پرش به محتوا

خراسان بزرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۸۷۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ مهٔ ۲۰۲۰
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
==محدوده==
==محدوده==
خراسان بزرگ، ناحیه‌ای تاریخی منطبق بر قسمت هایی از مشرق [[ایران]]، غرب و شمال [[افغانستان]]، جنوب غرب [[ترکمنستان]] و جنوب [[ازبکستان]] است. در زمان [[ساسانیان]] و اوایل دوره اسلامی، خراسان اغلب به منطقه‌ای بزرگ اطلاق می‌شد که نه تنها استان‌های فعلی خراسان در ایران، بلکه همهٔ سرزمین‌های شرقی، از [[نیشابور]] تا نیمه غربی و شمالی [[افغانستان]] امروزی و جنوب [[ازبکستان]] و [[ترکمنستان]] را برمی گرفت. رود آمو (جیحون) مرز خراسان با ماورءالنهر به حساب می‌آمد. در برخی دوره‌ها، نام برخی از شهرها هم در نقشه خراسان و هم جزء [[ماوراءالنهر]] و [[خوارزم]] نوشته می‌شد.{{مدرک}}
خراسان بزرگ، ناحیه‌ای تاریخی منطبق بر قسمت هایی از مشرق [[ایران]]، غرب و شمال [[افغانستان]]، جنوب غرب [[ترکمنستان]] و جنوب [[ازبکستان]] است. در زمان [[ساسانیان]] و اوایل دوره اسلامی، خراسان اغلب به منطقه‌ای بزرگ اطلاق می‌شد که نه تنها استان‌های فعلی خراسان در ایران، بلکه همهٔ سرزمین‌های شرقی، از [[نیشابور]] تا نیمه غربی و شمالی [[افغانستان]] امروزی و جنوب [[ازبکستان]] و [[ترکمنستان]] را برمی گرفت. رود آمو (جیحون) مرز خراسان با ماورءالنهر به حساب می‌آمد. در برخی دوره‌ها، نام برخی از شهرها هم در نقشه خراسان و هم جزء [[ماوراءالنهر]] و [[خوارزم]] نوشته می‌شد.{{مدرک}}
 
==پیش از اسلام==
خراسان در اواخر حکومت [[بنی امیه|بنی‌امیه]]، به محل مهاجرت، تجمع و فعالیت مخالفان بخصوص [[شیعه|شیعیان]] یا دوستداران [[اهل البیت علیهم السلام|اهل‌بیت]] تبدیل شد. [[قیام یحیی بن زید]] (۱۲۵ق)، قیام [[ابومسلم خراسانی|خراسانی]] (۱۲۹ق)، داعی بزرگ [[بنی عباس|بنی‌عباس]]، حضور [[امام رضا علیه السلام|امام رضا (ع)]] در زمان [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایت‌عهدی مامون]] (۲۰۱۳--۲۰۱ق) در مناطقی از خراسان بوقوع پیوست.
خراسان در زمان [[ساسانیان]] یکی از چهار ولایت بزرگ قلمرو آنان بود که اسپهبدی از مرو بر آن حکومت می‌کرد. تعدادی از حاکمان و شاهزادگان محلی آن منطقه، باج گزار ساسانیان بودند.{{مدرک}}
 
==در زمان ساسانیان==
خراسان در زمان [[ساسانیان]] یکی از چهار ولایت بزرگ قلمرو آنان بود که اسپهبدی از مرو بر آن حکومت می‌کرد. مرو معمولاً دورترین دژ [[حکومت ساسانی]] بود، اما سپاهیان ساسانی در هنگام پیشروی نظامی از آن فراتر می‌رفتند. به نوشته طبری، <ref>سلسله ۲، ص۸۱۹</ref> [[اردشیر بابکان]] تا [[گرگان]]، [[خوارزم]] و تخارستان لشکرکشی کرد. بسیاری از شاهزادگان محلی آن منطقه باج گزار ساسانیان بودند که بعدها به هنگام از بین رفتن حکومت گستردهٔ ساسانی براثر فتوحات مسلمانان، به درجات مختلفی از خودمختاری دست یافتند.{{مدرک}}


در دورهٔ ساسانی، خراسان به چهار قسمت یا ربع تقسیم می‌شد و چهار مرزبان داشت.<ref>ر.ک:ابن خرداذبه، ص۱۸؛ لسترنج، ص۳۸۲</ref> هر ربع به نام کرسی آن معروف بود: [[نیشابور]]، [[مرو]]، [[هرات]] و [[بلخ]]<ref>ر.ک:اصطخری، ص۲۵۳ـ۲۵۴؛ ابن حوقل، ص۳۱۰؛ مقدسی، ص۲۹۴ـ۲۹۵؛ حمداللّه مستوفی، ص۱۴۷، ۱۵۱، ۱۵۵ـ۱۵۶</ref>
در دورهٔ ساسانی، خراسان به چهار قسمت یا ربع تقسیم می‌شد و چهار مرزبان داشت.<ref>ر.ک:ابن خرداذبه، ص۱۸؛ لسترنج، ص۳۸۲</ref> هر ربع به نام کرسی آن معروف بود: [[نیشابور]]، [[مرو]]، [[هرات]] و [[بلخ]]<ref>ر.ک:اصطخری، ص۲۵۳ـ۲۵۴؛ ابن حوقل، ص۳۱۰؛ مقدسی، ص۲۹۴ـ۲۹۵؛ حمداللّه مستوفی، ص۱۴۷، ۱۵۱، ۱۵۵ـ۱۵۶</ref>


==حاکمیت مسلمانان==
==حاکمیت مسلمانان==
حاکمیت [[مسلمانان]] بر خراسان، در اواخر قرن اول، با انتصاب حاکمانی همچون [[زیاد بن ابیه]]، [[مُهلَّب بن ابی صُفرة]] و [[قُتیبة بن مسلم]] تقویت شد.{{مدرک}} بسیاری از قبایل عرب، اعم از اعراب شمالی یا قیسی (مثل [[بکر]] و [[تمیم]]) و اعراب جنوبی یا یمنی (مانند [[اَزْد]])، شروع به مهاجرت به [[نیشابور]]، [[طوس]]، [[مرو]] و [[هرات]] کرده و با ازدواج با زنان محلی ایرانی، روابط و منافع محلی پیدا کردند. تا سال ۱۱۲ ق، در خراسان چهل هزار [[مسلمان]] وجود داشت که بیشتر آنان عرب بودند.{{مدرک}} جنبهٔ منفی این روند صلح آمیز مهاجرت، انتقال کینه‌های قبیله‌ای [[عدنانیان|عدنانی]] ـ [[قحطانیان|قحطانی]] از [[شام]] و [[عراق]] به خراسان بود و انشعاب‌های حاصل از این جریان، باعث ضعف آخرین حاکمان اموی در هنگام روبه رویی با قدرت فزایندهٔ دعوت [[عباسیان]] گردید.{{مدرک}}
حاکمیت [[مسلمانان]] بر خراسان، در اواخر قرن اول، با انتصاب حاکمانی همچون [[زیاد بن ابیه]]، [[مُهلَّب بن ابی صُفرة]] و [[قُتیبة بن مسلم]] تقویت شد.{{مدرک}} بسیاری از قبایل عرب، اعم از اعراب شمالی یا قیسی (مثل [[بکر]] و [[تمیم]]) و اعراب جنوبی یا یمنی (مانند [[اَزْد]])، شروع به مهاجرت به [[نیشابور]]، [[طوس]]، [[مرو]] و [[هرات]] کرده و با ازدواج با زنان محلی، روابط و منافع محلی پیدا کردند. تا سال ۱۱۲ ق، در خراسان چهل هزار [[مسلمان]] وجود داشت که بیشتر آنان عرب بودند.{{مدرک}} اما با این روند مهاجرت، رقابت‌ها و درگیری‌های قبیله‌ای [[عدنانیان|عدنانی]] ـ [[قحطانیان|قحطانی]] از [[شام]] و [[عراق]] به خراسان منتقل شد.{{مدرک}}


جنگ‌هایی از این دست بین خود اعراب، باعث تضعیف جایگاه آخرین حاکم اموی خراسان، [[نصربن سیار لیثی]] (حک: ۱۲۰ـ ۱۳۰)، در مبارزه با قدرت روزافزون نهضت [[ابومسلم خراسانی]] شد.{{مدرک}}
خراسان در اواخر حکومت [[بنی امیه|بنی‌امیه]]، به محل مهاجرت، تجمع و فعالیت مخالفان بخصوص [[شیعه|شیعیان]] یا دوستداران [[اهل البیت علیهم السلام|اهل‌بیت]] تبدیل شد. [[قیام یحیی بن زید]] (۱۲۵ق) و قیام [[ابومسلم خراسانی|خراسانی]] (۱۲۹ق)، داعی بزرگ [[بنی عباس|بنی‌عباس]] در مناطقی از خراسان بوقوع پیوست.
 
===دوران [[عباسیان]]===
==در دوران [[عباسیان]]==
[[پرونده:نقشه سرزمینهای خلافت شرقی در دوره عباسیان.jpg|بندانگشتی|محدوده خراسان و ولایات همسایه در زمان بنی عباس]]
[[پرونده:نقشه سرزمینهای خلافت شرقی در دوره عباسیان.jpg|بندانگشتی|محدوده خراسان و ولایات همسایه در زمان بنی عباس]]
[[خلافت بنی عباس]] بسیاری از خراسانیان، چه عرب و چه ایرانی، را به جانب مغرب یعنی [[عراق]]، که نخستین [[خلفای عباسی]] در آنجا مستقر شدند، سوق داد. [[برمکیان|خانوادهٔ برمکی]] از [[بلخ]]، جزو خراسانیانی بودند که در این زمان به سمت مغرب رفتند. [[خالدبن برمک]] به دعوت عباسیان پیوسته بود و خلیفه سفاح منصب نظارت بر منابع مالی سپاه را به او پیشکش کرد و به این ترتیب، این کار مهم را برای مدتی کوتاه خاندان برمکی در دربار عباسیان برعهده گرفتند.<ref>ر.ک:ذهبی، ج۷، ص۲۲۸ـ۲۲۹</ref> بسیاری از نگهبانان و مقامات خراسانی (ابناءالدوله) در محله حربیه [[بغداد]] تا شمال این شهر مدوّر مقیم شدند و تعداد آنها زمانی رو به فزونی نهاد که [[مأمون عباسی|مأمون]] پس از کشمکش با برادرش [[امین عباسی |امین]]، بر سر تاج و تخت، به پیروزی رسید و در سال ۲۰۴، همراه با بسیاری از ملازمان خود، از [[مرو]] به بغداد رفت.{{مدرک}}
[[خلافت بنی عباس]] بسیاری از خراسانیان، چه عرب و چه ایرانی، را به جانب مغرب یعنی [[عراق]]، که نخستین [[خلفای عباسی]] در آنجا مستقر شدند، سوق داد. [[برمکیان|خانوادهٔ برمکی]] از [[بلخ]]، جزو خراسانیانی بودند که در این زمان به سمت مغرب رفتند. [[خالدبن برمک]] به دعوت عباسیان پیوسته بود و خلیفه سفاح منصب نظارت بر منابع مالی سپاه را به او پیشکش کرد و به این ترتیب، این کار مهم را برای مدتی کوتاه خاندان برمکی در دربار عباسیان برعهده گرفتند.<ref>ر.ک:ذهبی، ج۷، ص۲۲۸ـ۲۲۹</ref> بسیاری از نگهبانان و مقامات خراسانی (ابناءالدوله) در محله حربیه [[بغداد]] تا شمال این شهر مدوّر مقیم شدند و تعداد آنها زمانی رو به فزونی نهاد که [[مأمون عباسی|مأمون]] پس از کشمکش با برادرش [[امین عباسی |امین]]، بر سر تاج و تخت، به پیروزی رسید و در سال ۲۰۴، همراه با بسیاری از ملازمان خود، از [[مرو]] به بغداد رفت.{{مدرک}}
 
[[امام رضا علیه السلام|امام رضا (ع)]] در زمان [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایت‌عهدی مامون]] (۲۰۱۳--۲۰۱ق) در [[مرو]]، یکی از شهرهای مشهور خراسان حضور داشت.
==در دوران طاهریان==
==حکومت‌های مستقل و نیمه مستقل==
مأمون فرمانده سپاه خود، طاهربن حسین ذوالیمینین، را به عنوان حاکم خود در خراسان تعیین کرد و خاندان طاهری در آنجا حدود پنجاه سال با وفاداری به عباسیان خدمت کردند. طاهریان در مقام حاکم خراسان، محافظ قدرتمند اندیشه [[اهل سنت و جماعت|سنّی]] بودند و در برابر قیامها و شورشها جنگیدند.<ref>ر.ک:صدیقی، ص۵۴ـ ۵۵، ۲۹۴ـ۳۸۹</ref> خراسان تحت حاکمیت طاهریان رونق یافت.
پس از رفتن [[مأمون]]، خلیفه عباسی از [[مرو]] به [[بغداد]] (۲۰۳ق)، طاهر بن حسین، ملقب به ذوالیمینین، حاکم خراسان شد و خاندان طاهری در آنجا حدود پنجاه سال با وفاداری به عباسیان خدمت کردند. طاهریان در مقام حاکم خراسان، محافظ قدرتمند اندیشه [[اهل سنت و جماعت|سنّی]] بودند و در برابر قیامها و شورشها جنگیدند.<ref>ر.ک:صدیقی، ص۵۴ـ ۵۵، ۲۹۴ـ۳۸۹</ref> خراسان تحت حاکمیت طاهریان رونق یافت.{{سخ}}
==در دوران صفاریان==
[[یعقوب لیث]] در ۲۵۹ق موقع ورود به [[نیشابور]]، پایتخت [[طاهریان]]، این دولت را سرنگون کرد. خراسان تا یک دهه بعد، به علت کشمکشهای [[صفاریان]] با رهبران نظامی محلی، بر سر تسلط بر خراسان، دچار آشفتگی بود تا اینکه امیر [[سامانیان|سامانی]]، [[اسماعیل بن احمد]]، در ۲۸۷ق برادر یعقوب ([[عمروبن لیث]]) را شکست داد و خراسان یک قرن تحت حاکمیت [[سامانیان]] (ح ۲۶۱ـ۳۸۹) قرارگرفت.{{مدرک}}{{سخ}}
[[طاهریان|حکومت طاهری]] در خراسان را [[یعقوب لیث]] در ۲۵۹ موقع ورود به [[نیشابور]]، پایتخت [[طاهریان]]، سرنگون کرد. خراسان تا یک دهه بعد، به علت کشمکشهای [[صفاریان]] با رهبران نظامی محلی، بر سر تسلط بر خراسان، دچار آشفتگی بود تا اینکه امیر سامانی، [[اسماعیل بن احمد]]، در ۲۸۷ برادر یعقوب ([[عمروبن لیث]]) را شکست داد و خراسان یک قرن تحت حاکمیت [[سامانیان]] (ح ۲۶۱ـ۳۸۹) قرارگرفت.{{مدرک}}
با اینکه [[سامانیان]] همچون [[طاهریان]]، در اصل فرمان بر خلافت و نگاهبان سنّت در سرزمین خود بودند، ولی فاصله دور پایتخت آنها، [[بخارا]] از [[بغداد]] به معنای فرمانروایی کردن ایشان همچون حاکمانی مستقل بود. خراسان همچنان مرکزی قدرتمند برای علوم کلامی و شرعی [[اهل سنّت]] به شمار می‌رفت.{{مدرک}}{{سخ}}
==در دوران سامانیان==
بعد از [[سامانیان]]، [[غزنویان]] (قرنهای چهارم تا ششم) بر خراسان حکومت یافتند. سختگیری مالیاتی غزنویان موجب بیزاری عامه مردم خراسان از آنها شد و وقتی که در دهه سوم سده پنجم، گروههایی از ترکمانان به رهبری خاندان [[سلجوقیان|سلجوقی]] حمله به خراسان کردند، شهرهایی مثل [[نیشابور]]، مرو و [[هرات]] به آنان تمایل داشتند.{{مدرک}}{{سخ}}
با اینکه [[سامانیان]] همچون [[طاهریان]]، در اصل فرمان بر خلافت و نگاهبان سنّت در سرزمین خود بودند، ولی فاصله دور پایتخت آنها ([[بخارا]]) از [[بغداد]] به معنای فرمانروایی کردن ایشان همچون حاکمانی مستقل بود. خراسان همچنان مرکزی قدرتمند برای علوم کلامی و شرعی [[اهل سنّت]] به شمار می‌رفت.{{مدرک}}
==در زمان غزنویان==
بعد از [[سامانیان]]، [[غزنویان]] (قرنهای چهارم تا ششم) بر خراسان حکومت یافتند. ولایت خراسان از پایتخت آنها، غزنه در مشرق [[افغانستان]]، دور بود اما همین ولایت چون ثروت بسیاری داشت و مالیاتی می‌پرداخت که برای نیروی جنگی [[غزنویان]] لازم بود، ولایتی مهم محسوب می‌شد. هرچند سختگیری مالیاتی غزنویان موجب بیزاری عامه مردم خراسان از آنها شد و وقتی که در دهه سوم سده پنجم، گروههایی از ترکمانان به رهبری خاندان سلجوقی شروع به حمله به خراسان کردند و حمل و نقل تجاری را مختل ساختند، شهرهایی مثل [[نیشابور]]، مرو و هرات تمایل داشتند تا [[سلجوقیان]] را به مثابه شرّی کوچک‌تر، در مقایسه با مالیات گیران غزنوی، بپذیرند.{{مدرک}}
==در زمان سلجوقیان==
پیروزی [[سلجوقیان]] بر [[غزنویان]] برای همیشه به حاکمیت غزنویان در مغرب کوهستانهای مرکزی افغانستان پایان داد.<ref>ر.ک:باسورث، ۱۹۶۳، بخش ۲ـ۳</ref> با اینکه [[طغرل بیگ]] پایتخت خود را از نیشابور به سوی مغرب، یعنی [[ری]] و [[اصفهان]]، منتقل کرد و برادر خود، [[چغری بیگ]]، را مأمور اداره این سرزمین کرد، خراسان در دوره سلجوقیان به ولایتی مهم بدل شد.<ref>ابن اثیر، ج۹، ص۵۶۲ـ۵۶۳، ج۱۰، ص۶</ref>
پیروزی [[سلجوقیان]] بر [[غزنویان]] برای همیشه به حاکمیت غزنویان در مغرب کوهستانهای مرکزی افغانستان پایان داد.<ref>ر.ک:باسورث، ۱۹۶۳، بخش ۲ـ۳</ref> با اینکه [[طغرل بیگ]] پایتخت خود را از نیشابور به سوی مغرب، یعنی [[ری]] و [[اصفهان]]، منتقل کرد و برادر خود، [[چغری بیگ]]، را مأمور اداره این سرزمین کرد، خراسان در دوره سلجوقیان به ولایتی مهم بدل شد.<ref>ابن اثیر، ج۹، ص۵۶۲ـ۵۶۳، ج۱۰، ص۶</ref>


خراسان در زمان حکومت [[آلپ ارسلان]] (۴۵۵ـ۴۶۵) و پسرش [[ملکشاه]] (۴۶۵ـ۴۸۵) از صلح و ثبات بهره‌مند بود اما طی چند دهه منازعه بین جانشینان ملکشاه، در پی هرج و مرجهایی که عیاران شبه نظامی در شهرها به راه‌انداختند و جنگهای فرقه‌ای بین حنفیان، [[فقه شافعی|شافعیان]] و [[کرامیان|کرّامیان]] و خشونتهای شیعیان [[اسماعیلیه|اسماعیلی]]، از نظر سیاسی و اجتماعی دچار آشفتگی شد. در زمان [[سنجربن ملکشاه]] (حک: ۵۱۱ـ۵۵۲)، بار دیگر آرامش به خراسان بازگشت و حیات فرهنگی آن ادامه یافت. بسیاری از کارگزاران و مقامات لایق و کاردانِ سلاطین ترک اهل خراسان بودند که مهم‌ترین آنها [[خواجه نظام الملک طوسی|خواجه نظام الملک طوسی]]، وزیر آلپ ارسلان و ملکشاه، بود. مدارس [[نیشابور]]، [[مرو]]، [[هرات]] و [[بلخ]] را خواجه نظام الملک تأسیس کرد.{{مدرک}}
خراسان در زمان حکومت [[آلپ ارسلان]] (۴۵۵ـ۴۶۵) و پسرش [[ملکشاه]] (۴۶۵ـ۴۸۵) از صلح و ثبات بهره‌مند بود اما طی چند دهه منازعه بین جانشینان ملکشاه، در پی هرج و مرجهایی که عیاران شبه نظامی در شهرها به راه‌انداختند و جنگهای فرقه‌ای بین حنفیان، [[فقه شافعی|شافعیان]] و [[کرامیان|کرّامیان]] و خشونتهای شیعیان [[اسماعیلیه|اسماعیلی]]، از نظر سیاسی و اجتماعی دچار آشفتگی شد. در زمان [[سنجربن ملکشاه]] (حک: ۵۱۱ـ۵۵۲)، بار دیگر آرامش به خراسان بازگشت و حیات فرهنگی آن ادامه یافت. بسیاری از کارگزاران و مقامات لایق و کاردانِ سلاطین ترک اهل خراسان بودند که مهم‌ترین آنها [[خواجه نظام الملک طوسی|خواجه نظام الملک طوسی]]، وزیر آلپ ارسلان و ملکشاه، بود. مدارس [[نیشابور]]، [[مرو]]، [[هرات]] و [[بلخ]] را خواجه نظام الملک تأسیس کرد.{{مدرک}}


==در زمان خوارزمشاهیان==
غُزها که احساس می‌کردند حکومت مرکزی سلجوقی آنها را به حاشیه رانده است، حکومت [[سلطان سنجر]] را سرنگون کردند. در دهه‌های بعد، بر اثر اعمال قدرت امیران غز و فرماندهان پیشین سلجوقی، مداخله [[قراخانیان]] [[ماوراءالنهر]] در امور و کشمکش [[خوارزمشاهیان]] با [[غوریان]] برای تصاحب خراسان، این ایالت دوره پرآشوبی را پشت سر گذاشت. به نظر می‌رسد، پیروزی خوارزمشاهیان در نخستین سالهای قرن هفتم با غلبه [[علاءالدین محمد خوارزمشاه]] بر نقاط بسیاری از ایران و آسیای مرکزی، درست زمانی بود که مغولان وارد جهان [[اسلام]] شدند.{{مدرک}}
غُزها که احساس می‌کردند حکومت مرکزی سلجوقی آنها را به حاشیه رانده است، حکومت [[سلطان سنجر]] را سرنگون کردند. در دهه‌های بعد، بر اثر اعمال قدرت امیران غز و فرماندهان پیشین سلجوقی، مداخله [[قراخانیان]] [[ماوراءالنهر]] در امور و کشمکش [[خوارزمشاهیان]] با غوریان برای تصاحب خراسان، این ایالت دوره پرآشوبی را پشت سر گذاشت. به نظر می‌رسد، پیروزی خوارزمشاهیان در نخستین سالهای قرن هفتم با غلبه [[علاءالدین محمد خوارزمشاه]] بر نقاط بسیاری از ایران و آسیای مرکزی، درست زمانی بود که مغولان وارد جهان [[اسلام]] شدند.{{مدرک}}
==حمله مغولان و حکومت ایلخانان و تیموریان==
==در زمان ایلخانان==
مغول‌ها در ۶۱۷ق وارد خراسان شدند و [[جلال الدین خوارزمشاه]] (متوفی ۶۲۸ق) را بیرون کردند و شهرها و روستاهای خراسان را ویران و مردم را قتل عام کردند. {{مدرک}} نظام مالیاتی مغول بدون شک فشار سنگینی بر خراسان تحمیل کرد و به افول اقتصادی آن کمک نمود. [[ایلخانان]] مغول پایتخت خود را در شمال غربی ایران مستقر کردند و [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] و [[جبال]] به پویاترین مراکز فرهنگی در این زمان تبدیل شدند. [[بلخ]]، [[بخارا]]، [[مرو]] و [[هرات]] تا اواخر قرن هشتم احیا نشد.{{مدرک}}{{سخ}}
مغول‌ها در ۶۱۷ وارد خراسان شدند و [[جلال الدین خوارزمشاه]] (متوفی ۶۲۸) را بیرون کردند و شهرها و روستاهای آن را ویران و مردم را قتل عام کردند. حتی اگر ارقامی که مورخانی چون [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱۲، ص۳۹۳</ref> و [[جوینی]]<ref>جوینی، ج۱، ص۱۰۳</ref> ذکر کرده‌اند (مثلا هفت صد هزار نفر برای شهر مرو و یک میلیون و سی صد هزار نفر برای کل ناحیه مرو) اغراق آمیز باشد، روشن است که خراسان از حملات مغولان بیشتر از حملات غزها تخریب و ویران شد.{{مدرک}}
مرگ ابوسعید، آخرین ایلخان با نفوذ در ۷۳۶ق، به سلسله‌های محلی امکان داد تا در دهه‌های پیش از ظهور [[تیموریان]] در ایران، در خراسان قیام کنند. آل کرت، از ۶۴۳ق به مرکزیت [[هرات]]، حکومت کردند و در حدود شصت سال بعد، در قرن هشتم، [[سربداران]] تبدیل به قدرتی محلی، با مرکزیت [[بیهق]] شده بودند که گاه تا [[دامغان]] در مغرب و [[نیشابور]] در مشرق نفوذ داشتند.{{سخ}}
 
با ظهور تیمور، او [[سمرقند]] را پایتخت خود قرار داد، اما حاکمیت خراسان را به پسرش، شاهرخ، واگذار کرد که تا زمان مرگش (۸۵۰)، پنجاه سال در آنجا حکومت کرد. شهرهایی مثل [[مرو]] و [[هرات]] احیا شدند و خراسان در مجموع در عهد تیموریان، از ثبات سیاسی و شکوفایی کشاورزی و هنری متمتع گشت.{{مدرک}}
نظام مالیاتی مغول بدون شک فشار سنگینی بر خراسان تحمیل کرد و به افول اقتصادی آن کمک نمود. مراکز ثقل اقتصادی در ایران نابود شده بود. [[ایلخانان]] مغول پایتخت خود را در شمال غربی ایران مستقر کردند و [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] و جبال به پویاترین مراکز فرهنگی در این زمان تبدیل شدند. [[هرات]] تا اواخر قرن هشتم احیا نشد و در این زمان، تحت حکومت [[تیموریان]]، به مرکزی فعال از نظر فکری و هنری بدل شد.{{مدرک}}
==صفویان، افغانان و نادر==
==در زمان تیموریان==
در آغاز قرن نهم، در حالی که [[صفویان]] توانسته بودند بر بیشتر بخشهای [[ایران]] مسلط شوند، در خراسان همچنان کشمکشهایی با ازبکهای ماوراءالنهر، به رهبری شیبانیان، وجود داشت. در ۹۱۶ق، [[شاه اسماعیل صفوی|شاه اسماعیل]] توانست محمدخان شیبانی را به قتل رساند و خراسان را ضمیمه قلمرو صفوی نماید، <ref>روملو، ج۲، ص۱۰۵۰ـ۱۰۵۴</ref> اما صفویان نتوانستند تا بلخ پیشروی کنند و در ۹۲۲ق، [[شاه طهماسب اول]] آن را برای همیشه از دست داد.<ref>روملو، ج۲، ص۱۱۰۳</ref> جنگ در این منطقه همچنان ادامه داشت و شهرهای مرزی مثل نَسا و مرو، میان صفویان و شیبانیها دست به دست می‌شدند.{{مدرک}}
مرگ ابوسعید، آخرین ایلخان با نفوذ در ۷۳۶، به سلسله‌های محلی امکان داد تا در دهه‌های پیش از ظهور [[تیموریان]] در ایران، در خراسان قیام کنند. کرتها که ریشه افغانی غوری داشتند، از ۶۴۳ در مشرق خراسان، به مرکزیت [[هرات]]، حکومت کردند و در حدود شصت سال بعد، در قرن هشتم، [[سربداران]] تبدیل به قدرتی محلی، با مرکزیت بیهق یا [[سبزوار]]، شده بودند که‌گاه تا [[دامغان]] در مغرب و [[نیشابور]] در مشرق نفوذ داشتند. هر دوی این قدرت‌ها پیش از تیمور از میان رفتند. تیمور [[سمرقند]] را پایتخت خود قرار داد، اما حاکمیت خراسان را به پسرش، شاهرخ، واگذار کرد که تا زمان مرگش (۸۵۰)، پنجاه سال در آنجا حکومت کرد. شهرهایی مثل [[مرو]] و [[هرات]] احیا شدند و خراسان در مجموع در عهد تیموریان، از ثبات سیاسی و شکوفایی کشاورزی و هنری متمتع گشت.{{مدرک}}
در قرن دوازدهم، با سقوط [[صفویان]] بدست افغانان، نادر در مشهد شروع به فعالیت کرد در حالی که شیبانیان و خانات بخارا و خیوه نیمه شرقی خراسان را تحت تصرف داشتند.{{مدرک}} پس از مرگ نادر در ۱۱۶۰ق، خراسان از مغرب تا نیشابور به دست فرمانده افغان، [[احمد شاه دُرّانی]]، افتاد که دغدغه اصلی‌اش [[افغانستان]] و [[هند]] بود و بنابراین خراسان را به عنوان منطقه تحت الحمایه خود، به حاکمان دست نشانده، به ویژه نوه نادر واگذار کرد.{{مدرک}}
 
==قاجاریه و تجزیه خراسان==
==در زمان صفویان==
در ۱۲۱۰ق، آغا محمدخان قاجار [[مشهد]] را بدون جنگ گرفت و به حاکمیت شاهرخ افشار پایان بخشید.{{مدرک}} تا نیمه سلطنت قاجارها، نیمه شرقی خراسان کاملا در دست حکومت مرکزی [[قاجار]] که در [[تهران]] مستقر بود، قرار داشت، اما تقریبا نزدیک به یک قرن، زندگی مردم (حداقل در مرزهای شمالی خراسان) با غارتگریها و یورشهای ازبکها و ترکمنهای یموت و گوکلان ـ که از کشاورزی و تجارت جلوگیری می‌کردند ـ تهدید می‌شد. این کشمکشها، تنها با اشغال آسیای مرکزی از جانب روسها پایان پذیرفت.{{مدرک}}{{سخ}}
در آغاز قرن نهم، در حالی که [[صفویان]] توانسته بودند بر بیشتر بخشهای [[ایران]] مسلط شوند، در خراسان همچنان کشمکشهایی با ازبکهای ماوراءالنهر، به رهبری شیبانیان، وجود داشت. در ۹۱۶، [[شاه اسماعیل صفوی|شاه اسماعیل]] توانست محمدخان شیبانی را به قتل رساند و خراسان را ضمیمه قلمرو صفوی نماید، <ref>روملو، ج۲، ص۱۰۵۰ـ۱۰۵۴</ref> اما صفویان نتوانستند تا بلخ پیشروی کنند و در ۹۲۲، [[شاه طهماسب اول]] آن را برای همیشه از دست داد.<ref>روملو، ج۲، ص۱۱۰۳</ref> جنگ در این منطقه همچنان ادامه داشت و شهرهای مرزی مثل نَسا و مرو، میان صفویان و شیبانیها دست به دست می‌شدند.{{مدرک}}
بخش شمال شرق خراسان ([[مرو]]، [[سمرقند]]، [[بخارا]] و [[خوارزم]]) نیز در دوران قاجاریه مورد تهاجم [[روس|روسها]] و [[ترکمن|ترکمن‌ها]] قرار گرفته و در سال ۱۲۹۹ قمری، بوسیله [[عهدنامه آخال]] میان ایران و روسیه، که رود [[اترک]] را مرز ایران قرار می‌داد، ایران از ادعای خود بر این شهرها دست کشید.{{مدرک}}
==در زمان افشاریان==
در قرن دوازدهم، دوره اضمحلال [[صفویه]] و احیای قبیله نشینی و حملات افغانها، [[مشهد]] پایتخت [[نادرشاه افشار]] شد، در حالی که پایگاه نظامی او، قلات/کلات نادری، نزدیک مشهد قرار داشت.{{مدرک}}
پس از مرگ نادر در ۱۱۶۰، خراسان از مغرب تا نیشابور به دست فرمانده افغان، [[احمد شاه دُرّانی]]، افتاد که دغدغه اصلی‌اش [[افغانستان]] و [[هند]] بود و بنابراین خراسان را به عنوان منطقه تحت الحمایه خود، به حاکمان دست نشانده افشاری، به ویژه نوه نادر واگذار کرد.{{مدرک}}
==در زمان قاجاریه==
در ۱۲۱۰، آغامحمدخان قاجار [[مشهد]] را بدون جنگ گرفت و به حاکمیت شاهرخ افشار پایان بخشید.{{مدرک}}
==اشغال آسیای مرکزی به وسیله روس ها==
خراسان کاملا در دست حکومت مرکزی [[قاجار]] که در [[تهران]] مستقر بود، قرار داشت، اما تقریبآ نزدیک به یک قرن، زندگی مردم (حداقل در مرزهای شمالی خراسان) با غارتگریها و یورشهای ازبکها و ترکمنهای یموت و گوکلان ـ که از کشاورزی و تجارت جلوگیری می‌کردند ـ تهدید می‌شد. این کشمکشها، تنها با اشغال آسیای مرکزی از جانب روسها پایان پذیرفت.{{مدرک}}
 
بخش شمالی خراسان ([[مرو]]، [[سمرقند]]، [[بخارا]] و [[خوارزم]]) نیز در دوران قاجاریه مورد تهاجم [[روس|روسها]] و [[ترکمن|ترکمن‌ها]] قرار گرفته و در سال ۱۲۹۹ هجری قمری، بوسیله [[عهدنامه آخال]] میان ایران و روسیه، که رود [[اترک]] را مرز ایران قرار می‌داد، از بدنه فلات ایران جدا گردید.{{مدرک}}
 
قدرت بلامنازع روسها، ایرانیان را مجبور کرد که در ۱۳۰۱ از تسلط بر [[مرو]] دست بردارند و این در حالی بود که مناسبات با [[افغانستان]] همچنان بر سر تصاحب هرات که محل منازعه بود، در وضع بدی قرار داشت.{{مدرک}}
 
==واقعه هرات==
[[پرونده:استان خراسان.png|بندانگشتی]]
[[پرونده:استان خراسان.png|بندانگشتی]]
[[محمد شاه قاجار|محمدشاه]] در سال‌های ۱۲۵۳ و ۱۲۵۴ [[هرات]] را محاصره کرد ولی نتوانست آن را تصرف کند. بار دیگر در ۱۲۷۲ و ۱۲۷۳، به دنبال تصرف موقت هرات در عهد [[ناصرالدین شاه]]، جنگ کوتاهی بین [[ایران]] و [[انگلیس]] رخ داد. براساس معاهده [[پاریس]] که به این منازعه پایان داد، ایران از ادعاهای خود درباره [[هرات]] و دیگر مناطق افغانستان دست کشید و پس از آن، تلاشهای ایران برای تصاحب این نواحی شرقی خراسان یا غربی افغانستان متوقف شد، هرچند کشمکشها در مرزهای ایران و افغانستان در خراسان و [[سیستان]] تا اوایل قرن چهاردهم همچنان ادامه داشت.{{مدرک}}
[[محمد شاه قاجار|محمدشاه]] در سال‌های ۱۲۵۳ق و ۱۲۵۴ق [[هرات]] را محاصره کرد ولی نتوانست آن را تصرف کند. بار دیگر در ۱۲۷۲ و ۱۲۷۳، به دنبال تصرف موقت هرات در عهد [[ناصرالدین شاه]]، جنگ کوتاهی بین [[ایران]] و [[انگلیس]] رخ داد. براساس معاهده [[پاریس]] که به این منازعه پایان داد، ایران از ادعاهای خود درباره [[هرات]] و دیگر مناطق افغانستان دست کشید و پس از آن، تلاشهای ایران برای تصاحب این نواحی شرقی خراسان یا غربی افغانستان متوقف شد، هرچند کشمکشها در مرزهای ایران و افغانستان در خراسان و [[سیستان]] تا اوایل قرن چهاردهم همچنان ادامه داشت.{{مدرک}}


==تشکیل استان خراسان==
==تشکیل استان خراسان==
کاربر ناشناس