پرش به محتوا

حدیث العلماء ورثة الانبیاء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
برخی فقیهان، از این حدیث برای اثبات [[ولایت فقیه]] استفاده کرده‌<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۹۶ و ۹۸؛ مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.</ref> و رهبری جامعه را نیز از شئون پیامبران دانسته‌اند که از آنها به عالمان منتقل می‌گردد.<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۱۰۱ و ۱۰۲.</ref>
برخی فقیهان، از این حدیث برای اثبات [[ولایت فقیه]] استفاده کرده‌<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۹۶ و ۹۸؛ مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.</ref> و رهبری جامعه را نیز از شئون پیامبران دانسته‌اند که از آنها به عالمان منتقل می‌گردد.<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۱۰۱ و ۱۰۲.</ref>


این حدیث در منابع کهن [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نقل شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۸۱.</ref> از محدّثان شیعه، [[محمد بن حسن صفار قمی|صفار قمی]] (درگذشت: [[سال ۲۹۰ هجری قمری|۲۹۰ق]]) در [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]،<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۰ و ۱۱.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] (درگذشت: [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]]) در [[الکافی (کتاب)|کافی]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴.</ref> و [[شیخ صدوق|صدوق]] (درگذشت: [[سال ۳۸۱ هجری قمری|۳۸۱ق]]) در [[الامالی (شیخ صدوق)|اَمالی]]<ref>شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۰.</ref> ناقل این حدیث بوده‌اند. کلینی، دو سند برای این حدیث ذکر کرده؛ یکی روایت [[عبدالله بن میمون قداح|قداّح]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۴.</ref> که آن را [[حدیث موثق|موثّق]] شمرده‌اند<ref>مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.</ref> و یکی روایت ابوالبختری<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲.</ref> که با وجود ضعف وی، [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]] حدیث را به جهت مضمون آن معتبر دانسته است.<ref>مازندرانی، شرح الکافی،۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۹.</ref>
این حدیث در منابع کهن [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نقل شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۸۱.</ref> از محدّثان شیعه، [[محمد بن حسن صفار قمی|صفار قمی]] (درگذشت: [[سال ۲۹۰ هجری قمری|۲۹۰ق]]) در [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]،<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۰ و ۱۱.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] (درگذشت: [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]]) در [[الکافی (کتاب)|کافی]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴.</ref> و [[شیخ صدوق|صدوق]] (درگذشت: [[سال ۳۸۱ هجری قمری|۳۸۱ق]]) در [[الامالی (شیخ صدوق)|اَمالی]]<ref>شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۰.</ref> ناقل این حدیث بوده‌اند. کلینی، دو سند برای این حدیث ذکر کرده است؛ یکی روایت [[عبدالله بن میمون قداح|قداّح]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۴.</ref> که آن را [[حدیث موثق|موثّق]] دانسته‌اند<ref>مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.</ref> و یکی روایت ابوالبختری<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲.</ref> که با وجود ضعف آن، برخی به جهت مضمونش آن‌را پذیرفته‌اند.<ref>مازندرانی، شرح الکافی،۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۹.</ref>


از محدّثان اهل‌سنت نیز، ابن‌ماجه<ref>ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۸۱.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۳ هجری قمری|۲۷۳ق]])، اَبوداود<ref>أبو داود، سنن أبی داود، المکتبة العصریة، ج۳، ص۳۱۷.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۵ هجری قمری|۲۷۵ق]])، تِرمذی<ref>ترمذی، سنن ترمذی، ۱۹۹۸م، ج۴، ص۳۴۶.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۹ هجری قمری|۲۷۹ق]]) و ابن‌حِبان<ref>ابن‌حَبّان، صحیح ابن‌حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref> (درگذشت: [[سال ۳۵۴ هجری قمری|۳۵۴ق]]) این روایت را در کتاب‌های خود آورده‌اند.
از محدّثان اهل‌سنت نیز، ابن‌ماجه<ref>ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۸۱.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۳ هجری قمری|۲۷۳ق]])، اَبوداود<ref>أبو داود، سنن أبی داود، المکتبة العصریة، ج۳، ص۳۱۷.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۵ هجری قمری|۲۷۵ق]])، تِرمذی<ref>ترمذی، سنن ترمذی، ۱۹۹۸م، ج۴، ص۳۴۶.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۹ هجری قمری|۲۷۹ق]]) و ابن‌حِبان<ref>ابن‌حَبّان، صحیح ابن‌حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref> (درگذشت: [[سال ۳۵۴ هجری قمری|۳۵۴ق]]) این حدیث را در کتاب‌های خود آورده‌اند.


==بررسی محتوای حدیث==
==بررسی محتوای حدیث==
خط ۳۲: خط ۳۲:
منظور از انبیاء در این روایت نیز، پیامبرانی دانسته شده که دارای دین و کتابی مستقل بوده<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و آنها را [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]]، [[نوح (پیامبر)|نوح]]، [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|موسی]]، [[عیسی]] و محمّد(ص) معرفی کرده‌اند.<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (درگذشت: [[سال ۱۰۹۱ هجری قمری|۱۰۹۱ق]]) [[مجتهد|فقیه]] و [[محدث|محدّث]] شیعی، عالمان را فرزندان روحانی پیامبران دانسته و مراد از وارثان را وراثت در غذای روحی که همان علم و دانش است می‌داند.<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref>
منظور از انبیاء در این روایت نیز، پیامبرانی دانسته شده که دارای دین و کتابی مستقل بوده<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و آنها را [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]]، [[نوح (پیامبر)|نوح]]، [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|موسی]]، [[عیسی]] و محمّد(ص) معرفی کرده‌اند.<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (درگذشت: [[سال ۱۰۹۱ هجری قمری|۱۰۹۱ق]]) [[مجتهد|فقیه]] و [[محدث|محدّث]] شیعی، عالمان را فرزندان روحانی پیامبران دانسته و مراد از وارثان را وراثت در غذای روحی که همان علم و دانش است می‌داند.<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref>


=== آیا پیامبران مالی از خود به ارث نمی‌گذارند؟ ===
===آیا پیامبران مالی از خود به ارث نمی‌گذارند؟===
در ادامهٔ حدیثِ العلماء ورثة الانبیاء، آمده که پیامبران از خود درهم و دیناری به ارث نمی‌گذارند، بلکه میراث آنها علم و دانش است و به همین جهت وارث آنها، عالمان هستند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴.</ref> به اعتقاد [[ملاصدرا]] (درگذشت: [[سال ۱۰۵۰ هجری قمری|۱۰۵۰ق]]) عارف و فیلسوف شیعی، پیامبران از حیث [[نبوت]]، دارای میراث مادی نیستند.<ref>ملاصدرا، شرح أصول الکافی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۴۱.</ref>
در ادامهٔ حدیثِ العلماء ورثة الانبیاء، آمده که پیامبران از خود درهم و دیناری به ارث نمی‌گذارند، بلکه میراث آنها علم و دانش است و به همین جهت وارث آنها، عالمان هستند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴.</ref> به اعتقاد [[ملاصدرا]] (درگذشت: [[سال ۱۰۵۰ هجری قمری|۱۰۵۰ق]]) عارف و فیلسوف شیعی، پیامبران از حیث [[نبوت]]، دارای میراث مادی نیستند.<ref>ملاصدرا، شرح أصول الکافی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۴۱.</ref>


confirmed، protected، templateeditor
۴٬۰۶۳

ویرایش