Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== تقلید در اصول دین == | == تقلید در اصول دین == | ||
به گفته [[شهید ثانی]] در [[حقائق الایمان]]، علماء مسلمان بهجز گروه اندکی، همه معتقدند که در اصول دین [[تقلید (فقه)|تقلید]] جایز نیست.<ref>شهید ثانی، حقائق الأیمان، ۱۴۰۹ق، ص۵۹.</ref> دلیل آنها این است که ایمان به اصول دین باید از روی یقین باشد؛ حال آنکه تقلید یقینآور نیست.<ref>شهید ثانی، حقائق الأیمان، ۱۴۰۹ق، ص۵۹، ۶۰.</ref><br />به گزارش شیخ انصاری، وجوب تحقیق و استدلال در اصول دین دیدگاه مشهور است و دیدگاههای دیگری هم هست؛ ازجمله برخی تقلید را در صورتی که از آن، علم به دست آید، جایز دانستهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref> به باور خود او تقلید در اصول دین اشکال ندارد؛ زیرا اولا [[حدیث|روایات]] وجود معرفت را در ایمان شرط کردند و دلیلی بر وجوب تحقیق وجود ندارد و ثانیا به علت وجود شبهات فراوان، با صِرف تحقیق هم، امکان رسیدن به یقین وجود ندارد.<ref>شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref> [[شیخ طوسی]] هم معتقد است کسی که توان تحقیق درباره اصول دین را ندارد، میتواند از عالم تقلید کند.<ref>شیخ طوسی، العده، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۳۰.</ref><br /> امروزه نخستین مسئله کتابهای [[رساله توضیحالمسائل|توضیح المسائل]]، تقلید در اصول دین است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امام خمینی، توضیح المسائل(مُحَشّی)، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱.</ref> طبق فتوای مراجع | به گفته [[شهید ثانی]] در [[حقائق الایمان]]، علماء مسلمان بهجز گروه اندکی، همه معتقدند که در اصول دین [[تقلید (فقه)|تقلید]] جایز نیست.<ref>شهید ثانی، حقائق الأیمان، ۱۴۰۹ق، ص۵۹.</ref> دلیل آنها این است که ایمان به اصول دین باید از روی یقین باشد؛ حال آنکه تقلید یقینآور نیست.<ref>شهید ثانی، حقائق الأیمان، ۱۴۰۹ق، ص۵۹، ۶۰.</ref><br />به گزارش شیخ انصاری، وجوب تحقیق و استدلال در اصول دین دیدگاه مشهور است و دیدگاههای دیگری هم هست؛ ازجمله برخی تقلید را در صورتی که از آن، علم به دست آید، جایز دانستهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref> به باور خود او تقلید در اصول دین اشکال ندارد؛ زیرا اولا [[حدیث|روایات]] وجود معرفت را در ایمان شرط کردند و دلیلی بر وجوب تحقیق وجود ندارد و ثانیا به علت وجود شبهات فراوان، با صِرف تحقیق هم، امکان رسیدن به یقین وجود ندارد.<ref>شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۵۷۴.</ref> [[شیخ طوسی]] هم معتقد است کسی که توان تحقیق درباره اصول دین را ندارد، میتواند از عالم تقلید کند.<ref>شیخ طوسی، العده، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۳۰.</ref><br /> امروزه نخستین مسئله کتابهای [[رساله توضیحالمسائل|توضیح المسائل]]، تقلید در اصول دین است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به امام خمینی، توضیح المسائل(مُحَشّی)، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱.</ref> طبق فتوای مراجع تقلید، اعتقاد مسلمان به اصول دین باید یقینی و از روی دلیل باشد و نباید در این زمینه سخن کسی را بدون دلیل پذیرفت.<ref>نگاه کنید به امام خمینی، توضیح المسائل(مُحَشّی)، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱.</ref> البته برخی از آنها همچون [[سید محمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، [[سید علی حسینی سیستانی|سیدعلی سیستانی]] و [[لطفالله صافی گلپایگانی|لطف الله صافی گلپایگانی]] افزودهاند که اگر کسی به اصول دین یقین پیدا کرد، گرچه از روی دلیل نباشد، مسلمان به شمار میآید.<ref>نگاه کنید به امام خمینی، توضیح المسائل(مُحَشّی)، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱.</ref> | ||
==کتابشناسی== | ==کتابشناسی== | ||
در بیشتر کتابهای | در بیشتر کتابهای کلامی، از همه یا برخی از اصول دین بحث میشود. با اینهمه کتابهایی نیز با عنوان اصول دین نشر یافته است که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
* اصول دین، نوشته [[مقدس اردبیلی]] | * اصول دین، نوشته [[مقدس اردبیلی]] | ||
* آموزش اصول دین، نوشته [[محمدتقی مصباح یزدی]] | * آموزش اصول دین، نوشته [[محمدتقی مصباح یزدی]] | ||
* [[حق الیقین (کتاب)|حق الیقین]] در اصول دین و معارف، نوشته [[علامه مجلسی]] | * [[حق الیقین (کتاب)|حق الیقین]] در اصول دین و معارف، نوشته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] | ||
* الأربعین فی اصول الدین، نوشته [[محمد غزالی]] | * الأربعین فی اصول الدین، نوشته [[محمد غزالی]] | ||
*الأربعین فی اصول الدین، نوشته فخر رازی | *الأربعین فی اصول الدین، نوشته [[فخر رازی]] | ||
* اصول الدین، عبدالقاهر بغدادی | * اصول الدین، عبدالقاهر بغدادی | ||
* اصول دین و وسیلة النجاة، نوشته [[علی نمازی شاهرودی]] | * اصول دین و وسیلة النجاة، نوشته [[علی نمازی شاهرودی]] |