|
|
خط ۴۴: |
خط ۴۴: |
| ===آراء متکلمان در تفسیر اختیار=== | | ===آراء متکلمان در تفسیر اختیار=== |
| در تفسیر اختیار، سه دیدگاه تفویض معتزلی، کسب اشاعره و امر بین الامرین مطرح شده است: | | در تفسیر اختیار، سه دیدگاه تفویض معتزلی، کسب اشاعره و امر بین الامرین مطرح شده است: |
| دیدگاه [[تفویض معتزلی]]
| |
|
| |
|
| | دیدگاه [[تفویض معتزلی]] معتقد است فعل انسان تابع قصد و اراده او است، آنچه که اراده کند، انجام میدهد، و آنچه که اراده نکند انجام نمیدهد، بنابراین انسان، خود پدید آورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶</ref> و نمیتوان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱</ref> منتقدان نظریه تفویض آن را نوعی ثنویگرایی میدانند که با اصل [[توحید]] در خالقیت و تدبیر منافات دارد.<ref> ملا صدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج ۶، ص۳۷۰</ref> چنان که با عمومیت قدرت و مالکیت مطلقه الهی نیز منافات دارد.<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۵۹</ref> |
|
| |
|
| دیدگاه [[نظریه کسب|کسب]] که از سوی اشاعره پیشنهاد شده است. | | دیدگاه [[نظریه کسب|کسب]] که از سوی اشاعره پیشنهاد شده است اختیار را چنین تبیین میکند که از طرفی انسان فاعل مختار است و با قصد و اراده، افعال خود را ایجاد میکند، و از طرفی، خداوند فاعل مستقل همه چیز و از جمله افعال انسان است، و روشن است که دو قدرت مستقل به یک فعل تعلق نمیگیرد. برای رهایی از این بن بست چارهای جز این نیست که بگوییم خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است».<ref>خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷</ref> متکلمان اشعری در تفسیر «کسب» دچار اختلاف شده و تفسیرهای چندگانهای از نظریه کسب به دست دادهاند. |
|
| |
|
| | نظریه کَسْب نه تنها از طرف مخالفان اشاعره (متکلمان [[عدلیه]]) مورد نقد قرار گرفته و اِبطال گردیده است، بلکه برخی از محققان اشاعره نیز آن را کافی در حل مشکل [[جبر]] ندانستهاند، چنان که احمد امین مصری آن را تعبیر جدیدی از نظریه جبر دانسته<ref>أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷</ref> |
| | [[شیخ شلتوت]] نیز در نقد نظریه کسب گفته است این نظریه علاوه بر این که با اصطلاح لغوی و قرآنی آن هماهنگ نیست، از عهده توجیه مسأله [[تکلیف]] و اصل عدل الهی و مسؤولیت انسان بر نمیآید.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ج ۲، ص۱۹۸.</ref> |
|
| |
|
| دیدگاه [[امر بین الامرین|امر بین الأمرین]] که نظریه شیعیان است.
| |
|
| |
| ===نظریه تفویض===
| |
| حاصل این نظریه این است که فعل اختیاری انسان فقط توسط او پدید میآید و مخلوق خداوند نیست. انتساب فعل انسان به خداوند انتساب حقیقی نیست، بلکه بدین جهت است که خداوند انسان را آفریده و به او قدرت انجام فعل را عطا کرده است، ولی در انجام یا ترک فعل او دخالتی ندارد، یعنی فعل انسان از نظر تکوینی به خود او واگذار شده است. دلایلی که قاضی [[عبدالجبار معتزلی]] بر این نظریه اقامه کرده عبارتند از:
| |
| *فعل انسان تابع قصد و اراده او است، آنچه که اراده کند، انجام میدهد، و آنچه که اراده نکند انجام نمیدهد، بنابراین انسان، خود پدید آورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶</ref>
| |
| *نمیتوان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱</ref>
| |
| *[[آیه|آیات]] ''[[قرآن]]'' نیز بیانگر این است که خداوند آفریدگار فعل انسان نیست، زیرا مطابق این آیات آنچه را خداوند می آفریند نیکو است «الذی احسن کل شیء خلقه» و دارای اتقان است «الذی اتقن کل شیء» در حالی که میان افعال بشر کارهای ناپسند و غیر متقن یافت میشود، پس خداوند فاعل و خالق این افعال نیست. قرآن کریم فرموده است:
| |
| «فَمَنْ شاءَ فَلْیؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیکفُرْ؛ یعنی امر ایمان و کفر به [[مشیت]] و خواست انسان واگذار شده است.<ref> قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۹-۲۴۳</ref>
| |
| و آیات دیگری که به گونههای مختلف، بیانگر این مطلب میباشند.<ref> قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۴۳-۲۴۴</ref>
| |
|
| |
| ====نقد نظریه تفویض====
| |
| #ادله تفویض فقط میتواند اثبات کند که فعل انسان حقیقتاً به خود او مستند است، و او فاعل حقیقی فعل خویش است، و از روی اختیار و اراده آن را انجام میدهد، اما این که فعل او مخلوق خداوند نیست، از دلایل ارائه شده به دست نمیآید
| |
| #تفویض نوعی ثنوی گرایی است و با اصل [[توحید]] در خالقیت و تدبیر منافات دارد.<ref> ملا صدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج ۶، ص۳۷۰</ref>
| |
| #این نظریه با عمومیت قدرت و مالکیت مطلقه الهی منافات دارد.<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۵۹</ref>
| |
|
| |
| در روایات از طرفداران این نظریه به مجوس امت اسلامی تعبیر شده است<ref>مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲۰، روایت ۵۸</ref>{{یاد| مشابهت میان قدریه و مجوس در این است که هر دو معتقد به جبر هستند امیرالمؤمنین (ع) در روایتی قدریه را مجوس امت اسلام معرفی کرده است.عن أمير المؤمنين قال : لكل أمة مجوس ومجوس هذه الامة الذين يقولون : لا قدر.<ref>مجلسی، بحار الانوار،۱۴۰۳ق، ج ۵، ص۱۲۰، روایت ۵۸</ref> }}
| |
| {{همچنین ببینید|تفویض}}
| |
| ===نظریه کسب===
| |
| اکثریت متکلمان اشعری بر این عقیده اند که افعال انسان فقط به قدرت خداوند تحقق مییابد و قدرت و اختیار انسان در تحقق افعال او هیچ گونه تأثیری ندارد. مؤلف مواقف گفته است:
| |
|
| |
| «افعال اختیاری انسان فقط به قدرت خداوند واقع میشوند. مهمترین انگیزه آنان بر طرح این نظریه دفاع از اصل توحید درخالقیت بوده است».<ref>عضدالدین ایجی، شرح المواقف، ج ۸، ص۱۴۵-۱۴۶</ref>
| |
|
| |
| در این جا این اشکال مطرح می شود که هرگاه افعال اختیاری انسان فقط مخلوق و معلول قدرت خداوند است و قدرت و اراده انسان در تحقق آن تأثیری ندارد، او فاعل مجبور خواهد بود، و حال آن که [[اشاعره]] نظریه [[جبر]] را مردود دانسته، انسان را فاعل مختار میدانند.
| |
|
| |
| [[اشاعره]] برای رهایی از این تنگنا و توجیه اختیار انسان و این که قدرت و اراده او به گونهای با افعال اختیاری وی ارتباط دارد، نظریه «کسب» را مطرح نمودهاند. چنان که [[تفتازانی]] گفته است:
| |
|
| |
| «فاعل مختار بودن انسان معنایی جز این ندارد که او با قصد و اراده، افعال خود را ایجاد میکند، و از طرفی، خداوند فاعل مستقل همه چیز و از جمله افعال انسان است، و روشن است که دو قدرت مستقل به یک فعل تعلق نمیگیرد. برای رهایی از این بن بست چارهای جز این نیست که بگوییم خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است».<ref>خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷</ref>
| |
|
| |
| ====تفسیر کسب====
| |
| متکلمان اشعری در تفسیر «کسب» نظریات مختلفی ابراز نمودهاند، ولی مشهورترین آنها این است که «مقارنت ایجاد فعل از جانب خداوند با قدرت و اختیار انسان که آن نیز مخلوق خداوند است «کسب» نامیده میشود و مقارنت یاد شده از قبیل مقارنت تأثیری نیست، یعنی قدرت و اختیار انسان در تحقق فعل او دخالت ندارد، بلکه از قبیل مقارنت ظرف و مظروف، و حالّ و محل است.
| |
| چنان که [[میر سید شریف گرگانی]] و فاضل قوشچی گفتهاند:
| |
| «مراد از این که انسان فعل خود را کسب میکند این است که قدرت و اراده او به وقوع فعل تقارن دارد، بدون این که قدرت او در وجود فعل تأثیری داشته باشد، جز این که انسان محل وقوع فعل است».<ref>عضدالدین ایجی، شرح المواقف، ج ۸، ص۱۴۶.</ref>
| |
|
| |
| ====نقد نظریه کسب====
| |
| نظریه کَسْب نه تنها از طرف مخالفان اشاعره (متکلمان [[عدلیه]]) مورد نقد قرار گرفته و اِبطال گردیده است، بلکه برخی از محققان اشاعره نیز آن را کافی در حل مشکل [[جبر]] ندانستهاند، چنان که احمد امین مصری آن را تعبیر جدیدی از نظریه جبر دانسته و گفته است:
| |
| «و هو کما تری لا یقدم فی الموضوع و لایؤخر، فهو شکل جدید فی التعبیر عن الجبر؛ این نظریه موضوع را تغییر نمیدهد، بلکه تعبیر جدیدی از جبر است.»<ref>أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷</ref>
| |
| [[شیخ شلتوت]] نیز در نقد نظریه کسب گفته است:
| |
|
| |
| «تفسیر کسب به تقارن عادی میان فعل و قدرت انسان( بدون آن که قدرت او در تحقق فعل تأثیری داشته باشد)، علاوه بر این که با اصطلاح لغوی و قرآنی آن هماهنگ نیست، از عهده توجیه مسأله [[تکلیف]] و اصل عدل الهی و مسؤولیت انسان بر نمیآید، زیرا مقارنت مزبور، نتیجه ایجاد فعل توسط خداوند در ظرف قدرت انسان است، نه مقدور و مخلوق انسان، تا این که مصحح نسبت فعل به انسان باشد، و فعل همان گونه که با قدرت انسان مقارنت دارد، با سمع و بصر وعلم او نیز مقارن است، در این صورت قدرت چه امتیازی دارد که مقارنت فعل با آن موجب نسبت دادن فعل به انسان شناخته شود؟!»<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ج ۲، ص۱۹۸.</ref>
| |
|
| |
| ===نظریه امر بین الامرین===
| |
| {{اعتقادات شیعه}}
| |
| {{اصلی|امر بین الامرین}}
| |
| آموزه [[امر بین الامرین]] از سوی [[ائمه اهل بیت|ائمه اهل بیت(ع)]] مطرح شده و متکلمان [[امامیه]] و نیز حکمای اسلامی آن را تبیین و تشریح کردهاند.<ref>مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲. | | آموزه [[امر بین الامرین]] از سوی [[ائمه اهل بیت|ائمه اهل بیت(ع)]] مطرح شده و متکلمان [[امامیه]] و نیز حکمای اسلامی آن را تبیین و تشریح کردهاند.<ref>مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲. |
| </ref> | | </ref> |
| بر اساس این نظریه با فعل انسانی چون جزو ممکنات است، هم در اختیار و تملک انسان است، هم مملوک و مقدور خدا است و این دو، در طول یکدیگرند نه در عرض یکدیگر. به عبارت دیگر کار انسان در عین این که مستند به انسان است، مستند به اراده ذات بارى تعالى نیز است؛ اما اراده و اختیار انسان در طول اراده الهى است نه عرض آن.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص ۱۶۳-۱۷۴.</ref> | | بر اساس این نظریه با فعل انسانی چون جزو ممکنات است، هم در اختیار و تملک انسان است، هم مملوک و مقدور خدا است و این دو، در طول یکدیگرند نه در عرض یکدیگر. به عبارت دیگر کار انسان در عین این که مستند به انسان است، مستند به اراده ذات بارى تعالى نیز است؛ اما اراده و اختیار انسان در طول اراده الهى است نه عرض آن.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص ۱۶۳-۱۷۴.</ref> |
|
| |
| ====تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین====
| |
|
| |
|
| |
|
| فیلسوفان مسلمان بر اساس چند مبان مثل اصالت وجود، وحدت وجود و وابستگی ذاتی ممکنات به واجب گفتهاند افعال انسان، ارتباط تکوینی و حقیقی با قدرت و اراده او داشته و او حقیقتاً فاعل کارهای خود میباشد (بنابراین، نظریه [[جبر]] باطل است) ولی از آنجا که هستی او، آفریده خداوند و مخلوق اوست، فعل او نیز در عین این که استناد تکوینی و حقیقی به او دارد مستند به خداوند میباشد. پس نظریه تفویض نیز باطل است و چون این دو استناد در طول یکدیگرند نه در عرض، هیچ گونه تعارضی رخ نخواهد داد. این تفسیر از نوآوریهای [[صدر المتألهین]] است، و پس از وی مورد قبول پیروان [[حکمت متعالیه]] [[ملاصدرا|صدرائی]] قرار گرفته است.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸</ref> [[امام خمینی]] نیز امر بین الأمرین را همین گونه تفسیر کرده است.<ref>خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳ </ref> | | فیلسوفان مسلمان بر اساس چند مبان مثل اصالت وجود، وحدت وجود و وابستگی ذاتی ممکنات به واجب گفتهاند افعال انسان، ارتباط تکوینی و حقیقی با قدرت و اراده او داشته و او حقیقتاً فاعل کارهای خود میباشد (بنابراین، نظریه [[جبر]] باطل است) ولی از آنجا که هستی او، آفریده خداوند و مخلوق اوست، فعل او نیز در عین این که استناد تکوینی و حقیقی به او دارد مستند به خداوند میباشد. پس نظریه تفویض نیز باطل است و چون این دو استناد در طول یکدیگرند نه در عرض، هیچ گونه تعارضی رخ نخواهد داد. این تفسیر از نوآوریهای [[صدر المتألهین]] است، و پس از وی مورد قبول پیروان [[حکمت متعالیه]] [[ملاصدرا|صدرائی]] قرار گرفته است.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸</ref> [[امام خمینی]] نیز امر بین الأمرین را همین گونه تفسیر کرده است.<ref>خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳ </ref> |