confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
جعفر را مردی خطیب، سخاوتمند، بردبار و متواضع معرفی کردهاند. [[مفسران]] او را مصداق برخی از آیات [[قرآن]] از جمله آیه «[[آیه ۲۳ سوره احزاب|مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...]]» دانستهاند. | جعفر را مردی خطیب، سخاوتمند، بردبار و متواضع معرفی کردهاند. [[مفسران]] او را مصداق برخی از آیات [[قرآن]] از جمله آیه «[[آیه ۲۳ سوره احزاب|مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...]]» دانستهاند. | ||
جعفر نزد پیامبر اکرم(ص) مقام و منزلت فراوانی داشت و رسول خدا(ص) او را به سرپرستی کاروان [[اسلام|مسلمانان]] در | جعفر نزد پیامبر اکرم(ص) مقام و منزلت فراوانی داشت و رسول خدا(ص) او را به سرپرستی کاروان [[اسلام|مسلمانان]] در [[هجرت به حبشه]] برگزید. پیامبر(ص) پس از بازگشت جعفر از [[حبشه]] به او [[نماز|نمازی]] آموخت که به [[نماز جعفر طیار]] مشهور است. جعفر در [[جنگ موته]] به [[شهادت]] رسید و مزار او هماکنون در [[اردن]] است. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
==سرپرست مهاجران به حبشه== | ==سرپرست مهاجران به حبشه== | ||
{{اصلی|هجرت به حبشه}} | {{اصلی|هجرت به حبشه}} | ||
در سال پنجم [[بعثت]] و به دنبال اذیت و آزار [[اسلام|مسلمانان]] توسط [[مشرکان]]، گروهی از آنان به دستور پیامبر(ص) از [[مکه]] به [[حبشه]] مهاجرت کردند که سرپرستی کاروان مهاجران، بر عهده جعفربن ابیطالب بود.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۲۳؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۴، ص۳۴.</ref> گفته شده تعداد آنان ۸۲ مرد به غیر از زنان و کودکان بود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۸، ص۴۱۲.</ref> پیامبر(ص) به مهاجرین فرمود: گروهی از شما به حبشه هجرت کنید، زیرا پادشاه حبشه فردی صالح است و به هیچ کس ستم روا نمیدارد. به آن جا بروید تا [[خدا|خداوند]] در کار مسلمانان گشایشی ایجاد کند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۴۱۲.</ref> | در سال پنجم [[بعثت]] و به دنبال اذیت و آزار [[اسلام|مسلمانان]] توسط [[مشرکان]]، گروهی از آنان به دستور پیامبر(ص) از [[مکه]] به [[حبشه]] [[هجرت|مهاجرت]] کردند که سرپرستی کاروان مهاجران، بر عهده جعفربن ابیطالب بود.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۲۳؛ ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۴، ص۳۴.</ref> گفته شده تعداد آنان ۸۲ مرد به غیر از زنان و کودکان بود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۸، ص۴۱۲.</ref> پیامبر(ص) به مهاجرین فرمود: گروهی از شما به حبشه هجرت کنید، زیرا پادشاه حبشه فردی صالح است و به هیچ کس ستم روا نمیدارد. به آن جا بروید تا [[خدا|خداوند]] در کار مسلمانان گشایشی ایجاد کند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۴۱۲.</ref> | ||
[[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]]{{یاد| نجاشی لقب شاهانی است که در کشور حبشه سلطنت کرده اند. چنان که فرعون لقب سلاطین مصر، قیصر لقب ملوک روم، تُبَّع لقب شهریاران حِمیَر و کَسْری(کِسری) لقب پادشاهان ساسانی ایران بوده است. اَضْحم بن اَبجُر ملقّب به نجاشی، همان کسی است که مسلمانان را پناه داد. پیامبر (ص) در نامه ای او را به اسلام دعوت کرد. فروغ ابدیت سبحانی تبریزی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۷۱۲ و لغت نامه دهخدا ذیل واژهها }} پس از ورود مهاجران مسلمان، آنان را به دربار طلبید. جعفربن ابی طالب رو به نجاشی گفت: «من آن چه را از راهنما و پیامبرم شنیدهام خواهم گفت.» سپس جعفر به منزله سخنگوی اسلام، چنین گفت: ما را پیامبری آمده است که ما را به کنار گذاردن بتها، ترک رباخواری، حرمت ظلم و خونریزی به غیر حق، حرمت [[فحشا]] و پلیدی امر کرده و به [[نماز]]، [[زکات]]، [[عدل (کلام)|عدل]] و احسان خویشاوندان ملزم ساخته است. سپس از جعفربن ابی طالب پرسید: «آیا از آن چه پیامبرتان از سوی خدا آورده است، چیزی همراه داری؟ جعفر نیز آیههایی را از [[سوره مریم]] که جایگاه [[حضرت مریم]] و [[عیسی(ع)]] را روشن میساخت، خواند. نجاشی با شنیدن آن آیهها سخت گریست.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۴۱۵.</ref> وی پس از استماع سخنان جعفر، [[شرک|مشرکان]] مکه را که با هدایایی نزد نجاشی آمده بودند تا مسلمانان را نپذیرد از حبشه اخراج کرد و مسلمانان در امنیت کامل در آن سرزمین زندگی کردند.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۲۳.</ref> | [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]]{{یاد| نجاشی لقب شاهانی است که در کشور حبشه سلطنت کرده اند. چنان که فرعون لقب سلاطین مصر، قیصر لقب ملوک روم، تُبَّع لقب شهریاران حِمیَر و کَسْری(کِسری) لقب پادشاهان ساسانی ایران بوده است. اَضْحم بن اَبجُر ملقّب به نجاشی، همان کسی است که مسلمانان را پناه داد. پیامبر (ص) در نامه ای او را به اسلام دعوت کرد. فروغ ابدیت سبحانی تبریزی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۷۱۲ و لغت نامه دهخدا ذیل واژهها }} پس از ورود مهاجران مسلمان، آنان را به دربار طلبید. جعفربن ابی طالب رو به نجاشی گفت: «من آن چه را از راهنما و پیامبرم شنیدهام خواهم گفت.» سپس جعفر به منزله سخنگوی اسلام، چنین گفت: ما را پیامبری آمده است که ما را به کنار گذاردن بتها، ترک رباخواری، حرمت ظلم و خونریزی به غیر حق، حرمت [[فحشا]] و پلیدی امر کرده و به [[نماز]]، [[زکات]]، [[عدل (کلام)|عدل]] و احسان خویشاوندان ملزم ساخته است. سپس از جعفربن ابی طالب پرسید: «آیا از آن چه پیامبرتان از سوی خدا آورده است، چیزی همراه داری؟ جعفر نیز آیههایی را از [[سوره مریم]] که جایگاه [[حضرت مریم]] و [[عیسی(ع)]] را روشن میساخت، خواند. نجاشی با شنیدن آن آیهها سخت گریست.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۴۱۵.</ref> وی پس از استماع سخنان جعفر، [[شرک|مشرکان]] مکه را که با هدایایی نزد نجاشی آمده بودند تا مسلمانان را نپذیرد از حبشه اخراج کرد و مسلمانان در امنیت کامل در آن سرزمین زندگی کردند.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۲۳.</ref> |