پرش به محتوا

آیه ۶۷ سوره اسراء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
{{قرآن جدید|اسراء|۶۷|نوع=فولادوند|منبع=نه}}
{{قرآن جدید|اسراء|۶۷|نوع=فولادوند|منبع=نه}}


برخی از مفسران تعبیر ضلال در «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ» را به فراموشی و محوشدن از خاطره‌ها معنا کرده‌اند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۴و۲۰۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳.</ref> زیرا انسان در گرفتاری شدید، همه خدایان و معبودها مانند بت و خورشید و ماه و ... را فراموش می‌کند و فقط برای خداوند تضرع می‌کند و از او یاری می‌طلبد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> بعضی از مفسران نیز گفته‌اند منظور آن است که آن خدایان موهوم نمی‌توانند شما را نجات بدهند.<ref>صادقی تهرانی، ترجمان الفرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۴۹؛ قرشی، تفسیر احسن الحدیث،۱۳۷۸ش، ج۶، ص۱۰۷.</ref>
گروهی از مفسران تعبیر ضلال در «ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ» را به فراموشی و محوشدن از خاطره‌ها معنا کرده‌اند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۴و۲۰۵؛ قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۷، ص۴۴۷؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳.</ref> زیرا انسان در گرفتاری شدید، همه خدایان و معبودها مانند بت و خورشید و ماه و... را فراموش می‌کند و فقط برای خداوند تضرع می‌کند و از او یاری می‌طلبد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۳؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> بعضی از مفسران نیز گفته‌اند منظور آن است که آن خدایان موهوم نمی‌توانند شما را نجات بدهند.<ref>صادقی تهرانی، ترجمان الفرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۴۹؛ قرشی، تفسیر احسن الحدیث،۱۳۷۸ش، ج۶، ص۱۰۷.</ref>


«فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» نیز به این معناست که هنگامی که شما انسان‌ها از غرق شدن و گرفتاری‌ها نجات پیدا کردید، دوباره از خدا و درخواست یاری از او رویگردان می‌شوید.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> به نظر علامه طباطبایی «فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» دلالت دارد که یاد خدا هیچ وقت از دل انسان بیرون نمی‌رود و انسان هیچ‌گاه از خدا غافل نیست؛ زیرا ذات و [[فطرت|فطرت انسان]]، او را وادار می‌کند که در سختی و گرفتاری و راحتی و گشایش خدا را بخواند و اگر یاد خدا در ذات و فطرت انسان نبود، اِعراض و رویگردانی معنا نداشت. بنابراین معنای این جمله این است که انسان همیشه به سبب فطرتش به سوی خدا هدایت می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>
«فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» نیز به این معناست که هنگامی که شما انسان‌ها از غرق شدن و گرفتاری‌ها نجات پیدا کردید، دوباره از خدا و درخواست یاری از او رویگردان می‌شوید.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> به نظر علامه طباطبایی «فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ» دلالت دارد که یاد خدا هیچ وقت از دل انسان بیرون نمی‌رود و انسان هیچ‌گاه از خدا غافل نیست؛ زیرا ذات و [[فطرت|فطرت انسان]]، او را وادار می‌کند که در سختی و گرفتاری و راحتی و گشایش خدا را بخواند و اگر یاد خدا در ذات و فطرت انسان نبود، اِعراض و رویگردانی معنا نداشت. بنابراین معنای این جمله این است که انسان همیشه به سبب فطرتش به سوی خدا هدایت می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>


مراد از ناسپاس بودن انسان نیز ناسپاسی او نسبت به نعمت‌های خداوند گفته شده است؛ زیرا او هنگام سختی‌ها به فضل و رحمت خدا تمسک می‌کند و هنگام راحتی و گشایش، از خدا رویگردان شده و به غیر او متوسل می‌شود.<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> براساس عبارت «وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا»، ناسپاسی را عادت انسان شمرده‌اند؛ زیرا طبیعت انسانی در اثر خوگرفتن با اسباب مادی و طبیعی، مسبب الاسباب را فراموش کرده و او را شکر نمی‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، ناسپاس بودن انسان را به منزله دلیل برای رویگردانی او از خدا در حالت گشایش و راحتی دانسته است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۵.</ref> ناسپاس بودن انسان اشاره‌ای است به اینکه فراموشی خداوند در حال گشایش و راحتی، فطری نیست؛ بلکه یک عادت بد انسانی است که موجب [[کفران نعمت]] می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>
مراد از ناسپاس بودن انسان نیز ناسپاسی او نسبت به نعمت‌های خداوند گفته شده است؛ زیرا او هنگام سختی‌ها به فضل و رحمت خدا تمسک می‌کند و هنگام راحتی و گشایش، از خدا رویگردان شده و به غیر او متوسل می‌شود.<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۷۱.</ref> براساس عبارت «وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا»، ناسپاسی را عادت انسان شمرده‌اند؛ زیرا طبیعت انسانی در اثر خوگرفتن با اسباب مادی و طبیعی، مسبب الاسباب را فراموش کرده و او را شکر نمی‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref> ناسپاس بودن انسان را به منزله دلیل برای رویگردانی او از خدا در حالت گشایش و راحتی دانسته‌اند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳،‌ ص۲۰۵؛ قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۷، ص۴۴۸.</ref> ناسپاس بودن انسان اشاره‌ای است به اینکه فراموشی خداوند در حال گشایش و راحتی، فطری نیست؛ بلکه یک عادت بد انسانی است که موجب [[کفران نعمت]] می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۵۴.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}
خط ۳۷: خط ۳۷:
* فیض کاشانی، محمدمحسن، تفسیر الصافی، تحقیق و تصحیح حسین اعلمی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
* فیض کاشانی، محمدمحسن، تفسیر الصافی، تحقیق و تصحیح حسین اعلمی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
* قرشی، سید علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۸ش.
* قرشی، سید علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۸ش.
* قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق و تصحیح حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‏، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
* مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی؛ الصول و الروضة، تحقیق و تصحیح ابوالحسن شعرانی، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
* مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی؛ الصول و الروضة، تحقیق و تصحیح ابوالحسن شعرانی، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۲۶

ویرایش