Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۶۶
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
حدیث کنز مخفی اشاره به جملهای است درباره فلسفه آفرینش که در بسیاری کتابهای عرفانی به آن پرداخته شده<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶؛ خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸.</ref> و آن را به عنوان [[حدیث قدسی]]<ref>سیمایی، مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث، ۱۴۰۰ش، ص۱۳۳.</ref> قلمداد کردهاند. این جمله را پاسخِ خداوند به پرسش [[داوود (پیامبر)|داوود(ع)]] دانستهاند که گفت «یاربّ لِمٰاذا خَلَقْتَ الْخَلْقَ؛ ای پروردگار، برای چه مخلوقات را خلق کردهای؟»<ref>دادبه، «تجلی»، ذیل مدخل.</ref> و خدا در پاسخ چنین گفت: {{عربی|اندازه=۱۳۰%|«<big>کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاحْبَبْتُ أنْ أُعْرَفُ وَ خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَیْ أُعْرَفَ؛<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۱۹۹ و ۳۴۴.</ref> من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلائق را آفریدم تا شناخته شوم.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۳۹۴ و ۳۹۵.</ref></big>}} | حدیث کنز مخفی اشاره به جملهای است درباره فلسفه آفرینش که در بسیاری کتابهای عرفانی به آن پرداخته شده<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶؛ خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸.</ref> و آن را به عنوان [[حدیث قدسی]]<ref>سیمایی، مشهورات بیاعتبار در تاریخ و حدیث، ۱۴۰۰ش، ص۱۳۳.</ref> قلمداد کردهاند. این جمله را پاسخِ خداوند به پرسش [[داوود (پیامبر)|داوود(ع)]] دانستهاند که گفت «یاربّ لِمٰاذا خَلَقْتَ الْخَلْقَ؛ ای پروردگار، برای چه مخلوقات را خلق کردهای؟»<ref>دادبه، «تجلی»، ذیل مدخل.</ref> و خدا در پاسخ چنین گفت: {{عربی|اندازه=۱۳۰%|«<big>کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاحْبَبْتُ أنْ أُعْرَفُ وَ خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَیْ أُعْرَفَ؛<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۴، ص۱۹۹ و ۳۴۴.</ref> من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلائق را آفریدم تا شناخته شوم.»<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۳۹۴ و ۳۹۵.</ref></big>}} | ||
این جمله به چند صورت ذکر شده است.<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۶.</ref> و آن را مورد استفاده عالمان و عارفان در آثار خود دانستهاند<ref>راستگو، عرفان در غزل فارسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۳؛ زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۷؛ زادهوش، «احادیث نبوی در متون کهن فارسی»، ص۳۹۵؛ آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> که به عنوان حدیثی [[تواتر|متواتر]] و مقبول شناخته میشود.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۰۹.</ref> | این جمله به چند صورت ذکر شده است.<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۶.</ref> و آن را مورد استفاده عالمان و عارفان در آثار خود دانستهاند<ref>راستگو، عرفان در غزل فارسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۳؛ زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۷؛ زادهوش، «احادیث نبوی در متون کهن فارسی»، ص۳۹۵؛ آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> که به عنوان حدیثی [[تواتر|متواتر]] و مقبول شناخته میشود.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۰۹.</ref> | ||
=== کنز مخفی در نگاشتههای عرفان نظری === | ===تفسیر عرفانی کنز مخفی=== | ||
این حدیث در راستای حرکت انسان برای کمال در مطالب عرفانی استفاده شده است.<ref>حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ۱۳۷۲ش، ص۱۹۷.</ref> و در تفسیر آن گفته شده که شناخت خداوند برای خلق وسیله تکامل آنها است؛ خداوند دوست داشت که فیض رحمتش همه جا را بگیرد، به همین جهت خلائق را آفرید و برای سیر کمالی آنها، راه و رسم معرفتش را به آنان آموخت، چرا که معرفت و شناخت خداوند رمز تکامل بندگان است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۳۹۴ و ۳۹۵.</ref> | |||
[[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] گفته است به مقتضای این حدیث، در فطرت تمام موجودات حبّ ذاتی و عشق جِبِلّی وجود دارد<ref>خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸.</ref> و کمالِ حقیقی انسان معرفت به خداوند است.<ref>خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۳۸۲ش، ص۲۹۷.</ref> بر اساس این روایت، ذات الهی عین محبت به ذات خودش است و وجود مخلوقات ازآنرو که آثاری از وجود خداوند، یا به تعبیر دیگر، تجلی اسماء و صفات وی هستند، مورد محبتش قرار میگیرند.<ref>مصباح یزدی، سجادههای سلوک، قم، ج۲، ص۲۶.</ref> | |||
از حدیث کنز مخفی در تبیین مفهوم [[تجلی]] در دو معنای سلوکی و متافیزیکی (وجودشناختی) در عرفان استفاده شده است.<ref>عباسی، «تجلی»، ص۵۸۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۳۸۹؛ استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۵۴۰.</ref> با تکیه بر این حدیث میل خالق به شناختهشدن را مقصود از آفرینش پنداشتهاند.<ref>پاکتچی، «خَلق»، ذیل مدخل.</ref> علت و حکمت خلقت عالم را نیز به همین حدیث استناد دادهاند.<ref>خلجی، اسرار خاموشان (شرح صحیفه سجادیه)، قم، ج۱، ص۴۳۹.</ref> برخی نیز غایت آفرینش بر اساس جمال و حب جمال را با استناد به این حدیث توجیه کردهاند.<ref>ابراهیمی، «جلال و جمال»، ذیل مدخل.</ref> [[ملاصدرا]] از کسانی دانسته شده که با تکیه بر این حدیث، نگاهی نقادانه در باب غرض و غایت آفرینش در [[کلام اسلامی]] دارد.<ref>زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۸.</ref> | |||
===کنز مخفی در نگاشتههای عرفان نظری=== | |||
[[عینالقضات همدانی]] (درگذشته ۵۲۵ق) را نخستین کسی دانستهاند که در میان عارفان به حدیث کنز مخفی اشاره کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۱.</ref> برخی دیگر نیز از [[نجمالدین کبری]] (درگذشته ۶۱۸ق)<ref>دانشپژوه، «شرح حدیث کنت کنزاً مخفیاً»، ص۲۷.</ref> و [[خواجه عبدالله انصاری]] (درگذشته ۴۸۱ق) به عنوان نخستین کسانی نام بردهاند که از حدیث کنز در آثار خود استفاده کردهاند.<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۷.</ref> به اعتقاد عدهای نیز قدیمیترین کتاب دربردارنده این حدیث، [[رسائل اخوان الصفا]] است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> اوج نشر و گسترش این حدیث را به دوره [[ابنعربی]] (درگذشته ۶۳۸ق) مربوط دانستهاند.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> ابنعربی در چندین اثر خود دربارهٔ این حدیث سخن گفته و آن را تفسیر کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۲؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت، ج۴، ص۴۲۸ و ج۳، ص۲۶۷ و ج۲، ص۲۳۲ و ج۲، ص۳۲۲؛ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶.</ref> گفته شده بعد از ابنعربی، حدیث کنز، بهطور گسترده به درون منابع عرفان و فلسفه راه مییابد و مورد استناد و شرح قرار میگیرد.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۸.</ref> | [[عینالقضات همدانی]] (درگذشته ۵۲۵ق) را نخستین کسی دانستهاند که در میان عارفان به حدیث کنز مخفی اشاره کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۱.</ref> برخی دیگر نیز از [[نجمالدین کبری]] (درگذشته ۶۱۸ق)<ref>دانشپژوه، «شرح حدیث کنت کنزاً مخفیاً»، ص۲۷.</ref> و [[خواجه عبدالله انصاری]] (درگذشته ۴۸۱ق) به عنوان نخستین کسانی نام بردهاند که از حدیث کنز در آثار خود استفاده کردهاند.<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۷.</ref> به اعتقاد عدهای نیز قدیمیترین کتاب دربردارنده این حدیث، [[رسائل اخوان الصفا]] است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> اوج نشر و گسترش این حدیث را به دوره [[ابنعربی]] (درگذشته ۶۳۸ق) مربوط دانستهاند.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> ابنعربی در چندین اثر خود دربارهٔ این حدیث سخن گفته و آن را تفسیر کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۲؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت، ج۴، ص۴۲۸ و ج۳، ص۲۶۷ و ج۲، ص۲۳۲ و ج۲، ص۳۲۲؛ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶.</ref> گفته شده بعد از ابنعربی، حدیث کنز، بهطور گسترده به درون منابع عرفان و فلسفه راه مییابد و مورد استناد و شرح قرار میگیرد.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۸.</ref> | ||
خط ۱۴: | خط ۲۰: | ||
خواجه عبدالله انصاری (درگذشته ۴۸۱ق)،<ref>انصاری، طبقات الصوفیة، ۱۳۶۲ش، ص۶۴۵.</ref> [[روزبهان بقلی شیرازی|روزبهان بَقْلی شیرازی]] (درگذشته ۶۰۶ق)،<ref>روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۶.</ref> ابنعربی (درگذشته ۶۳۸ق)،<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت، ج۴، ص۴۲۸ و ج۳، ص۲۶۷ و ج۲، ص۲۳۲ و ج۲، ص۳۲۲.</ref> [[شمس تبریزی]] (درگذشته ۶۴۵ق)،<ref>تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ۱۳۴۹ش. ص۱۷۰.</ref> [[مولوی]] (درگذشته ۶۷۲ق)،<ref>فروزانفر، احادیث و قصص مثنوی، ۱۳۸۷ش، ص۱۶۳.</ref> [[صدرالدین قونوی]] (درگذشته ۶۷۳ق)،<ref>صدرالدین قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر أم القرآن، ۱۳۸۱ش. ص۲۵۸.</ref> [[سید حیدر آملی|سیدحیدر آملی]] (زنده تا ۷۸۷ق)،<ref>آملی، جامع الأسرار و منبع الأنوار، ۱۳۶۸ش، ص۱۶۴.</ref> ملاصدرا (درگذشته ۱۰۵۰ق)،<ref>صدرالدین شیرازی، کسر الاصنام الجاهلیة، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۹.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (درگذشته ۱۰۹۱ق)،<ref>فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۷۹.</ref> [[ملا احمد نراقی]] (درگذشته ۱۲۴۵ق)،<ref>نراقی، معراج السعادة، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۳.</ref> [[سلطان محمد گنابادی]] (درگذشته ۱۳۲۷ق)،<ref>سلطان علیشاه، بیان السعادة فی مقامات العبادة، ۱۴۰۸ش، ج۴، ص۱۱۶.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] (درگذشته ۱۳۶۸ش)<ref>خمینی، آداب الصلاة، تهران، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸؛ خمینی، مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة، ۱۳۷۶ش، ص۱۵ و ۱۶.</ref> و [[حسن حسنزاده آملی|حسنزاده آملی]] (درگذشته ۱۴۰۰ش)،<ref>حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ۱۳۷۲ش، ص۱۹۷.</ref> از جمله کسانی هستند که از حدیث کنز مخفی در آثار خود استفاده کردهاند. شرح حدیث «کنت کنزاً مخفیّاً»، منسوب به [[نجمالدین رازی]] (درگذشته ۶۵۴ق)،<ref>دانشپژوه، «شرح حدیث کنت کنزاً مخفیاً»، ص۲۷.</ref> شرح حدیث «کنت کنزاً مخفیّاً»، تألیف بالی اَفَندی (درگذشته ۹۶۰ق)<ref>گروهی از نویسندگان، «بالیافندی»، ذیل مدخل.</ref> از جمله شروح و توضیح حدیث کنز بهشمار میرود.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> | خواجه عبدالله انصاری (درگذشته ۴۸۱ق)،<ref>انصاری، طبقات الصوفیة، ۱۳۶۲ش، ص۶۴۵.</ref> [[روزبهان بقلی شیرازی|روزبهان بَقْلی شیرازی]] (درگذشته ۶۰۶ق)،<ref>روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۶.</ref> ابنعربی (درگذشته ۶۳۸ق)،<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت، ج۴، ص۴۲۸ و ج۳، ص۲۶۷ و ج۲، ص۲۳۲ و ج۲، ص۳۲۲.</ref> [[شمس تبریزی]] (درگذشته ۶۴۵ق)،<ref>تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ۱۳۴۹ش. ص۱۷۰.</ref> [[مولوی]] (درگذشته ۶۷۲ق)،<ref>فروزانفر، احادیث و قصص مثنوی، ۱۳۸۷ش، ص۱۶۳.</ref> [[صدرالدین قونوی]] (درگذشته ۶۷۳ق)،<ref>صدرالدین قونوی، اعجاز البیان فی تفسیر أم القرآن، ۱۳۸۱ش. ص۲۵۸.</ref> [[سید حیدر آملی|سیدحیدر آملی]] (زنده تا ۷۸۷ق)،<ref>آملی، جامع الأسرار و منبع الأنوار، ۱۳۶۸ش، ص۱۶۴.</ref> ملاصدرا (درگذشته ۱۰۵۰ق)،<ref>صدرالدین شیرازی، کسر الاصنام الجاهلیة، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۹.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (درگذشته ۱۰۹۱ق)،<ref>فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۷۹.</ref> [[ملا احمد نراقی]] (درگذشته ۱۲۴۵ق)،<ref>نراقی، معراج السعادة، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۳.</ref> [[سلطان محمد گنابادی]] (درگذشته ۱۳۲۷ق)،<ref>سلطان علیشاه، بیان السعادة فی مقامات العبادة، ۱۴۰۸ش، ج۴، ص۱۱۶.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] (درگذشته ۱۳۶۸ش)<ref>خمینی، آداب الصلاة، تهران، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸؛ خمینی، مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة، ۱۳۷۶ش، ص۱۵ و ۱۶.</ref> و [[حسن حسنزاده آملی|حسنزاده آملی]] (درگذشته ۱۴۰۰ش)،<ref>حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ۱۳۷۲ش، ص۱۹۷.</ref> از جمله کسانی هستند که از حدیث کنز مخفی در آثار خود استفاده کردهاند. شرح حدیث «کنت کنزاً مخفیّاً»، منسوب به [[نجمالدین رازی]] (درگذشته ۶۵۴ق)،<ref>دانشپژوه، «شرح حدیث کنت کنزاً مخفیاً»، ص۲۷.</ref> شرح حدیث «کنت کنزاً مخفیّاً»، تألیف بالی اَفَندی (درگذشته ۹۶۰ق)<ref>گروهی از نویسندگان، «بالیافندی»، ذیل مدخل.</ref> از جمله شروح و توضیح حدیث کنز بهشمار میرود.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> | ||
==تشکیکها در اعتبار حدیث کنز== | ==تشکیکها در اعتبار حدیث کنز== | ||
حدیثپژوهان شیعه آنان معتقدند این حدیث اعتبار سندی ندارد و تنها آن را عبارتی عرفانی میدانند که منافاتی با ارکان شریعت، [[قرآن]] و [[حدیث|احادیث]] ندارد.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۶ و ۱۸۳؛ خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۷؛ محمدی ریشهری، دانشنامه قرآن و حدیث، قم، ج۹، ص۱۲۸.</ref> عدهای نیز حدیث کنز را ساخته عارفانی همچون ابنعربی میدانند که از راه [[مکاشفه]] بدان راه یافته است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۶؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> | حدیثپژوهان شیعه آنان معتقدند این حدیث اعتبار سندی ندارد و تنها آن را عبارتی عرفانی میدانند که منافاتی با ارکان شریعت، [[قرآن]] و [[حدیث|احادیث]] ندارد.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۶ و ۱۸۳؛ خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۷؛ محمدی ریشهری، دانشنامه قرآن و حدیث، قم، ج۹، ص۱۲۸.</ref> عدهای نیز حدیث کنز را ساخته عارفانی همچون ابنعربی میدانند که از راه [[مکاشفه]] بدان راه یافته است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۶؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> |