|
|
خط ۸۵: |
خط ۸۵: |
|
| |
|
| ==آثار و پیامدهای فتوحات== | | ==آثار و پیامدهای فتوحات== |
| *به گفته مطهری در دوره خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان بر اثر فتوحات پی درپی و غنائم بیحساب و نبودن برنامه خوب برای بهره برداری از آن ثروتهای هنگفت و مخصوصاً برقراری اریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیلهای در زمان عثمان فساد اخلاق و دنیاپرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمین راه یافت، عصبیتهای قبیلهای از نو جان گرفت، تعصب عرب و عجم بر آن مزید گشت. در میان آن غوغای دنیاپرستی و غنیمت و آز و کامجویی و تعصب، تنها فریاد ملکوتی موعظهای که بلند بود فریاد علی بود.<ref>مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۵.</ref>
| | عالمان مسلمان آثار مثبت و پیامدهای منفیای برای فتوحات برشمردهاند: حکومت اشرافی و رشد دنیاپرستی، رشد علم کلام و بحثهای اعتقادی، و نیز اوجگیری تعصبهای قومی. |
| *فتوحات بزرگی نصیب مسلمانان گشت. این فتوحات مال و ثروت فراوانی را به جهان اسلام سرازیر کرد، ثروتی که به جای اینکه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسیم شود غالباً در اختیار افراد و شخصیتها قرار گرفت. مخصوصاً در زمان عثمان این جریان فوقالعاده قوّت گرفت؛ افرادی که تا چند سال پیش فاقد هرگونه ثروت و سرمایهای بودند دارای ثروت بیحساب شدند. اینجا بود که دنیا کار خود را کرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گرایید.<ref>مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۰.</ref>
| |
| *
| |
| *
| |
| *'''رشد علم [[کلام]] و اعتقادات:''' فتح سرزمینهای تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیر مسلمانان و صاحبان آئینها و مذاهب دیگر گردید که در بینشان علما، احبار، اسقفها و بِطْریقهایی(مجتهد و زاهد ترسایان) اهل بحث بودند که میخواستند درباره ادیان و مذاهب بحث کنند، در نتیجه بحثهای کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶.</ref>
| |
|
| |
|
| *'''اوج گیری تبعیض نژادی''': با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بیپایان به شبه جزیره غریزههای جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید. | | * حکومت اشرافی و رشد دنیاپرستی: بهگفتهٔ مرتضی مطهری، بر اثر فتوحات پیدرپی در دوره خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان، و ورود غنائم بیحساب و نبودن برنامهای برای بهرهبرداری از آن ثروتهای هنگفت و مخصوصاً برقراری آریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیلهای در زمان عثمان، فساد اخلاق و دنیاپرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمانان راه یافت و عصبیتهای قبیلهای از نو جان گرفت، و تعصب عرب و عجم نیز به آن افزوده شد.<ref>مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۵.</ref> |
| آنان به تدریج روحیه امتهای مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیر عرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]] حکومت اسلامی را رنگ سلطنت داد و در بین مسلمانان چون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref>[[خلیفه دوم]] اجازه نمیداد دختر عرب با مرد غیر عرب [[ازدواج]] نماید.وی معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت میشود.<ref>ابنشاذان، الإیضاح، ناشر مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱، ص۲۸۱.</ref>
| | * رشد علم [[کلام]] و اعتقادات: بهگفته علامه طباطبایی، فتح سرزمینهای تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیرمسلمانان و صاحبان آیینها و مذاهب دیگر شد که در بینشان عالمانی اهل بحث بودند که میخواستند درباره ادیان و مذاهب بحث و جدل کنند، و در نتیجه نزاعهای کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶.</ref> |
|
| |
|
| علی(ع) معتقد بود در آستانه خلافت وی جامعه به [[جاهلیت]] خود بازگشته است.<ref>ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۷۹.</ref> دیوان عمر بن خطاب [[مهاجر]] را بر [[انصار]] برتری میداد<ref>ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> و سیاستهای [[عثمان]] اموی را بر دیگران.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۹۹۲م، ص۱۶۴.</ref>.این رویه چنان مستحکم شد که علی(ع) نیز نتوانست آن را برچیند. به او اعتراض میشد که چرا چونان عمر آنان را بر دیگران ترجیح نمیدهد.<ref>ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۴۱ .</ref>
| | * اوجگیری تعصبهای قومی: بهگفتهٔ علامه طباطبایی، با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بیپایان به شبهجزیره، غریزههای جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید. آنان بهتدریج روحیه امتهای مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیرعرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]]، حکومت اسلامی را به سلطنت کشاند و در بین مسلمانان همچون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref> از سوی دیگر، چنانکه فضل بن شاذان در کتاب خود ذکر کرده، [[خلیفه دوم]] اجازه نمیداد دختر عرب با مرد غیرعرب [[ازدواج]] کند؛ چرا که معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت میشود.<ref>ابنشاذان، الإیضاح، مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱، ص۲۸۱.</ref> |
| | |
| *'''برتری یافتن ثروت بر ایمان''': پر بودن خزانه [[بیت المال]] و وابستگی مردم به عطایا ایمان آنان را تحت الشعاع خود گرفت. | |
| | |
| عمر میگفت: اگر بخواهم میتوانم این مردم را [[کافر]] کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: سهمیه آنها را قطع میکنم.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه،بیتا، ص۸۷ .</ref>ابو جعفر نقیب بر آن بود که اگر عمر [[قبله]] مردم را از کعبه به [[بیت المقدس]] تغییر داده و یا یکی از [[نماز]]های پنجگانه را حذف میکرد، کسی به او اعتراض نمیکرد، چرا که تمام تلاش مردم به دست آوردن مال بود، چون آن را به دست میآوردند ساکت میشدند.<ref>ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۹۰.</ref>
| |
| | |
| مال اندوزی چنان بود که حتی خود عثمان برای آن که [[آیه کنز]] شامل حال او نشود، میخواست «واو» اول آیه برداشته شود تا آیه فقط شامل اهل کتاب باشد.<ref>نک: سیوطی، الدر المنثور، الناشر: دار الفكر - بيروت، ج۴، ص۱۹۹.</ref> میراثی که [[زبیر بن عوام]] پس از مرگش وانهاد تا پنجاه و دو میلیون درهم گزارش شده است.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۸۱.</ref>
| |
| *'''گسترش سرزمینی بدون گسترش دین''': حضور مسلمانان و سکونت دائمی آنها در سرزمینهای مفتوحه موجب گسترش اسلام میشد.
| |
| | |
| چنان که [[اشعث بن قیس کندی|اشعث بن قیس]] در [[آذربایجان]] مشاهده کرد که بیشتر اهالی آن مسلمان شده و قرآن میخوانند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۰.</ref> با این حال سیاست کلی فتوحات بر آن نبوده است. [[عثمان بن عفان|عثمان]] معتقد بود از مهمترین عواملی که باعث خرابی جامعه اسلامی میشود خواندن [[قرآن کریم|قرآن]] توسط عَجَمان(غیر اعراب) است.<ref>حسین، الفتنة الکبری، ص۷۲.</ref>
| |
|
| |
|
| ==انگیزه خلفا از فتوحات== | | ==انگیزه خلفا از فتوحات== |