پرش به محتوا

اطفال (در قیامت): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:


==در علم کلام==
==در علم کلام==
متکلمان [[امامیه]] معتقدند که عذاب کردن کودکانی که مستحق کیفر نیستند، ظلم است و خداوند هرگز ظلم نمی‌کند.<ref>سدیدالدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر الدین طوسی]] در کتاب [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] به این مساله پرداخته و دلایل مخالفان را نیز پاسخ داده است.<ref>خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> از نظر او عذاب کردن کسی که [[تکلیف|مکلف]] نبوده  قبیح است و سخن نوح در «وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کفَّارًا» ([[آیه ۲۷سوره نوح]]) نیز [که فرمود کافران به جز فرزندان کافر و فاجر به دنیا نمی‌آورند] مجاز است.‌ به گفته  [[علامه حلی]] مقصود نوح این بوده که فرزندان کافران در بزرگسالی کافر و فاجر خواهند شد نه اینکه در کودکی هم اینگونه باشند ».<ref>.خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref>
متکلمان [[امامیه]] معتقدند که عذاب کردن کودکانی که مستحق کیفر نیستند، ظلم است و خداوند هرگز ظلم نمی‌کند.<ref>سدیدالدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>  
===نظر شیعه===
===نظر شیعه===
متکلمان شیعه درباره فرزندان کافران هم معتقدند که آنها وارد جهنم نمی‌شوند، بلکه یا وارد بهشت می‌شوند و یا در [[اعراف (در قیامت)|اعراف]] ساکن خواهند بود. <ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۲.</ref>
متکلمان شیعه درباره فرزندان کافران هم معتقدند که آنها وارد جهنم نمی‌شوند، بلکه یا وارد بهشت می‌شوند و یا در [[اعراف (در قیامت)|اعراف]] ساکن خواهند بود. <ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۲.</ref>


در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را [[مکلف]] می‌کند و بعد از آزمایش، عده‌ای به تکلیف عمل می‌کند به بهشت می‌روند و برخی که [[گناه|عصیان]] می‌کنند به جهنم می‌روند.‌»<ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص۲۹۴ تا ۲۹۶.</ref>
در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را [[مکلف]] می‌کند و بعد از آزمایش، عده‌ای به تکلیف عمل می‌کند به بهشت می‌روند و برخی که [[گناه|عصیان]] می‌کنند به جهنم می‌روند.‌»<ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص۲۹۴ تا ۲۹۶.</ref> [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر الدین طوسی]] در کتاب [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] به این مساله پرداخته و دلایل مخالفان را نیز پاسخ داده است.<ref>خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> از نظر او عذاب کردن کسی که [[تکلیف|مکلف]] نبوده  قبیح است و سخن نوح در «وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کفَّارًا» ([[آیه ۲۷سوره نوح]]) نیز [که فرمود کافران به جز فرزندان کافر و فاجر به دنیا نمی‌آورند] مجاز است.‌ به گفته  [[علامه حلی]] مقصود نوح این بوده که فرزندان کافران در بزرگسالی کافر و فاجر خواهند شد نه اینکه در کودکی هم اینگونه باشند ».<ref>.خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref>


===نظر خوارج===
===نظر خوارج===
خط ۴۶: خط ۴۶:
او نخست به تعریف عذاب اخروی می‌پردازد؛ عذاب اخروی وارد آوردن زیان خالصی است برای خوار داشتن شخصی که سزاوار آن است. تعذیب در اینجا همانند ثواب اخروی است که تنها [[تکلیف|مکلفان]] دارای استحقاق از آن برخوردار می‌شوند. پس همان گونه که خداوند تنها به مستحق ثواب می‌دهد، در اینجا نیز فقط مستحق کیفر را دچار عذاب می‌کند، البته خداوند‌ گاه شخصی را که مستحق کیفر نیست، به واسطه عبرت آموزی، یا عوض بخشیدن، در معرض عذاب قرار می‌دهد. افزون بر این، به نظر قاضی عبدالجبار اگر خداوند کودکان را عذاب کند، این کار ستم است و ستم قبیح است و خدا کار قبیح انجام نمی‌دهد. وی در این مورد از ادله سمعی نیز بهره گرفته است: این دلایل همگی بر محور نظریه [[تکلیف]] می‌گردد و مؤید این معناست که عذاب کردن طفل پیش از رسیدن به مرتبه تکلیف درست نیست. [[آیه|آیه ای]] از قرآن کریم می‌گوید: {{متن قرآن|«وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّیٰ نَبْعَثَ رَسُولًا»|ترجمه=...و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی‌پردازیم.|سوره=[[سوره اسراء|اسراء]]|آیه=۱۵}} و روشن است که [[پیامبران]] برای اطفال مبعوث نشده‌اند. آیه دیگر می‌گوید: {{متن قرآن|«کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَةٌ»|ترجمه=هر کسی در گرو دستاورد خویش است |سوره=[[سوره مدثر|مدثر]]|آیه=۳۸}} و بدیهی است که کودک دستاوردی حاصل نکرده است.
او نخست به تعریف عذاب اخروی می‌پردازد؛ عذاب اخروی وارد آوردن زیان خالصی است برای خوار داشتن شخصی که سزاوار آن است. تعذیب در اینجا همانند ثواب اخروی است که تنها [[تکلیف|مکلفان]] دارای استحقاق از آن برخوردار می‌شوند. پس همان گونه که خداوند تنها به مستحق ثواب می‌دهد، در اینجا نیز فقط مستحق کیفر را دچار عذاب می‌کند، البته خداوند‌ گاه شخصی را که مستحق کیفر نیست، به واسطه عبرت آموزی، یا عوض بخشیدن، در معرض عذاب قرار می‌دهد. افزون بر این، به نظر قاضی عبدالجبار اگر خداوند کودکان را عذاب کند، این کار ستم است و ستم قبیح است و خدا کار قبیح انجام نمی‌دهد. وی در این مورد از ادله سمعی نیز بهره گرفته است: این دلایل همگی بر محور نظریه [[تکلیف]] می‌گردد و مؤید این معناست که عذاب کردن طفل پیش از رسیدن به مرتبه تکلیف درست نیست. [[آیه|آیه ای]] از قرآن کریم می‌گوید: {{متن قرآن|«وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّیٰ نَبْعَثَ رَسُولًا»|ترجمه=...و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی‌پردازیم.|سوره=[[سوره اسراء|اسراء]]|آیه=۱۵}} و روشن است که [[پیامبران]] برای اطفال مبعوث نشده‌اند. آیه دیگر می‌گوید: {{متن قرآن|«کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَةٌ»|ترجمه=هر کسی در گرو دستاورد خویش است |سوره=[[سوره مدثر|مدثر]]|آیه=۳۸}} و بدیهی است که کودک دستاوردی حاصل نکرده است.


قاضی عبدالجبار روایاتی نیز در این زمینه نقل می‌کند. مثلاً از [[پیامبر(ص)]] روایت شده است که: «‌قلم را از کودک تا زمانی که به حد بلوغ نرسیده است، برداشته‌اند ». پس براساس این روایت نیز تعذیب اطفال جایز نیست.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ص۲۹۸- ۲۹۹.</ref>
قاضی عبدالجبار روایاتی نیز در این زمینه نقل می‌کند. مثلاً از [[پیامبر(ص)]] روایت شده است که: «‌قلم را از کودک تا زمانی که به حد بلوغ نرسیده است، برداشته‌اند». پس براساس این روایت نیز تعذیب اطفال جایز نیست.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ص۲۹۸- ۲۹۹.</ref> در عین حال، قاضی عبدالجبار و اکثر معتزله برآنند که ابتلای کودکان به درد و رنج (در دنیا) اگر بی‌دلیل صورت گیرد، ظلم است و قبیح، ولی اگر برای عبرت افراد بالغ و نیز با پیامد عوض و جبران خداوند باشد، ایرادی ندارد و ظلم محسوب نمی‌شود.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹.</ref>


===دیدگاه اشعریان===
===دیدگاه اشعریان===
خط ۵۲: خط ۵۲:
#به روایت ابن فورَک (متوفای ۴۰۶ق.)<ref>ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵.</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب و عقاب اخروی عقلی نیست و او معتقد است که فقط از راه روایت و نقل می‌توان ثواب و عقاب اخروی انسان را تعیین کرد. براساس روایات باید درمورد تعذیب اطفال کافران سکوت پیشه کرد و نمی‌توان در این مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل اشعری این است که در این زمینه روایاتی نقل شده است که برخی از آنها متعارض و غیرقابل اعتمادند و بعضی نیز ساکتند و عاری از داوری.
#به روایت ابن فورَک (متوفای ۴۰۶ق.)<ref>ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵.</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب و عقاب اخروی عقلی نیست و او معتقد است که فقط از راه روایت و نقل می‌توان ثواب و عقاب اخروی انسان را تعیین کرد. براساس روایات باید درمورد تعذیب اطفال کافران سکوت پیشه کرد و نمی‌توان در این مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل اشعری این است که در این زمینه روایاتی نقل شده است که برخی از آنها متعارض و غیرقابل اعتمادند و بعضی نیز ساکتند و عاری از داوری.
#روایت دوم از عقیده اشعری؛ در الابانه آمده است که در تعذیب اخروی اطفال کافران اشکالی مشاهده نمی‌کند، چه، معتزله نیز معتقدند که خداوند در دنیا کودکان را در معرض عذاب قرار می‌دهد و مثلاً آنان را به جذام مبتلا می‌کند. از این رو، اگر عذاب دادن اطفال از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین حال این امر لطمه‌ای به عدل الهی وارد نکند، پس اشکالی ندارد که معتقد باشیم خداوند اطفال کافران را در آخرت به منظور شکنجه دادن پدرانشان عذاب کند و در عین حال نیز عدل الهی محفوظ بماند.<ref>اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> اشعری به استدلال‌های معتزله در این مورد اشکال‌هایی وارد کرده که قاضی عبدالجبار به این اشکال‌ها پاسخ داده است.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref>
#روایت دوم از عقیده اشعری؛ در الابانه آمده است که در تعذیب اخروی اطفال کافران اشکالی مشاهده نمی‌کند، چه، معتزله نیز معتقدند که خداوند در دنیا کودکان را در معرض عذاب قرار می‌دهد و مثلاً آنان را به جذام مبتلا می‌کند. از این رو، اگر عذاب دادن اطفال از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین حال این امر لطمه‌ای به عدل الهی وارد نکند، پس اشکالی ندارد که معتقد باشیم خداوند اطفال کافران را در آخرت به منظور شکنجه دادن پدرانشان عذاب کند و در عین حال نیز عدل الهی محفوظ بماند.<ref>اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> اشعری به استدلال‌های معتزله در این مورد اشکال‌هایی وارد کرده که قاضی عبدالجبار به این اشکال‌ها پاسخ داده است.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref>
 
باقلانی معتقد است که خداوند بدون عوض هم می‌تواند اطفال را مبتلا به درد و رنج کند و نیز [[تکلیف مالایطاق]] نماید و همچنان عادل باشد،<ref>باقلانی، التمهید، ص۳۴۱.</ref>
==مساله رنج کودکان==
قاضی عبدالجبار و اکثر معتزله برآنند که ابتلای کودکان به درد و رنج اگر بی‌دلیل صورت گیرد، ظلم است و قبیح، ولی اگر برای عبرت افراد بالغ و نیز با پیامد عوض و جبران خداوند باشد، ایرادی ندارد و ظلم محسوب نمی‌شود.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹.</ref>
 
باقلانی معتقد است که خداوند بدون عوض هم می‌تواند اطفال را مبتلا به درد و رنج کند و نیز [[تکلیف مالایطاق]] نماید و همچنان عادل باشد،<ref>باقلانی، التمهید، ص۳۴۱.</ref> اما بکریه در این مورد به رأی و نظری خاص گرویده‌اند و بر این گمانند که کودکان نابالغ و چارپایان اصلاً احساس درد ندارند و بنابراین مسأله ظلم اصلاً مجالِ طرح نمی‌یابد.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۴۶۷؛ عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۱۳.</ref>
 
قائلان به [[تناسخ]] هم گفته‌اند که اطفال، زمانی در قالبی دیگر معصیت کرده‌اند و اکنون به این قالب در آمده‌اند تا [[کفاره]] گناهان پیشین را بپردازند.{{مدرک}}


==پیشینه بحث==
==پیشینه بحث==
confirmed، templateeditor
۲٬۸۶۲

ویرایش