کاربر ناشناس
فیروز نهاوندی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Ahmadian |
imported>Sama بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==سکونت در کوفه== | ==سکونت در کوفه== | ||
بنابر خبر مشهوری، او از مردم نهاوند بود كه در جنگ به دست مسلمانان اسیر شد و به غلامی [[مغیرة بن شعبه]] فرمانروای كوفه درآمد. <ref>ابن سعد، 3/341، 347؛ ابوالعرب، 67، به نقل از ابن اسحاق</ref> | بنابر خبر مشهوری، او از مردم نهاوند بود كه در جنگ به دست مسلمانان اسیر شد و به غلامی [[مغیرة بن شعبه]] فرمانروای [[كوفه]] درآمد. <ref>ابن سعد، 3/341، 347؛ ابوالعرب، 67، به نقل از ابن اسحاق</ref> | ||
==دین ابولؤلؤ== | ==دین ابولؤلؤ== | ||
در منابع كهنتر او را [[مجوسی]] شمردهاند <ref>ابن حبیب، المحبر، 14؛ ابن شبه، 3/913؛ مسعودی، 2/329</ref> با این همه گروهی دیگر از مورخان او را [[مسیحی]] دانستهاند. <ref>نك: طبری، 4/190؛ ابن عبدریه، 4/272</ref> بنابر نقل نه چندان قابل اعتماد طبری <ref>ج4،ص136</ref> از [[سیف بن عمر]]، ابولؤلؤ نخست به اسارت [[رومیان]] درآمد و سپس مسلمانان او را اسیر كردند. | در منابع كهنتر او را [[مجوسی]] شمردهاند <ref>ابن حبیب، المحبر، 14؛ ابن شبه، 3/913؛ مسعودی، 2/329</ref> با این همه گروهی دیگر از مورخان او را [[مسیحی]] دانستهاند. <ref>نك: طبری، 4/190؛ ابن عبدریه، 4/272</ref> بنابر نقل نه چندان قابل اعتماد طبری <ref>ج4،ص136</ref> از [[سیف بن عمر]]، ابولؤلؤ نخست به اسارت [[رومیان]] درآمد و سپس مسلمانان او را اسیر كردند. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==انگیزه قتل عمر== | ==انگیزه قتل عمر== | ||
===بیاعتنایی به شکایت ابولؤلؤ=== | ===بیاعتنایی به شکایت ابولؤلؤ=== | ||
درباره انگیزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ همسانی چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد .بنا بر كهنترین روایات، [[مغیرة بن شعبه]] از [[كوفه]] نامهای به عمر در مدینه نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به [[مدینه]] بیاید و مردم از فنون او مانند نقاشی، آهنگری، و درودگری بهرهمند شوند. عمر با آنكه ورود غیرعرب را به مدینه ممنوع شمرده بود، موافقت كرد. | درباره انگیزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ همسانی چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد .بنا بر كهنترین روایات، [[مغیرة بن شعبه]] از [[كوفه]] نامهای به عمر در [[مدینه]] نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به [[مدینه]] بیاید و مردم از فنون او مانند نقاشی، آهنگری، و درودگری بهرهمند شوند. عمر با آنكه ورود غیرعرب را به مدینه ممنوع شمرده بود، موافقت كرد. | ||
پس از چندی، ابولؤلؤ نزد عمر از مولای خود مغیره شكایت كرد كه خراجی سنگین بر او بسته است، ولی خلیفه شكایت او را روا ندانست و ابولؤلؤ كه از بیاعتنایی خلیفه خشمگین شده بود، كلمات تهدیدآمیز بر زبان راند، چندی پس از آن گفتوگو، ابولؤلؤ در مسجد كمین كرد و هنگام نماز صبح عمر را از پای درآورد و پس از آنكه چند نفر دیگر را هم زخمی کرد، خودكشی نمود. <ref>ابن سعد، 3/345؛ ابن شبه، ج3،ص896-899؛ طبری، ج4،ص190-191؛ درباره دیگر روایات نك: ابن شبه، ج3،ص893؛ ابن اعثم، ج1،ص323</ref> | پس از چندی، ابولؤلؤ نزد عمر از مولای خود مغیره شكایت كرد كه خراجی سنگین بر او بسته است، ولی خلیفه شكایت او را روا ندانست و ابولؤلؤ كه از بیاعتنایی خلیفه خشمگین شده بود، كلمات تهدیدآمیز بر زبان راند، چندی پس از آن گفتوگو، ابولؤلؤ در مسجد كمین كرد و هنگام نماز صبح عمر را از پای درآورد و پس از آنكه چند نفر دیگر را هم زخمی کرد، خودكشی نمود. <ref>ابن سعد، 3/345؛ ابن شبه، ج3،ص896-899؛ طبری، ج4،ص190-191؛ درباره دیگر روایات نك: ابن شبه، ج3،ص893؛ ابن اعثم، ج1،ص323</ref> | ||