۱۷٬۱۳۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
عمرو بن هشام بن مغیره از مخالفان پیامبر(ص) بود. پدرش هشام بن مغیره از تیره [[بنیمخزوم]] بود و قریش مرگ او را مبدا تاریخ خود قرار داده بودند.<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۱۳۹.</ref> مادرش اسماء دختر مخربة بن جندل حنظلی از [[بنیتمیم]] بود.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، دارالمعرفه، ج۱، ص۶۲۳.</ref> از این رو او ابنحنظلیه نیز نامیده شده است.<ref> نگاه کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۹۱.</ref> | عمرو بن هشام بن مغیره از مخالفان پیامبر(ص) بود. پدرش هشام بن مغیره از تیره [[بنیمخزوم]] بود و قریش مرگ او را مبدا تاریخ خود قرار داده بودند.<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۱۳۹.</ref> مادرش اسماء دختر مخربة بن جندل حنظلی از [[بنیتمیم]] بود.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، دارالمعرفه، ج۱، ص۶۲۳.</ref> از این رو او ابنحنظلیه نیز نامیده شده است.<ref> نگاه کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۹۱.</ref> | ||
کنیه ابوجهل ابوالحَکم بود. | کنیه ابوجهل ابوالحَکم بود.<ref>ابن عبدالبر، الاسیتعاب، ج۳، ص۱۰۸۲.</ref> اما پیامبر(ص) او را ابوجهل نامید.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۲۵.</ref> دلیل این نامگذاری جهالت او و دشمنیاش با اسلام ذکر شده است.<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۱۴۸.</ref> همچنین برپایه روایتی از پیامبر(ص) هر قومی فرعونی دارد و فرعون امت اسلام ابوجهل است.<ref>ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، مکتب دراسات التاریخ و المعارف الاسلامیه، ص۲۱۰.</ref> | ||
[[عکرمة بن ابیجهل]] فرزند او بود که با پیامبر دشمنی میکرد اما پس از [[فتح مکه]] مسلمان شد.<ref> ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> | [[عکرمة بن ابیجهل]] فرزند او بود که با پیامبر دشمنی میکرد اما پس از [[فتح مکه]] مسلمان شد.<ref> ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۵-۱۵۶.</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#طراحی نقشه قتل پیامبر(ص) با مشارکت طوایف مختلف؛ به گزارش ابن هشام، به پیشنهاد ابوجهل قرار شد در قتل پیامبر همه قبایل مشارکت کنند چراکه در این صورت بنیهاشم نمیتوانند با همه قبایل درگیر جنگ شوند و به خونبهای او رضایت میدهند. از این رو در لیلةالمبیبت برای عملی کردن نقشه قتل پیامبر از هر قبیله یک نفر حاضر شد. ابوجهل نیز در میان حاضران بود و آنان را تشویق میکرد اما با خروج پیامبر و خوابیدن امام علی(ع) در جای او این نقشه عملی نشد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳.</ref> | #طراحی نقشه قتل پیامبر(ص) با مشارکت طوایف مختلف؛ به گزارش ابن هشام، به پیشنهاد ابوجهل قرار شد در قتل پیامبر همه قبایل مشارکت کنند چراکه در این صورت بنیهاشم نمیتوانند با همه قبایل درگیر جنگ شوند و به خونبهای او رضایت میدهند. از این رو در لیلةالمبیبت برای عملی کردن نقشه قتل پیامبر از هر قبیله یک نفر حاضر شد. ابوجهل نیز در میان حاضران بود و آنان را تشویق میکرد اما با خروج پیامبر و خوابیدن امام علی(ع) در جای او این نقشه عملی نشد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳.</ref> | ||
=== | ===شکنجه تازهمسلمانان=== | ||
ابوجهل مسلمانان را آزار و اذیت میکرد و مانع از پیوستن | ابوجهل مسلمانان را آزار و اذیت میکرد و مانع از پیوستن افراد به اسلام میشد.<ref> ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۲۰.</ref> او عیاش بن ابیربیعه برادر مادریاش که برای پیوستن به [[مهاجران]] عازم [[مدینه]] شده بود را از قبا به مکه بازگرداند و زندانی کرد.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۹۶.</ref> همچنین کسانی را که به اسلام میپیوستند شکنجه میداد تا از اسلام دست بردارند.<ref> برای نمونه نگاه کنید به ابنحجر عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۵۰.</ref> از جمله این افراد [[بلال بن رباح]]<ref> ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۳.</ref> [[یاسر بن عامر]] و [[سمیه بنت خباط]] بودند.{{مدرک}} سمیه بر اثر شکنجههای ابوجهل به شهادت رسید.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۶۵.</ref> | ||
==نقش ابوجهل در شکلگیری جنگ بدر== | ==نقش ابوجهل در شکلگیری جنگ بدر== | ||
{{اصلی|غزوه بدر}} | {{اصلی|غزوه بدر}} | ||
در سال دوم هجری هنگامی که کاروان دیگری از قریش به ریاست [[ابوسفیان]] مورد تهدید مسلمانان قرار گرفت، ابوجهل با لشکری که خود از عاملان بسیج آن بود،<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۳، ۳۷ـ۳۸.</ref> برای حمایت از آن کاروان از مکه خارج شد. با آنکه کاروان به سلامت گذشت، به اصرار ابوجهل لشکر مکه به سوی چاههای [[بدر]] حرکت کرد. او در پی آن بود که اقتدار قریش را نه تنها بر مسلمانان بلکه بر تمام کسانی که قادر به مخاطره انداختن کاروانهای قریش بودند اثبات کند؛<ref>واقدی، المغازی، ج۱، | در سال دوم هجری هنگامی که کاروان دیگری از قریش به ریاست [[ابوسفیان]] مورد تهدید مسلمانان قرار گرفت، ابوجهل با لشکری که خود از عاملان بسیج آن بود،<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۳، ۳۷ـ۳۸.</ref> برای حمایت از آن کاروان از مکه خارج شد. با آنکه کاروان به سلامت گذشت، به اصرار ابوجهل لشکر مکه به سوی چاههای [[بدر]] حرکت کرد. او در پی آن بود که اقتدار قریش را نه تنها بر مسلمانان بلکه بر تمام کسانی که قادر به مخاطره انداختن کاروانهای قریش بودند اثبات کند؛<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۳ـ۴۴؛ ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۱۸ـ۶۱۹.</ref> اما لشکر مکه در [[جنگ بدر]] از مسلمانان شکست خورد و ابوجهل به همراه شماری دیگر از سران قریش کشته شدند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۳۵ـ۶۳۶؛ واقدی، المغازی، ج۱، ص۸۹ـ۹۰.</ref> | ||
پیامبر(ص) با شنیدن خبر کشته شدن ابوجهل (که او را رأس پیشوایان کفر و فرعون امت نامیده بود،<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۹۵.</ref>) گفت: «خدایا! وعده خود را محقق ساختی پس نعمتت را بر من تمام گردان.»<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۹۱.</ref> ابوجهل به دست [[معاذ بن عمرو]] و معوذ بن عفراء کشته شد و [[عبدالله بن مسعود]]، سر او را از تن جدا کرد.<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، دار المعرفة، ج۱، ص۷۱۰.</ref> | پیامبر(ص) با شنیدن خبر کشته شدن ابوجهل (که او را رأس پیشوایان کفر و فرعون امت نامیده بود،<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۹۵.</ref>) گفت: «خدایا! وعده خود را محقق ساختی پس نعمتت را بر من تمام گردان.»<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۹۱.</ref> ابوجهل به دست [[معاذ بن عمرو]] و معوذ بن عفراء کشته شد و [[عبدالله بن مسعود]]، سر او را از تن جدا کرد.<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، دار المعرفة، ج۱، ص۷۱۰.</ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
*طوسی، محمد بن حسن، التبیان، بیروت، دارالکتاب العربی. | *طوسی، محمد بن حسن، التبیان، بیروت، دارالکتاب العربی. | ||
*واقدی، محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م. | *واقدی، محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م. | ||
* | * ابناثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون == |
ویرایش