پرش به محتوا

خبیب بن عدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
(صفحه‌ای جدید حاوی «خُبَیب بن عَدِىّ بن مالك بن عامر اَوْسى انصارى، از اصحاب رسول خدا صلى اللّه ع...» ایجاد کرد)
 
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
خُبَیب بن عَدِىّ بن مالك بن عامر اَوْسى انصارى، از اصحاب رسول خدا صلى اللّه علیه وآله وسلم و از نخستین شهداى صدر اسلام.  
خُبَیب بن عَدِىّ بن مالك بن عامر اَوْسى انصارى، از اصحاب رسول خدا صلى اللّه علیه وآله وسلم و از نخستین شهداى صدر اسلام.
==قبیله==
==قبیله==
او از قبیله اوس و از انصار و نیز از اصحاب بدر* بود (ابنعبدالبرّ، ج 2، ص 440؛ ابن قدامه، ص 305؛ ابنحجر عسقلانى، ج 2، ص 262ـ263؛ قس ابناثیر، 1399ـ 1402، ج 2، ص 167). وى در جنگ احد* نیز همراه رسول خدا بود (ذهبى، ج 1، ص 246).
او از قبیله اوس و از انصار و نیز از اصحاب بدر بود.<ref>ابن عبدالبرّ، ج 2، ص 440؛ ابن قدامه، ص 305؛ ابن حجر عسقلانی، ج 2، ص 262ـ263</ref> وى در جنگ احد نیز همراه رسول خدا بود.<ref>ذهبى، ج 1، ص 246</ref>
==از مبلغان اسلام==
==از مبلغان اسلام==
خبیب بن عدى یكى از مبلّغانى بود كه پیامبر در صفر سال 4، به درخواست طوایف عَضَل و قارَه براى تبلیغ دین اسلام به سوى آنان اعزام كرد، اما نمایندگان طوایف عضل و قاره خیانت كردند و به یارى طایفه بنى لحیان برخى از یاران پیامبر را به شهادت رساندند (ابن سعد، ج 2، ص 55ـ56؛ نیز رجوع کنید به واقدى، ج 1، ص 354ـ357؛ ابناثیر، همانجا؛ قس ابنهشام، ج ص 178، كه تاریخ این حادثه را سال 3 نوشته است).
خبیب بن عدى یكى از مبلّغانی بود كه پیامبر در صفر سال 4، به درخواست طوایف عَضَل و قارَه براى تبلیغ دین اسلام به سوى آنان اعزام كرد، اما نمایندگان طوایف عضل و قاره خیانت كردند و به یارى طایفه بنى لحیان برخى از یاران پیامبر را به شهادت رساندند.<ref>ابن سعد، ج 2، ص 55ـ56؛ ر.ک: به واقدى، ج 1، ص 354ـ357؛ ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج ص 167</ref>
==اسارت==
==اسارت==
در این واقعه (رجوع کنید به رَجیع) خبیب بن عدى و زیدبن دَثنه را اسیر كردند و به مكه بردند و آنان را در مقابل دو اسیر از هذیل كه در مكه بودند، به قریش فروختند (ابنهشام، ج 3، ص 180).
در این واقعه خبیب بن عدى و زیدبن دَثنه را اسیر كردند و به مكه بردند و آنان را در مقابل دو اسیر از هذیل كه در مكه بودند، به قریش فروختند.<ref>ابن هشام، ج 3، ص 180</ref>
از آنجا كه اسارت خبیب در ماه حرام (ذیقعده) بود، بنى حارث تصمیم گرفتند او را مدتى در اسارت نگاه دارند. خبیب بن عدى در خانه زنى به نام ماویه (واقدى، همانجا) یا در خانه دختر حارث بن عامر یا دختر عقبة بن حارث (رجوع کنید به ابناثیر، 1970ـ1973، ج 2، ص 120ـ121زندانى شد. گفته شده است زنى كه خبیب در خانه اش زندانى بود، از خبیب كراماتى دید، از جمله آنكه یك بار خبیب را در حال خوردن خوشه اى انگور مشاهده كرد، در حالى كه آن هنگام در مكه باغى و انگورى نبود (واقدى، همانجا؛ ابنسعد، ج 8، ص 301ـ302؛ ابنعبدالبرّ، همانجا). هنگامى كه خبیب در حبس بود، اگرچه فرصتى براى انتقام جویى یافت، غدر و خیانت نكرد و آن زن چون این رفتار كریمانه را دید، گفت كه هرگز اسیرى بهتر از خبیب ندیده است (همانجاها).
از آنجا كه اسارت خبیب در ماه حرام (ذیقعده) بود، بنى حارث تصمیم گرفتند او را مدتى در اسارت نگاه دارند. خبیب بن عدى در خانه زنى به نام ماویه<ref>واقدى، ج 1، ص 357</ref> یا در خانه دختر حارث بن عامر یا دختر عقبة بن حارث،<ref>ر.ک:ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص 120ـ121</ref> زندانى شد. گفته شده است زنی كه خبیب در خانه اش زندانى بود، از خبیب كراماتى دید، از جمله آنكه یك بار خبیب را در حال خوردن خوشه اى انگور مشاهده كرد، در حالى كه آن هنگام در مكه باغى و انگورى نبود.<ref>واقدى، ج 1، ص 357 ابن سعد، ج 8، ص 301ـ302؛ ابن عبدالبرّ، ج 2، ص 440</ref> هنگامى كه خبیب در حبس بود، اگرچه فرصتى براى انتقام جویى یافت، غدر و خیانت نكرد و آن زن چون این رفتار كریمانه را دید، گفت كه هرگز اسیرى بهتر از خبیب ندیده است.
==نحوه شهادت==
==شهادت==
هنگامى كه قریش تصمیم گرفتند خبیب را بكشند، وى را به تَنْعیم بردند (ابن كلبى، ج 1، ص 629؛ ابناثیر، 1970ـ1973، ج 2، ص 121) جمعى از مردم مكه نیز همراه وى به تنعیم رفتند (واقدى، ج 1، ص 358). خبیب درخواست كرد به وى مهلت دهند تا دو ركعت نماز بخواند. بنى حارث پذیرفتند و خبیب پیش از مرگ، دو ركعت نماز خواند و این كار خبیب سنّت ماندگارى شد براى كسانى كه تسلیم مرگ اجبارى مى شوند (ابنهشام، ج 3، ص 182؛ ابناثیر، 1399ـ 1402، ج 2، ص 168؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).
هنگامى كه قریش تصمیم گرفتند خبیب را بكشند، وى را به تَنْعیم بردند<ref>ابن كلبى، ج 1، ص 629؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص 121</ref> جمعى از مردم مكه نیز همراه وى به تنعیم رفتند.<ref>واقدى، ج 1، ص 358</ref> خبیب درخواست كرد به وى مهلت دهند تا دو ركعت نماز بخواند. بنى حارث پذیرفتند و خبیب پیش از مرگ، دو ركعت نماز خواند و این كار خبیب سنّت ماندگارى شد براى كسانى كه تسلیم مرگ اجبارى مى شوند.<ref>ابن هشام، ج 3، ص 182؛ ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج 2، ص 168؛ ر.ک: د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه</ref>
'''نخستین به دار آویخته از مسلمانان'''


خبیب نخستین مسلمانى بود كه به دار آویخته شد (ابن اثیر، 1970ـ1973، ج 2، ص 122). او را به تیرى چوبى بستند و چهل تن از فرزندان كشته شدگان مشركان در بدر، با زخم نیزه او را از پاى درآوردند (رجوع کنید به واقدى، ج 1، ص 361). گفته شده است چون خبیب بن عدى كشته شد، صورتش به سوى قبله بود و هر چه خواستند او را به خلاف قبله برگردانند، موفق نشدند و وى را به حال خود رها كردند (ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 264).
'''نخستین به دار آویخته از مسلمانان'''
 
خبیب نخستین مسلمانی بود كه به دار آویخته شد.<ref>ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص 122</ref> او را به تیرى چوبى بستند و چهل تن از فرزندان كشته شدگان مشركان در بدر، با زخم نیزه او را از پاى درآوردند.<ref>ر.ک:واقدى، ج 1، ص 361</ref> گفته شده است چون خبیب بن عدى كشته شد، صورتش به سوى قبله بود و هر چه خواستند او را به خلاف قبله برگردانند، موفق نشدند و وى را به حال خود رها كردند.<ref>ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 264</ref>
===قاتل===
===قاتل===
اگرچه عقبة بن حارث بن عامر را قاتل خبیب بن عدى دانسته اند (رجوع کنید به مصعببن عبداللّه، ص 204ـ205؛ ابناثیر، 1970ـ1973، ج 2، ص121گفته شده كه عقبه سوگند خورده كه خبیب را نكشته است و در آن هنگام خردسال تر از آن بوده كه چنین كند. از او نقل شده است كه «ابا مَیسَرَه نیزه را در دست من قرار داد و دست مرا به همراه نیزه گرفت و خبیب را ضربهزد تا او را به قتل رسانید» (واقدى؛ ابنهشام، همانجاها).
اگرچه عقبة بن حارث بن عامر را قاتل خبیب بن عدى دانسته اند،<ref>ر.ک:ابن اثیر، اسدالغابة، ج 2، ص121</ref> گفته شده كه عقبه سوگند خورده كه خبیب را نكشته است و در آن هنگام خردسال تر از آن بوده كه چنین كند. از او نقل شده است كه «ابا مَیسَرَه نیزه را در دست من قرار داد و دست مرا به همراه نیزه گرفت و خبیب را ضربهزد تا او را به قتل رسانید»<ref>ابن هشام، ج 3، ص 182،واقدى، ج 1، ص 361</ref>
==استقامت در راه==  
==استقامت در راه==
خبیب چنان بر سر ایمانش پایدار و استوار بود كه هنگام مرگ چون از او خواستند از اسلام و پیامبر روى برگرداند تا آزادش كنند، پاسخ داد كه اگر همه آنچه در زمین است از آن من باشد، دوست ندارم از اسلام روگردانم. مشركان هنگام قتل خبیب به او گفتند، آیا دوست داشتى اكنون محمد در جاى تو بود و تو نزد خانواده ات بودى؟ و خبیب پاسخ داد كه به خدا سوگند، دوست ندارم محمد در جاى خودش، خارى به پایش فرو رود (واقدى، ج 1، ص 360؛ قس ابن هشام، ج 3، ص 180، كه گفتار مذكور را درباره زیدبن دثنه نقل كرده است). حسّانبن ثابت 1، ص 213) اشعارى در رثاى خبیببن عدى گفته است (نیز رجوع کنید به ابنهشام، ج 3، ص 186ـ187).
خبیب چنان بر سر ایمانش پایدار و استوار بود كه هنگام مرگ چون از او خواستند از اسلام و پیامبر روى برگرداند تا آزادش كنند، پاسخ داد كه اگر همه آنچه در زمین است از آن من باشد، دوست ندارم از اسلام روگردانم. مشركان هنگام قتل خبیب به او گفتند، آیا دوست داشتى اكنون محمد در جاى تو بود و تو نزد خانواده ات بودى؟ و خبیب پاسخ داد كه به خدا سوگند، دوست ندارم محمد در جاى خودش، خارى به پایش فرو رود.<ref>واقدى، ج 1، ص 360</ref> حسّان بن ثابت<ref>حسّان بن ثابت،ج 1، ص 213</ref> اشعارى در رثاى خبیببن عدى گفته است.
==خصوصیات==
==خصوصیات==
چهره خبیب بن عدى به عنوان شهیدى كه بسیار مظلومانه و توأم با شكنجه و در اسارت به قتل رسید، پیرایه اى قدسى یافته است (د. اسلام، همانجا) و از مأموریتى كه خبیب و دیگر یارانش براى آن اعزام شدند (رجوع کنید به ابناثیر، 1399ـ1402، ج 2، ص 167مى توان دریافت كه خبیب مردى اهل علم و فضل و آشنا به احكام اسلام بوده است.
چهره خبیب بن عدى به عنوان شهیدى كه بسیار مظلومانه و توأم با شكنجه و در اسارت به قتل رسید، پیرایه اى قدسى یافته است<ref>د. اسلام، ذیل ماده</ref> و از مأموریتى كه خبیب و دیگر یارانش براى آن اعزام شدند،<ref>ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج 2، ص 167</ref> مى توان دریافت كه خبیب مردى اهل علم و فضل و آشنا به احكام اسلام بوده است.
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
خط ۲۴: خط ۲۴:
== منابع ==
== منابع ==
* ابن اثیر، اسدالغابة فى معرفةالصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973.
* ابن اثیر، اسدالغابة فى معرفةالصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973.
* همو، الكامل فی التاریخ، بیروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966، چاپ افست 1399ـ1402/ 1979ـ 1982.  
* ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966، چاپ افست 1399ـ1402/ 1979ـ 1982.
* ابن حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، چاپ علىمحمد بجاوى، بیروت 1412/1992.  
* ابن حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، چاپ علىمحمد بجاوى، بیروت 1412/1992.
* ابن سعد (بیروت).  
* ابن سعد (بیروت).
*ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علىمحمد بجاوى، بیروت 1412/1992.  
*ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علىمحمد بجاوى، بیروت 1412/1992.
* ابن قدامه، الاستبصار فى نسب الصحابة من الانصار، چاپ على نویهض، بیروت 1392/ 1972.
* ابن قدامه، الاستبصار فى نسب الصحابة من الانصار، چاپ على نویهض، بیروت 1392/ 1972.
* ابن كلبى، جمهرة النسب، ج 1، چاپ ناجى حسن، بیروت 1407/1986.
* ابن كلبى، جمهرة النسب، ج 1، چاپ ناجى حسن، بیروت 1407/1986.
خط ۳۳: خط ۳۳:
* حسّان بن ثابت، دیوان، چاپ ولید عرفات، لندن 1971.
* حسّان بن ثابت، دیوان، چاپ ولید عرفات، لندن 1971.
* ذهبى.
* ذهبى.
* مصعب بن عبداللّه، كتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره 1953؛
* مصعب بن عبداللّه، كتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره 1953.
* محمدبن عمر واقدى، كتاب المغازى، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966؛ یاقوت حموى.
* محمدبن عمر واقدى، كتاب المغازى، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966.
=== منبع انگلیسی ===
=== منبع انگلیسی ===
{{چپ‌چین}}
{{چپ‌چین}}
کاربر ناشناس