کاربر ناشناس
اهل کتاب: تفاوت میان نسخهها
منبع یابی؛ اصلاح پاورقی و منابع
imported>S.j.mousavi جز (درج لینک زبانها) |
imported>M.r.seifi (منبع یابی؛ اصلاح پاورقی و منابع) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==منشأ نامگذاری اهل کتاب== | ==منشأ نامگذاری اهل کتاب== | ||
منشأ نامگذاری عنوان اهل کتاب، [[قرآن]]<ref>به عنوان مثال: سوره بینه، آیه۶.</ref> و [[سنت|سنّت]] است.<ref>وسائل | منشأ نامگذاری عنوان اهل کتاب، [[قرآن]]<ref>به عنوان مثال: سوره بینه، آیه۶.</ref> و [[سنت|سنّت]] است.<ref>الحر العاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۱۲۶.</ref> قرآن کریم در سورههای مختلف از اهل کتاب یاد نموده و این اصطلاح سی ویک بار در قرآن کریم آمده است. این اصطلاح در بسیاری از آن موارد در مقابل [[شرک|مشرکان]] ذکر شده و این خود نشانه مغایرت مفهوم آن دو است. تعبیراتی که قرآن به کار برده عبارتند از: «اهل کتاب»، «الذین آتیناهم الکتاب» و «الذین اوتوا الکتاب». | ||
==اهل کتاب و اُمّیین == | ==اهل کتاب و اُمّیین == | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
برای نشان دادن وجود اصطلاح اهل کتاب در پیش از اسلام، باید به این نکته اشاره کرد که این اصطلاح با وجود پذیرفته بودن کاربردی، از نظر ارزش معنایی گاه در قرآن کریم مورد انتقاد قرار گرفته است. در این باره، به خصوص باید به این مضمون قرآنی اشاره کرد که | برای نشان دادن وجود اصطلاح اهل کتاب در پیش از اسلام، باید به این نکته اشاره کرد که این اصطلاح با وجود پذیرفته بودن کاربردی، از نظر ارزش معنایی گاه در قرآن کریم مورد انتقاد قرار گرفته است. در این باره، به خصوص باید به این مضمون قرآنی اشاره کرد که | ||
::: «در میان آنان (اهل کتاب) گروهی امی هستند که دانشی به کتاب ندارند...»<ref> بقره، آیه۷۸.</ref>؛ | ::: «در میان آنان (اهل کتاب) گروهی امی هستند که دانشی به کتاب ندارند...»<ref>سوره بقره، آیه۷۸.</ref>؛ | ||
از این [[آیه]] آشکارا برمیآید که همگی آنان که در طبقه اجتماعی اهل کتاب جای گرفتهاند، به واقع اهل کتاب نیستند. | از این [[آیه]] آشکارا برمیآید که همگی آنان که در طبقه اجتماعی اهل کتاب جای گرفتهاند، به واقع اهل کتاب نیستند. | ||
===کاربرد اصطلاح در قرآن=== | ===کاربرد اصطلاح در قرآن=== | ||
در تحلیل کاربردهای اهل کتاب در قرآن کریم، باید گفت که تقابل اهل کتاب و | در تحلیل کاربردهای اهل کتاب در قرآن کریم، باید گفت که تقابل اهل کتاب و امّیین به عنوان یک طبقهبندی فرهنگی اجتماعی در جایجای قرآن بازتاب یافته است.<ref>مثلاً آل عمران، آیه ۲۰.</ref> اما در قرآن کریم با وجود استفاده از دو تعبیر اهل کتاب و امیین با مفهومهای شناخته نزد عرب، از تغییرات بنیادی در طبقه بندی فرهنگی مردم عربستان سخن رفته که در عمل به انهدام این شرایط فرهنگی و انتفای موضوع تقابل امیین و اهل کتاب منجر شده است. بر این پایه باید بر این نکته تأکید کرد که دو اصطلاح اهل کتاب و امیین از فرهنگ قرآنی بر نیامده، بلکه میراثی از زبان پیشین عرب بوده است که با گسترش و پایگرفتن فرهنگ اسلامی دامنه رواج آن محدودتر شده است.{{مدرک}} | ||
از بارزترین نمودهای تلاش برای تغییر این شرایط، این [[آیه]] قرآنی است که در سخن از [[پیامبر اسلام]](ص)، بر [[بعثت|مبعوث]] شدن او از میان «امیین» تأکید ورزیده، و آموختن کتاب و حکمت به امیین را از مهمترین ثمرات [[نبوت]] او دانسته است.<ref>جمعه، آیه ۶۲.</ref> | از بارزترین نمودهای تلاش برای تغییر این شرایط، این [[آیه]] قرآنی است که در سخن از [[پیامبر اسلام]](ص)، بر [[بعثت|مبعوث]] شدن او از میان «امیین» تأکید ورزیده، و آموختن کتاب و حکمت به امیین را از مهمترین ثمرات [[نبوت]] او دانسته است.<ref>سوره جمعه، آیه ۶۲.</ref> | ||
بدین گونه است که امیین دیگر اُمّی نماندند و امیت، دست کم با آن معنای خاص فرهنگی و اجتماعی خود در عصر پیش از اسلام، از صحنه عربستان محو گردید. در پایان رسالت پیامبر اسلام(ص)، با استثنا کردن شمار محدودی از [[یهود|یهودیان]] و [[مسیحی|مسیحیان]] اسلام آورده، در واقع باید توجه داشت که اکثریت مسلمانان را گروه پیشین امیین تشکیل میدادند و اکنون اهل کتاب با همان حوزه مصداقی پیش از اسلام، در برابر مسلمانان قرار میگرفتند که خود نیز به معنای لغوی، از اهل کتاب بودند؛ اگرچه هیچگاه در اصطلاح با این نام خوانده نشدهاند.<ref>پاکتچی، احمد، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۴۱۵۴.</ref> | بدین گونه است که امیین دیگر اُمّی نماندند و امیت، دست کم با آن معنای خاص فرهنگی و اجتماعی خود در عصر پیش از اسلام، از صحنه عربستان محو گردید. در پایان رسالت پیامبر اسلام(ص)، با استثنا کردن شمار محدودی از [[یهود|یهودیان]] و [[مسیحی|مسیحیان]] اسلام آورده، در واقع باید توجه داشت که اکثریت مسلمانان را گروه پیشین امیین تشکیل میدادند و اکنون اهل کتاب با همان حوزه مصداقی پیش از اسلام، در برابر مسلمانان قرار میگرفتند که خود نیز به معنای لغوی، از اهل کتاب بودند؛ اگرچه هیچگاه در اصطلاح با این نام خوانده نشدهاند.<ref>پاکتچی، احمد، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۴۱۵۴.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
فقها با استناد به آیات قرآن و روایات، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل: [[یهود|یهودیان]]، [[مسیحیت|نصرانیان]] (مسیحیان) و [[زرتشت|مجوسیان]] (زرتشتیان) نمودهاند و سپس پیروان بعضی از ادیان مانند [[صابئین]] را نیز به عنوان اهل کتاب ملحق نمودهاند. | فقها با استناد به آیات قرآن و روایات، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل: [[یهود|یهودیان]]، [[مسیحیت|نصرانیان]] (مسیحیان) و [[زرتشت|مجوسیان]] (زرتشتیان) نمودهاند و سپس پیروان بعضی از ادیان مانند [[صابئین]] را نیز به عنوان اهل کتاب ملحق نمودهاند. | ||
از این رو، کافرانِ کتابی را به اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و به کسانی که شبهه داشتن کتاب نسبت به آنان میرود یعنی مجوسیان، تقسیم کردهاند؛ هر چند گروه دوم در حکم - یعنی پذیرش [[جزیه]] - ملحق به اهل کتاب هستند.<ref>جواهر | از این رو، کافرانِ کتابی را به اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و به کسانی که شبهه داشتن کتاب نسبت به آنان میرود یعنی مجوسیان، تقسیم کردهاند؛ هر چند گروه دوم در حکم - یعنی پذیرش [[جزیه]] - ملحق به اهل کتاب هستند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۹۴ق، ج۲۱، ص۲۲۸؛ طباطبائی، ریاض المسائل، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۴۶۸-۴۶۹؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۹۸۵م، ج۲۴، ص۱۸.</ref> | ||
در این که [[سامریان]] و صابئین از اهل کتابند یا نه، اختلاف است.<ref>الحدائق | در این که [[سامریان]] و صابئین از اهل کتابند یا نه، اختلاف است.<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۹۸۵م، ج۲۴، ص۲۲-۲۴.</ref> | ||
===یهودیان (کلیمیان)=== | ===یهودیان (کلیمیان)=== | ||
یهودیان پیروان [[حضرت موسی]](ع) هستند و کتاب آسمانی آنان در قرآن [[تورات]] خوانده شده است. قرآن در آیات متعددی از موسی(ع) و کتاب او و یهودیان سخن به میان آورده و حضرت موسی(ع) را فرستاده خدا و پیامبری اولوالعزم و کلیم الله معرفی مینماید، اما آن گونه که از آیات قرآن برمیآید آن قسمت از آیات تورات که با امیال یهودیان سازگار نبوده است (مانند بشارت به ظهور پیامبر اسلام و غیره) بعدها حذف و یا تحریف گردیده است.<ref>بقره، آیه۷۵؛ نساء، آیه۴۶؛ مائده، آیه۱۳؛ انعام، آیه۹۱. </ref> | یهودیان پیروان [[حضرت موسی]](ع) هستند و کتاب آسمانی آنان در قرآن [[تورات]] خوانده شده است. قرآن در آیات متعددی از موسی(ع) و کتاب او و یهودیان سخن به میان آورده و حضرت موسی(ع) را فرستاده خدا و پیامبری اولوالعزم و کلیم الله معرفی مینماید، اما آن گونه که از آیات قرآن برمیآید آن قسمت از آیات تورات که با امیال یهودیان سازگار نبوده است (مانند بشارت به ظهور پیامبر اسلام و غیره) بعدها حذف و یا تحریف گردیده است.<ref>سوره بقره، آیه۷۵؛ نساء، آیه۴۶؛ سوره مائده، آیه۱۳؛ سوره انعام، آیه۹۱.</ref> | ||
قرآن از پیروان حضرت موسی(ع) با عنوان «بنی اسرائیل»<ref>بقره، آیه۱۲۲-۱۴۰.</ref> و گاهی نیز با عنوان «یا ایها الذین هادوا»<ref> جمعه،آیه ۶.</ref> یاد میکند و آنان را به خاطر خیانتها و نافرمانیهایی که با حضرت موسی(ع) و نیز پس از او و بخصوص در زمان بعثت [[پیامبر اسلام]](ص) انجام دادند مورد سرزنش و مذمت قرار داده است. | قرآن از پیروان حضرت موسی(ع) با عنوان «بنی اسرائیل»<ref>سوره بقره، آیه۱۲۲-۱۴۰.</ref> و گاهی نیز با عنوان «یا ایها الذین هادوا»<ref> سوره جمعه،آیه ۶.</ref> یاد میکند و آنان را به خاطر خیانتها و نافرمانیهایی که با حضرت موسی(ع) و نیز پس از او و بخصوص در زمان بعثت [[پیامبر اسلام]](ص) انجام دادند مورد سرزنش و مذمت قرار داده است. | ||
===مسیحیان (نصاری)=== | ===مسیحیان (نصاری)=== | ||
مسیحیان پیروان [[حضرت عیسی]](ع) هستند و کتاب آسمانی آنان در قرآن انجیل خوانده شده است. مسیحیت در واقع امتداد و دنبالهای از آئین یهود میباشد و از این روست که انجیل بیشتر به مسائل اخلاقی و اجتماعی پرداخته و مسائل مذهبی مسیحیان را به تورات و احکام آن ارجاع نموده است. قرآن در آیات متعددی از [[مریم]] دختر عمران به نیکی و از حضرت مسیح به عنوان روح الله یاد کرده است<ref> نساء، آیه۷۵.</ref> و یکی از سورههای قرآن را به نام مادر او (مریم) قرار داده است. قرآن آیات متعددی از انجیل را به عنوان کتابی که در آن احکام پروردگار بوده و برای هدایت و سعادت بشر نازل شده است یاد میکند وهنگام مقایسه میان یهودیان و مسیحیان، پیروان عیسی(ع) را به خاطر صفات نیک نفسانی مورد ستایش قرار داده است.<ref>مائده، آیه۸۱.</ref> | مسیحیان پیروان [[حضرت عیسی]](ع) هستند و کتاب آسمانی آنان در قرآن انجیل خوانده شده است. مسیحیت در واقع امتداد و دنبالهای از آئین یهود میباشد و از این روست که انجیل بیشتر به مسائل اخلاقی و اجتماعی پرداخته و مسائل مذهبی مسیحیان را به تورات و احکام آن ارجاع نموده است. قرآن در آیات متعددی از [[مریم]] دختر عمران به نیکی و از حضرت مسیح به عنوان روح الله یاد کرده است<ref> سوره نساء، آیه۷۵.</ref> و یکی از سورههای قرآن را به نام مادر او (مریم) قرار داده است. قرآن آیات متعددی از انجیل را به عنوان کتابی که در آن احکام پروردگار بوده و برای هدایت و سعادت بشر نازل شده است یاد میکند وهنگام مقایسه میان یهودیان و مسیحیان، پیروان عیسی(ع) را به خاطر صفات نیک نفسانی مورد ستایش قرار داده است.<ref>سوره مائده، آیه۸۱.</ref> | ||
===مجوس (زرتشتیان) === | ===مجوس (زرتشتیان) === | ||
مجوس کسانی هستند که قرآن نام آنان را در ردیف یهود و نصاری و [[صابئین]] قرار داده و از این رو میتوان آنها را مشمول عنوان اهل کتاب نمود –البته در مورد اعتقاد آنان به وحدانیت پروردگار و کتاب آسمانی آنها تردیدهایی وجود دارد و قرآن نیز نامی از کتاب آنان نیاورده است– اما امروزه فقها به استناد [[آیه]]:{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَیٰ وَالْمَجُوسَ...|سوره= ۲۲|آیه=۱۷}}<ref>حج، آیه۱۷.</ref> و نیز روایات وارده از [[ائمه]](ع) با مجوس معامله اهل کتاب نموده و احکام اهل کتاب را بر آنان جاری مینمایند. | مجوس کسانی هستند که قرآن نام آنان را در ردیف یهود و نصاری و [[صابئین]] قرار داده و از این رو میتوان آنها را مشمول عنوان اهل کتاب نمود –البته در مورد اعتقاد آنان به وحدانیت پروردگار و کتاب آسمانی آنها تردیدهایی وجود دارد و قرآن نیز نامی از کتاب آنان نیاورده است– اما امروزه فقها به استناد [[آیه]]:{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَیٰ وَالْمَجُوسَ...|سوره= ۲۲|آیه=۱۷}}<ref>سوره حج، آیه۱۷.</ref> و نیز روایات وارده از [[ائمه]](ع) با مجوس معامله اهل کتاب نموده و احکام اهل کتاب را بر آنان جاری مینمایند.{{مدرک}} | ||
===صابئین (مغسله)=== | ===صابئین (مغسله)=== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
دو [[آیه]] در قرآن با این مضامین که «دین، نزد خداوند اسلام است» وجود دارد: | دو [[آیه]] در قرآن با این مضامین که «دین، نزد خداوند اسلام است» وجود دارد: | ||
{{متن قرآن|إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّـهِ الْإِسْلَامُ ...﴿۱۹﴾|ترجمه=در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است...|سوره=۳|آیه=۱۹}}<ref>آل عمران، آیه ۱۹.</ref> | {{متن قرآن|إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّـهِ الْإِسْلَامُ ...﴿۱۹﴾|ترجمه=در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است...|سوره=۳|آیه=۱۹}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> | ||
{{متن قرآن| وَمَن یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَن یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۸۵﴾|ترجمه=و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیانکاران است.|سوره=۳|آیه=۸۵}}<ref>آل عمران، آیه ۸۵</ref> | {{متن قرآن| وَمَن یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَن یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۸۵﴾|ترجمه=و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیانکاران است.|سوره=۳|آیه=۸۵}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۸۵</ref> | ||
این آیات، در کنار آیات مربوط به اهل کتاب، دشواریهایی را در مقام تفسیر پدید آورده است. عالمان اسلامی به این دو [[آیه]] و آیاتی از قرآن کریم که مؤمنانِ اهل کتاب را از رستگاران شمرده است، نگرشی دوگانه داشتهاند: | این آیات، در کنار آیات مربوط به اهل کتاب، دشواریهایی را در مقام تفسیر پدید آورده است. عالمان اسلامی به این دو [[آیه]] و آیاتی از قرآن کریم که مؤمنانِ اهل کتاب را از رستگاران شمرده است، نگرشی دوگانه داشتهاند: | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
جمعی با تکیه بر این دو آیه احترام اهل کتاب را صرفاً این جهانی دانسته، و اهل کتاب را عموماً در آخرت از زیانکاران شمردهاند و در برخورد با آیات مربوط به نجات مؤمنان اهل کتاب، مقصود از این گروه را اسلام آورندگان از اهل کتاب دانستهاند. | جمعی با تکیه بر این دو آیه احترام اهل کتاب را صرفاً این جهانی دانسته، و اهل کتاب را عموماً در آخرت از زیانکاران شمردهاند و در برخورد با آیات مربوط به نجات مؤمنان اهل کتاب، مقصود از این گروه را اسلام آورندگان از اهل کتاب دانستهاند. | ||
گروهی دیگر از مفسران مقصود از اسلام در دو آیه یاد شده را دین [[توحید|توحیدی]] با معنایی جامع دانستهاند که [[حضرت ابراهیم]](ع) به تبلیغ آن برخاسته است و البته در این باره از این مضمون قرآنی الهام گرفتهاند که ابراهیم(ع) موحدان را «مسلم» نامیده است.<ref>حج، آیه ۷۸.</ref> این گروه از عالمان بر این باورند که هرکس حقیقت جو بوده و در مقابل حق و عقل تسلیم باشد، مسلمان است. چنانچه فردی حقجو و خاضع در مقابل عقل و فطرت به دلایلی به دین حق دست نیافت، در واقع داخل در جرگۀ «اسلام» خواهد بود هرچند خویشتن را یهودی یا مسیحی شمارد. | گروهی دیگر از مفسران مقصود از اسلام در دو آیه یاد شده را دین [[توحید|توحیدی]] با معنایی جامع دانستهاند که [[حضرت ابراهیم]](ع) به تبلیغ آن برخاسته است و البته در این باره از این مضمون قرآنی الهام گرفتهاند که ابراهیم(ع) موحدان را «مسلم» نامیده است.<ref>سوره حج، آیه ۷۸.</ref> این گروه از عالمان بر این باورند که هرکس حقیقت جو بوده و در مقابل حق و عقل تسلیم باشد، مسلمان است. چنانچه فردی حقجو و خاضع در مقابل عقل و فطرت به دلایلی به دین حق دست نیافت، در واقع داخل در جرگۀ «اسلام» خواهد بود هرچند خویشتن را یهودی یا مسیحی شمارد. | ||
به هر حال، آنچه میان همگی عالمان به عنوان نقطه اتفاق دیده میشود، آن است که برخورد اسلام با اهل کتاب دست کم در حیات این جهانی، برخوردی توأم با صلح و احترام متقابل میتواند باشد. حتی مظاهر خداجویی در دین اهل کتاب نیز، از سوی قرآن کریم مورد تکریم قرار گرفته است؛ در این باره باید به آیهای اشاره کرد که در آن، صومعهها و معابد اهل کتاب در کنار [[مسجد|مساجد]] یاد شده، و بر این نکته تکیه شده است که همگی این مکانها، مکان ذکر خداوندند.<ref>حج، آیه ۴۲. </ref> | به هر حال، آنچه میان همگی عالمان به عنوان نقطه اتفاق دیده میشود، آن است که برخورد اسلام با اهل کتاب دست کم در حیات این جهانی، برخوردی توأم با صلح و احترام متقابل میتواند باشد. حتی مظاهر خداجویی در دین اهل کتاب نیز، از سوی قرآن کریم مورد تکریم قرار گرفته است؛ در این باره باید به آیهای اشاره کرد که در آن، صومعهها و معابد اهل کتاب در کنار [[مسجد|مساجد]] یاد شده، و بر این نکته تکیه شده است که همگی این مکانها، مکان ذکر خداوندند.<ref>سوره حج، آیه ۴۲.</ref> | ||
==احکام شرعی اهل کتاب== | ==احکام شرعی اهل کتاب== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
# گروهی بر این نظرند که بدن کفار اهل کتاب همانند مشرکین نجس بوده و باید از آنان اجتناب نمود. مشهور میان فقها، نجاست اهل کتاب است. | # گروهی بر این نظرند که بدن کفار اهل کتاب همانند مشرکین نجس بوده و باید از آنان اجتناب نمود. مشهور میان فقها، نجاست اهل کتاب است. | ||
# گروهی دیگر فتوای به پاکی جسم و بدن آنها میدهند.<ref>جواهر | # گروهی دیگر فتوای به پاکی جسم و بدن آنها میدهند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص۴۱-۴۲.</ref> | ||
دلایل نظریه اول: | دلایل نظریه اول: | ||
# اجماع فقهای [[شیعه]]. | # اجماع فقهای [[شیعه]]. | ||
# قرآن، {{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ... ﴿۲۸﴾|سوره=۹|آیه=۲۸}}<ref>توبه، آیه۳۰.</ref> | # قرآن، {{متن قرآن|یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ... ﴿۲۸﴾|سوره=۹|آیه=۲۸}}<ref>سوره توبه، آیه۳۰.</ref> | ||
# [[روایات]] متعددی که همگی دلالت بر نجاست اهل کتاب میکنند. این روایات در [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسائل الشیعه]] مندرج است. | # [[روایات]] متعددی که همگی دلالت بر نجاست اهل کتاب میکنند. این روایات در [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسائل الشیعه]] مندرج است. | ||
دلایل نظریه دوم: | دلایل نظریه دوم: | ||
# اصل اولی در همه چیز و قبل از اطلاع از حکم آن پاکی و [[طهارت]] است. | # اصل اولی در همه چیز و قبل از اطلاع از حکم آن پاکی و [[طهارت]] است. | ||
# قرآن، {{متن قرآن|الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ حِلٌّ لَّکمْ وَطَعَامُکمْ حِلٌّ لَّهُمْ ۖ...﴿۵﴾|سوره=۵|آیه=۵}}.<ref>مائده، آیه ۵.</ref> | # قرآن، {{متن قرآن|الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ حِلٌّ لَّکمْ وَطَعَامُکمْ حِلٌّ لَّهُمْ ۖ...﴿۵﴾|سوره=۵|آیه=۵}}.<ref>سوره مائده، آیه ۵.</ref> | ||
# اخبار متعددی است که همگی دلالت بر طهارت اهل کتاب دارد. اینان با توجه به این احادیث، دیگر احادیثی را که بر نجاست اهل کتاب دلالت دارند حمل بر [[کراهت]] میکنند. | # اخبار متعددی است که همگی دلالت بر طهارت اهل کتاب دارد. اینان با توجه به این احادیث، دیگر احادیثی را که بر نجاست اهل کتاب دلالت دارند حمل بر [[کراهت]] میکنند. | ||
===غسل میت مسلمان توسط کتابی=== | ===غسل میت مسلمان توسط کتابی=== | ||
به قول مشهور، [[غسل]] میت مسلمان توسط کتابی -در صورتی که جز وی حضور نداشته باشد- جایز است.<ref>جواهر | به قول مشهور، [[غسل]] میت مسلمان توسط کتابی -در صورتی که جز وی حضور نداشته باشد- جایز است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۹۴ق، ج۴، ص۵۹-۶۱.</ref> | ||
===برخورد حاکم اسلامی با اهل کتاب=== | ===برخورد حاکم اسلامی با اهل کتاب=== | ||
اهل کتاب از سوی حاکم اسلامی بین پذیرش [[اسلام]] و التزام به شرایط ذمّه، آزاد گذاشته میشوند و در صورت عدم پذیرش از هر دو امر، جهاد با آنان در صورت فراهم شدن شرایط، [[واجب]] است.<ref>فقه | اهل کتاب از سوی حاکم اسلامی بین پذیرش [[اسلام]] و التزام به شرایط ذمّه، آزاد گذاشته میشوند و در صورت عدم پذیرش از هر دو امر، جهاد با آنان در صورت فراهم شدن شرایط، [[واجب]] است.<ref>روحانی، فقه الصادق، ۱۳۸۹ش، ج۱۳، ص۵۰-۵۲.</ref> | ||
===ازدواج با اهل کتاب=== | ===ازدواج با اهل کتاب=== | ||
در جواز ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی اختلاف است. قول مشهور میان متأخّران، جواز [[ازدواج موقت]] با زنان یهود و نصاری و حرمت [[ازدواج]] دائم با آنان است.<ref>الحدائق | در جواز ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی اختلاف است. قول مشهور میان متأخّران، جواز [[ازدواج موقت]] با زنان یهود و نصاری و حرمت [[ازدواج]] دائم با آنان است.<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۹۸۵م، ج۲۴، ص۵.</ref> [[صدوق اول|علی بن بابویه قمی]]، پسرش [[شیخ صدوق]]، [[ابن ابی عقیل عمانی]] و [[شریف رضی|سید رضی]] از پیشینیان، و عالمانی چون [[شهید ثانی]] و [[صاحب جواهر]] از متأخران قائل به جواز بودهاند.<ref>ابن بابویه، ص۲۶، ۳۵؛ علامه حلی، ص۵۳۰، ۶۷۹؛ شهید ثانی، ص۷/۴۳۱-۴۳۲؛ صاحب جواهر، ج۳۰، ص۳۱؛ اصفهانی، ج۲، ص۳۳۴؛ برای بررسیهای معاصر، نک: طباطبایی، ۲۰، ۲۰۲ بب؛ جعفری، ص۱۵۱ بب؛ </ref> | ||
===حقوق زن کتابی مرد مسلمان=== | ===حقوق زن کتابی مرد مسلمان=== | ||
زن کتابی همچون زن مسلمان از تمامی حقوق زوجیت با مرد مسلمان جز [[ارث]] برخوردار است. | زن کتابی همچون زن مسلمان از تمامی حقوق زوجیت با مرد مسلمان جز [[ارث]] برخوردار است. | ||
حق زن کتابی در تقسیم شبها، نصف حق زن مسلمان آزاد است.<ref>جامع | حق زن کتابی در تقسیم شبها، نصف حق زن مسلمان آزاد است.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۲۰۰۸م، ج۱۲، ص۳۹۲.</ref> | ||
===ذبیحه اهل کتاب=== | ===ذبیحه اهل کتاب=== | ||
حیوان ذبح شده توسط اهل کتاب نزد مشهور فقها، حرام است؛ هر چند به هنگام ذبح، نام [[خدا]] را بر آن ببرند. از دیدگاههای خلاف مشهور در میان [[امامیه]]، باید به حلیت ذبیحه اهل کتاب نزد [[ابن جنید اسکافی]]، [[ابن ابی عقیل عمانی]] و [[شیخ صدوق]] از پیشینیان، و کسانی چون [[شهید ثانی]] از متأخران اشاره کرد.<ref>جواهر | حیوان ذبح شده توسط اهل کتاب نزد مشهور فقها، حرام است؛ هر چند به هنگام ذبح، نام [[خدا]] را بر آن ببرند. از دیدگاههای خلاف مشهور در میان [[امامیه]]، باید به حلیت ذبیحه اهل کتاب نزد [[ابن جنید اسکافی]]، [[ابن ابی عقیل عمانی]] و [[شیخ صدوق]] از پیشینیان، و کسانی چون [[شهید ثانی]] از متأخران اشاره کرد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۹۴ق، ج۳۶، ص۸۰.</ref> | ||
==اهل کتاب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران== | ==اهل کتاب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران== | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
*جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م. | *جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م. | ||
*جعفری، محمدتقی، منابع فقه، تهران، ۱۳۶۰ش. | *جعفری، محمدتقی، منابع فقه، تهران، ۱۳۶۰ش. | ||
* | *الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ق. | ||
*روحانی، محمدصادق، فقه الصادق، موسسه الامام روحانی، ۱۳۸۹ش. | *روحانی، محمدصادق، فقه الصادق، قم، موسسه الامام روحانی، ۱۳۸۹ش. | ||
*شریف رضی، محمد، حقائق التأویل، به کوشش محمد رضا آل کاشف الغطاء، بیروت، دارالتراث الاسلامیه. | *شریف رضی، محمد، حقائق التأویل، به کوشش محمد رضا آل کاشف الغطاء، بیروت، دارالتراث الاسلامیه. | ||
*[[شهید ثانی]]، زین الدین، مسالک الافهام، بیروت، ۱۴۱۰ق / ۱۹۹۰م. | *[[شهید ثانی]]، زین الدین، مسالک الافهام، بیروت، ۱۴۱۰ق / ۱۹۹۰م. | ||
*[[شیخ طوسی]]، محمد، الخلاف، به کوشش کاظمینی بروجردی، تهران، ۱۳۷۷ق. | *[[شیخ طوسی]]، محمد، الخلاف، به کوشش کاظمینی بروجردی، تهران، ۱۳۷۷ق. | ||
* | *نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، بی نا، ۱۳۹۴ق. | ||
*طباطبایی، علی، ریاض المسائل، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۲۰ق. | *طباطبایی، علی، ریاض المسائل، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۲۰ق. | ||
*طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۳ق / ۱۹۷۳م. | *طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۳ق / ۱۹۷۳م. | ||
*[[علامه حلی]]، حسن، مختلف الشیعة، تهران، ۱۳۲۳ق؛ | *[[علامه حلی]]، حسن، مختلف الشیعة، تهران، ۱۳۲۳ق؛ | ||
*قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. | *قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. | ||
*محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۲۰۰۸م. | *محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۲۰۰۸م. | ||
*مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف، بیروت، ۱۹۸۱م. | *مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف، بیروت، ۱۹۸۱م. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |