های سریانی به عربی وی به درخواست [[ابن ماسویه]]، [[آل بختیشوع]] و چند پزشک [[جندی شاپور|جندی شاپوری]] دیگر، و اغلب ترجمه‌های یونانی یا سریانی به عربی وی نیز به سفارش بنی موسیٰ و علی بن یحییٰ مشهور به ابن منجم بوده است<ref>نک: ه د، ۱۲/۶۸۵، ۶۸۹-۶۹۰</ref> حال اگر فعالیت‌های حنین و شاگردانش و دیگر وابستگان بنی موسیٰ، بنی منجم و دیگر حامیان مشهور [[نهضت ترجمه]] را از بیت الحکمه جدا کنیم، از دوران شکوفایی نهضت ترجمه در میانۀ سدۀ ۳ق چه چیزی باقی می‌ماند؟ در نتیجه چنان که گوتاس<ref>ص۶۰</ref> و صلیبا <ref>ص۲۶</ref> نیز پیش از این یادآور شده‌اند، باید درخصوص نقش بیت الحکمه، حاکمیت سیاسی و به ویژه نقش مأمون در فرایند انتقال و ترجمۀ علوم بازنگری کنیم.
صرف نظر از جنبه‌های داستان پردازانه و عوام پسند این ماجراها که با گذشت زمان جزئیات آنها بیشتر می‌شود، در روزگار مأمون به احتمال قوی تنها در یک نوبت آثاری از بیزانس به بغداد آورده شده، به ویژه آنکه در هر یک از مآخذ کهن، تنها به یکی از روایات مختلف دریافت کتاب اشاره شده است و اگر بخواهیم بر درستی اصل روایت مخدوش ابن جلجل نیز اصرار بورزیم، در مجموع دو بار شماری کتاب به بغداد آمده است. به هرحال به نظر می‌رسد شمار این کتاب‌ها چندان قابل توجه نبوده است. اگر مجموعۀ آثار یونانی بیت الحکمه چندانی که مؤلفان معاصر پنداشته‌اند، غنی بوده است،<ref>مثلاً نک: عش، ۳۰-۳۱</ref> چرا [[بنی موسی|بنی موسیٰ]] برای نسخ خطی اثری به شهرت و اهمیت مخروطات [[آپولونیوس]] به شهرهای مختلف سفر می‌کردند<ref>بنی موسیٰ، ۶۲۱-۶۲۹</ref> یا [[حنین بن اسحاق]] را برای یافتن نسخۀ یونانی برخی آثار مشهور جالینوس به بیزانس و جاهای دیگر می‌فرستادند؛ چرا که حنین در رساله‌ای که دربارۀ ترجمه‌های آثار جالینوس نگاشته، هرگز به بهره وری از نسخ یونانی کتابخانۀ بیت الحکمه اشاره نمی‌کند و همواره بر کتابخانۀ شخصی خود متکی است. در واقع باید گفت که برخلاف تصور مؤلفان معاصر نه تنها شاهدی دربارۀ اشتغال مترجمان مشهور در بیت الحکمه در دست نیست. بلکه همان اندک شواهد موجود نیز حاکی از آن است که این کتابخانه حتیٰ از فراهم آوردن نسخه‌های خطی یونانی قابل اعتماد، مهم‌ترین نیاز مترجمانی چون حنین، عاجز بوده است. گذشته از این، حنین درمیان حامیان خود نیز هرگز از هیچ خلیفه‌ای یاد نمی‌کند. بیشتر ترجمه‌های سریانی به عربی وی به درخواست [[ابن ماسویه]]، [[آل بختیشوع]] و چند پزشک [[جندی شاپور|جندی شاپوری]] دیگر، و اغلب ترجمه‌های یونانی یا سریانی به عربی وی نیز به سفارش بنی موسیٰ و علی بن یحییٰ مشهور به ابن منجم بوده است. حال اگر فعالیت‌های حنین و شاگردانش و دیگر وابستگان بنی موسیٰ، بنی منجم و دیگر حامیان مشهور [[نهضت ترجمه]] را از بیت الحکمه جدا کنیم، از دوران شکوفایی نهضت ترجمه در میانۀ سدۀ ۳ق چه چیزی باقی می‌ماند؟ در نتیجه چنان که گوتاس<ref>ص۶۰</ref> و صلیبا <ref>ص۲۶</ref> نیز پیش از این یادآور شده‌اند، باید درخصوص نقش بیت الحکمه، حاکمیت سیاسی و به ویژه نقش مأمون در فرایند انتقال و ترجمۀ علوم بازنگری کنیم.


بیت الحکمه اگر آن چنان که به نظر می‌رسد کتابخانۀ دارالخلافه بوده، عجیب نخواهد بود که از روزگار مأمون به بعد خزانةالمأمون نیز نامیده شود. با این همه، از سرنوشت آن پس از خلافت وی، چیزی نمی‌دانیم. ابن ندیم اشاراتی کوتاه در این باره دارد: نخست به نقل از مأخذی ناشناس (« وقدقیل... ») آورده است که در خزانة المأمون نامه‌ای منسوب به جد [[پیامبر اسلام|پیامبر(ص)]] بود. سپس به دیدن «‌نمونه‌ای از خط حمیری که جزئی از خزانةالمأمون، و به فرمان مأمون ترجمه شده بود‌» و نقل «‌حروف الفبای حبشی که شبیه الفبای حمیری است. از [یکی از دست نوشته های] خزانةالمأمون‌» اشاره می‌کند<ref>ص۱۰، ۱۹</ref> و سرانجام مطلبی را از «‌کتابی با کتابت بسیار کهن، گویا از نسخه‌های خزانةالمأمون‌» نقل می‌کند.<ref>نک: ص۲۱: یشیه ان یکون من خزانةالمامون</ref> [[حمزه اصفهانی|حمزۀ اصفهانی]] نیز یکی از مآخذ خود در نگارش تاریخ سنی ملوک الارض را «‌تاریخ ملوک الفرس المستخرج من خزانةالمأمون‌» می‌داند.<ref>ص۱۰</ref> برخی از محققان این اشارات ابن ندیم و حمزۀ اصفهانی را حاکی از برجای بودن بیت الحکمه یا خزانةالمأمون تا روزگار ابن ندیم دانسته‌اند؛<ref>مثلاً نک: بالتی گسدن، ۱۴۹</ref> درحالی که نه تنها هیچ یک از اشارات این دو را نمی‌توان شاهدی بر این امر دانست، بلکه از تردیدی که ابن ندیم درمورد انتساب نسخه‌ها به خزانةالمأمون داشته، می‌توان استنباط کرد که برعکس، در آن روزگار این کتابخانه پراکنده شده، جای مشخصی نداشته است.
بیت الحکمه اگر آن چنان که به نظر می‌رسد کتابخانۀ دارالخلافه بوده، عجیب نخواهد بود که از روزگار مأمون به بعد خزانةالمأمون نیز نامیده شود. با این همه، از سرنوشت آن پس از خلافت وی، چیزی نمی‌دانیم. ابن ندیم اشاراتی کوتاه در این باره دارد: نخست به نقل از مأخذی ناشناس (« وقدقیل... ») آورده است که در خزانة المأمون نامه‌ای منسوب به جد [[پیامبر اسلام|پیامبر(ص)]] بود. سپس به دیدن «‌نمونه‌ای از خط حمیری که جزئی از خزانةالمأمون، و به فرمان مأمون ترجمه شده بود‌» و نقل «‌حروف الفبای حبشی که شبیه الفبای حمیری است. از [یکی از دست نوشته های] خزانةالمأمون‌» اشاره می‌کند<ref>ص۱۰، ۱۹</ref> و سرانجام مطلبی را از «‌کتابی با کتابت بسیار کهن، گویا از نسخه‌های خزانةالمأمون‌» نقل می‌کند.<ref>نک: ص۲۱: یشیه ان یکون من خزانةالمامون</ref> [[حمزه اصفهانی|حمزۀ اصفهانی]] نیز یکی از مآخذ خود در نگارش تاریخ سنی ملوک الارض را «‌تاریخ ملوک الفرس المستخرج من خزانةالمأمون‌» می‌داند.<ref>ص۱۰</ref> برخی از محققان این اشارات ابن ندیم و حمزۀ اصفهانی را حاکی از برجای بودن بیت الحکمه یا خزانةالمأمون تا روزگار ابن ندیم دانسته‌اند؛<ref>مثلاً نک: بالتی گسدن، ۱۴۹</ref> درحالی که نه تنها هیچ یک از اشارات این دو را نمی‌توان شاهدی بر این امر دانست، بلکه از تردیدی که ابن ندیم درمورد انتساب نسخه‌ها به خزانةالمأمون داشته، می‌توان استنباط کرد که برعکس، در آن روزگار این کتابخانه پراکنده شده، جای مشخصی نداشته است.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
== سخن پایانی ==
== سخن پایانی ==
از آنچه گذشت، می‌توان گفت که براساس شواهد معتبر بیت الحکمه یا خزانة الحکمه کتابخانه‌ای بوده که در روزگار [[هارون الرشید]]، دست کم پیش از نابودی [[برمکیان]] در ۱۸۷ق/۸۰۳م، وجود داشته، در اواخر روزگار مأمون (یعنی زمانی که ماجرای محنه پیش آمد)، جلسات مناظره، گاه با شرکت خلیفه نیز درآن برگزار می‌شده، و در سدۀ ۴ق کتاب‌های آن پراکنده شده بوده است. بیت الحکمه هیچ نقش مستقیمی در نهضت ترجمه نداشته است و مترجمان عمدتاً با پشتیبانی برخی دولتمردان دانشور و دانش دوست (و نه پشتیبانی دولت) به کار مشغول بوده‌اند. هر چند بعید نیست برخی مترجمان عصر هارون و مأمون (همچون ابن بطریق)، از کتاب‌های آن بهره برده باشند. البته نمی‌توان انکار کرد که در آن روزگار نظر مثبت شخص خلیفه، گرچه شاید هرگز به صراحت ابراز نشده باشد، لازمۀ انجام دادن هر کار مستمر و از جمله نهضت ترجمه بوده است.
از آنچه گذشت، می‌توان گفت که براساس شواهد معتبر بیت الحکمه یا خزانة الحکمه کتابخانه‌ای بوده که در روزگار [[هارون الرشید]]، دست کم پیش از نابودی [[برمکیان]] در ۱۸۷ق/۸۰۳م، وجود داشته، در اواخر روزگار مأمون (یعنی زمانی که ماجرای محنه پیش آمد)، جلسات مناظره، گاه با شرکت خلیفه نیز درآن برگزار می‌شده، و در سدۀ ۴ق کتاب‌های آن پراکنده شده بوده است. بیت الحکمه هیچ نقش مستقیمی در نهضت ترجمه نداشته است و مترجمان عمدتاً با پشتیبانی برخی دولتمردان دانشور و دانش دوست (و نه پشتیبانی دولت) به کار مشغول بوده‌اند. هر چند بعید نیست برخی مترجمان عصر هارون و مأمون (همچون ابن بطریق)، از کتاب‌های آن بهره برده باشند. البته نمی‌توان انکار کرد که در آن روزگار نظر مثبت شخص خلیفه، گرچه شاید هرگز به صراحت ابراز نشده باشد، لازمۀ انجام دادن هر کار مستمر و از جمله نهضت ترجمه بوده است.
کاربر ناشناس