پرش به محتوا

اشعث بن قیس کندی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:


==نقش‌آفرینی در توقف جنگ صفین==
==نقش‌آفرینی در توقف جنگ صفین==
{{جعبه نقل قول
| عنوان = اشعث در جنگ صفین:
| نویسنده =
| نقل قول = اى توده مسلمان، ديديد كه ديروز بر شما چه گذشت، و چه اندازه از (دليران) عرب نابود شدند. به خدا سوگند من بدين عمرى كه به خواست خدا سپرى كرده‌ام هرگز روزى چنين (صعب) نديده بودم.هان، حاضران به غايبان باز گويند: به راستى اگر ما فردا از پيكار باز نايستيم نسل عرب يكسره نيست و نابود شود و حُرمَت‌هايى‌ كه بايد نگه داشته آيد جمله تباه گردد.<ref>پیکار صفین (ترجمه وقعه صفین)، ۱۳۷۰ش، ص۶۶۱.</ref>
| عرض = 220px
}}
اشعث در [[جنگ صفین]] در سپاه امام علی(ع) بود و ریاست سپاهیان قبایل [[قبیله کنده|کنده]] و ربیعه را بر عهده داشت.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۳۷.</ref> به گزارش [[نصر بن مزاحم منقری|نصر بن مزاحم]]، امام علی(ع) ریاست این قبایل را از او گرفت و به [[حسان بن مخدوج]] واگذار کرد، اما برخی از اصحاب یمنی امام علی(ع)، این کار را به صلاح ندانستند. در نتیجه میان لشکریان امام علی(ع) اختلاف افتاد. معاویه در صدد جذب اشعث برآمد اما امام علی(ع) فرماندهی جناح راست سپاه را به او سپرد.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۳۹-۱۴۰.</ref> هنگامی که لشکریان معاویه [[فرات|شریعه فرات]] را بر سپاه امام علی(ع) بستند، اشعث آنجا را از تسلط لشکر شام خارج کرد.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۶۵-۱۶۷.</ref>  
اشعث در [[جنگ صفین]] در سپاه امام علی(ع) بود و ریاست سپاهیان قبایل [[قبیله کنده|کنده]] و ربیعه را بر عهده داشت.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۳۷.</ref> به گزارش [[نصر بن مزاحم منقری|نصر بن مزاحم]]، امام علی(ع) ریاست این قبایل را از او گرفت و به [[حسان بن مخدوج]] واگذار کرد، اما برخی از اصحاب یمنی امام علی(ع)، این کار را به صلاح ندانستند. در نتیجه میان لشکریان امام علی(ع) اختلاف افتاد. معاویه در صدد جذب اشعث برآمد اما امام علی(ع) فرماندهی جناح راست سپاه را به او سپرد.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۳۹-۱۴۰.</ref> هنگامی که لشکریان معاویه [[فرات|شریعه فرات]] را بر سپاه امام علی(ع) بستند، اشعث آنجا را از تسلط لشکر شام خارج کرد.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۱۶۵-۱۶۷.</ref>  


به گزارش منابع تاریخی، اشعث در [[لیلة الهریر]] که تعداد زیادی کشته شدند و پیروزی سپاه امام علی(ع) نزدیک بود،<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۷۷-۴۸۰.</ref> ادامه جنگ را به صلاح ندانست.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۸۰.</ref> {{یاد| اشعث در فرازی از سخنانش گفت:«اى توده مسلمان، ديديد كه ديروز بر شما چه گذشت، و چه اندازه از (دليران) عرب نابود شدند. به خدا سوگند من بدين عمرى كه به خواست خدا سپرى كرده‌ام هرگز روزى چنين (صعب) نديده بودم.هان، حاضران به غايبان باز گويند: به راستى اگر ما فردا از پيكار باز نايستيم نسل عرب يكسره نيست و نابود شود و حُرمَت‌هايى‌ كه بايد نگهداشته آيد جمله تباه گردد. پیکار صفین، (ترجمه وقعه صفین)،۱۳۷۰ش، ص۶۶۱. }}معاویه پس از اطلاع توسط جاسوسانش از موضع اشعث دستور داد قرآن‌ها را بر نیزه کنند و خواستار حکمیت شوند.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۸۰-۴۸۱؛ دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> پس از آنکه لشکر معاویه قرآن‌ها را بر نیزه کردند، اشعث به امام علی(ع) اعتراض کرد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> و از او خواست پیشنهاد دعوت به کتاب‌الله را بپذیرد.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۸۲.</ref> گفته شده اشعث پیش از [[جنگ صفین]] هنگامی که نامه‌ای از امام علی(ع) به او رسید تصمیم گرفت که به [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] بپیوندد اما یارانش او را از این کار منصرف کردند.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۲۱.</ref>  
به گزارش منابع تاریخی، اشعث در [[لیلة الهریر]] که تعداد زیادی کشته شدند و پیروزی سپاه امام علی(ع) نزدیک بود،<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۷۷-۴۸۰.</ref> ادامه جنگ را به صلاح ندانست.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۸۰.</ref> معاویه پس از اطلاع توسط جاسوسانش از موضع اشعث دستور داد قرآن‌ها را بر نیزه کنند و خواستار حکمیت شوند.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۸۰-۴۸۱؛ دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> پس از آنکه لشکر معاویه قرآن‌ها را بر نیزه کردند، اشعث به امام علی(ع) اعتراض کرد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> و از او خواست پیشنهاد دعوت به کتاب‌الله را بپذیرد.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۴۸۲.</ref> گفته شده اشعث پیش از [[جنگ صفین]] هنگامی که نامه‌ای از امام علی(ع) به او رسید تصمیم گرفت که به [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] بپیوندد اما یارانش او را از این کار منصرف کردند.<ref>منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۲۱.</ref>