confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۷۰
ویرایش
(←معرفی و اهمیت: اصلاح ارقام) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== معرفی و اهمیت == | == معرفی و اهمیت == | ||
نامه امام علی(ع) به مالک اشتر در تبیین حکومتداری خطاب به مالک اشتر نوشته شده و بزرگترین و پرمحتواترین [[فهرست نامههای نهج البلاغه|نامه نهج البلاغه]] در موضوع حکومتداری و سیاست اداره اجتماع است.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۳۵۴؛ جعفری، پرتوی از نهج البلاغه، ۱۳۸۰ش، ج۴، ص۴۹۴.</ref> در این نامه، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] هر آنچه را که یک کارگزار اسلامی باید در زمینههای اجتماعی، سیاسی، حقوقی، نظامی و فرهنگی به کار گیرد، بیان کرده است.<ref>شیروانی، مدیریت و مدارا در کلام علی(ع)، ۱۳۸۰ش، ص۷.</ref> از آنجا که در این نامه مباحث تخصصی مختلفی ارائه شده، این نامه با دهها رشته علمی مصطلح ارتباط پیدا میکند که برای درک عمیق نامه، باید به آن علوم آگاهی داشت.<ref>زمانی، و دیگران، «اکتشاف الگوی رهبری امام علی(ع) از عهدنامه مالک اشتر(ره)»، ص۵۵-۵۶.</ref> | نامه امام علی(ع) به مالک اشتر در تبیین حکومتداری خطاب به مالک اشتر نوشته شده و بزرگترین و پرمحتواترین [[فهرست نامههای نهج البلاغه|نامه نهج البلاغه]] در موضوع حکومتداری و سیاست اداره اجتماع است.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۳۵۴؛ جعفری، پرتوی از نهج البلاغه، ۱۳۸۰ش، ج۴، ص۴۹۴.</ref> در این نامه، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] هر آنچه را که یک کارگزار اسلامی باید در زمینههای اجتماعی، سیاسی، حقوقی، نظامی و فرهنگی به کار گیرد، بیان کرده است.<ref>شیروانی، مدیریت و مدارا در کلام علی(ع)، ۱۳۸۰ش، ص۷.</ref> از آنجا که در این نامه مباحث تخصصی مختلفی ارائه شده، این نامه با دهها رشته علمی مصطلح ارتباط پیدا میکند که برای درک عمیق نامه، باید به آن علوم آگاهی داشت.<ref>زمانی، و دیگران، «اکتشاف الگوی رهبری امام علی(ع) از عهدنامه مالک اشتر(ره)»، ص۵۵-۵۶.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = {{سخ}}{{حدیث|إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُإ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَإ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ|ترجمه=ستون دين و شکلدهنده جمعيت مسلمانان و نيروى دفاعى در برابر دشمنان، تنها توده ملت هستند، بنابراين گوش به سوى آنها فرا ده و توجّه به آنها داشته باش.}}|تاریخ بایگانی| منبع = <small>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، نامه ۵۳، ص۴۲۹.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
اگر چه این نامه خطاب به [[مالک اشتر]] برای حکومت کردن بر [[مصر]] نوشته شده، اما به گفته [[محمدتقی جعفری]]، از شارحان نهج البلاغه، این عهدنامه به مالک اشتر و جامعه مصر اختصاص ندارد، بلکه در آن اصول و روش مدیریت همه انسانها، در همه شرایط و همه دورانها بیان شده است؛<ref>جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ۱۳۷۳ش، ص۱۵.</ref> ازاینرو این نامه در قالب پیشنهادی برای شیوۀ حکومتداری، برای حاکمان مختلف ترجمه و شرح میشده است.<ref>عابدی، «مقدمه»، صیازده.</ref> گفته شده، [[سید محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] صاحب فتوای [[تحریم تنباکو]]، بر مطالعه این عهدنامه مداومت داشت و توصیههای ذکر شده در آن را سرمشق خود قرار داده بود.<ref>نائینی، تنبیه الاُمَّه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۰.</ref> [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نائینی]]، مؤلف [[تنبیه الامة و تنزیه الملة (کتاب)|کتاب تنبیهُ الاُمَّة]]، مطالعه و بهکارگیری این نامه را برای همه افرادی که به هر مقداری مدیریت جایی را بر عهده دارند، سفارش کرده است.<ref>نائینی، تنبیه الاُمَّه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۰.</ref> | اگر چه این نامه خطاب به [[مالک اشتر]] برای حکومت کردن بر [[مصر]] نوشته شده، اما به گفته [[محمدتقی جعفری]]، از شارحان نهج البلاغه، این عهدنامه به مالک اشتر و جامعه مصر اختصاص ندارد، بلکه در آن اصول و روش مدیریت همه انسانها، در همه شرایط و همه دورانها بیان شده است؛<ref>جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ۱۳۷۳ش، ص۱۵.</ref> ازاینرو این نامه در قالب پیشنهادی برای شیوۀ حکومتداری، برای حاکمان مختلف ترجمه و شرح میشده است.<ref>عابدی، «مقدمه»، صیازده.</ref> گفته شده، [[سید محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] صاحب فتوای [[تحریم تنباکو]]، بر مطالعه این عهدنامه مداومت داشت و توصیههای ذکر شده در آن را سرمشق خود قرار داده بود.<ref>نائینی، تنبیه الاُمَّه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۰.</ref> [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نائینی]]، مؤلف [[تنبیه الامة و تنزیه الملة (کتاب)|کتاب تنبیهُ الاُمَّة]]، مطالعه و بهکارگیری این نامه را برای همه افرادی که به هر مقداری مدیریت جایی را بر عهده دارند، سفارش کرده است.<ref>نائینی، تنبیه الاُمَّه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۰.</ref> |