پرش به محتوا

اقبال لاهوری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۴: خط ۷۴:
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقل‌قول = اقبال لاهوری: {{-}}'''قرآن کتابی است که درباره عمل بیش از اندیشه تأکید کرده است.'''<ref>بهرامی، «اقبال لاهوری»، ج۱، ص۲۶۷.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پس‌زمینه =#FFF9E7| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقل‌قول = اقبال لاهوری: {{-}}'''قرآن کتابی است که درباره عمل بیش از اندیشه تأکید کرده است.'''<ref>بهرامی، «اقبال لاهوری»، ج۱، ص۲۶۷.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پس‌زمینه =#FFF9E7| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
اقبال را به دلیل اشعارش، شیفته [[پیامبر اسلام(ص)]] معرفی کرده‌اند.<ref>[https://t.me/DrSoroush سروش، «غوری در غزل‌های اقبال» جلسه۱.]</ref>  
اقبال را به دلیل اشعارش، شیفته [[پیامبر اسلام(ص)]] معرفی کرده‌اند.<ref>[https://t.me/DrSoroush سروش، «غوری در غزل‌های اقبال» جلسه۱.]</ref>  
{{شعر
{{شعر جدید
|در دل مسلم مقام مصطفی است\\آبروی ما ز نام مصطفی است
}}
}}
{{ب|در دل مسلم مقام مصطفی است|آبروی ما ز نام مصطفی است}}{{پایان شعر}}


او همچنین در مورد پیامبر اسلام سروده است:  
او همچنین در مورد پیامبر اسلام سروده است:  
{{شعر۲|حق تعالی پیکر ما آفرید|وز رسالت در تن ما جان دمید<ref>اقبال لاهوری، [https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ رموز بیخودی، «رکن دوم:رسالت»]</ref>|
{{شعر جدید
{{نقل قول تاشو
|حق تعالی پیکر ما آفرید\\وز رسالت در تن ما جان دمید<ref>اقبال لاهوری، [https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ رموز بیخودی، «رکن دوم:رسالت»]</ref>
|{{شعر۲|از رسالت در جهان تکوین ما|از رسالت دین ما آئین ما|از رسالت صد هزار ما یک است|جزو ما از جزو «مالاینفک» است|آن که شان اوست «یهدی من یرید»|از رسالت حلقه گرد ما کشید|حلقه ی ملت محیط افزاستی|مرکز او وادی بطحا ستی|ما ز حکم نسبت او ملتیم|اهل عالم را پیام رحمتیم|از میان بحر او خیزیم ما|مثل موج از هم نمیریزیم ما|امتش در حرز دیوار حرم|نعره زن مانند شیران در اجم|معنی حرفم کنی تحقیق اگر|بنگری با دیده ی صدیق اگر|قوت قلب و جگر گردد نبی|از خدا محبوب تر گردد نبی|قلب مؤمن را کتابش قوت است|حکمتش حبل الورید ملت است|دامنش از دست دادن ، مردن است|چون گل از باد خزان افسردن است|زندگی قوم از دم او یافت است|این سحر از آفتابش تافت است|فرد از حق ، ملت از وی زنده است|از شعاع مهر او تابنده است|از رسالت هم نوا گشتیم ما|هم نفس هم مدعا گشتیم ما|کثرت هم مدعا وحدت شود|پخته چون وحدت شود ملت شود|زنده هر کثرت ز بند وحدت است|وحدت مسلم ز دین فطرت است|دین فطرت از نبی آموختیم|در ره حق مشعلی افروختیم|این گهر از بحر بی پایان اوست|ما که یک جانیم از احسان اوست|تا نه این وحدت ز دست ما رود|هستی ما با ابد همدم شود|پس خدا بر ما شریعت ختم کرد|بر رسول ما رسالت ختم کرد|رونق از ما محفل ایام را|او رسل را ختم و ما اقوام را|خدمت ساقی گری با ما گذاشت|داد ما را آخرین جامی که داشت|«لا نبی بعدی» ز احسان خداست|پرده ی ناموس دین مصطفی است|قوم را سرمایه ی قوت ازو|حفظ سر وحدت ملت ازو|حق تعالی نقش هر دعوی شکست|تا ابد اسلام را شیرازه بست|دل ز غیر الله مسلمان بر کند|نعره ی لا قوم بعدی می زند<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «رسالت»]، سایت گنجور.</ref>}}}}}}
}}
 
{{شعر جدید
|از رسالت در جهان تکوین ما\\از رسالت دین ما آئین ما
از رسالت صد هزار ما یک است\\جزو ما از جزو «مالاینفک» است
آن که شان اوست «یهدی من یرید»\\از رسالت حلقه گرد ما کشید
حلقه ی ملت محیط افزاستی\\مرکز او وادی بطحا ستی
ما ز حکم نسبت او ملتیم\\اهل عالم را پیام رحمتیم
از میان بحر او خیزیم ما\\مثل موج از هم نمیریزیم ما
امتش در حرز دیوار حرم\\نعره زن مانند شیران در اجم
معنی حرفم کنی تحقیق اگر\\بنگری با دیده ی صدیق اگر
قوت قلب و جگر گردد نبی\\از خدا محبوب تر گردد نبی
قلب مؤمن را کتابش قوت است\\حکمتش حبل الورید ملت است
دامنش از دست دادن ، مردن است\\چون گل از باد خزان افسردن است
زندگی قوم از دم او یافت است\\این سحر از آفتابش تافت است
فرد از حق ، ملت از وی زنده است\\از شعاع مهر او تابنده است
از رسالت هم نوا گشتیم ما\\هم نفس هم مدعا گشتیم ما
کثرت هم مدعا وحدت شود\\پخته چون وحدت شود ملت شود
زنده هر کثرت ز بند وحدت است\\وحدت مسلم ز دین فطرت است
دین فطرت از نبی آموختیم\\در ره حق مشعلی افروختیم
این گهر از بحر بی پایان اوست\\ما که یک جانیم از احسان اوست
تا نه این وحدت ز دست ما رود\\هستی ما با ابد همدم شود
پس خدا بر ما شریعت ختم کرد\\بر رسول ما رسالت ختم کرد
رونق از ما محفل ایام را\\او رسل را ختم و ما اقوام را
خدمت ساقی گری با ما گذاشت\\داد ما را آخرین جامی که داشت
«لا نبی بعدی» ز احسان خداست\\پرده ی ناموس دین مصطفی است
قوم را سرمایه ی قوت ازو\\حفظ سر وحدت ملت ازو
حق تعالی نقش هر دعوی شکست\\تا ابد اسلام را شیرازه بست
دل ز غیر الله مسلمان بر کند\\نعره ی لا قوم بعدی می زند<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «رسالت»]، سایت گنجور.</ref>
}}


اقبال لاهوری [[قرآن]] را معتبرترین سند اسلام و زندگی می‌داند که بر «عمل» تأکید کرده است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/239955/انتقاد-تند-اقبال-لاهوری-از-تصوف سرگل‌زایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref>
اقبال لاهوری [[قرآن]] را معتبرترین سند اسلام و زندگی می‌داند که بر «عمل» تأکید کرده است.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/239955/انتقاد-تند-اقبال-لاهوری-از-تصوف سرگل‌زایی، محمد، «انتقاد تند اقبال لاهوری از تصوف»]، پرتال جامع علوم انسانی.</ref>
{{شعر۲|گر تو میخواهی مسلمان زیستن|نیست ممکن جز بقرآن زیستن<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh17/ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «در معنی اینکه نظام ملت غیر از آئین صورت نبندد و آئین ملت محمدیه قرآن است»]، سایت گنجور.</ref>}}
{{شعر جدید
|گر تو میخواهی مسلمان زیستن\\نیست ممکن جز بقرآن زیستن<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh17/ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «در معنی اینکه نظام ملت غیر از آئین صورت نبندد و آئین ملت محمدیه قرآن است»]، سایت گنجور.</ref>
}}
 
او برای فرار از دل‌فریبی‌های غرب، توصیه به پناه بردن به قرآن می‌کند:  
او برای فرار از دل‌فریبی‌های غرب، توصیه به پناه بردن به قرآن می‌کند:  
{{شعر۲| ای به تقلیدش اسیر آزاد شو|دامن قرآن بگیر آزاد شو<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/javidname/sh23/ اقبال لاهوری، جاویدنامه، «حکومت الهی»]، سایت گنجور.</ref>}}
{{شعر جدید
|ای به تقلیدش اسیر آزاد شو\\دامن قرآن بگیر آزاد شو<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/javidname/sh23/ اقبال لاهوری، جاویدنامه، «حکومت الهی»]، سایت گنجور.</ref>
}}


==اقبال و تصوف==
==اقبال و تصوف==