پرش به محتوا

آخوند: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie
خط ۳۹: خط ۳۹:


== منابع ==
== منابع ==
 
* اسلام آنسیکلوپدیسی.
* اسلام آنسیكلوپدیسی.
* افندی، سلیمان، لغت جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، ۱۲۹۸ق.
* افندی، سلیمان، لغت جغتای و تركی عثمانی، استانبول، 1298ق.
* خواندمیر، غیاث الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش.
* خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، 1362ش.
* لغت نامة دهخدا.
* لغت‌نامة دهخدا.
* قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، دانشگاه تهران، ۱۳۳۷ش.
* قزوینی، محمد، یادداشتها، به كوشش ایرج افشار، دانشگاه تهران، 1337ش.
=== منابع انگلیسی ===
=== منابع انگلیسی ===
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}

نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۲۴

آخوند، واژه‌ای فارسی، به معنی دانشمند، پیشوای دینی و معلم است. و نخستین مورد كاربرد این واژه در ایران، به مثابه عنوانی احترام‌آمیز برای روحانیون دانشمند، به دوره تیموریان مربوط می‌شود. در عصر قاجار كاربرد این كلمه گسترش بیش‌تری یافت و شامل مدرسان مكتب‌خانه‌ها نیز گردید. و در میان دانشمندان آن روزگار هنوز جایگاهی والا داشت و مثلاً كاظم خراسانی (د 1329ق/1911م)، مشهورترین فقیه و مدرس پایان دوره قاجار، آخوند نامیده می‌شد. اكنون این كلمه به گونه عام برای روحانیون به كار می‌رود.

ریشه و اشتقاق

درباره اشتقاق این كلمه آراء مختلف آورده‌اند:

  • پاوْل هُرن در «اساس اشتقاق فارسی» آن را از پیشوند «آ» + «خواند» (از فعل خواندن) مركب دانسته است.[۱]
  • رَدْلُف «خوند» را در این كلمه، مخفف «خداوند» دانسته، مانند «خاوند» و جزء «خوند» در اسامی میرخوند و خوندمیر.[۲]
  • محمد قزوینی جزء اول كلمه را مخفف «آقا» گفته است.[۳]
  • دهخدا نیز آن را مخفف «آغا»، و «خوند» را مخفف «خداوندگار» دانسته است.[۴]
  • زكی ولیدی طوغان، محقق ترك در مقاله‌ای كه در اسلام آنسیكلوپدیسی نوشته است این كلمه را تلفظ و تحریفی از آرْخون یا آرگون یونانی، كه عنوان روحانیون مسیحی و رؤسای كلیسای نسطوری بوده و در سرزمینهای آسیایی رواج داشته، دانسته است.

هیچیك از این اشتقاقات خالی از اشكالات تاریخی و زبان‌شناسی نیست و هنوز توافق كلی بر سر اصل و ریشه این كلمه حاصل نشده است.

کاربرد

این كلمه به معنی دانشمند و پیشوای دینی و معلم، در اغلب لهجه‌های تركی وارد شده[۵] و در اویغوری جدید به صورت «آخنیم» عنوانی است كه در خطاب مؤدبانه به اشخاص داده می‌شود.[۶] در میان مسلمانان چین نیز به صورت آهونگ به معنی «امام مسجد» به كار می‌رود.[۷]

در عصر تیموریان

نخستین مورد كاربرد واژه آخوند در ایران، به مثابه عنوانی احترام‌آمیز برای روحانیون دانشمند، به دوره تیموریان مربوط می‌شود، چنانكه امیر علیشیر نوایی استاد خود مولانا فصیح‌الدین نظامی(د 919ق/1513م) را به سبب دانش گسترده‌اش در علوم معقول و منقول و ریاضیات، آخوند خطاب می‌كرده است.[۸]

در عصر صفویه

چنین می‌نماید كه در سراسر دوران صفویه حرمت این كلمه حفظ شده و جز بر مردمان بسیار دانشمند اطلاق نگردیده است. در این دوره تنی چند از بزرگان فلسفه، از جمله ملاصدرا (د 1050ق/1640م) و ملانصرالله همدانی (د 1042ق/1632م)، آخوند نامیده شده‌اند.

در عصر قاجار

در عصر قاجار كاربرد این كلمه گسترش بیش‌تری یافت و شامل مدرسان مكتب‌خانه‌ها نیز گردید. با اینهمه این كلمه در میان دانشمندان آن روزگار هنوز جایگاهی والا داشت و مثلاً كاظم خراسانی (د 1329ق/1911م)، مشهورترین فقیه و مدرس پایان دوره قاجار، آخوند نامیده می‌شد، اما ظاهراً در این دورانها عنوان آخوند برای ساداتِ علما به كار نمی‌رفته است.

در عصر پهلوی

در دوران حكومت پهلوی كاربرد این واژه بسیار گسترده‌تر شد و سیاست دستگاه حاكم نیز بر آن بود كه از حرمت آن كاسته شود و حتی مورد استعمال استهزاءآمیز پیدا كند.

در عصر حاضر

اكنون این كلمه به گونه عام برای روحانیون به كار می‌رود.

پانویس

  1. پاول هرن، ص 3
  2. ر.ک:ایرانیكا
  3. یادداشتها، 1/1
  4. دهخدا،لغت‌نامه
  5. افندی، 6؛ ردهاوس، 47
  6. اسلام آنسیكلوپدیسی
  7. دولون، 439
  8. خواندمیر، 4/352، 353

منابع

  • اسلام آنسیکلوپدیسی.
  • افندی، سلیمان، لغت جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، ۱۲۹۸ق.
  • خواندمیر، غیاث الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش.
  • لغت نامة دهخدا.
  • قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، دانشگاه تهران، ۱۳۳۷ش.

منابع انگلیسی

  • d’Ollone, Recherches sur les musulmans chinois, Paris, 1911.
  • Horn, Paul, Grundriss der Neupersischen Etymologie, Straesburg, 1893.
  • Radloff, W., Versuch eines Wörterbuches der Türkdialecte, st. peersburg, 1889.
  • Redhouse, Turkish and English Lexicon, Constantipole, 1890.

پیوند به بیرون

این مقاله با تلخیص از دائره المعارف بزرگ اسلامی اخذ شده است.