Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۶۵
ویرایش
(←منابع) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اهل سنت و جماعت-عمودی}} | {{اهل سنت و جماعت-عمودی}} | ||
'''مذاهب چهارگانه اهل سنت''' اشاره به چهار مذهب فقهی [[مذهب حنفی|حنفی]]، [[مذهب مالکی|مالکی]]، [[مذهب شافعی|شافعی]] و [[مذهب حنبلی|حنبلی]] است که هر کدام از مسلمانان سنی در مسائل فقهی پیرو یکی از این مذاهب هستند. مذهب حنفی پیروان [[ابوحنیفه]]، مالکی پیروان [[مالک بن انس]]، شافعی پیروان [[محمد بن ادریس شافعی]] و حنبلی پیروان [[احمد بن حنبل]] هستند. این مذاهب در [[قرن دوم]] و [[قرن سوم|سوم]] | '''مذاهب چهارگانه اهل سنت''' اشاره به چهار مذهب فقهی [[مذهب حنفی|حنفی]]، [[مذهب مالکی|مالکی]]، [[مذهب شافعی|شافعی]] و [[مذهب حنبلی|حنبلی]] است که هر کدام از مسلمانان سنی در مسائل فقهی پیرو یکی از این مذاهب هستند. مذهب حنفی پیروان [[ابوحنیفه]]، مالکی پیروان [[مالک بن انس]]، شافعی پیروان [[محمد بن ادریس شافعی]] و حنبلی پیروان [[احمد بن حنبل]] هستند. این مذاهب در [[قرن دوم هجری قمری|قرن دوم]] و [[قرن سوم هجری قمری|سوم هجری]] به وجود آمدند. | ||
در [[تابعان|دوره تابعان]]، یعنی پس از پیامبر و صحابه وی، مذاهب مختلف فقهی پدید آمد که در بسیاری از اصول، روشهای استنباط و نظریات فقهی اختلاف داشتند. مشکلاتی که این اختلافها پدید آورد سبب شد در قرن هفتم هجری، حاکمی با نام بَیبَرس بُندُقداری که بر [[مصر]] و [[شام]] حکومت میکرد، چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را مذاهب رسمی قرار دهد و در [[قاهره]] چهار قاضی از این مذاهب منصوب کند. این عمل خیلی زود در شهرهای دیگر نیز انجام شد. حکومت علاوه بر حمایت از چهار مذهب فقهی، محدودیتهایی برای دیگر مذاهب قرار داد؛ [[شهادت دادن]] در [[دادگاه]]، سخنرانی، [[امام جماعت|امامت جماعت]]، تدریس و... محدود به افرادی از مذاهب چهارگانه گردید و در نتیجه، مذاهب دیگر به فراموشی سپرده شده و پیروان خود را از دست دادند. | در [[تابعان|دوره تابعان]]، یعنی پس از پیامبر و صحابه وی، مذاهب مختلف فقهی پدید آمد که در بسیاری از اصول، روشهای استنباط و نظریات فقهی اختلاف داشتند. مشکلاتی که این اختلافها پدید آورد سبب شد در قرن هفتم هجری، حاکمی با نام بَیبَرس بُندُقداری که بر [[مصر]] و [[شام]] حکومت میکرد، چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را مذاهب رسمی قرار دهد و در [[قاهره]] چهار قاضی از این مذاهب منصوب کند. این عمل خیلی زود در شهرهای دیگر نیز انجام شد. حکومت علاوه بر حمایت از چهار مذهب فقهی، محدودیتهایی برای دیگر مذاهب قرار داد؛ [[شهادت دادن]] در [[دادگاه]]، سخنرانی، [[امام جماعت|امامت جماعت]]، تدریس و... محدود به افرادی از مذاهب چهارگانه گردید و در نتیجه، مذاهب دیگر به فراموشی سپرده شده و پیروان خود را از دست دادند. | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
پس از تثبیت مذاهب چهارگانه در میان عموم اهل سنت، [[اجتهاد|باب اجتهاد]] میان آنان بسته شد و افراد سنیمذهب تنها میتوانستند از مذاهب چهارگانه تقلید کنند. این دیدگاه توسط [[ابن تیمیه]] و پیروان [[سلفیه|سَلَفی]] او مورد نقد قرار گرفت و آنان بر مفتوح بودن باب اجتهاد تاکید ورزیدند. | پس از تثبیت مذاهب چهارگانه در میان عموم اهل سنت، [[اجتهاد|باب اجتهاد]] میان آنان بسته شد و افراد سنیمذهب تنها میتوانستند از مذاهب چهارگانه تقلید کنند. این دیدگاه توسط [[ابن تیمیه]] و پیروان [[سلفیه|سَلَفی]] او مورد نقد قرار گرفت و آنان بر مفتوح بودن باب اجتهاد تاکید ورزیدند. | ||
== مذاهب فقهی اهل سنت == | ==مذاهب فقهی اهل سنت== | ||
[[اهل سنت|اهل سنت]] از حدود [[قرن هفتم]]<ref name=":10">المقریزی، الخطط المقریزیه، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۹۰.</ref> تا عصر حاضر پیرو چهار مذهب فقهی بوده<ref>[https://binbaz.org.sa/fatwas/6967/%D8%B5%D8%AD%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D8%A9-%D9%88%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7 «صحة المذاهب الأربعة وتاریخ نشأتها»]</ref> و معتقدند هر مسلمانی باید در احکام دینی به یکی از مذاهب چهارگانه ملتزم بوده و از آنها [[تقلید]] کند.<ref>پاکتچی، «اندیشههای فقهی در سدههای متاخر»، ص۴۵۵.</ref> | [[اهل سنت|اهل سنت]] از حدود [[قرن هفتم هجری قمری|قرن هفتم]]<ref name=":10">المقریزی، الخطط المقریزیه، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۹۰.</ref> تا عصر حاضر پیرو چهار مذهب فقهی بوده<ref>[https://binbaz.org.sa/fatwas/6967/%D8%B5%D8%AD%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%D8%A9-%D9%88%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7 «صحة المذاهب الأربعة وتاریخ نشأتها»]</ref> و معتقدند هر مسلمانی باید در احکام دینی به یکی از مذاهب چهارگانه ملتزم بوده و از آنها [[تقلید]] کند.<ref>پاکتچی، «اندیشههای فقهی در سدههای متاخر»، ص۴۵۵.</ref> | ||
{{فقهای چهارگانه اهل سنت}} | {{فقهای چهارگانه اهل سنت}} | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
مذهب پیروان [[احمد بن حنبل]] (۱۶۴-۲۴۱ق) است. احمد پیرو [[اهل حدیث|فقه حدیثی]] بود<ref name=":9">امامی، «جدال تعبد و تعقل در فهم شریعت»، ص۱۸۹.</ref> و از رأی و [[قیاس]] پرهیز میکرد.<ref>شهرستانی، وضوء النبی(ص)، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۰۷.</ref> فقه حنبلی بیش از مذاهب دیگر به ظاهر احادیث و اقوال صحابه گرایش داشت و نماینده شاخص اندیشه حدیثگرا در فقه اهل سنت است.<ref name=":9" /> | مذهب پیروان [[احمد بن حنبل]] (۱۶۴-۲۴۱ق) است. احمد پیرو [[اهل حدیث|فقه حدیثی]] بود<ref name=":9">امامی، «جدال تعبد و تعقل در فهم شریعت»، ص۱۸۹.</ref> و از رأی و [[قیاس]] پرهیز میکرد.<ref>شهرستانی، وضوء النبی(ص)، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۰۷.</ref> فقه حنبلی بیش از مذاهب دیگر به ظاهر احادیث و اقوال صحابه گرایش داشت و نماینده شاخص اندیشه حدیثگرا در فقه اهل سنت است.<ref name=":9" /> | ||
== شکلگیری مذاهب مختلف فقهی == | ==شکلگیری مذاهب مختلف فقهی== | ||
پس از درگذشت [[پیامبر اسلام(ص)]]، شیعیان که به جانشینی [[امام علی(ع)]] اعتقاد داشتند، مسائل فقهی را با وی در میان میگذاشتند، اما دیگران برای حل مسائل فقهی خود به [[صحابه|اصحاب پیامبر]] رجوع میکردند<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۱۹.</ref> و هر یک از صحابه بر اساس آنچه از پیامبر(ص) شنیده بود و یا استنباطی که از گفتار وی داشت، به مسائل پاسخ میداد.<ref name=":5">کمال بن السید، صحیح فقه السنة وأدلته وتوضیح مذاهب الأئمة»، ۲۰۰۳م، ج۱، ص۱۹.</ref> | پس از درگذشت [[پیامبر اسلام(ص)]]، شیعیان که به جانشینی [[امام علی(ع)]] اعتقاد داشتند، مسائل فقهی را با وی در میان میگذاشتند، اما دیگران برای حل مسائل فقهی خود به [[صحابه|اصحاب پیامبر]] رجوع میکردند<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۱۹.</ref> و هر یک از صحابه بر اساس آنچه از پیامبر(ص) شنیده بود و یا استنباطی که از گفتار وی داشت، به مسائل پاسخ میداد.<ref name=":5">کمال بن السید، صحیح فقه السنة وأدلته وتوضیح مذاهب الأئمة»، ۲۰۰۳م، ج۱، ص۱۹.</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
در پایان [[قرن اول|سده نخست هجری]] تفکر رایجی وجود داشت که معتقد بود اتفاق نظر و موافقت فقیهان مطلوب نیست و مردم را در تنگنا قرار میدهد و از همین رو بر این باور بودند که اختلاف میان فقیهان، منجر به گونهای آزادی برای مکلفان میشود.<ref name=":3">پاکتچی، «اسلام، اندیشههای فقهی در سده نخست» ص۴۴۱.</ref> در همین راستا وقتی از [[عمر بن عبدالعزیز]] درخواست شد تا مردم را وادار به پیروی از مذهب واحدی کند، از این کار امتناع کرد.<ref name=":3" /> | در پایان [[قرن اول|سده نخست هجری]] تفکر رایجی وجود داشت که معتقد بود اتفاق نظر و موافقت فقیهان مطلوب نیست و مردم را در تنگنا قرار میدهد و از همین رو بر این باور بودند که اختلاف میان فقیهان، منجر به گونهای آزادی برای مکلفان میشود.<ref name=":3">پاکتچی، «اسلام، اندیشههای فقهی در سده نخست» ص۴۴۱.</ref> در همین راستا وقتی از [[عمر بن عبدالعزیز]] درخواست شد تا مردم را وادار به پیروی از مذهب واحدی کند، از این کار امتناع کرد.<ref name=":3" /> | ||
== تثبیت مذاهب چهارگانه == | ==تثبیت مذاهب چهارگانه== | ||
از نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری به بعد، [[فقیه|فقیهان]] گرایش به تقلید از فقیهان گذشته خود داشتند؛ به طوری که هر دانشمندی پیرو یکی از مجتهدان گذشته شده و به شرح و تفسیر آرای او میپرداخت.<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۹۲ش، ص۹۶.</ref> وجود فرقههای مختلف و تعصب طرفداران آنها اختلافات بسیاری را در جامعه اسلامی به وجود آورد؛ به حدی که برخی فقیهان، [[ازدواج]] با پیروان فرقههای دیگر را مجاز نمی دانستند و برخی دیگر اقتدا به [[امام جماعت|امام جماعتی]] که از فرقه دیگر باشد را جایز نمیشمردند.<ref>کمال بن السید، صحیح فقه السنة وأدلته وتوضیح مذاهب الأئمة، ۲۰۰۳م، ج۱، ص۱۹.</ref> | از نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری به بعد، [[فقیه|فقیهان]] گرایش به تقلید از فقیهان گذشته خود داشتند؛ به طوری که هر دانشمندی پیرو یکی از مجتهدان گذشته شده و به شرح و تفسیر آرای او میپرداخت.<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۹۲ش، ص۹۶.</ref> وجود فرقههای مختلف و تعصب طرفداران آنها اختلافات بسیاری را در جامعه اسلامی به وجود آورد؛ به حدی که برخی فقیهان، [[ازدواج]] با پیروان فرقههای دیگر را مجاز نمی دانستند و برخی دیگر اقتدا به [[امام جماعت|امام جماعتی]] که از فرقه دیگر باشد را جایز نمیشمردند.<ref>کمال بن السید، صحیح فقه السنة وأدلته وتوضیح مذاهب الأئمة، ۲۰۰۳م، ج۱، ص۱۹.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در نتیجه مذاهب چهارگانه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی که پیروان زیادی نیز داشتند، به صورت رسمی مورد حمایت حکومتها قرار گرفتند<ref name=":11">حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۲۰۱۰م، ج۲، ص۱۳۹.</ref> و با گذشت زمان در جامعه اهل سنت تثبیت شدند.<ref name=":7">حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۲۰۱۰م، ج۲، ص۱۳۸.</ref>{{یاد|بر اساس برخی نقلها، فرقه ظاهریه تا مدتها پیروان خود را حفظ کرد.(تیمور، نظرة تاریخیة فی حدوث المذاهب الفقهیة الأربعة، ۱۹۹۰م، ص۸۵)}} | در نتیجه مذاهب چهارگانه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی که پیروان زیادی نیز داشتند، به صورت رسمی مورد حمایت حکومتها قرار گرفتند<ref name=":11">حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۲۰۱۰م، ج۲، ص۱۳۹.</ref> و با گذشت زمان در جامعه اهل سنت تثبیت شدند.<ref name=":7">حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۲۰۱۰م، ج۲، ص۱۳۸.</ref>{{یاد|بر اساس برخی نقلها، فرقه ظاهریه تا مدتها پیروان خود را حفظ کرد.(تیمور، نظرة تاریخیة فی حدوث المذاهب الفقهیة الأربعة، ۱۹۹۰م، ص۸۵)}} | ||
[[مرتضی مطهری|مطهری]](۱۳۵۸ش) نیز براین باور است که تا قرن هفتم هجری قمری حقّ اجتهاد در م.یان اهل سنت محفوظ و بابِ آن مفتوح بود. در این قرن به علل خاصّ تاریخی با یک شورا و اجماع ساختگی این حق از علما سلب گردید و علما مجبور شدند که برای همیشه از نظریات علمای قرن دوم و سوم هجری تبعیت کنند، و از اینجا مسئله حصر مذاهب فقهی به مذاهب چهارگانه معرف به وجود آمد. <ref>مطهری، ختم نبوت، نشرصدرا، صص۹۹-۱۰۰.</ref> | [[مرتضی مطهری|مطهری]](۱۳۵۸ش) نیز براین باور است که تا قرن هفتم هجری قمری حقّ اجتهاد در م.یان اهل سنت محفوظ و بابِ آن مفتوح بود. در این قرن به علل خاصّ تاریخی با یک شورا و اجماع ساختگی این حق از علما سلب گردید و علما مجبور شدند که برای همیشه از نظریات علمای قرن دوم و سوم هجری تبعیت کنند، و از اینجا مسئله حصر مذاهب فقهی به مذاهب چهارگانه معرف به وجود آمد. <ref>مطهری، ختم نبوت، نشرصدرا، صص۹۹-۱۰۰.</ref> | ||
=== فرقههای نابود شده === | ===فرقههای نابود شده=== | ||
علاوه بر فرقههای تثبیت شده، فرقههای دیگری نیز وجود داشتند که با گذشت زمان و به دلیل محدودیتهایی که حکومتها برای آنان به وجود آورد از بین رفتند. برخی از فقیهانی که پیروانی در مناطق مختلف داشتند عبارتند از: [[اوزاعی]] (۸۸-۱۵۷هجری قمری) که مکتب فقهیاش در [[شام]] طرفداران بسیاری داشت،<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref> [[سفیان ثوری|سفیان بن سعید ثوری]] معروف به سفیان ثوری (۹۷- ۱۶۱هجری قمری) از سران مکتب فقه بر پایه حدیث که پیروانش در بسیاری مناطق پخش شده بودند،<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۹.</ref> و [[داوود ظاهری]] (۲۰۱-۲۷۱هجری قمری) که با [[قیاس]] و رأی مخالف بود و بیشتر به ظواهر حدیث نظر داشت.<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴.</ref> مذهب داوودیه طرفداران بسیاری داشت؛ به گونهای که نویسندهای در [[قرن چهارم|قرن چهارم هجری]] مذهب داوودیه را چهارمین مذهب اصلی اهل سنت میدانست.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۹۹۱م، ص۳۷.</ref> | علاوه بر فرقههای تثبیت شده، فرقههای دیگری نیز وجود داشتند که با گذشت زمان و به دلیل محدودیتهایی که حکومتها برای آنان به وجود آورد از بین رفتند. برخی از فقیهانی که پیروانی در مناطق مختلف داشتند عبارتند از: [[اوزاعی]] (۸۸-۱۵۷هجری قمری) که مکتب فقهیاش در [[شام]] طرفداران بسیاری داشت،<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref> [[سفیان ثوری|سفیان بن سعید ثوری]] معروف به سفیان ثوری (۹۷- ۱۶۱هجری قمری) از سران مکتب فقه بر پایه حدیث که پیروانش در بسیاری مناطق پخش شده بودند،<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۹.</ref> و [[داوود ظاهری]] (۲۰۱-۲۷۱هجری قمری) که با [[قیاس]] و رأی مخالف بود و بیشتر به ظواهر حدیث نظر داشت.<ref>مدیرشانهچی، تاریخ فقه مذاهب اسلامی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴.</ref> مذهب داوودیه طرفداران بسیاری داشت؛ به گونهای که نویسندهای در [[قرن چهارم|قرن چهارم هجری]] مذهب داوودیه را چهارمین مذهب اصلی اهل سنت میدانست.<ref>مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۹۹۱م، ص۳۷.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
برخی محققان معتقدند از بین رفتن این مذاهب نشان از ضعف آنان در مقابل چهار مذهب رسمی نیست، بلکه حذف آنان ناشی از حمایت نشدن توسط حکومت و طرد آنان از سوی حاکمان بوده است.<ref name=":2" /> | برخی محققان معتقدند از بین رفتن این مذاهب نشان از ضعف آنان در مقابل چهار مذهب رسمی نیست، بلکه حذف آنان ناشی از حمایت نشدن توسط حکومت و طرد آنان از سوی حاکمان بوده است.<ref name=":2" /> | ||
== عوامل انحصار در مذاهب چهارگانه == | ==عوامل انحصار در مذاهب چهارگانه== | ||
مورخان و محققان عواملی را در تثبیت مذاهب چهارگانه فقهی در میان [[اهل سنت]] برشمردهاند: | مورخان و محققان عواملی را در تثبیت مذاهب چهارگانه فقهی در میان [[اهل سنت]] برشمردهاند: | ||
=== حکومت === | ===حکومت=== | ||
حاکمان اسلامی در ترویج و سپس تثبیت مذاهب فقهی نقش عمدهای داشتهاند؛ [[هارون الرشید]] شخصی به نام ابویوسف را که پیرو مذهب حنفی بود [[قاضی]] قرار داد و قضات دیگر نیز تنها در صورت حنفی بودن تأیید میشدند. این کار نقش مهمی در ترویج مذهب حنفی داشت.<ref>جناتی، «ادوار اجتهاد»، ص۴۶.</ref> در [[اندلس]] و [[مغرب]] نیز مذهب مالکی مورد قبول حکومت قرار گرفت.<ref name=":0">گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۹۲ش، ص۹۷.</ref> عبدالسلام بن سعید (درگذشت:۲۴۰ق)که در افریقا قاضی بود، نقش فعالی در گسترش مذهب مالکی داشت.<ref> فیروز آبادی، طبقات الفقها، ۱۹۷۰م، ص۱۵۷؛ جناتی، «ادوار اجتهاد»، ص۴۷.</ref> در شام نیز در یک دوره، مذهب شافعی رسمیت یافت.<ref name=":0" /> | حاکمان اسلامی در ترویج و سپس تثبیت مذاهب فقهی نقش عمدهای داشتهاند؛ [[هارون الرشید]] شخصی به نام ابویوسف را که پیرو مذهب حنفی بود [[قاضی]] قرار داد و قضات دیگر نیز تنها در صورت حنفی بودن تأیید میشدند. این کار نقش مهمی در ترویج مذهب حنفی داشت.<ref>جناتی، «ادوار اجتهاد»، ص۴۶.</ref> در [[اندلس]] و [[مغرب]] نیز مذهب مالکی مورد قبول حکومت قرار گرفت.<ref name=":0">گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۹۲ش، ص۹۷.</ref> عبدالسلام بن سعید (درگذشت:۲۴۰ق)که در افریقا قاضی بود، نقش فعالی در گسترش مذهب مالکی داشت.<ref> فیروز آبادی، طبقات الفقها، ۱۹۷۰م، ص۱۵۷؛ جناتی، «ادوار اجتهاد»، ص۴۷.</ref> در شام نیز در یک دوره، مذهب شافعی رسمیت یافت.<ref name=":0" /> | ||
تثبیت و رسمیت یافتن مذاهب چهارگانه توسط حاکمان مسلمان، ابتدا در [[مصر]] آغاز شد<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۳، ص۲۴۶.</ref> و سپس در مناطق دیگر رخ داد.<ref name=":2" /> حاکمان همچنین در ترویج این مذاهب تلاش کردند و مدارسی مختص این مذاهب قرار دادند. در همین حال فرقههای دیگر با محدودیتهای گستردهای مواجه شدند؛ از جمله شهادت پیروان مذاهب دیگر در دادگاهها معتبر نبود، و همچنین تنها کسانی برای سخنرانی، [[امام جماعت|امامت جماعت]]، تدریس علوم دینی و... مجاز دانسته میشدند که پیرو فرقههای چهارگانه باشند.<ref name=":10" /> | تثبیت و رسمیت یافتن مذاهب چهارگانه توسط حاکمان مسلمان، ابتدا در [[مصر]] آغاز شد<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۳، ص۲۴۶.</ref> و سپس در مناطق دیگر رخ داد.<ref name=":2" /> حاکمان همچنین در ترویج این مذاهب تلاش کردند و مدارسی مختص این مذاهب قرار دادند. در همین حال فرقههای دیگر با محدودیتهای گستردهای مواجه شدند؛ از جمله شهادت پیروان مذاهب دیگر در دادگاهها معتبر نبود، و همچنین تنها کسانی برای سخنرانی، [[امام جماعت|امامت جماعت]]، تدریس علوم دینی و... مجاز دانسته میشدند که پیرو فرقههای چهارگانه باشند.<ref name=":10" /> | ||
=== شاگردان، مبلغان و موارد دیگر === | ===شاگردان، مبلغان و موارد دیگر=== | ||
یکی از علل گرایش مردم و حاکمان به مذاهب چهارگانه اهل سنت را موفقیت پیشوایان این مذاهب در تربیت شاگردان برجسته و ممتاز در جامعه دانستند چرا که شاگردان، مذاهب فقهی استادان خود را ترویج کرده و در جامعه به عنوان احکام و مقررات اسلامی تثبیت کردند و فقیهان بعدی نیز به پیروی از این مذاهب راه یافتند<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۹۲ش، ص۹۶.</ref> تا جایی که به جواز پیروی از مذاهب چهارگانه و عدم جواز پیروی از مذاهب دیگر حکم کردند.<ref>المقریزی، الخطط المقریزیه، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۹۰.</ref> همچنین وجود طرفداران بسیار و تعصبات آنان، از عوامل مهم تثبیت مذاهب چهارگانه دانسته شده است.<ref name=":6">جناتی، «ادوار اجتهاد»، ص۴۵.</ref> توجه ویژه به نوشتن و کِتابت آراء و نظرات، دلیل دیگری برای تثبیت مذاهب چهارگانه بیان شده است. بر همین اساس برخی معتقدند نگارش نظرات فقهی موجب حفظ مذاهب شده و حاکمان موجب گسترش مذاهب شدهاند.<ref>[http://www.ibnamin.com/4_sects.htm «كیف ولماذا أصبحت المذاهب أربعة عند أهل السنة؟»]</ref> | یکی از علل گرایش مردم و حاکمان به مذاهب چهارگانه اهل سنت را موفقیت پیشوایان این مذاهب در تربیت شاگردان برجسته و ممتاز در جامعه دانستند چرا که شاگردان، مذاهب فقهی استادان خود را ترویج کرده و در جامعه به عنوان احکام و مقررات اسلامی تثبیت کردند و فقیهان بعدی نیز به پیروی از این مذاهب راه یافتند<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۹۲ش، ص۹۶.</ref> تا جایی که به جواز پیروی از مذاهب چهارگانه و عدم جواز پیروی از مذاهب دیگر حکم کردند.<ref>المقریزی، الخطط المقریزیه، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۹۰.</ref> همچنین وجود طرفداران بسیار و تعصبات آنان، از عوامل مهم تثبیت مذاهب چهارگانه دانسته شده است.<ref name=":6">جناتی، «ادوار اجتهاد»، ص۴۵.</ref> توجه ویژه به نوشتن و کِتابت آراء و نظرات، دلیل دیگری برای تثبیت مذاهب چهارگانه بیان شده است. بر همین اساس برخی معتقدند نگارش نظرات فقهی موجب حفظ مذاهب شده و حاکمان موجب گسترش مذاهب شدهاند.<ref>[http://www.ibnamin.com/4_sects.htm «كیف ولماذا أصبحت المذاهب أربعة عند أهل السنة؟»]</ref> | ||
== اهل سنت و مسئله اجتهاد == | ==اهل سنت و مسئله اجتهاد== | ||
پس از تثبیت مذاهب چهارگانه در میان عموم اهل سنت، [[اجتهاد]] میان آنان متوقف شد.<ref name=":6" /> آنان معتقدند تنها باید از مذاهب چهارگانه تقلید کرد<ref name=":14">محیطی، «تطور فقه سلفیه از پیدایش تا عصر حاضر»، ص۸۷.</ref> و علم به [[شریعت|شریعت پیامبر(ص)]] تنها از طریق مذاهب چهارگانه ممکن است.<ref name=":14" /> با این حال این اعتقاد توسط برخی افراد{{یاد| سید رشید رضا، شیخ محمد عبده و هم چنین احمدامین مصری از مخالفان تقلید ومدافعان باز بودن باب اجتهاد هستند. }} و گروهها مورد مناقشه واقع شده است.<ref>برای نمونه: حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۲۰۱۰م، ج۲، ص۱۴۹.</ref>{{یاد|سید شیخ اسد حیدر از رشید رضا شاگرد عبده در باره اجتهاد اینگونه نقل کرده : لا نعرف في ترك الاجتهاد منفعة ما، و أما مضاره فكثيرة، و كلها ترجع إلى إهمال العقل، و قطع طريق العلم، و الحرمان من استقلال الفكر، و قد أهمل المسلمون كل علم بترك الاجتهاد، فصاروا إلى ما نرى.در ترک اجتهاد نفعی نمی بینیم ولی زیان هایش بسیار است و تمام ضررهایش بر می گرددبه بی اعتنایی به عقل وبریدن راه علم و محرومیت از استقلال فکر . الشيخ أسد حيدر، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة،الناشر : دار التعارف، ج۲، ص۱۶۲. }}[[شیخ محمود شلتوت]] از اساتید و رؤسای [[الازهر|دانشگاه الازهر]] در [[مصر]] یکی از کسانی است که انحصار تقلید از مذاهب اربعه را نادرست دانسته و ضمن جایز دانستن پیروی از مذهب جعفری که همان شیعه امامیه است، پیروی از هر مکتبی را که بطور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته حق هر مسلمانی دانسته و صریحاً اعلان کرد که هرکسی مقلد یکی از این مذاهب چهارگانه باشد می تواند به مذهب دیگری ( هر مکتبی که باشد ) منتقل شود.<ref>سلهب، الشیخ محمود شلتوت، ۲۰۰۸م، ص۱۵۴.</ref> | پس از تثبیت مذاهب چهارگانه در میان عموم اهل سنت، [[اجتهاد]] میان آنان متوقف شد.<ref name=":6" /> آنان معتقدند تنها باید از مذاهب چهارگانه تقلید کرد<ref name=":14">محیطی، «تطور فقه سلفیه از پیدایش تا عصر حاضر»، ص۸۷.</ref> و علم به [[شریعت|شریعت پیامبر(ص)]] تنها از طریق مذاهب چهارگانه ممکن است.<ref name=":14" /> با این حال این اعتقاد توسط برخی افراد{{یاد| سید رشید رضا، شیخ محمد عبده و هم چنین احمدامین مصری از مخالفان تقلید ومدافعان باز بودن باب اجتهاد هستند. }} و گروهها مورد مناقشه واقع شده است.<ref>برای نمونه: حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۲۰۱۰م، ج۲، ص۱۴۹.</ref>{{یاد|سید شیخ اسد حیدر از رشید رضا شاگرد عبده در باره اجتهاد اینگونه نقل کرده : لا نعرف في ترك الاجتهاد منفعة ما، و أما مضاره فكثيرة، و كلها ترجع إلى إهمال العقل، و قطع طريق العلم، و الحرمان من استقلال الفكر، و قد أهمل المسلمون كل علم بترك الاجتهاد، فصاروا إلى ما نرى.در ترک اجتهاد نفعی نمی بینیم ولی زیان هایش بسیار است و تمام ضررهایش بر می گرددبه بی اعتنایی به عقل وبریدن راه علم و محرومیت از استقلال فکر . الشيخ أسد حيدر، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة،الناشر : دار التعارف، ج۲، ص۱۶۲. }}[[شیخ محمود شلتوت]] از اساتید و رؤسای [[الازهر|دانشگاه الازهر]] در [[مصر]] یکی از کسانی است که انحصار تقلید از مذاهب اربعه را نادرست دانسته و ضمن جایز دانستن پیروی از مذهب جعفری که همان شیعه امامیه است، پیروی از هر مکتبی را که بطور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته حق هر مسلمانی دانسته و صریحاً اعلان کرد که هرکسی مقلد یکی از این مذاهب چهارگانه باشد می تواند به مذهب دیگری ( هر مکتبی که باشد ) منتقل شود.<ref>سلهب، الشیخ محمود شلتوت، ۲۰۰۸م، ص۱۵۴.</ref> | ||
=== فقه سلفی === | ===فقه سلفی=== | ||
[[ابن تیمیه]] از فقیهان قرن هشتم هجری قمری و از مبلغان اصلی [[سلفیه|سلفیگری]] بر باز بودن باب اجتهاد تاکید میورزید.<ref name=":15">پاکتچی، «اندیشههای فقهی در سدههای متاخر»، ص۴۵۵.</ref> احمد پاکتچی، پژوهشگر [[علوم قرآن]] و [[حدیث]]، معتقد است [[ابن تیمیه حرانی|ابن تیمیه]] را باید فقیهی در چارچوب مذهب حنبلی انگاشت که در بخشی از مسائل از مواضع مشهور فقه حنبلی عدول کرده است.<ref name=":15" /> [[محمد بن عبدالوهاب]]، از فقیهان قرن سیزده هجری قمری و به پیروی از او مُفتیانِ وهابی معتقدند که باید مانند سَلَف به [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] مراجعه کرد و با توجه به آیات و روایات اجتهاد نمود.<ref>محیطی، «تطور فقه سلفیه از پیدایش تا عصر حاضر»، ص۹۵.</ref> | [[ابن تیمیه]] از فقیهان قرن هشتم هجری قمری و از مبلغان اصلی [[سلفیه|سلفیگری]] بر باز بودن باب اجتهاد تاکید میورزید.<ref name=":15">پاکتچی، «اندیشههای فقهی در سدههای متاخر»، ص۴۵۵.</ref> احمد پاکتچی، پژوهشگر [[علوم قرآن]] و [[حدیث]]، معتقد است [[ابن تیمیه حرانی|ابن تیمیه]] را باید فقیهی در چارچوب مذهب حنبلی انگاشت که در بخشی از مسائل از مواضع مشهور فقه حنبلی عدول کرده است.<ref name=":15" /> [[محمد بن عبدالوهاب]]، از فقیهان قرن سیزده هجری قمری و به پیروی از او مُفتیانِ وهابی معتقدند که باید مانند سَلَف به [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] مراجعه کرد و با توجه به آیات و روایات اجتهاد نمود.<ref>محیطی، «تطور فقه سلفیه از پیدایش تا عصر حاضر»، ص۹۵.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابراهیم بن علی وزیر، الامام الشافعی، واشنگتن، منشورات کتاب، ۲۰۰۰م. | * ابراهیم بن علی وزیر، الامام الشافعی، واشنگتن، منشورات کتاب، ۲۰۰۰م. |