پرش به محتوا

سوره ق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر'
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر')
 
خط ۴۶: خط ۴۶:
واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۲۲، ص۲۴۶</ref> رگ زیر زبان<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ورید.</ref> و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۷.</ref> تفسیر شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] این [[آیه]] را تشبیهی برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‏۱۸، ص۳۴۷.</ref>
واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‏۲۲، ص۲۴۶</ref> رگ زیر زبان<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ورید.</ref> و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۷.</ref> تفسیر شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] این [[آیه]] را تشبیهی برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‏۱۸، ص۳۴۷.</ref>
این [[آیه]] در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتاب‌هایی داشته است:<ref>سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت۱۱.</ref>
این [[آیه]] در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتاب‌هایی داشته است:<ref>سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت۱۱.</ref>
{{شعر جدید
{{شعر
|دوست نزدیکتر از من به من است\\وین عجب تر که من از وی دورم
|دوست نزدیکتر از من به من است\\وین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او\\در کنار من و من مهجورم}}
چه کنم با که توان گفت که او\\در کنار من و من مهجورم}}
خط ۵۶: خط ۵۶:
در این [[آیه]] از دو فرشته به نام‌های رَقیب و عَتید نام می‌برد که نویسنده اعمال انسان‌ها هستند. بر اساس برخی [[روایات]]، رقیب بر شانه راست فرد، نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ، نویسنده [[گناهان]] هستند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۱۳۲؛ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۶۶؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ۱۳۳۶ش، ج۹، ص۱۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۴۹و۲۵۰.</ref> این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در [[قیامت]] بر اعمال او گواهی می‌دهند.<ref>بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۳۷۴و ۳۷۶.</ref> قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» «سفره، کرام برره»<ref>طباطبایی، المیزان، الناشر
در این [[آیه]] از دو فرشته به نام‌های رَقیب و عَتید نام می‌برد که نویسنده اعمال انسان‌ها هستند. بر اساس برخی [[روایات]]، رقیب بر شانه راست فرد، نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ، نویسنده [[گناهان]] هستند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۱۳۲؛ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۶۶؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ۱۳۳۶ش، ج۹، ص۱۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۴۹و۲۵۰.</ref> این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در [[قیامت]] بر اعمال او گواهی می‌دهند.<ref>بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۳۷۴و ۳۷۶.</ref> قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» «سفره، کرام برره»<ref>طباطبایی، المیزان، الناشر
منشورات اسماعیلیان، ج۱۷، ص۱۲.</ref> نیز از این فرشتگان یاد کرده است. در [[دعای کمیل]] کرام الکاتبین به عنوان گواهان بر انسان در کنار اعضاء وجوارح معرفی شده‌اند. {{یاد| وَکُلَّ سَیّئة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبِینَ؛ الَّذِینَ وَکّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یکونُ مِنِّی، وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیّ مَعَ جَوارِحِی ترجمه:و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی؛ آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قراردادی علاوه بر اعضایم.}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref> واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضرب‌المثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونه‌ای از آن است:
منشورات اسماعیلیان، ج۱۷، ص۱۲.</ref> نیز از این فرشتگان یاد کرده است. در [[دعای کمیل]] کرام الکاتبین به عنوان گواهان بر انسان در کنار اعضاء وجوارح معرفی شده‌اند. {{یاد| وَکُلَّ سَیّئة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبِینَ؛ الَّذِینَ وَکّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یکونُ مِنِّی، وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیّ مَعَ جَوارِحِی ترجمه:و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی؛ آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قراردادی علاوه بر اعضایم.}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref> واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضرب‌المثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونه‌ای از آن است:
{{شعر جدید
{{شعر
|تو پنداری که بدگو رفت و جان برد\\حسابش با کرام الکاتبین است
|تو پنداری که بدگو رفت و جان برد\\حسابش با کرام الکاتبین است
}}
}}