کاربر ناشناس
اصول فقه: تفاوت میان نسخهها
جز
←حجیت عقل
imported>Akhlaghi جز (←اجماع) |
imported>Akhlaghi جز (←حجیت عقل) |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
اصولیون می گویند: آیاتی که ما را به تدبر و تفکر آیات قرآنی فراخوانده و به تمسک به آن، دستور می دهد بیان گر آن است که فهم قرآن برای انسان های غیر معصوم نیز ممکن است. علاوه بر این، سیره عقلا و احادیث متواتری که از [[ائمه(ع)]] نقل شده است که می گوید: هر حدیثی را که از ما روایت شده بر قرآن عرضه کنید و اگر مخالف با قرآن بود، آن را به دیوار بزنید و نپذیرید، به خوبی نشان می دهد که قرآن کریم بدون نیاز به حدیث، نیز قابل فهم بوده و ظاهر آیات قرآنی حجت است.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول(الحلقه الثالثه)، ج 2، ص 198-199.</ref> <ref>محمد کاظم خراسانی، کفایه الاصول، ص 281-285.</ref> | اصولیون می گویند: آیاتی که ما را به تدبر و تفکر آیات قرآنی فراخوانده و به تمسک به آن، دستور می دهد بیان گر آن است که فهم قرآن برای انسان های غیر معصوم نیز ممکن است. علاوه بر این، سیره عقلا و احادیث متواتری که از [[ائمه(ع)]] نقل شده است که می گوید: هر حدیثی را که از ما روایت شده بر قرآن عرضه کنید و اگر مخالف با قرآن بود، آن را به دیوار بزنید و نپذیرید، به خوبی نشان می دهد که قرآن کریم بدون نیاز به حدیث، نیز قابل فهم بوده و ظاهر آیات قرآنی حجت است.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول(الحلقه الثالثه)، ج 2، ص 198-199.</ref> <ref>محمد کاظم خراسانی، کفایه الاصول، ص 281-285.</ref> | ||
===حجیت سنت=== | |||
منظور از [[سنت]]؛ گفتار، رفتار و تقریر [[پیامبر(ص)]] یا [[امام معصوم]] است. در باره حجیت ظواهر سنت بحثی نیست، لیکن دو بحث مهم در باره سنت در دانش اصول مطرح است؛ یکی حجیت [[خبر واحد]] است، دیگری مسئله [[تعادل و تراجیح|تعارض اخبار و روایات]]. در حجیت خبر واحد، اصولیون با استناد به مفهوم آیه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا»<ref>سوره حجرات، آیه 6.</ref> معتقدند اگر راوی یا راویان عادل باشند می توان آن ها را مورد استناد قرار داد و بر اساس آن عمل کرد.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار ج 20، ص 41.</ref> | |||
در مورد تعارض اخبار و روایات، اصولیون می گویند: نخست باید بین آنها سازگاری ایجاد کرد و اگر جمع امکان نداشت باید دید کدام یک از نظر سند یا محتوا و یا شهرت و ... بر دیگری برتری دارد که در اینصورت بدان عمل شود و اگر هیچ یک بر دیگری برتری نداشت، مخیریم که به هرکدام عمل کنیم.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار ج 20، ص 42.</ref> | |||
===حجیت عقل=== | ===حجیت عقل=== | ||
[[عقل]] یکی از منابع چهارگانه احکام است؛ حجیت عقل از نظر [[شیعه]] به این معنی است که اگر در موردی، عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به اعتبار اینکه قطعی و یقینی است حجت است. [[اصولیون]] حجیت قطع را ذاتی می دانند و [[اخباری ها]] منکر حجیت عقل هستند. از نظر اصولی ها، حجیت عقل هم به حکم عقل ثابت است و هم مورد تأیید شرع است. اساسا حقانیت شرع و [[اصول دین]] به حکم عقل ثابت می شود چگونه ممکن است از نظر شرعی عقل را حجت ندانیم.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج 2، ص309.</ref> | [[عقل]] یکی از منابع چهارگانه احکام است؛ حجیت عقل از نظر [[شیعه]] به این معنی است که اگر در موردی، عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به اعتبار اینکه قطعی و یقینی است حجت است. [[اصولیون]] حجیت قطع را ذاتی می دانند و [[اخباری ها]] منکر حجیت عقل هستند. از نظر اصولی ها، حجیت عقل هم به حکم عقل ثابت است و هم مورد تأیید شرع است. اساسا حقانیت شرع و [[اصول دین]] به حکم عقل ثابت می شود چگونه ممکن است از نظر شرعی عقل را حجت ندانیم.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج 2، ص309.</ref> | ||
مسائل اصولی مربوط به عقل در دو بخش ملاکات احکام و لوازم احکام مطرح می شود. اصولیون می گویند احکام شرعی برخاسته از مصلحت ها و مفسده ها است، اگر آن مصالح و مفاسد نمی بود امر و نهی نیز متوجه بشر نمی شد و اگر عقل انسان به آن مصالح و مفاسد آگاه گردد همان حکم را می کند که شرع بدان حکم کرده است. این مسئله در اصول فقه تحت عنوان ملازمات عقلی مطرح می شود.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.</ref> | مسائل اصولی مربوط به عقل در دو بخش ملاکات احکام و لوازم احکام مطرح می شود. اصولیون می گویند احکام شرعی برخاسته از مصلحت ها و مفسده ها است، اگر آن مصالح و مفاسد نمی بود امر و نهی نیز متوجه بشر نمی شد و اگر عقل انسان به آن مصالح و مفاسد آگاه گردد همان حکم را می کند که شرع بدان حکم کرده است. این مسئله در اصول فقه تحت عنوان ملازمات عقلی مطرح می شود.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.</ref> | ||
===اجماع=== | ===اجماع=== | ||
در علم اصول در باره حجیت اجماع و ادله آن و به تبع شیوه بهره برداری از آن بحث می شود. عالمان [[اهل سنت]] با استناد به گفته [[پیامبر(ص)]] که امتم بر خطا اجتماع نمی کنند، اجماع را حجت می دانند، اصولیون [[شیعه]] ضمن مسلم ندانستن این حدیث از پیامبر(ص)، اجماع را به دلیل وجود انسان معصوم در میان امت معتبر می دانند. | در علم اصول در باره حجیت اجماع و ادله آن و به تبع شیوه بهره برداری از آن بحث می شود. عالمان [[اهل سنت]] با استناد به گفته [[پیامبر(ص)]] که امتم بر خطا اجتماع نمی کنند، اجماع را حجت می دانند، اصولیون [[شیعه]] ضمن مسلم ندانستن این حدیث از پیامبر(ص)، اجماع را به دلیل وجود انسان معصوم در میان امت معتبر می دانند. |