پرش به محتوا

ابراهیم بن مالک اشتر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
در این میان رفت و آمد پی‌درپی ابراهیم به نزد مختار، سبب بدگمانی [[عبداللـه‌بن مطیع]] شد که از سوی [[عبداللـه‌بن زبیر]] بر کوفه امارت داشت <ref>ابن‌سعد، 5/99</ref> و چون از نقشه قیام آگاه شد، از ایاس‌بن مضارب رئیس شرطه کوفه خواست که مراقب اوضاع باشد و خود، کسانی را در نقاط حسّاس شهر بر گماشت. ابراهیم روز چهارشنبه، یک روز پیش از موعد مقرر، با جمع کثیری از یاران خویش به سوی خانه مختار می‌رفت که با ممانعت ایاس‌بن مضارب رو به رو شد. ابراهیم در نزاعی که در گرفت، ایاس را به قتل رساند و اندکی بعد قیام آغاز شد.
در این میان رفت و آمد پی‌درپی ابراهیم به نزد مختار، سبب بدگمانی [[عبداللـه‌بن مطیع]] شد که از سوی [[عبداللـه‌بن زبیر]] بر کوفه امارت داشت <ref>ابن‌سعد، 5/99</ref> و چون از نقشه قیام آگاه شد، از ایاس‌بن مضارب رئیس شرطه کوفه خواست که مراقب اوضاع باشد و خود، کسانی را در نقاط حسّاس شهر بر گماشت. ابراهیم روز چهارشنبه، یک روز پیش از موعد مقرر، با جمع کثیری از یاران خویش به سوی خانه مختار می‌رفت که با ممانعت ایاس‌بن مضارب رو به رو شد. ابراهیم در نزاعی که در گرفت، ایاس را به قتل رساند و اندکی بعد قیام آغاز شد.


در جنگ هایی که میان ابراهیم و مختار ثقفی و طرفداران آنان در کوفه از یک سو، و ابن‌مطیع و راشدبن ایاس از سوی دیگر، درگرفت، راشد کشته شد و ابن‌مطیع به قصر عقب نشست و در محاصره ابراهیم افتاد. وی چند روز بعد گریخت و یارانش به مختار پیوستند. بیشتر طرفداران ابراهیم و مختار موالیانی بودند که با گرز چوبین می‌جنگیدند، از این‌رو به طعنه «خشَبیه» نامیده شدند <ref>بلاذری، 5/224-228، 231</ref>. برخی نیز به اشتباه آنان را «حسینیه» نامیده و منحصراً طرفدار ابراهیم دانسته‌اند، زیرا به هنگام قیام «یا ثاراتِ الْحسین» می‌گفتند <ref>ابن عبدربه، 2/408</ref>؛ ولی ابن‌رسته <ref>7/218</ref> و ابن قتیبه <ref>ص 622</ref> «خشیه» را از یاران ابراهیم دانسته‌اند که در روز جنگ با [[عبیداللـه‌بن زیاد]] با چوب جنگ می‌کردند.
در جنگ هایی که میان ابراهیم و مختار ثقفی و طرفداران آنان در کوفه از یک سو، و ابن‌مطیع و راشدبن ایاس از سوی دیگر، درگرفت، راشد کشته شد و ابن‌مطیع به قصر عقب نشست و در محاصره ابراهیم افتاد. وی چند روز بعد گریخت و یارانش به مختار پیوستند.
 
بیشتر طرفداران ابراهیم و مختار موالیانی بودند که با گرز چوبین می‌جنگیدند، از این‌رو به طعنه «خشَبیه» نامیده شدند <ref>بلاذری، 5/224-228، 231</ref>. برخی نیز به اشتباه آنان را «حسینیه» نامیده و منحصراً طرفدار ابراهیم دانسته‌اند، زیرا به هنگام قیام «یا ثاراتِ الْحسین» می‌گفتند؛ <ref>ابن عبدربه، 2/408</ref> ولی ابن‌رسته <ref>7/218</ref> و ابن قتیبه <ref>ص 622</ref> «خشیه» را از یاران ابراهیم دانسته‌اند که در روز جنگ با [[عبیداللـه‌بن زیاد]] با چوب جنگ می‌کردند.


پس از این جنگ، مختار در کوفه مستقر شد و کوشید تا با تسلط با سایر شهرهای [[عراق]] به مبارزه با امویان و قاتلان [[امام حسین (ع)]] بپردازد. با اینهمه وقتی امارت موصل را به [[ابراهیم‌بن مالک اشتر]] داد و او را به جنگ با عبیداللـه‌بن زیاد که از سوی [[عبدالملک مروان]] رو به سوی عراق نهاده بود، روان کرد،([[ذیحجه]]، 66ق/ژوئیه 686م) برخی از کوفیان که گویا مختار را کاهن می‌پنداشتند، بر او شوریدند. مختار بلافاصله کس در پی ابراهیم فرستاد <ref>بلاذری، 5/230، 231</ref> و این معنی آشکارا از پایگاه بلند ابراهیم در قیام مختار و اعتمادی که رهبری قیام به او داشت، حکایت می‌کند. پس ابراهیم به سرعت از مداین بازگشت و به همراه مختار، طی سلسله جنگ هایی در جَبّانه السّبیع و نقاط دیگری از کوفه، شورش را در هم کوبید. <ref>بلاذری ، 5/231-235</ref>
پس از این جنگ، مختار در کوفه مستقر شد و کوشید تا با تسلط با سایر شهرهای [[عراق]] به مبارزه با امویان و قاتلان [[امام حسین (ع)]] بپردازد. با اینهمه وقتی امارت موصل را به [[ابراهیم‌بن مالک اشتر]] داد و او را به جنگ با عبیداللـه‌بن زیاد که از سوی [[عبدالملک مروان]] رو به سوی عراق نهاده بود، روان کرد،([[ذیحجه]]، 66ق/ژوئیه 686م) برخی از کوفیان که گویا مختار را کاهن می‌پنداشتند، بر او شوریدند. مختار بلافاصله کس در پی ابراهیم فرستاد <ref>بلاذری، 5/230، 231</ref> و این معنی آشکارا از پایگاه بلند ابراهیم در قیام مختار و اعتمادی که رهبری قیام به او داشت، حکایت می‌کند. پس ابراهیم به سرعت از مداین بازگشت و به همراه مختار، طی سلسله جنگ هایی در جَبّانه السّبیع و نقاط دیگری از کوفه، شورش را در هم کوبید. <ref>بلاذری ، 5/231-235</ref>
خط ۳۵: خط ۳۷:
===جنگ با عبیدالله بن زیاد===
===جنگ با عبیدالله بن زیاد===


پس از سرکوبی شورش، ابراهیم با مردانی که شمارشان را از 000‘8 تا 000‘20 تن گفته‌اند و بیشتر آنان از موالیان ایرانی معروف به الحمراء بودند <ref>دینوری، 293؛ ابن‌سعد، 5/100؛ بلاذری، 5/248؛ ذهبی، 2/375</ref>، در 6 یا 8 ذیحجه <ref>بلاذری، 5/248</ref> و به قولی 21 آن ماه <ref>طبری، 6/81</ref> از کوفه به قصد جنگ با ابن زیاد خارج شد. در 10 [[محرم]] 67/6 اوت 686م بر کرانه رود خازر (در «دائره‌المعارف اسلام » به غلط «جازر» آمده است) نزدیک زاب و به فاصله 5 فرسخی [[موصل]] <ref>طبری، 6/86</ref> میان دو سپاه جنگ درگرفت. به گفته بلاذری در آغاز جنگ جناح چپ ابراهیم دچار شکست شد و شاید همین امر سبب شد که در کوفه خبر قتل ابن‌اشتر شایع شود و مختار کوفه را رها سازد <ref>طبری ، 5/249-250</ref>؛ ولی یاران ابراهیم سپاه ابن زیاد را عقب رانده و شکست سختی بر آن وارد آوردند. ابراهیم در این جنگ به دست خویش عبیداللـه‌بن زیاد و چند تن دیگر از جمله [[حصین‌بن نمیر]] و [[شرحبیل‌بن ذی‌الکلاع]] از عاملان قتل امام‌ حسین(ع) را کشت <ref>خلیفه بن خیاط، 1/332؛ ابن قتیبه، 347؛ دینوری، 295</ref> و گفته‌اند که پیکر آنان را سوزاند. <ref>بخاری، 1/178</ref>
پس از سرکوبی شورش، ابراهیم با مردانی که شمارشان را از 000‘8 تا 000‘20 تن گفته‌اند و بیشتر آنان از موالیان ایرانی معروف به الحمراء بودند،<ref>دینوری، 293؛ ابن‌سعد، 5/100؛ بلاذری، 5/248؛ ذهبی، 2/375</ref> در 6 یا 8 ذیحجه <ref>بلاذری، 5/248</ref> و به قولی 21 آن ماه <ref>طبری، 6/81</ref> از کوفه به قصد جنگ با ابن زیاد خارج شد. در 10 [[محرم]] 67/6 اوت 686م بر کرانه رود خازر (در «دائره‌المعارف اسلام » به غلط «جازر» آمده است) نزدیک زاب و به فاصله 5 فرسخی [[موصل]] <ref>طبری، 6/86</ref> میان دو سپاه جنگ درگرفت. به گفته بلاذری در آغاز جنگ جناح چپ ابراهیم دچار شکست شد و شاید همین امر سبب شد که در کوفه خبر قتل ابن‌اشتر شایع شود و مختار کوفه را رها سازد؛ <ref>طبری ، 5/249-250</ref> ولی یاران ابراهیم سپاه ابن زیاد را عقب رانده و شکست سختی بر آن وارد آوردند. ابراهیم در این جنگ به دست خویش عبیداللـه‌بن زیاد و چند تن دیگر از جمله [[حصین‌بن نمیر]] و [[شرحبیل‌بن ذی‌الکلاع]] از عاملان قتل امام‌ حسین(ع) را کشت <ref>خلیفه بن خیاط، 1/332؛ ابن قتیبه، 347؛ دینوری، 295</ref> و گفته‌اند که پیکر آنان را سوزاند. <ref>بخاری، 1/178</ref>




==ابراهیم در جبهه مصعب==
==ابراهیم در جبهه مصعب==


ابراهیم پس از این پیروزی به موصل رفت و چند تن از یاران از جمله برادر ناتنی خود عبدالرّحمن را به تسخیر و حکومت شهرهای [[نصیبین]] و [[حرّان]] و الرّها و سُمَیساط و سنجار گسیل داشت <ref>بلاذری، 5/251؛ طبری، 6/92؛ ابن اثیر، 4/265</ref>. ابراهیم همچنان در موصل بود که [[مصعب‌بن زبیر]] به تحریک شورشیان کوفه که از حملات ابراهیم‌بن اشتر و مختار جان سالم به در برده و به او پیوسته بودند، به کوفه تاخت و در جنگ با مختار او را کشت.([[رمضان]] 67ق/آوریل 687م) سپس از ابراهیم خواست که به اطاعت از [[عبدالله‌ بن زبیر]] گردن نهد <ref>بلاذری، 5/332، 336</ref>. به گفته [[ابن‌اثیر]]، [[عبدالملک بن مروان]] نیز ابراهیم را به اطاعت از خود خواند، ولی ابراهیم از آن روی که در جنگ با امویان، عبیداللـه‌بن زیاد و تنی چند از اشراف [[شام]] را کشته بود، از پیوستن به عبدالملک بیمناک شد و به دعوت مصعب پاسخ مثبت داد. <ref>4/275</ref>
ابراهیم پس از این پیروزی به موصل رفت و چند تن از یاران از جمله برادر ناتنی خود عبدالرّحمن را به تسخیر و حکومت شهرهای [[نصیبین]] و [[حرّان]] و الرّها و سُمَیساط و سنجار گسیل داشت.<ref>بلاذری، 5/251؛ طبری، 6/92؛ ابن اثیر، 4/265</ref> ابراهیم همچنان در موصل بود که [[مصعب‌بن زبیر]] به تحریک شورشیان کوفه که از حملات ابراهیم‌بن اشتر و مختار جان سالم به در برده و به او پیوسته بودند، به کوفه تاخت و در جنگ با مختار او را کشت.([[رمضان]] 67ق/آوریل 687م) سپس از ابراهیم خواست که به اطاعت از [[عبدالله‌ بن زبیر]] گردن نهد <ref>بلاذری، 5/332، 336</ref>. به گفته [[ابن‌اثیر]]، [[عبدالملک بن مروان]] نیز ابراهیم را به اطاعت از خود خواند، ولی ابراهیم از آن روی که در جنگ با امویان، عبیداللـه‌بن زیاد و تنی چند از اشراف [[شام]] را کشته بود، از پیوستن به عبدالملک بیمناک شد و به دعوت مصعب پاسخ مثبت داد. <ref>4/275</ref>




==ابراهیم حاکم موصل==
==ابراهیم حاکم موصل==


مصعب حکومتِ [[موصل]] و [[جزیره]] و [[آذربایجان]] و [[ارمینیه]] را از او باز گرفت و وی را به جنگ ازارقه فرستاد و [[مهلب‌بن ابی‌صفره]] را به جای او به حکومت آن نواحی گماشت، اما دوباره مهلب را معزول و به جنگ ازارقه مأمور کرد و حکومت آن مناطق را به ابراهیم سپرد <ref>بلاذری، 5/331، 332، 337؛ دینوری، 309</ref>. گویا ابراهیم از آن پس در مقر حکومت خویش باقی ماند تا آنکه عبدالملک‌بن مروان به عراق تاخت. مصعب‌بن زبیر به مقابله برخاست و ابراهیم را به سرداری سپاه خویش برگماشت و به جُمَیری نزدیک اَوانا رفت.
مصعب حکومتِ [[موصل]] و [[جزیره]] و [[آذربایجان]] و [[ارمینیه]] را از او باز گرفت و وی را به جنگ ازارقه فرستاد و [[مهلب‌بن ابی‌صفره]] را به جای او به حکومت آن نواحی گماشت، اما دوباره مهلب را معزول و به جنگ ازارقه مأمور کرد و حکومت آن مناطق را به ابراهیم سپرد. <ref>بلاذری، 5/331، 332، 337؛ دینوری، 309</ref> گویا ابراهیم از آن پس در مقر حکومت خویش باقی ماند تا آنکه عبدالملک‌بن مروان به عراق تاخت. مصعب‌بن زبیر به مقابله برخاست و ابراهیم را به سرداری سپاه خویش برگماشت و به جُمَیری نزدیک اَوانا رفت.


عبدالملک‌بن مروان که در پی تطمیع امرای کوفه و [[بصره]] بود، نامه‌ای به ابراهیم نوشت و حکومت عراقین، و به قولی اقطاع سرزمینهای اطراف [[فرات]] را به او وعده داد <ref>بلاذری، 337؛ دینوری، 312</ref>، ولی ابراهیم نه تنها آن نامه را به نزد مصعب برد و از پذیرش دعوت عبدالملک خودداری کرد، بلکه چون حدس می‌زد که عبدالملک سایر امرای [[عراق]] را نیز با چنین وعده‌هایی فریفته است، کوشید تا مصعب را به توقیف یا تبعید آنان به [[مکه]] وادارد <ref>بلاذری، 337</ref>، اما مصعب نپذیرفت و به سوی عبدالملک به راه افتاد و در دیرالجاثلیق در مسکِن اردو زد.
عبدالملک‌بن مروان که در پی تطمیع امرای کوفه و [[بصره]] بود، نامه‌ای به ابراهیم نوشت و حکومت عراقین، و به قولی اقطاع سرزمینهای اطراف [[فرات]] را به او وعده داد <ref>بلاذری، 337؛ دینوری، 312</ref>، ولی ابراهیم نه تنها آن نامه را به نزد مصعب برد و از پذیرش دعوت عبدالملک خودداری کرد، بلکه چون حدس می‌زد که عبدالملک سایر امرای [[عراق]] را نیز با چنین وعده‌هایی فریفته است، کوشید تا مصعب را به توقیف یا تبعید آنان به [[مکه]] وادارد <ref>بلاذری، 337</ref>، اما مصعب نپذیرفت و به سوی عبدالملک به راه افتاد و در دیرالجاثلیق در مسکِن اردو زد.
کاربر ناشناس