confirmed، templateeditor
۱۱٬۳۶۱
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
آیه نور همراه با آیات بعدی، در مقام مقایسه میان مؤمنان (<small>که به وسیله نور خداوند هدایت یافتهاند</small>) و کافران (<small>که دچار ظلمتهای متراکم گشتهاند</small>) است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۰.</ref> مفسران درباره مفهوم آیه نور و معنای کلمات آن، مصادیق و مظاهر نور الاهی و نیز چگونگی اتصاف مفاد آیه به خداوند دیدگاههای گوناگونی ارائه دادهاند. [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] بر اساس معنای اولیه و معروف کلمه نور، آن را چیزی میداند که اجسام دیگر به وسیله آن ظاهر میشوند ولی خودش در ذاتش روشن و هویداست و چیز دیگری آن را ظاهر نمیکند؛ یعنی نور ظاهر بالذات و مُظهِر غیر است. و نور در معنای ثانویه، بر هر چیزی اطلاق میشود که محسوسات را آشکار میکند؛ به همین دلیل حواس ظاهری انسان مانند شنوایی، بویایی و بساوایی (لامسه)، و نیز غیرمحسوساتی مانند عقل که معقولات را ظاهر میکند، نور خوانده شدهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۲.</ref> | آیه نور همراه با آیات بعدی، در مقام مقایسه میان مؤمنان (<small>که به وسیله نور خداوند هدایت یافتهاند</small>) و کافران (<small>که دچار ظلمتهای متراکم گشتهاند</small>) است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۰.</ref> مفسران درباره مفهوم آیه نور و معنای کلمات آن، مصادیق و مظاهر نور الاهی و نیز چگونگی اتصاف مفاد آیه به خداوند دیدگاههای گوناگونی ارائه دادهاند. [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] بر اساس معنای اولیه و معروف کلمه نور، آن را چیزی میداند که اجسام دیگر به وسیله آن ظاهر میشوند ولی خودش در ذاتش روشن و هویداست و چیز دیگری آن را ظاهر نمیکند؛ یعنی نور ظاهر بالذات و مُظهِر غیر است. و نور در معنای ثانویه، بر هر چیزی اطلاق میشود که محسوسات را آشکار میکند؛ به همین دلیل حواس ظاهری انسان مانند شنوایی، بویایی و بساوایی (لامسه)، و نیز غیرمحسوساتی مانند عقل که معقولات را ظاهر میکند، نور خوانده شدهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۲.</ref> | ||
[[پرونده:آیه نور به خط نیریزی.jpg|250px|بندانگشتی|مُرَقّعی از آیه نور به خط [[احمد نیریزی]]، موجود در [[کتابخانه آستان قدس رضوی]]]] | [[پرونده:آیه نور به خط نیریزی.jpg|250px|بندانگشتی|مُرَقّعی از آیه نور به خط [[احمد نیریزی]]، موجود در [[کتابخانه آستان قدس رضوی]]]] | ||
مفسران کلمه «نور» را در ابتدای آیه (اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)، به هدایتکننده،<ref>طبرانی، تفسیر القرآن العظیم، ۲۰۰۸م، ج۴، ص۴۳۳؛ بحرانی، البرهان، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۶۶.</ref> روشنکننده، زینتبخش<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۳، ص۳۷۹.</ref> و هستیبخش<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> تفسیر کردهاند و با توجه به دیگر آیات و روایات، [[قرآن]]،<ref>سوره مائده، آیه ۱۵؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> [[ایمان]]،<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> هدایت الهی،<ref>سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر | مفسران کلمه «نور» را در ابتدای آیه (اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)، به هدایتکننده،<ref>طبرانی، تفسیر القرآن العظیم، ۲۰۰۸م، ج۴، ص۴۳۳؛ بحرانی، البرهان، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۶۶.</ref> روشنکننده، زینتبخش<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۳، ص۳۷۹.</ref> و هستیبخش<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> تفسیر کردهاند و با توجه به دیگر آیات و روایات، [[قرآن]]،<ref>سوره مائده، آیه ۱۵؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref> [[ایمان]]،<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> هدایت الهی،<ref>سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]]،<ref>سوره احزاب، آیه ۴۶.</ref> [[امامان شیعه]]<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۱۳، ۶۱۵.</ref> و علم<ref>ابن حیون، دعائم الإسلام، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۴۱۹.</ref> را از مصادیق و مظاهر آیه نور شمردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۷۱-۴۷۲.</ref> | ||
در این [[آیه]] بعد از بیان این حقیقت که [[خدا]] نور آسمان و زمین است، نور خداوند را در قالب مثال بیان میکند. در این مثال، نور خداوند به چراغدانی تشبیه شده است که چراغی در آن است و آن چراغ در حبابی شفاف و درخشنده مانند یک ستاره قرار گرفته و با روغنی صاف و خالص از درخت [[برکت|پربرکت]] زیتون که نه شرقی و نه غربی است، افروخته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۷۵-۴۷۶.</ref> مفسران در شرح و بیان این مثال، دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند. بعضی منظور از این تشبیه را نور هدایت و معرفت الهی که در قلوب [[ایمان|مؤمنان]] افروخته شده است میدانند و برخی آن را به معنای [[قرآن]] که درون قلب آدمی را نورافشان میکند تفسیر کردهاند. عدهای این تشبیه را اشاره به شخص [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر | در این [[آیه]] بعد از بیان این حقیقت که [[خدا]] نور آسمان و زمین است، نور خداوند را در قالب مثال بیان میکند. در این مثال، نور خداوند به چراغدانی تشبیه شده است که چراغی در آن است و آن چراغ در حبابی شفاف و درخشنده مانند یک ستاره قرار گرفته و با روغنی صاف و خالص از درخت [[برکت|پربرکت]] زیتون که نه شرقی و نه غربی است، افروخته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۷۵-۴۷۶.</ref> مفسران در شرح و بیان این مثال، دیدگاههای مختلفی ارائه کردهاند. بعضی منظور از این تشبیه را نور هدایت و معرفت الهی که در قلوب [[ایمان|مؤمنان]] افروخته شده است میدانند و برخی آن را به معنای [[قرآن]] که درون قلب آدمی را نورافشان میکند تفسیر کردهاند. عدهای این تشبیه را اشاره به شخص [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] میدانند و گروهی نیز آن را به روح اطاعت و [[تقوا]] که مایه خیر و سعادت است برمیگردانند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۲۵۲۲۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۳، ص۳۸۶-۳۸۷.</ref> | ||
به نظر [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] منظور از آیه نور این است که خداوند کسانی را که در کمال [[ایمان]] باشند و نه کافران را، به سوی نور خود هدایت میکند؛ منظور از آیه این نیست که بعضی را به سوی نورش هدایت و برخی را محروم میکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۶.</ref> همچنین فراز «وَيَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» اشاره به این نکته دارد که دانش و علمی گسترده در قالب مَثَل بیان شده است؛ زیرا مثل آسانترین راه برای تبیین حقایق و نکات دقیق است و هر کس (عالم و بیسواد) به اندازه تعقل و درکش از آن بهره میبرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۵.</ref> | به نظر [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] منظور از آیه نور این است که خداوند کسانی را که در کمال [[ایمان]] باشند و نه کافران را، به سوی نور خود هدایت میکند؛ منظور از آیه این نیست که بعضی را به سوی نورش هدایت و برخی را محروم میکند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۶.</ref> همچنین فراز «وَيَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» اشاره به این نکته دارد که دانش و علمی گسترده در قالب مَثَل بیان شده است؛ زیرا مثل آسانترین راه برای تبیین حقایق و نکات دقیق است و هر کس (عالم و بیسواد) به اندازه تعقل و درکش از آن بهره میبرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۱۲۵.</ref> |