۵٬۳۴۱
ویرایش
Elyas-salehi (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[شهید ثانی]]، بهعلت آنکه در دورهٔ او کتابهای دینی بهمقدار کافی وجود نداشت، نوشتن حدیث را [[واجب عینی]] میدانست.<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ۱۴۰۹ق، ص۳۳۹.</ref> | [[شهید ثانی]]، بهعلت آنکه در دورهٔ او کتابهای دینی بهمقدار کافی وجود نداشت، نوشتن حدیث را [[واجب عینی]] میدانست.<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ۱۴۰۹ق، ص۳۳۹.</ref> | ||
===تاریخ تدوین حدیث در نزد شیعه === | ===تاریخ تدوین حدیث در نزد شیعه=== | ||
[[پرونده:Tahzib ol ahkaam.jpg|180px|بندانگشتی|[[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]]، اثر شیخ طوسی، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | [[پرونده:Tahzib ol ahkaam.jpg|180px|بندانگشتی|[[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]]، اثر شیخ طوسی، از [[کتب اربعه]] حدیثی شیعه]] | ||
بهگفته مجید معارف، در کتاب تاریخ عمومی حدیث، حدیث شیعه فرازونشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. او این تحولات را به دو دوره متقدمان و متأخران تقسیم کرده است: دوره متقدمان پنج قرن نخست قمری را شامل میشود. در این دوره، [[امامان شیعه]] احادیث را صادر کرند و اصحابشان نوشتند و دانشمندان بعدی، دستهبندی کردند تا اینکه «محدثان سهگانه اول»، یعنی [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلینی]] (درگذشت [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]])، [[شیخ صدوق]] (۳۰۵-۳۸۱ق) و [[شیخ طوسی]] (۳۸۵-۴۶۰ق) آنها را در کتب اَربعه جای دادند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.</ref> | بهگفته مجید معارف، در کتاب تاریخ عمومی حدیث، حدیث شیعه فرازونشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. او این تحولات را به دو دوره متقدمان و متأخران تقسیم کرده است: دوره متقدمان پنج قرن نخست قمری را شامل میشود. در این دوره، [[امامان شیعه]] احادیث را صادر کرند و اصحابشان نوشتند و دانشمندان بعدی، دستهبندی کردند تا اینکه «محدثان سهگانه اول»، یعنی [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلینی]] (درگذشت [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]])، [[شیخ صدوق]] (۳۰۵-۳۸۱ق) و [[شیخ طوسی]] (۳۸۵-۴۶۰ق) آنها را در کتب اَربعه جای دادند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
دوره متأخران از ابتدای قرن ششم تا دوره معاصر است و در آن «مجامع تکمیلی» حدیثی شیعه شکل گرفتند. دوره متأخران، درواقع، طبقهبندی، تکمیل و تحلیل آثار متقدمان است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.</ref> | دوره متأخران از ابتدای قرن ششم تا دوره معاصر است و در آن «مجامع تکمیلی» حدیثی شیعه شکل گرفتند. دوره متأخران، درواقع، طبقهبندی، تکمیل و تحلیل آثار متقدمان است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.</ref> | ||
=== دوره متقدمان === | ===دوره متقدمان=== | ||
دوره متقدمان خود به به چهار مقطع تقسیم میشود: | دوره متقدمان خود به به چهار مقطع تقسیم میشود: | ||
==== ۱. دوران امام علی تا امام سجاد (قرن اول) ==== | ====۱. دوران امام علی تا امام سجاد (قرن اول)==== | ||
در این دوره به جهت، وجود سیاست منع حدیث و فشار سیاسی برضد شیعیان و سیاست [[تقیه]] امامان، حدیث رونق چندانی نداشت.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۷-۲۰۹.</ref> با این حال، کتابهایی در این دوره نوشته شد که از آن جمله، [[کتاب علی(ع)|کتابُ علی]] است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۳.</ref> این کتاب را نخستین کتاب حدیثی شیعه میدانند.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.</ref> [[نهج البلاغه|نهجالبلاغه]] که در آن زمان بهصورت کتابهایی با عنوانهای «خُطَبُ امیرِالمؤمنین» یا «خُطَبُ علی» در دست شیعیان بود<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۶-۲۱۷.</ref> و [[صحیفه سجادیه]] از دیگر کتابهای حدیثی این دورهاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۱.</ref> | در این دوره به جهت، وجود سیاست منع حدیث و فشار سیاسی برضد شیعیان و سیاست [[تقیه]] امامان، حدیث رونق چندانی نداشت.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۷-۲۰۹.</ref> با این حال، کتابهایی در این دوره نوشته شد که از آن جمله، [[کتاب علی(ع)|کتابُ علی]] است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۳.</ref> این کتاب را نخستین کتاب حدیثی شیعه میدانند.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.</ref> [[نهج البلاغه|نهجالبلاغه]] که در آن زمان بهصورت کتابهایی با عنوانهای «خُطَبُ امیرِالمؤمنین» یا «خُطَبُ علی» در دست شیعیان بود<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۶-۲۱۷.</ref> و [[صحیفه سجادیه]] از دیگر کتابهای حدیثی این دورهاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۱.</ref> | ||
==== ۲. عصر امام باقر و امام صادق (قرن دوم) ==== | ====۲. عصر امام باقر و امام صادق (قرن دوم)==== | ||
این دوره نقشی مهم در شکلگیری حدیث شیعه دارد و آثار حدیثی ارزشمندی در آن تدوین شده است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۷.</ref> این زمان، عصر تدوین علوم و و رفع ممنوعیت نگارش حدیث بود. [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] با استفاده از این موقعیت، با برپایی مجالس عمومی، تدریس در منزل، دیدارها و مناظرهها و مجالس خصوصیِ تدریس [[فقه]] و [[حدیث]]، تأثیر بسیاری بر شکلگیری فقه و حدیث شیعه گذاشتند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۸-۲۳۴.</ref> یکی از مهمترین دستاوردهای این دوره را تدوین اصول چهارصدگانه حدیثی میدانند که به [[اصول اربعمائه|اصول اَربَعَمِائَه]] معروفاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۵.</ref> اصل به کتاب حدیثیای میگویند که نویسندهٔ آن احادیث را مستقیماً یا با یک واسطه، از [[عصمت|معصوم]] شنیده و نوشته است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۷.</ref> | این دوره نقشی مهم در شکلگیری حدیث شیعه دارد و آثار حدیثی ارزشمندی در آن تدوین شده است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۷.</ref> این زمان، عصر تدوین علوم و و رفع ممنوعیت نگارش حدیث بود. [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] با استفاده از این موقعیت، با برپایی مجالس عمومی، تدریس در منزل، دیدارها و مناظرهها و مجالس خصوصیِ تدریس [[فقه]] و [[حدیث]]، تأثیر بسیاری بر شکلگیری فقه و حدیث شیعه گذاشتند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۲۸-۲۳۴.</ref> یکی از مهمترین دستاوردهای این دوره را تدوین اصول چهارصدگانه حدیثی میدانند که به [[اصول اربعمائه|اصول اَربَعَمِائَه]] معروفاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۵.</ref> اصل به کتاب حدیثیای میگویند که نویسندهٔ آن احادیث را مستقیماً یا با یک واسطه، از [[عصمت|معصوم]] شنیده و نوشته است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۷.</ref> | ||
==== ۳. عصر امام کاظم تا اواخر غیبت صغرا ==== | ====۳. عصر امام کاظم تا اواخر غیبت صغرا==== | ||
در این دوره، خلفا امامان را محدود میکردند و بر شیعیان فشار میآوردند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۷.</ref> ازاینرو احادیثی بسیار کمتری نسبت به دوره قبل، از امامان صادر شد.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۰.</ref> در این دوره به تنظیم کتابهای حدیثی قبل توجه شد و محدثانْ اصول و روایات بهجامانده از دوره قبل را برحسب موضوعات فقهی تبویب و کتابهای مفصلتری تدوین کردند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۸-۳۵۰.</ref> | در این دوره، خلفا امامان را محدود میکردند و بر شیعیان فشار میآوردند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۰۷.</ref> ازاینرو احادیثی بسیار کمتری نسبت به دوره قبل، از امامان صادر شد.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱۰.</ref> در این دوره به تنظیم کتابهای حدیثی قبل توجه شد و محدثانْ اصول و روایات بهجامانده از دوره قبل را برحسب موضوعات فقهی تبویب و کتابهای مفصلتری تدوین کردند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۸-۳۵۰.</ref> | ||
==== ۴. عصر پیدایش جوامع حدیثی ==== | ====۴. عصر پیدایش جوامع حدیثی==== | ||
در این دوره بهجهت فعالبودن تدریس حدیث در مراکز علمی، این نیاز به وجود آمد که کتابهای جامعتری در زمینه حدیث نوشته شود. این مسئله سبب به وجود آمدن [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] شد که برخی همه موضوعات دینی از جمله فقه و عقاید را در بر میگرفت، مانند الکافی نوشته کلینی و برخی به صورت تخصصی شامل فقه یا [[کلام اسلامی|عقاید]] میشد؛ مانند کتابهای [[التوحید (کتاب)|توحید]]، [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمالالدین]] از شیخ صدوق و [[کتاب الغیبة (ابهامزدایی)|الغیبه]] و [[الامالی (شیخ طوسی)|امالی]] از شیخ طوسی.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۵۵.</ref> کتب اربعه حدیثی شیعه در این دوره تألیف شد.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۵۵.</ref> این کتابها که مهمترین جوامع روایی شیعه امامیاند عبارتاند از: [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلینی]] (درگذشت: [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]])، [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لایَحضُرُه الفقیه]] نوشته [[شیخ صدوق]] (۳۰۵ـ۳۸۱ق)، و [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]] و [[الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار (کتاب)|اِستِبصار]] نوشته [[شیخ طوسی]] (۳۸۵ـ۴۶۰ق).<ref>مؤدب، تاریخ حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۸۶.</ref> | در این دوره بهجهت فعالبودن تدریس حدیث در مراکز علمی، این نیاز به وجود آمد که کتابهای جامعتری در زمینه حدیث نوشته شود. این مسئله سبب به وجود آمدن [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] شد که برخی همه موضوعات دینی از جمله فقه و عقاید را در بر میگرفت، مانند الکافی نوشته کلینی و برخی به صورت تخصصی شامل فقه یا [[کلام اسلامی|عقاید]] میشد؛ مانند کتابهای [[التوحید (کتاب)|توحید]]، [[عیون اخبار الرضا (کتاب)|عیون اخبار الرضا]] و [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمالالدین]] از شیخ صدوق و [[کتاب الغیبة (ابهامزدایی)|الغیبه]] و [[الامالی (شیخ طوسی)|امالی]] از شیخ طوسی.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۵۵.</ref> کتب اربعه حدیثی شیعه در این دوره تألیف شد.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۵۵.</ref> این کتابها که مهمترین جوامع روایی شیعه امامیاند عبارتاند از: [[الکافی (کتاب)|الکافی]] نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلینی]] (درگذشت: [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]])، [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لایَحضُرُه الفقیه]] نوشته [[شیخ صدوق]] (۳۰۵ـ۳۸۱ق)، و [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیبالاحکام]] و [[الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار (کتاب)|اِستِبصار]] نوشته [[شیخ طوسی]] (۳۸۵ـ۴۶۰ق).<ref>مؤدب، تاریخ حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۸۶.</ref> | ||
=== دوره متأخران === | ===دوره متأخران=== | ||
ابتدای این دوره، یعنی از قرن ششم تا قرن یازدهم قمری، تألیف کتابهای حدیثی دچار رکود شد؛ اما از قرن یازدهم، با ظهور [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (۱۰۰۷ـ۱۰۹۱ق)، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] (۱۰۳۷ـ۱۱۱۰ق) و [[شیخ حر عاملی|حرِّ عامِلی]] (۱۰۳۳ـ۱۱۰۴ق) تدوین کتابهای حدیثی رونق گرفت. مهمترین [[جامع حدیثی|مجامع حدیثی]] این دوره عبارتاند از: [[الوافی (کتاب)|الوافی]] نوشته فیض کاشانی، [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] نوشته علامه مجلسی و [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسایلالشیعه]] نوشته حرِّ عامِلی.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۰۰-۴۰۲.</ref> در دوره معاصر، یعنی صد سال اخیر هم عالمانی به جمعآوری، دستهبندی و گزینش روایات صحیح پرداختند. مهمترین کتابهای این دوره به این شرح است: [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مُستَدرَکُالوَسايل]]، [[سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (کتاب)|سَفینةُالبحار]]، [[جامع احادیث الشیعه (کتاب)|جامعُ اَحادیثِ الشَّیعه]]، آثارُالصّادقین، [[میزان الحکمه (کتاب)|میزانُالحکمه]] و [[الحیاة (کتاب)|اَلْحیاة]].<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۳۴-۴۳۹.</ref> | ابتدای این دوره، یعنی از قرن ششم تا قرن یازدهم قمری، تألیف کتابهای حدیثی دچار رکود شد؛ اما از قرن یازدهم، با ظهور [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (۱۰۰۷ـ۱۰۹۱ق)، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] (۱۰۳۷ـ۱۱۱۰ق) و [[شیخ حر عاملی|حرِّ عامِلی]] (۱۰۳۳ـ۱۱۰۴ق) تدوین کتابهای حدیثی رونق گرفت. مهمترین [[جامع حدیثی|مجامع حدیثی]] این دوره عبارتاند از: [[الوافی (کتاب)|الوافی]] نوشته فیض کاشانی، [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] نوشته علامه مجلسی و [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسایلالشیعه]] نوشته حرِّ عامِلی.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۰۰-۴۰۲.</ref> در دوره معاصر، یعنی صد سال اخیر هم عالمانی به جمعآوری، دستهبندی و گزینش روایات صحیح پرداختند. مهمترین کتابهای این دوره به این شرح است: [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مُستَدرَکُالوَسايل]]، [[سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (کتاب)|سَفینةُالبحار]]، [[جامع احادیث الشیعه (کتاب)|جامعُ اَحادیثِ الشَّیعه]]، آثارُالصّادقین، [[میزان الحکمه (کتاب)|میزانُالحکمه]] و [[الحیاة (کتاب)|اَلْحیاة]].<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۴۳۴-۴۳۹.</ref> | ||
===تاریخ تدوین حدیث در اهلسنت=== | ===تاریخ تدوین حدیث در اهلسنت=== | ||
[[عبدالهادی فضلی]] تاریخ حدیث اهلسنت را به سه مرحله تقسیم کرده است: | [[عبدالهادی فضلی]] تاریخ حدیث اهلسنت را به سه مرحله تقسیم کرده است: | ||
* مرحله جمعآوری احادیث: از نیمه قرن دوم آغاز شد. در این دوره، بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] به جمعآوری روایات پرداختند و آنها را همراه با فتاوای [[صحابه]] و [[تابعین]] در کتابهایی گرد آوردند. کتاب اَلمُوَطَّأ نوشته [[مالک بن انس|مالک بن اَنَس]] در این دوره نوشته شد.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> | *مرحله جمعآوری احادیث: از نیمه قرن دوم آغاز شد. در این دوره، بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] به جمعآوری روایات پرداختند و آنها را همراه با فتاوای [[صحابه]] و [[تابعین]] در کتابهایی گرد آوردند. کتاب اَلمُوَطَّأ نوشته [[مالک بن انس|مالک بن اَنَس]] در این دوره نوشته شد.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> | ||
*مرحله مُسندها: مسندها کتابهاییاند که در آنها تنها احادیث پیامبر(ص) آمده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> از آخر قرن دوم، برخی از پیشوایان اهلسنت به تألیف مسند مشغول شدند. [[مسند احمد بن حنبل (کتاب)|مُسند احمد بن حنبل]] از کتابهای این دوره است.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳-۴۴.</ref> | *مرحله مُسندها: مسندها کتابهاییاند که در آنها تنها احادیث پیامبر(ص) آمده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳.</ref> از آخر قرن دوم، برخی از پیشوایان اهلسنت به تألیف مسند مشغول شدند. [[مسند احمد بن حنبل (کتاب)|مُسند احمد بن حنبل]] از کتابهای این دوره است.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۳-۴۴.</ref> | ||
* مرحله «صحیحها»: صحیح به کتابی میگویند که نویسنده، در آن، تنها احادیثی را آورده که انتسابشان به پیامبر را صحیح تشخیص داده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> نخستین کسی در این زمینه کتاب نوشت، محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) بود. [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] از کتابهای حدیثی این دورهاند.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> | *مرحله «صحیحها»: صحیح به کتابی میگویند که نویسنده، در آن، تنها احادیثی را آورده که انتسابشان به پیامبر را صحیح تشخیص داده است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> نخستین کسی در این زمینه کتاب نوشت، محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) بود. [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم (کتاب)|صحیح مسلم]] از کتابهای حدیثی این دورهاند.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۴.</ref> | ||
==روشهای حدیثنگاری== | ==روشهای حدیثنگاری== | ||
==تقسیمات حدیث == | ==تقسیمات حدیث== | ||
{{همچنین| خبر واحد|حدیث متواتر}} | {{همچنین| خبر واحد|حدیث متواتر}} | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
خبر متواتر را هم در دو قسمِ لفظی و معنوی جای میدهند: متواتر لفظی آن است که مضمونی را با الفاظ و عبارات یکسان روایت کنند؛ مانند حدیث [[خطبه غدیر|«مَن کُنتُ مولاه فهذا علی مولاه»]]. متواتر معنوی آن است که مضمونی مشترک، با عبارات و الفاظ گوناگون نقل شود؛<ref>سبحانی، اصول الحدیث و احکامه، دار احیاء التراث العربی، ص۳۵.</ref> مانند احادیث مربوط به [[ظهور امام زمان|ظهور مهدی(ع)]] که الفاظشان مختلف است و به حد تواتر نمیرسد؛ اما مضمون مشترکشان در خصوص ظهور مهدی متواتر است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۰.</ref> | خبر متواتر را هم در دو قسمِ لفظی و معنوی جای میدهند: متواتر لفظی آن است که مضمونی را با الفاظ و عبارات یکسان روایت کنند؛ مانند حدیث [[خطبه غدیر|«مَن کُنتُ مولاه فهذا علی مولاه»]]. متواتر معنوی آن است که مضمونی مشترک، با عبارات و الفاظ گوناگون نقل شود؛<ref>سبحانی، اصول الحدیث و احکامه، دار احیاء التراث العربی، ص۳۵.</ref> مانند احادیث مربوط به [[ظهور امام زمان|ظهور مهدی(ع)]] که الفاظشان مختلف است و به حد تواتر نمیرسد؛ اما مضمون مشترکشان در خصوص ظهور مهدی متواتر است.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۰.</ref> | ||
== اعتبارسنجی حدیث == | ==اعتبارسنجی حدیث== | ||
{{اصلی|حدیث معتبر}} | {{اصلی|حدیث معتبر}} | ||
بحث از حجیت و اعتبار احادیث، مسئلهای است در حوزه دانش [[اصول فقه|اصولفقه]].<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۱.</ref> بهگفته عبدالهادی فضلی، اصولیان در خصوص حجیت حدیث متواتر، از آنجا که یقینآور است، اتفاقنظر دارند.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۱-۸۲؛ برای نمونه نگاه کنید به شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند خراسانی، کفایةالاصول، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> اصولیان همچنین حجیت خبر واحدی را که همراه با قرائن علمآور باشد، میپذیرند و تردیدی در آن ندارند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند خراسانی، کفایةالاصول، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۳۱۱؛ مظفر، اصولالفقه، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۷۲.</ref> اما درباره خبر واحدی که همراه با قرائن علمآور نباشد، اختلافنظر فراوان دارند:<ref>مظفر، اصولالفقه، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۷۲؛ فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۸.</ref> | بحث از حجیت و اعتبار احادیث، مسئلهای است در حوزه دانش [[اصول فقه|اصولفقه]].<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۱.</ref> بهگفته عبدالهادی فضلی، اصولیان در خصوص حجیت حدیث متواتر، از آنجا که یقینآور است، اتفاقنظر دارند.<ref> فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۱-۸۲؛ برای نمونه نگاه کنید به شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند خراسانی، کفایةالاصول، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> اصولیان همچنین حجیت خبر واحدی را که همراه با قرائن علمآور باشد، میپذیرند و تردیدی در آن ندارند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند خراسانی، کفایةالاصول، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۳۱۱؛ مظفر، اصولالفقه، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۷۲.</ref> اما درباره خبر واحدی که همراه با قرائن علمآور نباشد، اختلافنظر فراوان دارند:<ref>مظفر، اصولالفقه، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۷۲؛ فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۸.</ref> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
به برخی از اخباریان نسبت میدهند که همه اخبار واحدی را که در کتب معتبر حدیثی شیعه آمده باشد، معتبر میدانند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالأصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱.</ref> کسانی علاوه بر این شرط، معیار مخالف نبودن حدیث با مشهور را مطرح کردهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالأصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۴۱.</ref> جمعی دیگر میگویند حدیثی را میپذیریم که راویانش عادل باشند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالأصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۴۱.</ref> بهگزارش عبدالهادی فضلی، دیدگاه بیشتر عالمان شیعه این است که خبر واحدی حجیت دارد که سلسله راویان آن [[ثقه]] باشند.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۹-۹۰.</ref> | به برخی از اخباریان نسبت میدهند که همه اخبار واحدی را که در کتب معتبر حدیثی شیعه آمده باشد، معتبر میدانند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالأصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱.</ref> کسانی علاوه بر این شرط، معیار مخالف نبودن حدیث با مشهور را مطرح کردهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالأصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۴۱.</ref> جمعی دیگر میگویند حدیثی را میپذیریم که راویانش عادل باشند.<ref>شیخ انصاری، فرائدالأصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۴۱.</ref> بهگزارش عبدالهادی فضلی، دیدگاه بیشتر عالمان شیعه این است که خبر واحدی حجیت دارد که سلسله راویان آن [[ثقه]] باشند.<ref>فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۹-۹۰.</ref> | ||
=== دیدگاه اهلسنت === | ===دیدگاه اهلسنت=== | ||
بهگزارش شوکانی، [[مجتهد|فقیه]] سنی (درگذشت: ۱۲۵۰ق)، عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] نیز در حجیت خبر متواتر حرفی ندارند و آن را علمآور میدانند؛<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۲۸.</ref> اما درباره حجیت خبر واحد صحیح<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۳۷.</ref> اختلاف دارند. بیشترشان ازجمله، [[احمد بن حنبل]]<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۳۳.</ref> بر این باورند که معتبر است.<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۳۴.</ref> برخی دیگر همچون نَظّام میگویند اعتبار ندارد، مگر آنکه قرینهای خارج از خود حدیث باعث شود به صدق آن یقین پیدا کنیم.<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ج۱، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> | بهگزارش شوکانی، [[مجتهد|فقیه]] سنی (درگذشت: ۱۲۵۰ق)، عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] نیز در حجیت خبر متواتر حرفی ندارند و آن را علمآور میدانند؛<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۲۸.</ref> اما درباره حجیت خبر واحد صحیح<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۳۷.</ref> اختلاف دارند. بیشترشان ازجمله، [[احمد بن حنبل]]<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۳۳.</ref> بر این باورند که معتبر است.<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۳۴.</ref> برخی دیگر همچون نَظّام میگویند اعتبار ندارد، مگر آنکه قرینهای خارج از خود حدیث باعث شود به صدق آن یقین پیدا کنیم.<ref>شوکانی، ارشادالفحول، ج۱، ۱۴۱۹ق/۱۹۹۹م، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> | ||
== اِسناد == | ==اِسناد== | ||
{{اصلی|اسناد}} | {{اصلی|اسناد}} | ||
منظور از اِسناد این است که تمام سلسلهٔ راویان حدیث تا معصوم ذکر شود؛ به عبارت دیگر، سند حدیث بیان شود.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۰-۳۱.</ref> اِسناد حدیث یا ذکر سند آن، ازآنرو اهمیت دارد که یکی از ابزارهای شناخت اعتبار حدیث است.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱.</ref> میگویند به همین جهت، [[امامان شیعه]] و نیز عالمان اهلسنت همیشه بر نوشتن سند احادیث سفارش کردهاند.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱-۳۲.</ref> | منظور از اِسناد این است که تمام سلسلهٔ راویان حدیث تا معصوم ذکر شود؛ به عبارت دیگر، سند حدیث بیان شود.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۰-۳۱.</ref> اِسناد حدیث یا ذکر سند آن، ازآنرو اهمیت دارد که یکی از ابزارهای شناخت اعتبار حدیث است.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱.</ref> میگویند به همین جهت، [[امامان شیعه]] و نیز عالمان اهلسنت همیشه بر نوشتن سند احادیث سفارش کردهاند.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۳۱-۳۲.</ref> | ||
== جعل حدیث == | ==جعل حدیث== | ||
{{اصلی|جعل حدیث}} | {{اصلی|جعل حدیث}} | ||
جعل حدیث، بهمعنای آن است که حدیثی را بسازیم و آن را به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یا امام معصوم نسبت دهیم.<ref>نگه کنید به مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بیتا، ج۱، ص۱۵۵</ref> حدیثی را که به این شکل ساخته میشود «[[حدیث موضوع]]» نیز میخوانند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مامقانی، مقباسالهدایة، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البدایة فی علم الدرایة، بیتا، ج۱، ص۱۵۵.</ref> میگویند جعل حدیث بیشتر در موضوعات [[کلام اسلامی|اعتقادی]]، [[اخلاق|اخلاقی]]، تاریخی، پزشکی، فضایل و [[دعا|ادعیه]]، روی میداده است.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۳.</ref> | جعل حدیث، بهمعنای آن است که حدیثی را بسازیم و آن را به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یا امام معصوم نسبت دهیم.<ref>نگه کنید به مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بیتا، ج۱، ص۱۵۵</ref> حدیثی را که به این شکل ساخته میشود «[[حدیث موضوع]]» نیز میخوانند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مامقانی، مقباسالهدایة، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البدایة فی علم الدرایة، بیتا، ج۱، ص۱۵۵.</ref> میگویند جعل حدیث بیشتر در موضوعات [[کلام اسلامی|اعتقادی]]، [[اخلاق|اخلاقی]]، تاریخی، پزشکی، فضایل و [[دعا|ادعیه]]، روی میداده است.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۳.</ref> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
{{اصلی|علوم حدیث}} | {{اصلی|علوم حدیث}} | ||
گفتهاند از همان قرنهای نخستین اسلامی، علوم مختلفی درباره حدیث به وجود آمده که در آنها، احادیث را از جنبههایی مانند متن و سندشان بررسی میکنند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref> برخی از این علوم به شرح زیر است: | گفتهاند از همان قرنهای نخستین اسلامی، علوم مختلفی درباره حدیث به وجود آمده که در آنها، احادیث را از جنبههایی مانند متن و سندشان بررسی میکنند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref> برخی از این علوم به شرح زیر است: | ||
* [[علم رجال|رجال]]: روایان را معرفی میکند و آن دسته از صفاتشان مانند [[عدالت (فقه)|عدالت]] و [[ایمان]] را بررسی میکند که در پذیرفتن یا نپذیرفتن روایت از آنها نقش دارد.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۱۱.</ref> | *[[علم رجال|رجال]]: روایان را معرفی میکند و آن دسته از صفاتشان مانند [[عدالت (فقه)|عدالت]] و [[ایمان]] را بررسی میکند که در پذیرفتن یا نپذیرفتن روایت از آنها نقش دارد.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۱۱.</ref> | ||
* [[درایة الحدیث|دِرایةالحدیث]] یا مُصطَلَحُالحدیث: درباره اقسام حدیث، اصطلاحات حدیثیِ دربارهٔ سند و متن حدیث، راهها و شرایط [[تحمل حدیث]] (شنیدن و دریافت حدیث) و آداب نقل حدیث است.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۸.</ref> | *[[درایة الحدیث|دِرایةالحدیث]] یا مُصطَلَحُالحدیث: درباره اقسام حدیث، اصطلاحات حدیثیِ دربارهٔ سند و متن حدیث، راهها و شرایط [[تحمل حدیث]] (شنیدن و دریافت حدیث) و آداب نقل حدیث است.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۸.</ref> | ||
* مختلفالحدیث: احادیث متعارض و راههای رفع تعارضشان را بررسی میکند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۰</ref> | *مختلفالحدیث: احادیث متعارض و راههای رفع تعارضشان را بررسی میکند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۰</ref> | ||
* ناسخ و منسوخ: درباره احادیث متعارضی است که راهی برای حل تعارضشان یافت نشده است. در این صورت، حدیثی را که پیشتر صادر شده، منسوخ و حدیث متأخر را ناسخ مینامند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۱.</ref> | *ناسخ و منسوخ: درباره احادیث متعارضی است که راهی برای حل تعارضشان یافت نشده است. در این صورت، حدیثی را که پیشتر صادر شده، منسوخ و حدیث متأخر را ناسخ مینامند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۱.</ref> | ||
* [[فقه الحدیث|فقهالحدیث]]: از مبانی و ضوابط فهم متونِ روایات بحث میکند.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۲۱۴.</ref> | *[[فقه الحدیث|فقهالحدیث]]: از مبانی و ضوابط فهم متونِ روایات بحث میکند.<ref>نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۲۱۴.</ref> | ||
== تأثیر حدیث بر هنر و ادبیات == | ==تأثیر حدیث بر هنر و ادبیات== | ||
[[پرونده:Khoshnevisi ana madinatolelm.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:Khoshnevisi ana madinatolelm.jpg|بندانگشتی|331x331px|قطعه خوشنویسی حدیث [[حدیث باب مدینة العلم|اَنَا مدینةُ العلم]]، به خط غلامحسین امیرخانی]]به گفته [[کاظم مدیرشانهچی|کاظم مدیر شانهچی]]، حدیث بر ادبیات فارسی تأثیر گذاشته و آن را غنیتر کرده و گسترش داده است. کمتر شاعر فارسیزبانی یافت میشود که در اشعارش، حدیث به کار نبرده باشد. نکتههای ادبی که در آنها به حدیثی اشاره شده، جزو بهترین آثار در ادبیات فارسی است و اهمیت آموزشی و [[اخلاق|اخلاقی]] بسیار دارد.<ref>مدیر شانهچی، علمالحدیث و درایةالحدیث، ۱۳۷۸ش، ص۲-۳.</ref> آمیختگی حدیث در آثار شاعرانی چون [[ناصر خسرو قبادیانی|ناصرخسرو]]، [[سنائی غزنوی|سنایی]]، [[عطار نیشابوری]]، خاقانی، [[نظامی گنجوی|نظامی]]، [[مولوی]] و [[سعدی]] چنان است که بدون آشنایی با حدیث فهم اشعارشان ممکن نیست.<ref>مدیر شانهچی، علمالحدیث و درایةالحدیث، ۱۳۷۸ش، ص۲-۳.</ref> | ||
برای مثال، سنایی در شعر زیر به دو حدیث [[حدیث باب مدینة العلم|اَنَا مدینة العلم]] و [[حدیث ثقلین|ثَقَلَین]] اشاره کرده است: | برای مثال، سنایی در شعر زیر به دو حدیث [[حدیث باب مدینة العلم|اَنَا مدینة العلم]] و [[حدیث ثقلین|ثَقَلَین]] اشاره کرده است: | ||
{{ | {{شعر جدید | ||
|چون همی دانی که '''شهر علم''' را حیدر دَرَست\\خوب نبود جز که حیدر میر و مهتر داشتن... | |||
جز '''کتابالله و عترت''' ز احمد مرسل نماند\\یادگاری کان توان تا روز محشر داشتن<ref>سنائی، دیوان حکیم سنائی غزنوی، ۱۳۸۱ش، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> | |||
|چون همی دانی که '''شهر علم''' را حیدر دَرَست | |||
}} | }} | ||
مولوی نیز اینگونه از حدیث [[خطبه غدیر|«مَن کُنتُ مَولاهُ فهذا علیٌ مَولاه»]]، در شعرش یاد کرده است: | مولوی نیز اینگونه از حدیث [[خطبه غدیر|«مَن کُنتُ مَولاهُ فهذا علیٌ مَولاه»]]، در شعرش یاد کرده است: | ||
{{ | {{شعر جدید | ||
|زین سبب پیغامبر با اجتهاد\\نام خود وانِ علی مولا نهاد | |||
|زین سبب پیغامبر با اجتهاد | گفت هر کو را منم مولا و دوست\\ابنعمّ مَن علی مولای اوست<ref>مولوی، مثنوی معنوی، [https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar6/sh129/ «دفتر ششم، بخش ۱۲۹»].</ref>}} | ||
سعدی نیز با اشاره به [[لا فتی الا علی|حدیث لا فَتیٰ اِلّا علی]] (جوانمردی جز علی نیست) سروده است: | سعدی نیز با اشاره به [[لا فتی الا علی|حدیث لا فَتیٰ اِلّا علی]] (جوانمردی جز علی نیست) سروده است: | ||
{{ | {{شعر جدید | ||
|کس را چه زور و زَهره که وصف علی کند//جبّار در مناقب او گفته هَلْ اَتیٰ | |||
|کس را چه زور و زَهره که وصف علی کند | زورآزمای قلعه خیبر که بند او//در یکدگر شکست به بازوی '''لافَتیٰ'''<ref>سعدی، مواعظ، [https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghasides/sh1/ «قصاید، قصیده ۱»].</ref>}} | ||
=== آثار هنری === | [[پرونده:تابلوی لافتی الا علی حسن روح الامین.jpg|بندانگشتی|تابلوی حدیث [[لا فتی الا علی]]، اثر حسن روحالامین که در آن صحنهای از [[غزوه احد|جنگ احد]] به تصویر کشیده شده است.|343x343پیکسل]] | ||
===آثار هنری=== | |||
از احادیث در آثار هنری هم استفاده شده است. برای مثال حسن روحالامین در سال [[سال ۱۳۹۶ هجری شمسی|۱۳۹۶ش]] تابلویی را با محتوای [[لا فتی الا علی|حدیث لا فَتیٰ اِلّا علی]] طراحی کرد.<ref>[http://www.iribnews.ir/fa/news/1791101/ «رونمایی از تابلو لا فتی الا علی»].</ref> همچنین [[جورج سمعان جرداق|جرج جُرْداق]] میگوید: «من در خانوادهای مسیحی بزرگ شدهام. پدرم سنگتراش بود. سنگی را به سردر خانهمان آویخته بود که روی آن سنگ این جمله حک شده بود: «لا فَتیٰ اَلّا علی لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار».<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/7021/85112/ «آن روز که یک مسیحی عاشق علی علیه السلام شد»].</ref> | از احادیث در آثار هنری هم استفاده شده است. برای مثال حسن روحالامین در سال [[سال ۱۳۹۶ هجری شمسی|۱۳۹۶ش]] تابلویی را با محتوای [[لا فتی الا علی|حدیث لا فَتیٰ اِلّا علی]] طراحی کرد.<ref>[http://www.iribnews.ir/fa/news/1791101/ «رونمایی از تابلو لا فتی الا علی»].</ref> همچنین [[جورج سمعان جرداق|جرج جُرْداق]] میگوید: «من در خانوادهای مسیحی بزرگ شدهام. پدرم سنگتراش بود. سنگی را به سردر خانهمان آویخته بود که روی آن سنگ این جمله حک شده بود: «لا فَتیٰ اَلّا علی لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار».<ref>[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/7021/85112/ «آن روز که یک مسیحی عاشق علی علیه السلام شد»].</ref> | ||
غلامحسین امیرخانی، خوشنویس هم [[حدیث باب مدینة العلم|حدیث اَنَا مدینةُ العلم]] را به [[خط نستعلیق]]، کتابت کرده است.<ref>[https://www.jahannews.com/gallery/421048/1/ «خوشنویسی/أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»].</ref> | غلامحسین امیرخانی، خوشنویس هم [[حدیث باب مدینة العلم|حدیث اَنَا مدینةُ العلم]] را به [[خط نستعلیق]]، کتابت کرده است.<ref>[https://www.jahannews.com/gallery/421048/1/ «خوشنویسی/أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»].</ref> | ||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* آخوند خراسانی، کفایةالاصول، قم، مؤسسه آلالبیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * آخوند خراسانی، کفایةالاصول، قم، مؤسسه آلالبیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. |