کاربر ناشناس
فیروز نهاوندی: تفاوت میان نسخهها
←بیاعتنایی به شکایت ابولؤلؤ
imported>Mgolpayegani جز (←منابع) |
imported>Foadian |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
درباره انگیزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ اطلاعات چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد. بنا بر کهنترین [[روایات]]، [[مغیرة بن شعبه]] از [[کوفه]] نامهای به عمر در [[مدینه]] نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدینه بیاید و مردم از فنون او مانند نقاشی، آهنگری، و درودگری بهرهمند شوند. عمر با آنکه ورود غیرعرب را به مدینه ممنوع کرده بود، موافقت کرد. | درباره انگیزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ اطلاعات چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد. بنا بر کهنترین [[روایات]]، [[مغیرة بن شعبه]] از [[کوفه]] نامهای به عمر در [[مدینه]] نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدینه بیاید و مردم از فنون او مانند نقاشی، آهنگری، و درودگری بهرهمند شوند. عمر با آنکه ورود غیرعرب را به مدینه ممنوع کرده بود، موافقت کرد. | ||
پس از چندی، ابولؤلؤ نزد عمر از مولای خود مغیره شکایت کرد که خراجی سنگین بر او بسته است. ولی [[خلیفه]] شکایت او را روا ندانست و ابولؤلؤ که از بیاعتنایی خلیفه خشمگین شده بود، کلمات تهدیدآمیز بر زبان راند. چندی پس از آن گفتوگو، ابولؤلؤ در مسجد کمین کرد و هنگام نماز صبح عمر را از پای درآورد و پس از آنکه چند نفر دیگر را هم زخمی کرد، خودکشی نمود.<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ ابن شبه، ج۳، ص۸۹۶-۸۹۹؛ طبری، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۱؛ درباره دیگر روایات نک: ابن شبه، ج۳، ص۸۹۳؛ ابن اعثم، ج۱، ص۳۲۳</ref> | پس از چندی، ابولؤلؤ نزد عمر از مولای خود مغیره شکایت کرد که خراجی سنگین بر او بسته است. ولی [[خلیفه]] شکایت او را روا ندانست و ابولؤلؤ که از بیاعتنایی خلیفه خشمگین شده بود، کلمات تهدیدآمیز بر زبان راند. چندی پس از آن گفتوگو، ابولؤلؤ در [[مسجد]] کمین کرد و هنگام نماز صبح عمر را از پای درآورد و پس از آنکه چند نفر دیگر را هم زخمی کرد، خودکشی نمود.<ref>ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ ابن شبه، ج۳، ص۸۹۶-۸۹۹؛ طبری، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۱؛ درباره دیگر روایات نک: ابن شبه، ج۳، ص۸۹۳؛ ابن اعثم، ج۱، ص۳۲۳</ref> | ||
===نارضایتی صحابه از عمر=== | ===نارضایتی صحابه از عمر=== |