Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹
ویرایش
(←زندگی) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←سیاست خارجی معاویه) |
||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
::خوارج بصره نیز مانند خوارج کوفه گاهی شورش میکردند. در [[سال ۴۱ قمری]] به رهبری سهم بن غالب و خطیم باهلی شورش کردند. ابن عامر استاندار اموی آنها را سرکوب کردند. ابن عامر به دلیل مدارا و نرمش با خوارج از سوی معاویه برکنار شد. در سال ۴۵ [[زیاد بن ابیه]] استاندار بصره شد و سیاست سختگیرانهای در برابر خوارج اتخاذ کرد<ref>ابن الأثیر، الکامل فی التاریخ،۳/۱۶،دار الکتاب العربی، بیروت - لبنان؛ </ref>. پس از مرگ زیاد در [[سال ۵۳ قمری]]، فعالیت خوارج بصره از سر گرفته شد. [[عبیدالله بن زیاد]] در [[سال ۵۵ قمری]] استاندار بصره شد و به تعقیب و زندانی و تبعید و قتل آنان پرداخت.{{مدرک}} | ::خوارج بصره نیز مانند خوارج کوفه گاهی شورش میکردند. در [[سال ۴۱ قمری]] به رهبری سهم بن غالب و خطیم باهلی شورش کردند. ابن عامر استاندار اموی آنها را سرکوب کردند. ابن عامر به دلیل مدارا و نرمش با خوارج از سوی معاویه برکنار شد. در سال ۴۵ [[زیاد بن ابیه]] استاندار بصره شد و سیاست سختگیرانهای در برابر خوارج اتخاذ کرد<ref>ابن الأثیر، الکامل فی التاریخ،۳/۱۶،دار الکتاب العربی، بیروت - لبنان؛ </ref>. پس از مرگ زیاد در [[سال ۵۳ قمری]]، فعالیت خوارج بصره از سر گرفته شد. [[عبیدالله بن زیاد]] در [[سال ۵۵ قمری]] استاندار بصره شد و به تعقیب و زندانی و تبعید و قتل آنان پرداخت.{{مدرک}} | ||
* '''اوضاع سیاسی خارج از عراق''': اوضاع سیاسی خارج از عراق برای معاویه مشکل عمدهای به وجود نیاورد و استانداران بدون اعتراض حکومت میکردند. [[عمرو بن عاص]] در [[مصر]]، دو سال حکومت کرد و در [[سال ۶۳ قمری]] مرد و پسرش عبدالله به مدت دو سال جانشین او شد. سپس عتبة بن ابی سفیان برادر معاویه و پس از او معاویة بن حدیج حاکم مصر شد.{{مدرک}} | *'''اوضاع سیاسی خارج از عراق''': اوضاع سیاسی خارج از عراق برای معاویه مشکل عمدهای به وجود نیاورد و استانداران بدون اعتراض حکومت میکردند. [[عمرو بن عاص]] در [[مصر]]، دو سال حکومت کرد و در [[سال ۶۳ قمری]] مرد و پسرش عبدالله به مدت دو سال جانشین او شد. سپس عتبة بن ابی سفیان برادر معاویه و پس از او معاویة بن حدیج حاکم مصر شد.{{مدرک}} | ||
::در حجاز، شخصیتهای اسلامی مانند [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن(ع)]]، [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]]، [[عبدالله بن زبیر]] و... بودند. از آن رو معاویه منطقه یاد شده را مستقیماً زیر نظر گرفت و استانداری از خاندان اموی برای آنجا تعیین کرد تا مجری سیاستی باشند که وی ترسیم میکند. مدینه در دست [[مروان بن حکم]] و سعید بن عاص اداره میشد. علاوه بر آن، فعالیتهای مختلف غیرسیاسی، نظیر شعر، موسیقی، آواز و علوم دینی را تشویق میکرد. این مسأله [[مکه]] و [[مدینه]] را به یکی از مهمترین مراکز زندگی اجتماعی در آن زمان تبدیل کرد.{{مدرک}} | ::در حجاز، شخصیتهای اسلامی مانند [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن(ع)]]، [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]]، [[عبدالله بن زبیر]] و... بودند. از آن رو معاویه منطقه یاد شده را مستقیماً زیر نظر گرفت و استانداری از خاندان اموی برای آنجا تعیین کرد تا مجری سیاستی باشند که وی ترسیم میکند. مدینه در دست [[مروان بن حکم]] و سعید بن عاص اداره میشد. علاوه بر آن، فعالیتهای مختلف غیرسیاسی، نظیر شعر، موسیقی، آواز و علوم دینی را تشویق میکرد. این مسأله [[مکه]] و [[مدینه]] را به یکی از مهمترین مراکز زندگی اجتماعی در آن زمان تبدیل کرد.{{مدرک}} | ||
=== شیعه === | ===شیعه=== | ||
بدون شک، شیعیان از دشمنان معاویه بودند. معاویه و کارگزارنش به شکلهای مختلف با این جریان برخورد کردند. | بدون شک، شیعیان از دشمنان معاویه بودند. معاویه و کارگزارنش به شکلهای مختلف با این جریان برخورد کردند. | ||
*'''ایجاد بیزاری از امام علی(ع)''': {{سخ}} | *'''ایجاد بیزاری از امام علی(ع)''': {{سخ}} | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
یکی از مهمترین شیوههای معاویه در برخورد با شیعیان، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود. معاویه و دیگر امویان در دورههای بعد به سختی در حذف چهره امام علی(ع) از جامعه و معرفی او به عنوان عنصری جنگ طلب و خونریز فعالیت میکردند.<ref>محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۲۸، از اضافات رسول جعفریان</ref> در محافل از او اظهار تنفر میکردند و او را [[لعن]] میکردند. [[ابن ابیالحدید|ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] به احادیث مجعولی که معاویه در ذم علی(ع) ساخت، اشاره میکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۶۳ باب «احادیثی که معاویه با تحریک عدهای از صحابه و تابعین، در ذم علی(ع) جعل کرد»</ref> | یکی از مهمترین شیوههای معاویه در برخورد با شیعیان، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود. معاویه و دیگر امویان در دورههای بعد به سختی در حذف چهره امام علی(ع) از جامعه و معرفی او به عنوان عنصری جنگ طلب و خونریز فعالیت میکردند.<ref>محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۲۸، از اضافات رسول جعفریان</ref> در محافل از او اظهار تنفر میکردند و او را [[لعن]] میکردند. [[ابن ابیالحدید|ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] به احادیث مجعولی که معاویه در ذم علی(ع) ساخت، اشاره میکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۶۳ باب «احادیثی که معاویه با تحریک عدهای از صحابه و تابعین، در ذم علی(ع) جعل کرد»</ref> | ||
::سب و [[لعن]] علی در دوره معاویه و سپس امویان به صورت یک سنت متداول ادامه داشت، تا آنکه در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] خاتمه یافت.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۲۴۳</ref> چنانچه وقتی از [[مروان بن حکم]] سؤال شد چرا در منابر به علی دشنام میگویند، گفت: حاکمیت بنی امیه جز با [[سب علی]] پابرجا نمیماند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۴ ؛ عَن عمر بن عَلی قَالَ: قَالَ مروان لعلی بن الْحُسَین: ما کانَ أحد أکف عَن صاحبنا من صاحبکم. قَالَ: فلم تشتمونه عَلَی المنابر؟!! قَالَ: لا یستقیم لنا هذا إلا بهذا.</ref> معاویه میگفت این امر باید چنان گسترش یابد تا کودکان با این شعار بزرگ شده و جوانان با آن پیر شوند و هیچ کس از او فضیلتی نقل نکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۵۷؛ العمانی، النصایح الکافیة، ص۷۲</ref> معاویه به [[سمرة بن جندب]] صد هزار درهم داد تا بگوید«و هو اَلَدّ الخصام»{{یاد| [[آیه ۲۰۴ سوره بقره]] درباره منافقانی است که در پی رسیدن به قدرت هستند تا پس از حاکمیت به فساد و تباهی در زمین ونابودی مردمان بپردازند.}} درباره علی(ع) نازل شده است و او نپذیرفت تا این که با چهارصد هزار درهم راضی به این کارشد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج ۴، ۷۳</ref> همو شماری از [[صحابه]] و [[تابعین]] را بر آن داشت تا بر ضد [[امام علی(ع)]] احادیثی روایت کنند که از آن جمله [[ابوهریره]]، [[عمرو بن عاص سهمی|عمرو بن عاص]]، [[مغیرة بن شعبة]] و [[عروه بن زبیر]] بودند. او در پایان خطبههایش علی را لعن و کارگزارانی را که چنین نمیکردند، عزل میکرد و وحشتی ایجاد کرده بود که مردم نام فرزندانشان را علی نگذارند.<ref>ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص۳۱۹</ref> | ::سب و [[لعن]] علی در دوره معاویه و سپس امویان به صورت یک سنت متداول ادامه داشت، تا آنکه در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] خاتمه یافت.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۲۴۳</ref> چنانچه وقتی از [[مروان بن حکم]] سؤال شد چرا در منابر به علی دشنام میگویند، گفت: حاکمیت بنی امیه جز با [[سب علی]] پابرجا نمیماند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۴ ؛ عَن عمر بن عَلی قَالَ: قَالَ مروان لعلی بن الْحُسَین: ما کانَ أحد أکف عَن صاحبنا من صاحبکم. قَالَ: فلم تشتمونه عَلَی المنابر؟!! قَالَ: لا یستقیم لنا هذا إلا بهذا.</ref> معاویه میگفت این امر باید چنان گسترش یابد تا کودکان با این شعار بزرگ شده و جوانان با آن پیر شوند و هیچ کس از او فضیلتی نقل نکند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص۵۷؛ العمانی، النصایح الکافیة، ص۷۲</ref> معاویه به [[سمرة بن جندب]] صد هزار درهم داد تا بگوید«و هو اَلَدّ الخصام»{{یاد| [[آیه ۲۰۴ سوره بقره]] درباره منافقانی است که در پی رسیدن به قدرت هستند تا پس از حاکمیت به فساد و تباهی در زمین ونابودی مردمان بپردازند.}} درباره علی(ع) نازل شده است و او نپذیرفت تا این که با چهارصد هزار درهم راضی به این کارشد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج ۴، ۷۳</ref> همو شماری از [[صحابه]] و [[تابعین]] را بر آن داشت تا بر ضد [[امام علی(ع)]] احادیثی روایت کنند که از آن جمله [[ابوهریره]]، [[عمرو بن عاص سهمی|عمرو بن عاص]]، [[مغیرة بن شعبة]] و [[عروه بن زبیر]] بودند. او در پایان خطبههایش علی را لعن و کارگزارانی را که چنین نمیکردند، عزل میکرد و وحشتی ایجاد کرده بود که مردم نام فرزندانشان را علی نگذارند.<ref>ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص۳۱۹</ref> | ||
* '''شهادت [[حجر بن عدی]] و یارانش''': هنگامی که [[مغیرة بن شعبة|مغیره]] و دیگران در [[کوفه]] روی [[منبر]]، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را [[لعن]] میکردند، [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق خزاعی]] و همراهانشان بپا میخواستند و لعن را به خودشان بازمیگفتند و در اینباره سخن میگفتند. پس از مغیره که [[زیاد بن ابیه]] حاکم کوفه شد در پی دستگیری آنها برآمد. عمرو بن حمق خزاعی و چند نفر همراه وی به [[موصل]] گریختند و حجر بن عدی و ۱۳ مرد از همراهانش دستگیر و نزد معاویه فرستاده شدند. زیاد در نامهاش به معاویه نوشت که اینان در [[لعن]] [[ابو تراب]] [کنیه امام علی(ع)] با جماعت مسلمانان مخالفت ورزیدهاند و بر والیان دروغپردازی کردهاند و بدین جهت از زیر فرمان بیرون رفتهاند. هنگامی که بازداشت شدگان به [[مرج عذراء]] در چند میلی دمشق رسیدند، معاویه دستور داد که آنان را همانجا گردن زنند. چون برخی درباره ۶ نفر از آنان وساطت کردند، این ۶ نفر را زنده گذاشتند ولی ۷ تن دیگر را کشتند: [[حجر بن عدی]]، شریک بن شداد حضرمی، صیفی بن فسیل شیبانی، قبیصه ابن ضبیعه عبسی، محرز بن شهاب تمیمی، کدام بن حیان عنزی،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، صص۱۶۲-۱۶۳؛ با اینکه یعقوبی، شهیدان این واقعه را ۷ تن دانسته است ولی فقط نام ۶ نفر را یاد کرده است.</ref> عبدالرحمان بن حسان عنزی.<ref> الطبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۰۷؛ طبری نام ۷ تن را یاد کرده است ولی نام محرز بن شهاب را با پسوند «سعدی منقری» همراه نموده است و نه «تمیمی».</ref> | *'''شهادت [[حجر بن عدی]] و یارانش''': هنگامی که [[مغیرة بن شعبة|مغیره]] و دیگران در [[کوفه]] روی [[منبر]]، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را [[لعن]] میکردند، [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق خزاعی]] و همراهانشان بپا میخواستند و لعن را به خودشان بازمیگفتند و در اینباره سخن میگفتند. پس از مغیره که [[زیاد بن ابیه]] حاکم کوفه شد در پی دستگیری آنها برآمد. عمرو بن حمق خزاعی و چند نفر همراه وی به [[موصل]] گریختند و حجر بن عدی و ۱۳ مرد از همراهانش دستگیر و نزد معاویه فرستاده شدند. زیاد در نامهاش به معاویه نوشت که اینان در [[لعن]] [[ابو تراب]] [کنیه امام علی(ع)] با جماعت مسلمانان مخالفت ورزیدهاند و بر والیان دروغپردازی کردهاند و بدین جهت از زیر فرمان بیرون رفتهاند. هنگامی که بازداشت شدگان به [[مرج عذراء]] در چند میلی دمشق رسیدند، معاویه دستور داد که آنان را همانجا گردن زنند. چون برخی درباره ۶ نفر از آنان وساطت کردند، این ۶ نفر را زنده گذاشتند ولی ۷ تن دیگر را کشتند: [[حجر بن عدی]]، شریک بن شداد حضرمی، صیفی بن فسیل شیبانی، قبیصه ابن ضبیعه عبسی، محرز بن شهاب تمیمی، کدام بن حیان عنزی،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، صص۱۶۲-۱۶۳؛ با اینکه یعقوبی، شهیدان این واقعه را ۷ تن دانسته است ولی فقط نام ۶ نفر را یاد کرده است.</ref> عبدالرحمان بن حسان عنزی.<ref> الطبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۰۷؛ طبری نام ۷ تن را یاد کرده است ولی نام محرز بن شهاب را با پسوند «سعدی منقری» همراه نموده است و نه «تمیمی».</ref> | ||
::شنیدن این خبر برای [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] بسیار گران آمد و در نامهای به معاویه، یکی از زشتیهای رفتار او را کشتن [[حجر بن عدی|حجر]] قلمداد کرد.<ref> دینوری، ص۲۲۳۲۲۴؛ نیز رجوع کنید به طبری، ج۵، ص۲۷۹؛ کشی، ص۹۹</ref> | ::شنیدن این خبر برای [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] بسیار گران آمد و در نامهای به معاویه، یکی از زشتیهای رفتار او را کشتن [[حجر بن عدی|حجر]] قلمداد کرد.<ref> دینوری، ص۲۲۳۲۲۴؛ نیز رجوع کنید به طبری، ج۵، ص۲۷۹؛ کشی، ص۹۹</ref> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
# دوم، جانشین نمودن [[یزید بن معاویه|فرزند]] دائم الخمرش که حریر میپوشید و تنبور میزد. | # دوم، جانشین نمودن [[یزید بن معاویه|فرزند]] دائم الخمرش که حریر میپوشید و تنبور میزد. | ||
# سوم، برادر خواندن [[زیاد بن ابیه|زیاد]] را در حالی که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] فرموده است: {{حدیث|الولد للفراش و للعاهر الحجر|ترجمه= فرزند زن، از آنِ شوهر قانونی و رسمی است، و [[زنا|زناکار]] جز سنگ نصیبی ندارد.}} | # سوم، برادر خواندن [[زیاد بن ابیه|زیاد]] را در حالی که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] فرموده است: {{حدیث|الولد للفراش و للعاهر الحجر|ترجمه= فرزند زن، از آنِ شوهر قانونی و رسمی است، و [[زنا|زناکار]] جز سنگ نصیبی ندارد.}} | ||
# چهارم، کشتن [[حجر بن عدی|حجر]].<ref>ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، بیروت:دار صادر، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.، ص۴۸۷.</ref> [آنگاه دو بار گفت:] وای بر او از حجر و یارانش.<ref>الطبری، تاریخ الطبری، ج۴، بیروت: مؤسسه الاعلمی، ص۲۰۸.</ref> | #چهارم، کشتن [[حجر بن عدی|حجر]].<ref>ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، بیروت:دار صادر، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.، ص۴۸۷.</ref> [آنگاه دو بار گفت:] وای بر او از حجر و یارانش.<ref>الطبری، تاریخ الطبری، ج۴، بیروت: مؤسسه الاعلمی، ص۲۰۸.</ref> | ||
* '''فشار و سختگیری بر شیعیان''' سیاست معاویه در قبال مردم [[شام]]، نمیتوانست برای [[شیعه|شیعیان]] [[عراق]] کارساز باشد. از این رو راه قتل و [[شکنجه]] را برگزید. و برای تحقیر شیعیان امام علی(ع) اصطلاح «ترابیه» را ترویج میکرد.<ref>طبری،تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۸، باب: تسمیة الذین بعث بهم إلی معاویة </ref> | *'''فشار و سختگیری بر شیعیان''' سیاست معاویه در قبال مردم [[شام]]، نمیتوانست برای [[شیعه|شیعیان]] [[عراق]] کارساز باشد. از این رو راه قتل و [[شکنجه]] را برگزید. و برای تحقیر شیعیان امام علی(ع) اصطلاح «ترابیه» را ترویج میکرد.<ref>طبری،تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۲۲۸، باب: تسمیة الذین بعث بهم إلی معاویة </ref> | ||
::کشتار شیعیان توسط [[بنی امیه|امویان]] از زمان [[حکومت امام علی(ع)]] آغاز شد. معاویه، [[بسر بن ارطاة]]، سفیان بن عوف غامدی و [[ضحاک بن قیس]] را به [[عراق]] و [[حجاز]] فرستاد و از آنان خواست، هر جا شیعه یافتند، بکشند. | ::کشتار شیعیان توسط [[بنی امیه|امویان]] از زمان [[حکومت امام علی(ع)]] آغاز شد. معاویه، [[بسر بن ارطاة]]، سفیان بن عوف غامدی و [[ضحاک بن قیس]] را به [[عراق]] و [[حجاز]] فرستاد و از آنان خواست، هر جا شیعه یافتند، بکشند. | ||
::[[مغیرة بن شعبة|مغیره]] از [[سال ۴۱ هجری قمری|سال ۴۱]] تا ۴۹ یا ۵۰ والی [[کوفه]] بود. وی با شیعیان به تسامح رفتار میکرد و با این روش، فضای سیاسی را آرام نگه داشت. پس از مرگ مغیره، معاویه به زیاد بن ابیه که والی بصره بود، امارت کوفه را هم سپرد. او در اقدام نخست، دست ۸۰ تن از کسانی را که با او بیعت نکردند، قطع کرد. مسلم بن زیمر و عبدالله بن نجی از شیعیانی بودند که به دست او [[شهید]] شدند. امام حسین(ع) در نامهای که در پی شهادت حُجر برای معاویه فرستاد، از شهادت آنان نیز یاد کرد.{{مدرک}}<ref>محمد بن حبیب أبو جعفر البغدادی (المتوفی: ۲۴۵ه)، المحبر،اسماء المصلبین الاشراف ۴۷۹،طبعدار الآفاق الجدیدة، بیروت</ref> | ::[[مغیرة بن شعبة|مغیره]] از [[سال ۴۱ هجری قمری|سال ۴۱]] تا ۴۹ یا ۵۰ والی [[کوفه]] بود. وی با شیعیان به تسامح رفتار میکرد و با این روش، فضای سیاسی را آرام نگه داشت. پس از مرگ مغیره، معاویه به زیاد بن ابیه که والی بصره بود، امارت کوفه را هم سپرد. او در اقدام نخست، دست ۸۰ تن از کسانی را که با او بیعت نکردند، قطع کرد. مسلم بن زیمر و عبدالله بن نجی از شیعیانی بودند که به دست او [[شهید]] شدند. امام حسین(ع) در نامهای که در پی شهادت حُجر برای معاویه فرستاد، از شهادت آنان نیز یاد کرد.{{مدرک}}<ref>محمد بن حبیب أبو جعفر البغدادی (المتوفی: ۲۴۵ه)، المحبر،اسماء المصلبین الاشراف ۴۷۹،طبعدار الآفاق الجدیدة، بیروت</ref> | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
'''موانع ولایتعهدی یزید و اقدامات معاویه'''{{سخ}} | '''موانع ولایتعهدی یزید و اقدامات معاویه'''{{سخ}} | ||
مهمترین موانع ولایتعهدی یزید عبارت بودند از: | مهمترین موانع ولایتعهدی یزید عبارت بودند از: | ||
* '''اقناع شخصیتهای بزرگ حجاز''' به ویژه فرزندان صحابه مانند [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]]، [[عبدالله بن زبیر]]، [[عبدالله بن عمر]] و عبدالرحمان بن ابی بکر و حتی برخی شخصیتهای اموی مانند [[مروان بن حکم]] و سعید بن عاص. معاویه برای اقناع شخصیتهای بزرگ حجاز به مروان بن حکم نامه نوشت که نظر مردم را برای انتخاب جانشین وی بدون ذکر نام یزید جویا شود. وقتی جواب مثبت دریافت کرد، به مروان نامه نوشت که خبر گزینش یزید را به اطلاع برساند. همچنین در نامهای به کارگزارانش فرمان داد که به ستایش از یزید بپردازند و هیأتهایی را از شهرهای بزرگ به سوی او گسیل دارند. در نتیجه هیأتهایی از عراق و دیگر شهرهای شام برای بیعت با او آمدند.{{سخ}} به زودی آشکار شد که [[مدینه]] بیش از دیگر شهرهای اسلامی با این [[بیعت]] مخالف است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۵۰</ref> امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر زمینه چینی برای خلافت یزید را رد کردند و مروان این مطلب را به معاویه خبر داد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۵۰</ref> این چهار نفر توافق کردند که اگر خلافت موروثی است، ایشان بیش از یزید استحقاق خلافت دارند و اگر دلیل گزینش خلیفه انتخاب افراد برتر است، معاویه باید برای فراهم کردن بیعت اهل حجاز اقدام کند. معاویه نخست نرمش نشان داد.<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج ۱، ص۱۹۹-۲۰۲</ref> و سعی کرد با بخششهای زیاد مردم را به سوی خویش جلب کند. شاعرانی چون عقیبه اسدی و عبدالله بن همام سلولی رکه از یزید نفرت داشتند، با پول معاویه، تغییر موضع دادند.{{سخ}} معاویه در سال ۵۶ بیعت با یزید را رسماًاعلان کرد. در دمشق جشن انتخاب برگزار شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۴۹</ref> معاویه برای جلوگیری از عصیان اهل حجاز به مدینه رفت و خواست تمایل مخالفان را به بیعت با یزید تضمین کند. وقتی که معاویه به نزدیک مدینه رسید، مخالفان به مکه رفتند و بقیه مردم مدینه با یزید بیعت کردند. معاویه سخت خشمگین شد و تصمیم گرفت به دنبال مخالفان برود. در [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] با آنان سخن گفت. ابن زبیر به عنوان سخنگو مخالفت را اعلام کرد و گفتگو شکست خورد. معاویه پس از آن با تهدید و مجازات، مخالفان را به استثنای امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر وادار به بیعت با یزید کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۵۱؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۲-۱۹۱</ref> | *'''اقناع شخصیتهای بزرگ حجاز''' به ویژه فرزندان صحابه مانند [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]]، [[عبدالله بن زبیر]]، [[عبدالله بن عمر]] و عبدالرحمان بن ابی بکر و حتی برخی شخصیتهای اموی مانند [[مروان بن حکم]] و سعید بن عاص. معاویه برای اقناع شخصیتهای بزرگ حجاز به مروان بن حکم نامه نوشت که نظر مردم را برای انتخاب جانشین وی بدون ذکر نام یزید جویا شود. وقتی جواب مثبت دریافت کرد، به مروان نامه نوشت که خبر گزینش یزید را به اطلاع برساند. همچنین در نامهای به کارگزارانش فرمان داد که به ستایش از یزید بپردازند و هیأتهایی را از شهرهای بزرگ به سوی او گسیل دارند. در نتیجه هیأتهایی از عراق و دیگر شهرهای شام برای بیعت با او آمدند.{{سخ}} به زودی آشکار شد که [[مدینه]] بیش از دیگر شهرهای اسلامی با این [[بیعت]] مخالف است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۵۰</ref> امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر زمینه چینی برای خلافت یزید را رد کردند و مروان این مطلب را به معاویه خبر داد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۵۰</ref> این چهار نفر توافق کردند که اگر خلافت موروثی است، ایشان بیش از یزید استحقاق خلافت دارند و اگر دلیل گزینش خلیفه انتخاب افراد برتر است، معاویه باید برای فراهم کردن بیعت اهل حجاز اقدام کند. معاویه نخست نرمش نشان داد.<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج ۱، ص۱۹۹-۲۰۲</ref> و سعی کرد با بخششهای زیاد مردم را به سوی خویش جلب کند. شاعرانی چون عقیبه اسدی و عبدالله بن همام سلولی رکه از یزید نفرت داشتند، با پول معاویه، تغییر موضع دادند.{{سخ}} معاویه در سال ۵۶ بیعت با یزید را رسماًاعلان کرد. در دمشق جشن انتخاب برگزار شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۴۹</ref> معاویه برای جلوگیری از عصیان اهل حجاز به مدینه رفت و خواست تمایل مخالفان را به بیعت با یزید تضمین کند. وقتی که معاویه به نزدیک مدینه رسید، مخالفان به مکه رفتند و بقیه مردم مدینه با یزید بیعت کردند. معاویه سخت خشمگین شد و تصمیم گرفت به دنبال مخالفان برود. در [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] با آنان سخن گفت. ابن زبیر به عنوان سخنگو مخالفت را اعلام کرد و گفتگو شکست خورد. معاویه پس از آن با تهدید و مجازات، مخالفان را به استثنای امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر وادار به بیعت با یزید کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۵۱؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۲-۱۹۱</ref> | ||
* '''آماده کردن یزید برای پذیرش این مسئولیت''': معاویه برای آمادگی یزید برای پذیرش مسئولیت، او را در رأس سپاهی به سرزمین روم فرستاد تا سپاهیان اسلامی را یاری کند. معاویه برخی شخصیتهای اسلامی مانند ابن عباس، ابن عمر، ابن زبیر و ابوایوب انصاری را به همراه او فرستاد. او قصد داشت از یزید یک مجاهد نشان دهد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص۲۲۹؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۲۳۲</ref> | *'''آماده کردن یزید برای پذیرش این مسئولیت''': معاویه برای آمادگی یزید برای پذیرش مسئولیت، او را در رأس سپاهی به سرزمین روم فرستاد تا سپاهیان اسلامی را یاری کند. معاویه برخی شخصیتهای اسلامی مانند ابن عباس، ابن عمر، ابن زبیر و ابوایوب انصاری را به همراه او فرستاد. او قصد داشت از یزید یک مجاهد نشان دهد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص۲۲۹؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۲۳۲</ref> | ||
==سیاست خارجی معاویه== | ==سیاست خارجی معاویه== | ||
در دوران معاویه بر خلاف دوران [[خلفای سهگانه|خلفای سه گانه]]، فتوحات وسیعی انجام نشد. معاویه برای مسلمان کردن مردم ایران و استواری دولت اموی تلاش میکرد. به همین خاطر دهها هزار خانواده عرب را در مناطق ایران، به ویژه خراسان ساکن کرد. معاویه سیاست تثبیت فتوحات و نشر اسلام در سرزمینهای شرقی را بر فتح و توسعه ترجیح داد. این سیاست در بخش شرقی موفق بود.<ref>محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۴۲</ref> در بخش غربی با توجه به قدرت روم، او راهبرد نظامی خاصی را پیش گرفت. | در دوران معاویه بر خلاف دوران [[خلفای سهگانه|خلفای سه گانه]]، [[فتوحات اسلامی|فتوحات]] وسیعی انجام نشد. معاویه برای مسلمان کردن مردم ایران و استواری دولت اموی تلاش میکرد. به همین خاطر دهها هزار خانواده عرب را در مناطق ایران، به ویژه خراسان ساکن کرد. معاویه سیاست تثبیت فتوحات و نشر اسلام در سرزمینهای شرقی را بر فتح و توسعه ترجیح داد. این سیاست در بخش شرقی موفق بود.<ref>محمد سهیل طقوش، دولت امویان، ص۴۲</ref> در بخش غربی با توجه به قدرت روم، او راهبرد نظامی خاصی را پیش گرفت. | ||
* '''جبهه شرقی''': در بخش شرقی به جز فتوحات حاشیهای، بیشتر درگیریها به سرکوب شورشها محدود میشد. مهلب بن ابی صفره در جنگهایش به لاهور رسید<ref>بلاذری، فتوح البدان، ص۶۰۸</ref> و قیس بن هیثم، بادغیس، هرات و بلخ را مجدداً مطیع کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹</ref> در زمان [[زیاد بن ابیه]]، [[کابل]] را فتح کردند.<ref>بلاذری، فتوح البدان، ص۵۵۹</ref> عبیدالله بن زیاد از سیحون گذشت و بیکند رسید و ملکه خاتون را شکست داد.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۲۹۷-۲۹۸</ref> پس از ولایت سعید بن عثمان بن عفان بر خراسان، ملکه خاتون پیمان صلح را نقض کرد و در پی آن جنگ در گرفت. سعید بن عثمان [[بخارا]] و [[سمرقند]] و ترمذ را فتح کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۵۷۸-۵۸۸</ref> | *'''جبهه شرقی''': در بخش شرقی به جز فتوحات حاشیهای، بیشتر درگیریها به سرکوب شورشها محدود میشد. مهلب بن ابی صفره در جنگهایش به لاهور رسید<ref>بلاذری، فتوح البدان، ص۶۰۸</ref> و قیس بن هیثم، بادغیس، هرات و بلخ را مجدداً مطیع کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹</ref> در زمان [[زیاد بن ابیه]]، [[کابل]] را فتح کردند.<ref>بلاذری، فتوح البدان، ص۵۵۹</ref> عبیدالله بن زیاد از سیحون گذشت و بیکند رسید و ملکه خاتون را شکست داد.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۲۹۷-۲۹۸</ref> پس از ولایت سعید بن عثمان بن عفان بر خراسان، ملکه خاتون پیمان صلح را نقض کرد و در پی آن جنگ در گرفت. سعید بن عثمان [[بخارا]] و [[سمرقند]] و ترمذ را فتح کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۵۷۸-۵۸۸</ref> | ||
* '''جبهه روم''': پس از پیروزی مسلمانان در نبرد ذات الصواری در سال ۳۴ هجری، روابط نظامی جدیدی میان مسلمانان و رومیان شکل گرفت. رومیان در صدد بازپسگیری مواضعشان به توسعه نظامی پرداختند. معاویه در این وضعیت، دو هدف را در نظر داشت: نخست ایجاد نظام پایدار برای حمایت از مناطق مرزی و سواحل اسلامی و آنگاه غلبه بر قسطنطنیه، پایتخت روم. معاویه مواضع نظامی پیشرفتهای در مجاورت مرزها ایجاد کرد. او به انطاکیه که در معرض هجوم بود، توجه کرد و گروهی از ایرانیان و مردم بعلبک، حمص، بصره و کوفه را در سال ۴۲ بدانجا منتقل کرد. برخی را نیز به [[صور]] فرستاد. به آبادانی شهرهای میان اسکندریه و طرطوس پرداخت. دژهای متعدد مرزی را فتح و بازسازی و از نو سنگربندی کرد. حملههای منظم ادواری زمستانی و تابستانی به سرزمینهای روم در آسیای صغیر میشد. بیشتر این جنگها دریایی بود و معاویه ناوگان دریایی را مستحکم کرد. در سال ۲۸ در عهد عثمان قبرس را فتح کردند. در سال ۴۹ معاویه برای محاصره قسطنطنیه از راه خشکی حمله گستردهای کرد. اما نتوانستند آنجا را فتح کنند. در سال ۵۲ جزیره رودس را فتح کردند و با فتح مناطقی دیگر، محاصره دریایی قسطنطنیه را کامل کرد. در سال ۵۴ بار دوم قسطنطنیه را محاصره کرد. این وضع به مدت هفت سال تا سال ۶۰ ادامه داشت. معاویه بدون رسیدن به هدف، تصمیم به بازگرداندن سپاه گرفت و میان معاویه و روم مصالحه انجام گرفت.{{مدرک}} | *'''جبهه روم''': پس از پیروزی مسلمانان در نبرد ذات الصواری در سال ۳۴ هجری، روابط نظامی جدیدی میان مسلمانان و رومیان شکل گرفت. رومیان در صدد بازپسگیری مواضعشان به توسعه نظامی پرداختند. معاویه در این وضعیت، دو هدف را در نظر داشت: نخست ایجاد نظام پایدار برای حمایت از مناطق مرزی و سواحل اسلامی و آنگاه غلبه بر قسطنطنیه، پایتخت روم. معاویه مواضع نظامی پیشرفتهای در مجاورت مرزها ایجاد کرد. او به انطاکیه که در معرض هجوم بود، توجه کرد و گروهی از ایرانیان و مردم بعلبک، حمص، بصره و کوفه را در سال ۴۲ بدانجا منتقل کرد. برخی را نیز به [[صور]] فرستاد. به آبادانی شهرهای میان اسکندریه و طرطوس پرداخت. دژهای متعدد مرزی را فتح و بازسازی و از نو سنگربندی کرد. حملههای منظم ادواری زمستانی و تابستانی به سرزمینهای روم در آسیای صغیر میشد. بیشتر این جنگها دریایی بود و معاویه ناوگان دریایی را مستحکم کرد. در سال ۲۸ در عهد عثمان قبرس را فتح کردند. در سال ۴۹ معاویه برای محاصره قسطنطنیه از راه خشکی حمله گستردهای کرد. اما نتوانستند آنجا را فتح کنند. در سال ۵۲ جزیره رودس را فتح کردند و با فتح مناطقی دیگر، محاصره دریایی قسطنطنیه را کامل کرد. در سال ۵۴ بار دوم قسطنطنیه را محاصره کرد. این وضع به مدت هفت سال تا سال ۶۰ ادامه داشت. معاویه بدون رسیدن به هدف، تصمیم به بازگرداندن سپاه گرفت و میان معاویه و روم مصالحه انجام گرفت.{{مدرک}} | ||
* '''جبهه شمال آفریقا''': معاویه فتوحات در شمال آفریقا را از سال ۴۵ آغاز کرد و به معاویة بن حدیج سکونی دستور داد به واقعه در غرب طرابلس حمله کند. در سال ۴۹ برای شتاب در فتوحات، برقه و طرابلس غرب از مصر جدا شد و عقبة بن نافع استاندارد آنجا شد. او شهر قیروان را برای تثبیت و استمرار فتوحات بنا نهاد. عقبه در سال ۵۰ این شهر افزون بر نشر اسلام در مغرب، نقش مهمی در فتح شمال آفریقا و رفتن بهاندلس داشت. ابومهاجر دینار انصاری در ۵۵ق جانشین عقبه شد و بر خلاف عتبه با بربرها به اعتدال رفتار کرد. این شیوه به نفوذ اسلام در آنجا کمک کرد. ابومهاجر حملات خود را متوجه مرزهای روم کرد و شهر میله را فتح کرد و ساکنان آنجا اسلام آوردند.سپس در نبردی در تلمسان با قبیله اوربای بربر که سپاهی گران داشتند، جنگید و آنان را شکست داد. کسیلة بن ملزم فرمانده سپاه رقیب، اسیر شد و با خوشرفتاری ابومهاجر مواجه شد و به دعوت او، اسلام آورد. یزید بن معاویه، بار دیگر عقبة بن نافع را به استانداری برگزید و ابومهاجر را برکنار کرد و با این تغییر مرحله چهارم فتوح شمال آفریقا آغاز شد.{{مدرک}} | *'''جبهه شمال آفریقا''': معاویه فتوحات در شمال آفریقا را از سال ۴۵ آغاز کرد و به معاویة بن حدیج سکونی دستور داد به واقعه در غرب طرابلس حمله کند. در سال ۴۹ برای شتاب در فتوحات، برقه و طرابلس غرب از مصر جدا شد و عقبة بن نافع استاندارد آنجا شد. او شهر قیروان را برای تثبیت و استمرار فتوحات بنا نهاد. عقبه در سال ۵۰ این شهر افزون بر نشر اسلام در مغرب، نقش مهمی در فتح شمال آفریقا و رفتن بهاندلس داشت. ابومهاجر دینار انصاری در ۵۵ق جانشین عقبه شد و بر خلاف عتبه با بربرها به اعتدال رفتار کرد. این شیوه به نفوذ اسلام در آنجا کمک کرد. ابومهاجر حملات خود را متوجه مرزهای روم کرد و شهر میله را فتح کرد و ساکنان آنجا اسلام آوردند.سپس در نبردی در تلمسان با قبیله اوربای بربر که سپاهی گران داشتند، جنگید و آنان را شکست داد. کسیلة بن ملزم فرمانده سپاه رقیب، اسیر شد و با خوشرفتاری ابومهاجر مواجه شد و به دعوت او، اسلام آورد. یزید بن معاویه، بار دیگر عقبة بن نافع را به استانداری برگزید و ابومهاجر را برکنار کرد و با این تغییر مرحله چهارم فتوح شمال آفریقا آغاز شد.{{مدرک}} | ||
==مجازات مدح معاویه در دوره مأمون عباسی== | ==مجازات مدح معاویه در دوره مأمون عباسی== | ||
[[مأمون]] هفتمین [[خلافت|خلیفه]] [[بنیعباس|عباسی]] که تمایلات شیعی داشت در [[سال ۲۱۱ هجری قمری|سال ۲۱۱ق]] از کسانی که معاویه را مدح میکردند اعلام برائت کرد و مجازات برای افرادی که وی را مدح میکردند در نظر گرفت.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، تحقیق ابراهیم صالح، ۱۹۹۷م، ص۳۶۴؛علامه عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۱۰.</ref> | [[مأمون]] هفتمین [[خلافت|خلیفه]] [[بنیعباس|عباسی]] که تمایلات شیعی داشت در [[سال ۲۱۱ هجری قمری|سال ۲۱۱ق]] از کسانی که معاویه را مدح میکردند اعلام برائت کرد و مجازات برای افرادی که وی را مدح میکردند در نظر گرفت.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، تحقیق ابراهیم صالح، ۱۹۹۷م، ص۳۶۴؛علامه عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۱۰.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
*یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش. | *یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||