عبدالله بن عباس: تفاوت میان نسخهها
←زندگانی
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در جنگ صفین از فرماندهان سپاه امام بود.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸.</ref> در [[ماجرای حکمیت]]، امام او را به عنوان حَکَم پیشنهاد کرد، اما [[خوارج]] وی را قبول نکردند. او اول کسی بود که به بی تدبیری [[ابوموسی اشعری]] در جریان حَکَمیّت اعتراض نمود.<ref>طبری، تاریخ طبری،۱۴۱۷ق٬ ج۴، ص۵۱</ref> | در جنگ صفین از فرماندهان سپاه امام بود.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸.</ref> در [[ماجرای حکمیت]]، امام او را به عنوان حَکَم پیشنهاد کرد، اما [[خوارج]] وی را قبول نکردند. او اول کسی بود که به بی تدبیری [[ابوموسی اشعری]] در جریان حَکَمیّت اعتراض نمود.<ref>طبری، تاریخ طبری،۱۴۱۷ق٬ ج۴، ص۵۱</ref> | ||
او از سوی آن حضرت، والی [[بصره]] بود.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج ۴، ص۳۹؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۹۶۷م، ج ۴، ص۵۴۳.</ref> حضرت علی نامههایی به او نگاشت. این نامهها به شماره ۱۸، ۲۲ و ۶۶ در [[نهج البلاغه]] آمده است.<ref> نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۳۷۵-۳۷۶(نامه۱۸)؛ ص۳۷۸(نامه ۲۲)؛ ص۴۵۷ (نامه۶۶).</ref> نامه ۱۸ نقل نامهای است که حضرت بعد از انتصاب ابنعباس به فرمانداری بصره به او نوشته است. گویا ابنعباس نسبت به طایفه بنیتمیم که برخی در جنگ جمل علیه امام بودند سختگیری کرده و به برخی از آنها حمله کرده بوده است. به همین جهت عدهای نزد امام(ع) شکایت میکنند و حضرت در این نامه این عباس را توصیه به رعایت حال آنها میکند<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۲۸.</ref> نامه ۲۲ و ۶۶ نیز توصیههای اخلاقی هستند که حضرت در آنها به بیارزش بودن دنیا در قبال آخرت تاکید میکنند و اینکه انسان باید به امور معنوی اهمیت بدهد و برای از دست دادن آنها ناراحت باشد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۶۱-۲۶۲ و ج۱۱، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref>{{جعبه نقل قول| عنوان =نامه امام علی(ع) به ابنعباس(نامه ۶۶ نهج البلاغه)| نقلقول = اما بعد (از حمد و ثناى الهى) (بسيار مىشود كه) انسان از يافتن چيزى خشنود مىگردد كه هرگز از دست او نمىرفت (و به عكس) از فوت چيزى | او از سوی آن حضرت، والی [[بصره]] بود.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج ۴، ص۳۹؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ۱۹۶۷م، ج ۴، ص۵۴۳.</ref> حضرت علی نامههایی به او نگاشت. این نامهها به شماره ۱۸، ۲۲ و ۶۶ در [[نهج البلاغه]] آمده است.<ref> نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۳۷۵-۳۷۶(نامه۱۸)؛ ص۳۷۸(نامه ۲۲)؛ ص۴۵۷ (نامه۶۶).</ref> نامه ۱۸ نقل نامهای است که حضرت بعد از انتصاب ابنعباس به فرمانداری بصره به او نوشته است. گویا ابنعباس نسبت به طایفه بنیتمیم که برخی در جنگ جمل علیه امام بودند سختگیری کرده و به برخی از آنها حمله کرده بوده است. به همین جهت عدهای نزد امام(ع) شکایت میکنند و حضرت در این نامه این عباس را توصیه به رعایت حال آنها میکند<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۲۸.</ref> نامه ۲۲ و ۶۶ نیز توصیههای اخلاقی هستند که حضرت در آنها به بیارزش بودن دنیا در قبال آخرت تاکید میکنند و اینکه انسان باید به امور معنوی اهمیت بدهد و برای از دست دادن آنها ناراحت باشد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۶۱-۲۶۲ و ج۱۱، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref>{{جعبه نقل قول| عنوان =نامه امام علی(ع) به ابنعباس(نامه ۶۶ نهج البلاغه)| نقلقول = اما بعد (از حمد و ثناى الهى) (بسيار مىشود كه) انسان از يافتن چيزى خشنود مىگردد كه هرگز از دست او نمىرفت (و به عكس) از فوت چيزى اندوهناک مىگردد كه هرگز نصیب او نمىشد، بنابراین نباید بهترین و برترین چیز نزد تو رسیدن به لذات دنیا یا فرو نشاندن خشم (از طریق انتقام از دشمن) باشد، بلکه خاموش کردن آتش باطل و یا زنده کردن حق باید مورد علاقه تو باشد. | ||
آنچه بايد مايه سرور و خوشحالى تو گردد چيزى است كه از پيش (براى روز قيامت) فرستادهاى و آنچه بايد مايه تأسف تو گردد چيزى است كه به جاى مىگذارى (و مىروى و از آن براى ذخيره يوم المعاد استفاده نمىكنى و در يك كلام) تمام | آنچه بايد مايه سرور و خوشحالى تو گردد چيزى است كه از پيش (براى روز قيامت) فرستادهاى و آنچه بايد مايه تأسف تو گردد چيزى است كه به جاى مىگذارى (و مىروى و از آن براى ذخيره يوم المعاد استفاده نمىكنى و در يك كلام) تمام هَمّ و غصه تو بايد متوجه جهان پس از مرگ باشد.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۳۰۵.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = راست}} | ||
بنا به گزارشهایی در اواخر حکومت امام، به دستاندازی به [[بیت المال]] متهم شد و بصره را واگذار کرد و به مکه رفت.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۳۹.</ref> از نظر برخی، در صحت این گزارشها تردید است.<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۴۱؛ خویی، معجم | بنا به گزارشهایی در اواخر حکومت امام، به دستاندازی به [[بیت المال]] متهم شد و بصره را واگذار کرد و به مکه رفت.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۳۹.</ref> از نظر برخی، در صحت این گزارشها تردید است.<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۴۱؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۳۸.</ref> اما این اتهام ناروا به نظر می رسد. چرا که نه حضرت علی وی را محاکمه کرد و نه در لابلای تواریخ از او ثروت و دارایی دیده می شود.<ref>مرتضی عاملی،ابن عباس و اموال البصره، ۱۳۹۶ق٬ ص۱۶-۲۱.</ref> | ||
'''دوران حسنین(ع)''': | '''دوران حسنین(ع)''': | ||
ابن عباس علاقه و ارادت ویژه ای به [[حسنین]] داشت. چون آنها می خواستند بر مرکب سوار شوند پای رکاب را می گرفت.<ref>عقیقی بخشایشی٬ طبقات مفسران شيعه، ۱۳۸۷ش٬ ص۲۸۱</ref> پس از شهادت امام علی(ع) مردم را به بیعت با [[امام حسن(ع)]] فرا میخواند. هنگامی که خطبه امام حسن(ع) به پایان رسید، ابن عباس در حضور او ایستاد و گفت: «ای مردم! این فرزند پیامبرتان و جانشین امامتان است؛ با او بیعت کنید...».<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۳۴.</ref> | ابن عباس علاقه و ارادت ویژه ای به [[حسنین]] داشت. چون آنها می خواستند بر مرکب سوار شوند پای رکاب را می گرفت.<ref>عقیقی بخشایشی٬ طبقات مفسران شيعه، ۱۳۸۷ش٬ ص۲۸۱</ref> پس از [[شهادت امام علی(ع)]] مردم را به بیعت با [[امام حسن(ع)]] فرا میخواند. هنگامی که خطبه امام حسن(ع) به پایان رسید، ابن عباس در حضور او ایستاد و گفت: «ای مردم! این فرزند پیامبرتان و جانشین امامتان است؛ با او بیعت کنید...».<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۳۴.</ref> | ||
چندی بعد معاویه برای تحریک او به شورش بدو | چندی بعد معاویه برای تحریک او به شورش بدو نامهای نوشت و او را به خلافت شایستهتر خواند اما ابن عباس جواب داد: مردم با کسی که بهتر از او هست [[بیعت]] کردهاند.<ref>كلبرگ، كتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او، ۱۳۷۱ش٬ ص۳۵۳</ref> | ||
در [[تشییع جنازه]] امام حسن(ع)، که [[بنیامیه]] از [[دفن]] او در کنار [[مرقد پیامبر]] جلوگیری کردند، ابن عباس با [[مروان بن حکم]] سخن گفت و مانع از درگیری میان [[بنیهاشم]] و بنیامیه گردید.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۸.</ref> | در [[تشییع جنازه]] امام حسن(ع)، که [[بنیامیه]] از [[دفن]] او در کنار [[مرقد پیامبر]] جلوگیری کردند، ابن عباس با [[مروان بن حکم]] سخن گفت و مانع از درگیری میان [[بنیهاشم]] و بنیامیه گردید.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۸.</ref> | ||
ابن عباس از اصحاب [[امام حسین(ع)]] نیز بوده است. او هنگام حرکت آن حضرت به [[عراق]] در [[مکه]] ماند. دو بار با امام ملاقات نمود و او را از سفر به [[عراق]] بخصوص [[کوفه]] بر حذر داشت.{{مدرک}} | ابن عباس از اصحاب [[امام حسین(ع)]] نیز بوده است. او هنگام حرکت آن حضرت به [[عراق]] در [[مکه]] ماند. دو بار با امام ملاقات نمود و او را از سفر به [[عراق]] بخصوص [[کوفه]] بر حذر داشت.{{مدرک}} <ref>ابی مخنف، وقعة الطف،۱۳۶۷ش، ج۱، ص۱۵۰.</ref> | ||
'''ابن عباس و واقعه کربلا''' | '''ابن عباس و واقعه کربلا''' |