confirmed، templateeditor
۱۱٬۳۶۱
ویرایش
(←اتفاقات برجسته: اضافه کردن عکس) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==امامان و بنیعباس== | ==امامان و بنیعباس== | ||
بنیعباس از هنگام صلح و کنارهگیری [[امام حسن (ع)]] از خلافت، از [[علویان]] فاصله گرفتند. [[عبیدالله بن عباس|عبیدالله]]، برادر [[ابن عباس]]، فرماندهی سپاه | بنیعباس از هنگام صلح و کنارهگیری [[امام حسن (ع)]] از خلافت، از [[علویان]] فاصله گرفتند. [[عبیدالله بن عباس|عبیدالله]]، برادر [[ابن عباس]]، فرماندهی سپاه امام حسن (ع) را رها کرد و به [[معاویه]] پیوست.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۳۰.</ref> [[ابن عباس]] در حرکت [[امام حسین (ع)]] به [[کوفه]] در [[مکه]] ماند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref> او و فرزندانش پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) فقط با [[محمد حنفیه]] و فرزندش [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم]] ارتباط نزدیک داشتند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref> | ||
امامت [[امام صادق علیهالسلام|حضرت صادق]]، امام ششم [[شیعیان]] و امامان بعدی با دوران حکومت بنیعباس همزمان بود. سیاست کلی این امامان شامل [[تقیه]] و عدم مخالفت صریح با بنیعباس در اجتماع، عدم شرکت در قیامهای [[علویان]] و انتقادهای صریح و شجاعانه در دیدارهای رودررو با خلفاء بود.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.</ref> | امامت [[امام صادق علیهالسلام|حضرت صادق(ع)]]، امام ششم [[شیعیان]] و امامان بعدی با دوران حکومت بنیعباس همزمان بود. سیاست کلی این امامان شامل [[تقیه]] و عدم مخالفت صریح با بنیعباس در اجتماع، عدم شرکت در قیامهای [[علویان]] و انتقادهای صریح و شجاعانه در دیدارهای رودررو با خلفاء بود.<ref>جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.</ref> | ||
===امام صادق=== | ===امام صادق(ع)=== | ||
در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای [[امام صادق]] توسط [[ابومسلم]] در زمان دعوت بنیعباس و دو نامه از سوی [[ابوسلمه خلال|ابوسَلمه خلَاّل]]، وزیر سفاح روایت شده است. [[مسعودی]] نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.<ref>فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۹۱</ref> اسد حیدر، علت واکنش امام صادق به نامههای ابومسلم را در عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم دانسته است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> حضرت صادق به آورنده نامه ابوسلمه گفت: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> | در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای [[امام صادق(ع)]] توسط [[ابومسلم]] در زمان دعوت بنیعباس و دو نامه از سوی [[ابوسلمه خلال|ابوسَلمه خلَاّل]]، وزیر سفاح روایت شده است. [[مسعودی]] نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.<ref>فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۹۱</ref> اسد حیدر، علت واکنش امام صادق به نامههای ابومسلم را در عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم دانسته است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> حضرت صادق به آورنده نامه ابوسلمه گفت: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> | ||
منصور برای اطلاع از تمایل یا عدم تمایل و فعالیتهای امام جعفر صادق(ع) علیه خود، او را زیرنظر داشت و گاه افراد و نامههای جعلی برای او میفرستاد. در این دوره روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید میکرد.<ref>فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۳.</ref> برخی نیز با انگیزههای متفاوت، نزد منصور از امام صادق بدگویی میکردند. عیسی بن موسی، پسرعموی منصور پس از سرکوب قیام نفس زکیه، بخشی از اموال امام ششم را مصادره کرد. منصور در پاسخ به شکایت امام، قصد قتل او را کرد ولی با صحبتها و تعهد امام، از این کار منصرف شد.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۴۴-۵۴۳.</ref> منصور چندین بار حضرت صادق را از [[مدینه]] به [[عراق]] خواند و او را وادار به مناظره با [[ابوحنیفه]] کرد ولی نتوانست او را مغلوب کند.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبوة، ج۶، ص۲۵۸-۲۵۷.</ref> امام در ۱۴۸ق، سه سال پس از قیام [[ محمد بن عبدالله بن حسن |نفس زکیه]] به شهادت رسید. تعدادی از علمای شیعه علت شهادت او را مسمومیت توسط منصور میدانند.<ref>ابن بابویه، اعتقادات الامامیه، ۱۳۸۹ش، ص۹۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص ۲۸۰؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۶؛ سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴.</ref> حضرت صادق به خاطر سختگیریهای عباسیان و به منظور حفظ جان [[امام کاظم (ع)]]، پنج نفر،{{یاد|۱- خلیفه وقت، منصور دوانیقى | منصور برای اطلاع از تمایل یا عدم تمایل و فعالیتهای امام جعفر صادق(ع) علیه خود، او را زیرنظر داشت و گاه افراد و نامههای جعلی برای او میفرستاد. در این دوره روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید میکرد.<ref>فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۳.</ref> برخی نیز با انگیزههای متفاوت، نزد منصور از امام صادق بدگویی میکردند. عیسی بن موسی، پسرعموی منصور پس از سرکوب قیام نفس زکیه، بخشی از اموال امام ششم را مصادره کرد. منصور در پاسخ به شکایت امام، قصد قتل او را کرد ولی با صحبتها و تعهد امام، از این کار منصرف شد.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۴۴-۵۴۳.</ref> منصور چندین بار حضرت صادق را از [[مدینه]] به [[عراق]] خواند و او را وادار به مناظره با [[ابوحنیفه]] کرد ولی نتوانست او را مغلوب کند.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبوة، ج۶، ص۲۵۸-۲۵۷.</ref> امام در ۱۴۸ق، سه سال پس از قیام [[ محمد بن عبدالله بن حسن |نفس زکیه]] به شهادت رسید. تعدادی از علمای شیعه علت شهادت او را مسمومیت توسط منصور میدانند.<ref>ابن بابویه، اعتقادات الامامیه، ۱۳۸۹ش، ص۹۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص ۲۸۰؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۶؛ سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴.</ref> حضرت صادق به خاطر سختگیریهای عباسیان و به منظور حفظ جان [[امام کاظم (ع)]]، پنج نفر،{{یاد|۱- خلیفه وقت، منصور دوانیقى | ||
۲- محمد بن سلیمان(فرماندار مدینه). | ۲- محمد بن سلیمان(فرماندار [[مدینه]]). | ||
۳- عبدالله بن جعفر بن محمد(برادر بزرگ امام کاظم). | ۳- عبدالله بن جعفر بن محمد(برادر بزرگ امام کاظم(ع)). | ||
۴- موسى بن جعفر(علیه السلام). | ۴- موسى بن جعفر(علیه السلام). | ||
۵- حمیده(همسر آن حضرت)}} از جمله منصور را وصی خود معرفی کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴.</ref> | ۵- [[حمیده همسر امام صادق(ع)|حمیده]](همسر آن حضرت)}} از جمله منصور را وصی خود معرفی کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴.</ref> | ||
===امام کاظم=== | ===امام کاظم(ع)=== | ||
دوران ۳۵ ساله [[امامت]] حضرت کاظم(۱۸۳-۱۴۸ق) همزمان با ۱۰ سال خلافت [[منصور عباسی|منصور]](حکومت ۱۳۶-[[سال ۱۵۸ هجری قمری|۱۵۸ق]])، ۱۱ سال خلافت [[مهدی عباسی|مهدی]] (حکومت [[سال ۱۵۸ هجری قمری|۱۵۸]]-۱۶۹ق)، یک سال خلافت [[هادی عباسی|هادی]] (حکومت۱۶۹-۱۷۰ق) و ۱۳ سال خلافت [[هارون عباسی|هارون]] (حکومت۱۷۰-۱۹۳ق) بود.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۳.</ref> دوران زندگانی [[امام کاظم (ع)|موسی بن جعفر]] با دوران قدرت گرفتن عباسیان، و قیامهای متعدد از سوی علویان علیه آنان همزمان بود. [[قیام شهید فخ]] در سال ۱۶۹ق در دوره امامت موسی بن جعفر و خلافت هادی عباسی به وقوع پیوست.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵-۳۸۴.</ref> امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق(ع) پایهگذاری شده بود، گسترش داد.<ref>جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶.</ref> هنگامیکه مهدی عباسی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند، امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، انتشارات علامه، ج۴، ص ۳۲۰.</ref> امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله [[صفوان جمال]] را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد.<ref>شیخ طوسی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۴۱.</ref>{{یاد| كلّ شيء منك جميل الّا اكرائك جمالك من هذا الرجل...تمام کارهایت نیک است جز کرایه دادن شترهایت به هارون}} در عین حال از [[علی بن یقطین]] که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند. <ref>شیخ طوسی، رجال کشی،۱۴۰۹ق، ج۲، ص ۴۳۳. | دوران ۳۵ ساله [[امامت]] حضرت کاظم(ع)(۱۸۳-۱۴۸ق) همزمان با ۱۰ سال خلافت [[منصور عباسی|منصور]](حکومت ۱۳۶-[[سال ۱۵۸ هجری قمری|۱۵۸ق]])، ۱۱ سال خلافت [[مهدی عباسی|مهدی]] (حکومت [[سال ۱۵۸ هجری قمری|۱۵۸]]-۱۶۹ق)، یک سال خلافت [[هادی عباسی|هادی]] (حکومت۱۶۹-۱۷۰ق) و ۱۳ سال خلافت [[هارون عباسی|هارون]] (حکومت۱۷۰-۱۹۳ق) بود.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۳.</ref> دوران زندگانی [[امام کاظم (ع)|موسی بن جعفر(ع)]] با دوران قدرت گرفتن عباسیان، و قیامهای متعدد از سوی علویان علیه آنان همزمان بود. [[قیام شهید فخ]] در سال ۱۶۹ق در دوره امامت موسی بن جعفر و خلافت هادی عباسی به وقوع پیوست.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵-۳۸۴.</ref> امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق(ع) پایهگذاری شده بود، گسترش داد.<ref>جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶.</ref> هنگامیکه مهدی عباسی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند، امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، انتشارات علامه، ج۴، ص ۳۲۰.</ref> امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله [[صفوان جمال]] را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد.<ref>شیخ طوسی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۴۱.</ref>{{یاد| كلّ شيء منك جميل الّا اكرائك جمالك من هذا الرجل...تمام کارهایت نیک است جز کرایه دادن شترهایت به هارون}} در عین حال از [[علی بن یقطین]] که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند. <ref>شیخ طوسی، رجال کشی،۱۴۰۹ق، ج۲، ص ۴۳۳. | ||
</ref>{{یاد| تَضْمَنُ أَنْ لَا يَأْتِيَكَ وَلِيٌّ أَبَداً إِلَّا أَكْرَمْتَهُ ضمانت کنی که هر یک از دوستان(شیعیان) من نزد تو آمد او را تکریم کنی}} | </ref>{{یاد| تَضْمَنُ أَنْ لَا يَأْتِيَكَ وَلِيٌّ أَبَداً إِلَّا أَكْرَمْتَهُ ضمانت کنی که هر یک از دوستان(شیعیان) من نزد تو آمد او را تکریم کنی}} | ||
امام کاظم(ع) در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را از [[مدینه]] به [[بغداد]] منتقل کردند.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۳.</ref> هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref> امام کاظم(ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و [[سندی بن شاهک]] گذراند. بدگویی یحیی برمکی<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref>، بیم هارون از موقعیت امام بین مردم و افزایش شیعیان او<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۱.</ref> و عدم رعایت تقیه از سوی برخی یاران امام<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳.</ref> از جمله دلایل زندانی شدن او بیان شده است. | امام کاظم(ع) در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را از [[مدینه]] به [[بغداد]] منتقل کردند.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۳.</ref> هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref> امام کاظم(ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و [[سندی بن شاهک]] گذراند. بدگویی یحیی برمکی<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸.</ref>، بیم هارون از موقعیت امام بین مردم و افزایش شیعیان او<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۱.</ref> و عدم رعایت تقیه از سوی برخی یاران امام<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳.</ref> از جمله دلایل زندانی شدن او بیان شده است. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
پس از موفقیت [[مامون]] بر امین (۱۹۸ق)، علویان تهدید بزرگی برای خلافت عباسی بود. در آن زمان در نقاط مختلف قلمروی عباسی، علویان سر به شورش و مخالفت زده بودند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۹۷.</ref> مامون ابتدا مرکز حکومت را به [[مرو]]، از شهرهای بزرگ [[خراسان بزرگ|خراسان]] منتقل کرد و امام رضا را از مدینه احضار نمود. او در ۲۰۱ق به اجبار امام هشتم را ولیعهد خود کرد و الرضا نامید<ref>طبری، تاریخ، ج۷، ص۱۳۹.</ref> و به نامش سکه زد و رنگ سبز را نشانه دولت عباسی گرداند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۴۱.</ref> حضرت رضا علیه السلام با علمای اسلام و علمای دیگر مذاهب سخن گفت و به سوالاتشان پاسخ داد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۸۰.</ref> مامون دو سال بعد، پس از خاموش شدن قیام علویان، در حرکت به سمت [[بغداد]]، بنابر بعضی منابع، امام رضا(ع) را مسموم کرد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ص۲۵۰.</ref> | پس از موفقیت [[مامون]] بر امین (۱۹۸ق)، علویان تهدید بزرگی برای خلافت عباسی بود. در آن زمان در نقاط مختلف قلمروی عباسی، علویان سر به شورش و مخالفت زده بودند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۹۷.</ref> مامون ابتدا مرکز حکومت را به [[مرو]]، از شهرهای بزرگ [[خراسان بزرگ|خراسان]] منتقل کرد و امام رضا را از مدینه احضار نمود. او در ۲۰۱ق به اجبار امام هشتم را ولیعهد خود کرد و الرضا نامید<ref>طبری، تاریخ، ج۷، ص۱۳۹.</ref> و به نامش سکه زد و رنگ سبز را نشانه دولت عباسی گرداند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۴۱.</ref> حضرت رضا علیه السلام با علمای اسلام و علمای دیگر مذاهب سخن گفت و به سوالاتشان پاسخ داد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۸۰.</ref> مامون دو سال بعد، پس از خاموش شدن قیام علویان، در حرکت به سمت [[بغداد]]، بنابر بعضی منابع، امام رضا(ع) را مسموم کرد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة، ص۲۵۰.</ref> | ||
===امام جواد=== | ===امام جواد(ع)=== | ||
محمد بن علی(ع)، پس از شهادت پدرش، امام رضا(ع) در [[سال ۲۰۳ قمری]] به امامت رسید. دوران ۱۷ ساله امامت او با خلافت مامون (۱۵سال)و برادرش، [[معتصم عباسی| معتصم]] (۲سال) همزمان بود.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.</ref> مأمون عباسی در [[سال ۲۰۲ قمری]] دخترش را به عقد امام درآورد<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶.</ref> و در ۲۱۵ق اجازه داد دخترش به خانه امام برود.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.</ref> او علاقه داشت نوهای از نسل پیامبر داشته باشد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۵۵.</ref> خلفای عباسی دو بار امام محمد تقی(ع) را به [[بغداد]] احضار کردند. حضرت جواد بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و چند ماه بعد در بغداد به شهادت رسید.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref> پس از گسترش قیامهای علویان علیه بنیعباس، معتصم، امام جواد و محمدبنقاسم، از نوادگان امامزینالعابدینعلیهالسلام، را به بغداد فراخواند تا نقش آنان را در قیامهای پنهانی شیعی دریابد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۳۵۰-۳۴۹.</ref> | محمد بن علی(ع)، پس از شهادت پدرش، امام رضا(ع) در [[سال ۲۰۳ قمری]] به امامت رسید. دوران ۱۷ ساله امامت او با خلافت مامون (۱۵سال)و برادرش، [[معتصم عباسی| معتصم]] (۲سال) همزمان بود.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.</ref> مأمون عباسی در [[سال ۲۰۲ قمری]] دخترش را به عقد امام درآورد<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶.</ref> و در ۲۱۵ق اجازه داد دخترش به خانه امام برود.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.</ref> او علاقه داشت نوهای از نسل پیامبر داشته باشد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۵۵.</ref> خلفای عباسی دو بار امام محمد تقی(ع) را به [[بغداد]] احضار کردند. حضرت جواد بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و چند ماه بعد در بغداد به شهادت رسید.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref> پس از گسترش قیامهای علویان علیه بنیعباس، معتصم، امام جواد و محمدبنقاسم، از نوادگان امامزینالعابدینعلیهالسلام، را به بغداد فراخواند تا نقش آنان را در قیامهای پنهانی شیعی دریابد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۳۵۰-۳۴۹.</ref> | ||
===امام هادی=== | ===امام هادی(ع)=== | ||
امام | امام هادی(ع)، امام دهم شیعیان، ۳۳ سال (۲۲۰ق-۲۵۴ق) امامت را بر عهده داشت.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> این مدت همزمان با دوره چند خلیفه عباسی بود: معتصم، واثق، متوکل، مستنصر، مستکین و معتز.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> معتصم، در زمان امام هادی، در مقایسه با دوران امام جواد، محدودیت و فشار کمتری به شیعیان روا میداشت؛ این تغییر رویکرد، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیامها از سوی علویان دانسته شده است.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref> متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق تصمیم گرفت امام هادی را وادار کند از مدینه به [[سامرا]] برود. در دوره مستنصر، فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۲۸.</ref> امام دهم در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید.<ref>طبری شیعی، دلائل الامامه، ص۲۱۲؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۶ق، ج۴، ص۴۰</ref> | ||
===امام حسن عسکری=== | ===امام حسن عسکری(ع)=== | ||
امام عسکری(ع) به مدت ۶ سال (از ۲۵۴ تا ۲۶۰ق) امامت کرد.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ۱۳۹۸ق، ص۱۲۰-۱۲۲؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۰۴-۴۰۷.</ref> دوره امامت او همزمان با سه خلیفه عباسی بود: معتز عباسی(۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵-۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق). در دوره زندگی امام عسکری(ع)، دستگاه عباسی به ابزار دستی برای امیران رقیب تبدیل شده بود و بخصوص فرماندهان نظامی تُرک نقش مؤثری در نظام حکومتی داشتند. معتز در سال ۲۵۵ق امام عسکری را زندانی کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۳۴</ref> او در دوره یک ساله خلیفه بعدی (مهتدی) نیز همچنان در زندان بود.<ref> شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۲۳.</ref> با آغاز خلافت معتمد (۲۵۶ق) که با قیامهای شیعی رو به رو بود، امام از زندان آزاد شد و بار دیگر به سازماندهی اجتماعی و مالی [[امامیه]] اهتمام ورزید. در صفر سال ۲۶۰ق امام به دستور معتمد به زندان افتاد و شخص خلیفه روزانه اخبار مربوط به امام را پیگیری میکرد. پس از مدتی امام عسکری به خانه [[حسن بن سهل]] (وزیر مامون) در نزدیکی شهر واسط منتقل شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۰۹ق، ص۲۶۹.</ref> در این زمان، در میان شیعیان آمدن امام منتظَر رواج یافته، و خلیفه عباسی در جستجوی فرزند امام عسکری (ع) بود.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> | امام عسکری(ع) به مدت ۶ سال (از ۲۵۴ تا ۲۶۰ق) امامت کرد.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ۱۳۹۸ق، ص۱۲۰-۱۲۲؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۰۴-۴۰۷.</ref> دوره امامت او همزمان با سه خلیفه عباسی بود: معتز عباسی(۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵-۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق). در دوره زندگی امام عسکری(ع)، دستگاه عباسی به ابزار دستی برای امیران رقیب تبدیل شده بود و بخصوص فرماندهان نظامی تُرک نقش مؤثری در نظام حکومتی داشتند. معتز در سال ۲۵۵ق امام عسکری را زندانی کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۳۴</ref> او در دوره یک ساله خلیفه بعدی (مهتدی) نیز همچنان در زندان بود.<ref> شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۲۳.</ref> با آغاز خلافت معتمد (۲۵۶ق) که با قیامهای شیعی رو به رو بود، امام از زندان آزاد شد و بار دیگر به سازماندهی اجتماعی و مالی [[امامیه]] اهتمام ورزید. در صفر سال ۲۶۰ق امام به دستور معتمد به زندان افتاد و شخص خلیفه روزانه اخبار مربوط به امام را پیگیری میکرد. پس از مدتی امام عسکری به خانه [[حسن بن سهل]] (وزیر مامون) در نزدیکی شهر واسط منتقل شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۰۹ق، ص۲۶۹.</ref> در این زمان، در میان شیعیان آمدن امام منتظَر رواج یافته، و خلیفه عباسی در جستجوی فرزند امام عسکری (ع) بود.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۳۶.</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==موقعیت طالبیان و شیعیان== | ==موقعیت طالبیان و شیعیان== | ||
گفته شده [[ابن عباس | گفته شده [[ابن عباس]] به فرزندش على [[وصیت]] کرد([[سال ۶۸ هجری قمری|۶۸ق]]) پس از مرگ او، از [[حجاز]] خارج شود و از قیامهاى پسرعموهایش، [[علویان]] دورى کند.<ref>اخبار الدولةالعباسی، ص۲۰۰.</ref> محمدبنعلی، نوه ابنعباس در ۱۰۰ق وقتی [[داعی]] خود را به [[خراسان]] میفرستاد، به او توصیه کرد از شخصی به نام غالب و یارانش که در [[نیشابور]] مردم را به [[امام باقر (ع)]] دعوت میکرد، دوری کند.<ref>اخبار الدولةالعباسی، ص۲۰۴.</ref> او، برادران، فرزندان، داعیان و طرفدارانش در [[قیام زید]] (۱۲۲ق)و فرزندش [[یحیی بن زید|یحیی]] (۱۲۵ق) شرکت نکردند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref> | ||
در سال ۱۲۶ق پس از مرگ [[هشام بن عبدالملک]]، بنی هاشم در موسم [[حج]] در دهکده [[ابواء]]، مدفن [[آمنه]]، مادر [[پیامبر]] جمع شدند. در این جلسه، [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] معروف به [[محمد بن عبدالله بن حسن|نفس زکیه]] به عنوان [[خلیفه]] آینده معرفی شد و بنیعباس و بقیه بجز [[امام صادق]] با او [[بیعت]] کردند.<ref>مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۲.</ref> | در [[سال ۱۲۶ هجری قمری|سال ۱۲۶ق]] پس از مرگ [[هشام بن عبدالملک]]، بنی هاشم در موسم [[حج]] در دهکده [[ابواء]]، مدفن [[آمنه]]، مادر [[پیامبر]] جمع شدند. در این جلسه، [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] معروف به [[محمد بن عبدالله بن حسن|نفس زکیه]] به عنوان [[خلیفه]] آینده معرفی شد و بنیعباس و بقیه بجز [[امام صادق]] با او [[بیعت]] کردند.<ref>مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۲.</ref> | ||
بنیعباس در سال ۱۲۷ق در قیام [[عبدالله بن معاویه]]، نوه [[عبدالله بن جعفر بن ابیطالب]]، شرکت کردند. {{یاد|او در [[کوفه]] در ابتدای حکومت مروان بن محمد قیام کرد. عبدالله پس از شکست، به منطقه جبال (همدان، ری، قومس و اصفهان) رفت و آنجا را به اضافه شیراز تصرف کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۵۷.</ref> در این هنگام، خاندان عباسی مانند [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح]] و عموهایش به او پیوستند. او منصور را والی ایذه کرد.}} عبدالله در سال ۱۲۹ق از سپاه مروان شکست خورد و به امید یاری [[ابومسلم]] به [[هرات]] رفت. عبدالله در سال ۱۳۰ق توسط حاکم هرات و به دستور ابومسلم، در زندان کشته شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۶۴.</ref> | بنیعباس در [[سال ۱۲۷ هجری قمری|سال ۱۲۷ق]] در قیام [[عبدالله بن معاویه]]، نوه [[عبدالله بن جعفر بن ابیطالب]]، شرکت کردند. {{یاد|او در [[کوفه]] در ابتدای حکومت مروان بن محمد قیام کرد. عبدالله پس از شکست، به منطقه جبال (همدان، ری، قومس و اصفهان) رفت و آنجا را به اضافه شیراز تصرف کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۵۷.</ref> در این هنگام، خاندان عباسی مانند [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح]] و عموهایش به او پیوستند. او منصور را والی ایذه کرد.}} عبدالله در سال ۱۲۹ق از سپاه مروان شکست خورد و به امید یاری [[ابومسلم]] به [[هرات]] رفت. عبدالله در سال ۱۳۰ق توسط حاکم هرات و به دستور ابومسلم، در زندان کشته شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۶۴.</ref> | ||
بنیهاشم در سال | بنیهاشم در [[سال ۱۲۹ هجری قمری|سال ۱۲۹ق]]، در [[مکه]] برای تجدید بیعت تشکیل جلسه دادند ولی بنیعباس با شنیدن شروع قیام ابومسلم، جلسه را ترک کردند.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۲۷.</ref> | ||
در دوران سفاح (۱۳۶-۱۳۲ق) علویان از آرامش نسبی برخوردار بودند. البته سفاح، وزیر خود، [[ابوسلمه خلال]] را که از داعیان و عوامل موثر سقوط بنیامیه و شروع خلافت بنیعباس بود، به قتل رساند. زیرا او به علویان اظهار تمایل کرده بود و قدرت بسیاری داشت.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ص۶۶.</ref> ابومسلم در قتل ابوسلمه، مخالفتی نکرد. او چند ماه پس از شروع خلافت سفاح، [[سلیمان بن کثیر]] را نیز به گمان همکاری با علویان گردن زد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۱۵۹.</ref> او سپس جنبش [[شریک بن شیخ]] (۱۳۳ق) را در بخارا سرکوب کرد و او را کشت. تعدادی از مورخان، شریک و ماهیت قیام او را شیعی دانستهاند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ص۱۵۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۶،ص۱۱۲.</ref> سفاح مرکز حکومت خود را از کوفه به حیره، سپس [[انبار]] منتقل کرد؛ زیرا مردم کوفه را متمایل به علویان میدانست. او شهر هاشمیه را نزدیک انبار ساخت.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ص۶۶.</ref> | در دوران سفاح (۱۳۶-۱۳۲ق) علویان از آرامش نسبی برخوردار بودند. البته سفاح، وزیر خود، [[ابوسلمه خلال]] را که از داعیان و عوامل موثر سقوط بنیامیه و شروع خلافت بنیعباس بود، به قتل رساند. زیرا او به علویان اظهار تمایل کرده بود و قدرت بسیاری داشت.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ص۶۶.</ref> ابومسلم در قتل ابوسلمه، مخالفتی نکرد. او چند ماه پس از شروع خلافت سفاح، [[سلیمان بن کثیر]] را نیز به گمان همکاری با علویان گردن زد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۱۵۹.</ref> او سپس جنبش [[شریک بن شیخ]] (۱۳۳ق) را در بخارا سرکوب کرد و او را کشت. تعدادی از مورخان، شریک و ماهیت قیام او را شیعی دانستهاند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ص۱۵۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۶،ص۱۱۲.</ref> سفاح مرکز حکومت خود را از کوفه به حیره، سپس [[انبار]] منتقل کرد؛ زیرا مردم کوفه را متمایل به علویان میدانست. او شهر هاشمیه را نزدیک انبار ساخت.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ص۶۶.</ref> | ||
در حکومت منصور و پس از آن، سختگیری حاکمان عباسی بر علویان سبب شد، تا شماری از علویان دست به قیام بزنند. [[قیام نفس زکیه]]، تشکیل حکومت [[ادریسیان]] و [[قیام شهید فخ]] از آن جمله بود. [[قیام محمد بن عبدالله بن حسن|قیام محمد بن عبدالله]] (۱۴۵ق) مشهور به [[نفس زکیه]] در [[مکه]] و [[مدینه]] و [[قیام قتیل باخمرا|قیام برادرش]]، [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]] در [[بصره]] رخ داد.<ref>طبری، ج۷، ص۴۹۳؛ ابوالفرج، همان، ص۲۳۲، ۳۱۵.</ref> منصور در ابتدای حکومت، برای پیدا کردن نفس زکیه و برادرش ابراهیم، پدر آنان، عبدالله بن حسن را زیر نظر گرفت و تحت فشار قرار داد. منصور برای مقابله با علویان پسرش، محمد را «مهدی» خواند.<ref>برای تفصیل، نک: دوری، الفکرة...؛ ۱۲۹-۱۳۰؛ عمر، بحوث، ۲۱۲-۲۱۴.</ref>او در نامهای به [[محمد نفس زکیه]] موضوع وراثت [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] از [[پیامبر(ص)]] را مطرح ساخت.<ref>طبری، ج۷، ص۵۷۱.</ref> در این زمان روایاتی با ساختار پیشگویانه ترویج میشد که بر بقای خلافت در فرزندان عباس و حتی محرومیت [[آل ابیطالب|آل ابی طالب]] از آن تأکید داشت.<ref>ابن سعد، ج۵، ص۳۲۸؛ بلاذری، همان، ج۴، ص۱۱؛ دینوری مالکی، ج۱، ص۱۵۸؛ نیز نک: اخبار، ص۱۳۱، ۱۶۸، ۱۸۶، ۱۸۷، ۲۰۰.</ref> | در حکومت منصور و پس از آن، سختگیری حاکمان عباسی بر علویان سبب شد، تا شماری از علویان دست به قیام بزنند. [[قیام نفس زکیه]]، تشکیل حکومت [[ادریسیان]] و [[قیام شهید فخ]] از آن جمله بود. [[قیام محمد بن عبدالله بن حسن|قیام محمد بن عبدالله]] ([[سال ۱۴۵ هجری قمری|۱۴۵ق]]) مشهور به [[نفس زکیه]] در [[مکه]] و [[مدینه]] و [[قیام قتیل باخمرا|قیام برادرش]]، [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]] در [[بصره]] رخ داد.<ref>طبری، ج۷، ص۴۹۳؛ ابوالفرج، همان، ص۲۳۲، ۳۱۵.</ref> منصور در ابتدای حکومت، برای پیدا کردن نفس زکیه و برادرش ابراهیم، پدر آنان، عبدالله بن حسن را زیر نظر گرفت و تحت فشار قرار داد. منصور برای مقابله با علویان پسرش، محمد را «مهدی» خواند.<ref>برای تفصیل، نک: دوری، الفکرة...؛ ۱۲۹-۱۳۰؛ عمر، بحوث، ۲۱۲-۲۱۴.</ref>او در نامهای به [[محمد نفس زکیه]] موضوع وراثت [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] از [[پیامبر(ص)]] را مطرح ساخت.<ref>طبری، ج۷، ص۵۷۱.</ref> در این زمان روایاتی با ساختار پیشگویانه ترویج میشد که بر بقای خلافت در فرزندان عباس و حتی محرومیت [[آل ابیطالب|آل ابی طالب]] از آن تأکید داشت.<ref>ابن سعد، ج۵، ص۳۲۸؛ بلاذری، همان، ج۴، ص۱۱؛ دینوری مالکی، ج۱، ص۱۵۸؛ نیز نک: اخبار، ص۱۳۱، ۱۶۸، ۱۸۶، ۱۸۷، ۲۰۰.</ref> | ||
==دورههای حکومت== | ==دورههای حکومت== |