پرش به محتوا

بیت الحکمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۳۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ اکتبر ۲۰۱۴
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
خط ۱۸: خط ۱۸:


عش، بیت الحکمه را یکی از کانون‌های [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] و محلی برای تبادل افکار آنان، و نیز مرکزی برای [[شعوبی|شعوبیان]] می‌داند.<ref>ص۵۳-۵۷؛ نیز کسیدون، ۲۴۳-۲۴۶</ref> سوردل از این نیز فراتر رفته، به صراحت هدف [[مأمون]] از تأسیس بیت الحکمه را تقویت معتزله می‌داند؛ زیرا به زعم وی، این مؤسسه به ترجمۀ آثار فلسفی یونانی اختصاص داشت و مبانی کار معتزله نیز از آنها گرفته شده بود.<ref>خلافت...۲ »، ۱۲۴</ref>
عش، بیت الحکمه را یکی از کانون‌های [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] و محلی برای تبادل افکار آنان، و نیز مرکزی برای [[شعوبی|شعوبیان]] می‌داند.<ref>ص۵۳-۵۷؛ نیز کسیدون، ۲۴۳-۲۴۶</ref> سوردل از این نیز فراتر رفته، به صراحت هدف [[مأمون]] از تأسیس بیت الحکمه را تقویت معتزله می‌داند؛ زیرا به زعم وی، این مؤسسه به ترجمۀ آثار فلسفی یونانی اختصاص داشت و مبانی کار معتزله نیز از آنها گرفته شده بود.<ref>خلافت...۲ »، ۱۲۴</ref>
اخیراً خضراحمدعطاءالله در رسالۀ دکترای خود تحت عنوان بیت الحکمة فی عصرالعباسین (چ قاهره) ضمن حدود ۵۰۰ صفحه قلم‌فرسایی دربارۀ عظمت و شوکت بیت الحکمه، در واقع همۀ فعالیت‌های علمی شرق جهان [[اسلام]] تا میانۀ سدۀ ۷ق را به بیت الحکمه نسبت داده است. در این رساله، به تأکید مؤلف، مطالب جدید بسیاری آمده است که البته در هیچ یک از مآخذ معتبر بدانها کوچک‌ترین اشاره‌ای نشده است. مؤلف مانند دیگر نویسندگان طرفدار بیت الحکمه تدریس علوم پزشکی را نیز یکی از وظایف این نهاد برشمرده، و به تفصیل دربارۀ نظام اداری بیت الحکمه، تأثیرش بر زندگی علمی روزگار [[عباسیان]]، جایگاه دانشگاه بیت الحکمه در میان دانشگاه‌های کنونی و... قلم زده است. عطاءالله برای اثبات همین معنی گاه برخی مطالب را به منابع کهن نسبت داده است. طه الراوی در بغداد مدینةالسلام حتیٰ محل بیت الحکمه را ساختمان ویژه‌ای در کاخ رشید می‌داند.<ref>تکریتی، ۱۹۹؛ غنیمه، ۸۹</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
==== تاریخچۀ ساختگی بیت الحکمه در آثار معاصر ====
مؤلفان معاصر، با تصوری که از کارکرد بیت الحکمه داشته‌اند. برخی اخبار و روایات تاریخی را به زعم خود تفسیر کرده،  تاریخچه‌ای برای بیت الحکمه رقم زده، گاه با دقتی شگفت انگیز دربارۀ جزئیات آن سخن رانده‌اند. مثلاً برپایۀ اخباری که دربارۀ علاقۀ [[منصور عباسی]] به پزشکی و نجوم و دانشمندان این رشته‌ها، و نیز تألیف و ترجمۀ برخی آثار نجومی و پزشکی در روزگار این خلیفه در دست بوده، فرض کرده‌اند بیت الحکمه از روزگار منصور عباسی اندک اندک شکل گرفته،  با افزوده شدن چند تألیف و ترجمه در روزگار مهدی، در روزگار [[هارون الرشید|هارون]] به طور رسمی تأسیس شده، در عصر [[مأمون]] نیز به اوج شکوفایی خود رسیده است.<ref>عش، ۲۰, ۲۲, ۲۶؛ نیز نک: ایوب، ۴۶؛ فانی، ۲۰؛ درویش، ۳۹۱</ref> عش حتیٰ تئوفیل بن توما، سرپرست منجمان مهدی را سرپرست بیت الحکمۀ روزگار معرفی کرده است.<ref>ص۲۲</ref> تأکید برخی مؤلفان معاصر بر ریاست [[ابن ماسویه]] بر بیت الحکمه در روزگار هارون یا مأمون نیز تنها متکی بر روایتی نسبتاً مشکوک از [[ابن جلجل]] است. وی هنگام یادکرد احوال و آثار ابن ماسویه آورده است که هارون ترجمۀ آثار کهن طبی را «‌که هنگام فتح آنکارا و عموریه و سرزمینهای روم به دست آمده بود‌» به ابن ماسویه سپرد و او را امین ترجمه گردانید و کاتبانی چیره دست را برای کتابت زیرنظر وی قرار داد.<ref>ص۶۵؛ نیز نک: صاعد، ۱۹۱؛ قفطی، ۳۸۰؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۷۵؛ ابن عبری، ۲۲۷؛ ابن فضل الله، ۹/۲۰۹</ref>
برخی با توجه به اینکه شواهدی اندک، اما مطمئن دربارۀ وجود بیت الحکمه در روزگار هارون<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> دردست است، با استناد به سخن ابن جلجل پنداشته‌اند که این کتابها به بیت الحکمه راه یافته، هارون نیز بی‌درنگ ابن‌ماسویه را به ریاست آنجا برگزیده، به ترجمۀ آثار فرمان داده است.<ref>کرزون، ۳۰۳-۳۰۴؛ تامر، ۷۹؛ عبداللطیف، ۱۵؛ عش، ۲۳, ۲۶</ref> صدیقی از این فراتر رفته، براساس روایت حضور [[ابوسهل بن نوبخت]] در بیت الحکمه در زمان هارون،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> وی و ابن ماسویه را به ترتیب بخش ترجمۀ پهلوی به عربی و یونانی به عربی دانسته است.<ref>ص۱۸</ref> سباط و مایرهوف با پیش کشیدن این قضیه که احتمالاً ابن ماسویه در روزگار هارون کودکی بیش نبوده، فرض کرده‌اند که روایت ابن جلجل مربوط به روزگار مأمون بوده است. و با توجه به اینکه گفته‌اند مأمون آثاری از بیزانس یا قبرس آورده است،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> در مقالات خود تاریخ تأسیس بیت الحکمه و انتخاب ابن ماسویه به ریاست آنجا را در حدود سال ۲۱۵ق/۸۳۰م یاد کرده‌اند.<ref>سباط، ۲۳۵؛ مایرهوف، «‌انتقال...۳ »، ۲۳، «‌آغاز...۴ »، ۱۲۲، «‌از اسکندریه...۵ »، ۲۱۳</ref> اما جالب آنکه خود مایرهوف در برخی مقالات دیگر گاه این تاریخ را ۲۱۷ق ـ تاریخ یکی از نبردهای مأمون با بیزانس ـ یعنی تنها یک سال پیش از مرگ او یاد کرده،<ref>«پرتوی نو بر دورۀ آغازین...۶»، ۲۶؛ شریف، ۱۶؛ نیز رکایا، ۳۳۸؛ ژولیوه، ۳۹</ref> توجه نداشته است که این همه کارهای شگرفی که به بیت الحکمۀ مأمون نسبت داده‌اند، چگونه یک ساله به انجام رسیده است. مایرهوف در جایی دیگر سال تأسیس را ۲۱۵ق و نخستین رئیس آن را نیز حنین دانسته که آن هنگام تنها ۲۱ سال داشته است.<ref>ص ۱۶؛ قس: الیری، ۱۶۶، که ضمن دارالحکمه نامیدن این مؤسسه، تأسیس آن را نیز به توصیۀ جبرئیل بن بختیشوع دانسته است؛ سعدی، ۴۱۲، که انتصاب حنین را به توصیۀ جبرئیل می‌داند؛ صدیقی، ۲۰-۲۱، که تأسیس را به دورۀ هارون و ریاست حنین را به ۸۳۰ تا ۸۳۳م نسبت می‌دهد؛ زقزوق، ۲۰۸، که می‌افزاید این منصب پس از حنین به فرزندش اسحاق و خواهرزاده‌اش حبیش رسید؛ نیز: سبع، ۱۸۸؛ زرکان، ۱۷۱</ref> درواقع گویا هریک از نظرات مایرهوف به نحوی مستشرقان و نیز مؤلفان معاصر عرب را به اشتباه‌انداخته است. برخی نیز بدون اشاره به رئیس بیت الحکمه تنها به تأسیس آن در ۸۳۰م اشاره کرده‌اند.<ref>حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ الگود، ۱۰۴</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
کاربر ناشناس