اطفال (در قیامت): تفاوت میان نسخهها
←فرزندان مومنان
Sultanmoradi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Sultanmoradi (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
به [[اجماع]] [[متکلم|متکلمان]] در روز [[قیامت]] اطفال مؤمنان به [[بهشت]] میروند، اما بحث درباره اطفال [[شرک|مشرکان]] است که به [[تکلیف]] نرسیده و از دنیا رفتهاند، آیا خدا آنان را به [[جهنم]] میبرد، یا[[بهشت]]؟ | به [[اجماع]] [[متکلم|متکلمان]] در روز [[قیامت]] اطفال مؤمنان به [[بهشت]] میروند، اما بحث درباره اطفال [[شرک|مشرکان]] است که به [[تکلیف]] نرسیده و از دنیا رفتهاند، آیا خدا آنان را به [[جهنم]] میبرد، یا[[بهشت]]؟ | ||
== طرح بحث == | ==طرح بحث== | ||
یکی از پرسش هایی که در [[کلام اسلامی|علم کلام]] مطرح شده است این است که «کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا میروند در آخرت چه حکمی خواهند داشت؟» یا اینکه «حکم فرزندان غیر بالغ کفار چیست؟ آیا مومن محسوب میشوند یا کافر؟» این مبحث از فروع بحث [[عدل|عدل الهی]] است و نیز با بحث [[تکلیف]] و مبحث [[اعواض]] ارتباط مییابد. | یکی از پرسش هایی که در [[کلام اسلامی|علم کلام]] مطرح شده است این است که «کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا میروند در آخرت چه حکمی خواهند داشت؟» یا اینکه «حکم فرزندان غیر بالغ کفار چیست؟ آیا مومن محسوب میشوند یا کافر؟» این مبحث از فروع بحث [[عدل|عدل الهی]] است و نیز با بحث [[تکلیف]] و مبحث [[اعواض]] ارتباط مییابد. | ||
== پیشینه بحث == | ==پیشینه بحث== | ||
مشابه این بحث در بین مسیحیان و یهودیان نیز وجود داشته است. در حوزه مسیحیت موضوع رستگاری کودکان با مسأله غسل تعمید و گناه نخستین بیارتباط نبوده و بناچار به مشاجرات کلامی کشیده است. | مشابه این بحث در بین مسیحیان و یهودیان نیز وجود داشته است. در حوزه مسیحیت موضوع رستگاری کودکان با مسأله غسل تعمید و گناه نخستین بیارتباط نبوده و بناچار به مشاجرات کلامی کشیده است. | ||
قدیمترین مدرکی که درباره مباحث کلامی مربوط به اطفال در [[اسلام]] وجود دارد، به سده نخست قمری باز میگردد، آنجا که نجْدة بن عامر [[خوارج| خارجی مذهب]]، نامهای به شورشیِ هم کیش خود و سرکرده [[ازارقه|اَزارَقه]]، نافع ابن ازرق(۶۵ق /۶۸۵م) مینویسد و از او به سبب عقیدهاش درباره کشتن اطفال مشرکان انتقاد میکند و نافع نیز با آیه {{متن قرآن|«وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کفَّارًا»| ترجمه=و کافران جز پليدكار ناسپاس نزايند.|سوره=[[سوره نوح|نوح]]|آیه=۲۷}} پاسخ میدهد.<ref>محمد مبرد، الکامل، ج۳، ص۱۲۱۵-۱۲۱۷.</ref> | قدیمترین مدرکی که درباره مباحث کلامی مربوط به اطفال در [[اسلام]] وجود دارد، به سده نخست قمری باز میگردد، آنجا که نجْدة بن عامر [[خوارج| خارجی مذهب]]، نامهای به شورشیِ هم کیش خود و سرکرده [[ازارقه|اَزارَقه]]، نافع ابن ازرق(۶۵ق /۶۸۵م) مینویسد و از او به سبب عقیدهاش درباره کشتن اطفال مشرکان انتقاد میکند و نافع نیز با آیه {{متن قرآن|«وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کفَّارًا»| ترجمه=و کافران جز پليدكار ناسپاس نزايند.|سوره=[[سوره نوح|نوح]]|آیه=۲۷}} پاسخ میدهد.<ref>محمد مبرد، الکامل، ج۳، ص۱۲۱۵-۱۲۱۷.</ref> | ||
== فرزندان مومنان == | ==فرزندان مومنان== | ||
متکلمان [[امامیه]] معتقدند که عذاب کردن کودکانی که مستحق کیفر نیستند، ظلم است و خداوند هرگز ظلم نمیکند.<ref>سدیدالدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> [[خواجه نصیر الدین طوسی]] در کتاب [[تجرید الاعتقاد]] به این مساله پرداخته و دلایل مخالفان را نیز پاسخ داده است.<ref>خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> از نظر او عذاب کردن کسی که [[مکلف]] نبوده قبیح است و سخن نوح در «وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کفَّارًا»([[آیه ۲۷سوره نوح]]) نیز [که فرمود کافران به جز فرزندان کافر و فاجر به دنیا نمیآورند] مجاز است. به گفته [[علامه حلی]] مقصود نوح این بوده که فرزندان کافران در بزرگسالی کافر و فاجر خواهند شد نه اینکه در کودکی هم اینگونه باشند ».<ref>.خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> | متکلمان [[امامیه]] معتقدند که عذاب کردن کودکانی که مستحق کیفر نیستند، ظلم است و خداوند هرگز ظلم نمیکند.<ref>سدیدالدین حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر الدین طوسی]] در کتاب [[تجرید الاعتقاد (کتاب)|تجرید الاعتقاد]] به این مساله پرداخته و دلایل مخالفان را نیز پاسخ داده است.<ref>خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> از نظر او عذاب کردن کسی که [[مکلف]] نبوده قبیح است و سخن نوح در «وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کفَّارًا» ([[آیه ۲۷سوره نوح]]) نیز [که فرمود کافران به جز فرزندان کافر و فاجر به دنیا نمیآورند] مجاز است. به گفته [[علامه حلی]] مقصود نوح این بوده که فرزندان کافران در بزرگسالی کافر و فاجر خواهند شد نه اینکه در کودکی هم اینگونه باشند ».<ref>.خواجه نصیر طوسی|نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۳۴۴.</ref> | ||
=== آیه الحاق ذریه=== | ===آیه الحاق ذریه=== | ||
{{اصلی|آیه الحاق ذریه}} | {{اصلی|آیه الحاق ذریه}} | ||
{{متن قرآن|«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَیءٍ ۚ کلُّ امْرِئٍ بِمَا کسَبَ رَهِینٌ»|ترجمه=و کسانی که گرویده و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروی کردهاند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهیم کرد و چیزی از کار[ها]شان را نمیکاهیم. هر کسی در گرو دستاورد خویش است.|سوره=[[سوره طور|طور]]|آیه=۲۱}} | {{متن قرآن|«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَیءٍ ۚ کلُّ امْرِئٍ بِمَا کسَبَ رَهِینٌ»|ترجمه=و کسانی که گرویده و فرزندانشان آنها را در ایمان پیروی کردهاند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهیم کرد و چیزی از کار[ها]شان را نمیکاهیم. هر کسی در گرو دستاورد خویش است.|سوره=[[سوره طور|طور]]|آیه=۲۱}} | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
[[علی بن ابراهیم قمی|قمی]] نیز در [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر]] خود از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نقل میکند که فرمود: [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] فرزندان [[شیعه|شیعیان]] را تربیت مینماید تا در [[قیامت|روز قیامت]] به پدرانشان ملحق شوند. همچنین در روایت دیگری نقل شده تربیت اطفال مومنان را [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] بعهده دارد. | [[علی بن ابراهیم قمی|قمی]] نیز در [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر]] خود از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نقل میکند که فرمود: [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] فرزندان [[شیعه|شیعیان]] را تربیت مینماید تا در [[قیامت|روز قیامت]] به پدرانشان ملحق شوند. همچنین در روایت دیگری نقل شده تربیت اطفال مومنان را [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] بعهده دارد. | ||
== فرزندان کفار == | ==فرزندان کفار== | ||
=== نظر شیعه === | ===نظر شیعه=== | ||
متکلمان شیعه درباره فرزندان کافران هم معتقدند که آنها وارد جهنم نمیشوند، بلکه یا وارد بهشت میشوند و یا در [[اعراف (در قیامت)|اعراف]] ساکن خواهند بود. <ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۲.</ref> | متکلمان شیعه درباره فرزندان کافران هم معتقدند که آنها وارد جهنم نمیشوند، بلکه یا وارد بهشت میشوند و یا در [[اعراف (در قیامت)|اعراف]] ساکن خواهند بود. <ref>طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۲.</ref> | ||
در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را [[مکلف]] میکند و بعد از آزمایش، عدهای به تکلیف عمل میکند به بهشت میروند و برخی که [[گناه|عصیان]] میکنند به جهنم میروند.»<ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص۲۹۴ تا ۲۹۶.</ref> | در برخی روایات نیز وارد شده است که خداوند در روز قیامت آنان را [[مکلف]] میکند و بعد از آزمایش، عدهای به تکلیف عمل میکند به بهشت میروند و برخی که [[گناه|عصیان]] میکنند به جهنم میروند.»<ref>برای این دسته از روایات نک: همان، صص۲۹۴ تا ۲۹۶.</ref> | ||
=== نظر خوارج === | ===نظر خوارج=== | ||
[[خوارج]] در این مورد دیدگاههای متفاوتی دارند و فرقه شناسان از این روی آنان را به ۳ گروه تقسیم کردهاند: | [[خوارج]] در این مورد دیدگاههای متفاوتی دارند و فرقه شناسان از این روی آنان را به ۳ گروه تقسیم کردهاند: | ||
# گروه اول مانند ازارقه که میگویند حکم اطفال مشرکان، حکم پدران آنهاست و به جهنم میروند؛ | #گروه اول مانند ازارقه که میگویند حکم اطفال مشرکان، حکم پدران آنهاست و به جهنم میروند؛ | ||
# گروه دوم مثل [[اباضیه]] که هم عذاب و هم عفو را از طرف خداوند جایز میدانند. | #گروه دوم مثل [[اباضیه]] که هم عذاب و هم عفو را از طرف خداوند جایز میدانند. | ||
# گروه سوم که میگویند اطفال مشرکان و مؤمنان در بهشت جای دارند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۷۶ و۱۹۰.</ref> | #گروه سوم که میگویند اطفال مشرکان و مؤمنان در بهشت جای دارند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۷۶ و۱۹۰.</ref> | ||
پرسشی که در برابر گروه اول طرح میشود، این است که اگر پدران مشرک پس از مرگ اطفالشان، مسلمان شوند، حکم اطفال چه خواهد شد. عدهای از آنان معتقدند که حکم فرزندان در این هنگام به تبع پدرانشان تغییر خواهد کرد و برخی نیز بر این گمانند که ملاک اصلی، وضع پدران به هنگام مرگ اطفال است.<ref>همان.</ref> | پرسشی که در برابر گروه اول طرح میشود، این است که اگر پدران مشرک پس از مرگ اطفالشان، مسلمان شوند، حکم اطفال چه خواهد شد. عدهای از آنان معتقدند که حکم فرزندان در این هنگام به تبع پدرانشان تغییر خواهد کرد و برخی نیز بر این گمانند که ملاک اصلی، وضع پدران به هنگام مرگ اطفال است.<ref>همان.</ref> | ||
=== نظر ابو حنیفه === | ===نظر ابو حنیفه=== | ||
[[ابوحنیفه]] در این موضوع توقف کرده و گفته است: نمیدانم که آنان به بهشت میروند، یا به دوزخ.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۷.</ref> | [[ابوحنیفه]] در این موضوع توقف کرده و گفته است: نمیدانم که آنان به بهشت میروند، یا به دوزخ.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۷.</ref> | ||
=== نظر معتزله === | ===نظر معتزله=== | ||
[[معتزله]] که مدافعان عدل الهی و [[حسن و قبح عقلی]] هستند، بر این باورند که بر خداوند روا نیست اطفال را در آخرت عذاب کند و همه کودکان اعم از اینکه پدرانشان مؤمن باشند، یا مشرک، در بهشتند. بر همین اساس [[محمد بن عبدالله اسکافی| اسکافی]] (متوفی ۲۴۰ق/۸۵۴م. متکلم مکتب معتزلی مذهب بغداد) ردیهای بر ازارقه نوشت.{{یاد|پیروان نافع ابن ازرق از سران خوارج را ارازقه نامیدهاند. }} | [[معتزله]] که مدافعان عدل الهی و [[حسن و قبح عقلی]] هستند، بر این باورند که بر خداوند روا نیست اطفال را در آخرت عذاب کند و همه کودکان اعم از اینکه پدرانشان مؤمن باشند، یا مشرک، در بهشتند. بر همین اساس [[محمد بن عبدالله اسکافی| اسکافی]] (متوفی ۲۴۰ق/۸۵۴م. متکلم مکتب معتزلی مذهب بغداد) ردیهای بر ازارقه نوشت.{{یاد|پیروان نافع ابن ازرق از سران خوارج را ارازقه نامیدهاند. }} | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
قاضی عبدالجبار روایاتی نیز در این زمینه نقل میکند. مثلاً از [[پیامبر(ص)]] روایت شده است که: «قلم را از کودک تا زمانی که به حد بلوغ نرسیده است، برداشتهاند ». پس براساس این روایت نیز تعذیب اطفال جایز نیست.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ص۲۹۸- ۲۹۹.</ref> | قاضی عبدالجبار روایاتی نیز در این زمینه نقل میکند. مثلاً از [[پیامبر(ص)]] روایت شده است که: «قلم را از کودک تا زمانی که به حد بلوغ نرسیده است، برداشتهاند ». پس براساس این روایت نیز تعذیب اطفال جایز نیست.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ص۲۹۸- ۲۹۹.</ref> | ||
=== دیدگاه اشعریان === | ===دیدگاه اشعریان=== | ||
درباره عقیده [[ابوالحسن اشعری]] (د ۳۲۴ق /۹۳۶م) راجع به عذاب شدن اطفال کافران و مشرکان در قیامت، دو روایت وجود دارد: | درباره عقیده [[ابوالحسن اشعری]] (د ۳۲۴ق /۹۳۶م) راجع به عذاب شدن اطفال کافران و مشرکان در قیامت، دو روایت وجود دارد: | ||
# به روایت ابن فورَک (د۴۰۶ق.)<ref>ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵.</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب و عقاب اخروی عقلی نیست و او معتقد است که فقط از راه روایت و نقل میتوان ثواب و عقاب اخروی انسان را تعیین کرد. براساس روایات باید درمورد تعذیب اطفال کافران سکوت پیشه کرد و نمیتوان در این مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل اشعری این است که در این زمینه روایاتی نقل شده است که برخی از آنها متعارض و غیرقابل اعتمادند و بعضی نیز ساکتند و عاری از داوری. | #به روایت ابن فورَک (د۴۰۶ق.)<ref>ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵.</ref> مبنای اشعری در زمینه ثواب و عقاب اخروی عقلی نیست و او معتقد است که فقط از راه روایت و نقل میتوان ثواب و عقاب اخروی انسان را تعیین کرد. براساس روایات باید درمورد تعذیب اطفال کافران سکوت پیشه کرد و نمیتوان در این مورد نفیاً یا اثباتاً داوری کرد. دلیل اشعری این است که در این زمینه روایاتی نقل شده است که برخی از آنها متعارض و غیرقابل اعتمادند و بعضی نیز ساکتند و عاری از داوری. | ||
# روایت دوم از عقیده اشعری؛ در الابانه آمده است که در تعذیب اخروی اطفال کافران اشکالی مشاهده نمیکند، چه، معتزله نیز معتقدند که خداوند در دنیا کودکان را در معرض عذاب قرار میدهد و مثلاً آنان را به جذام مبتلا میکند. از این رو، اگر عذاب دادن اطفال از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین حال این امر لطمهای به عدل الهی وارد نکند، پس اشکالی ندارد که معتقد باشیم خداوند اطفال کافران را در آخرت به منظور شکنجه دادن پدرانشان عذاب کند و در عین حال نیز عدل الهی محفوظ بماند.<ref>اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> اشعری به استدلالهای معتزله در این مورد اشکالهایی وارد کرده که قاضی عبدالجبار به این اشکالها پاسخ داده است.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> | #روایت دوم از عقیده اشعری؛ در الابانه آمده است که در تعذیب اخروی اطفال کافران اشکالی مشاهده نمیکند، چه، معتزله نیز معتقدند که خداوند در دنیا کودکان را در معرض عذاب قرار میدهد و مثلاً آنان را به جذام مبتلا میکند. از این رو، اگر عذاب دادن اطفال از سوی خداوند در دنیا جایز باشد و در عین حال این امر لطمهای به عدل الهی وارد نکند، پس اشکالی ندارد که معتقد باشیم خداوند اطفال کافران را در آخرت به منظور شکنجه دادن پدرانشان عذاب کند و در عین حال نیز عدل الهی محفوظ بماند.<ref>اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۵۰-۵۱.</ref> اشعری به استدلالهای معتزله در این مورد اشکالهایی وارد کرده که قاضی عبدالجبار به این اشکالها پاسخ داده است.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> | ||
== مساله رنج کودکان == | ==مساله رنج کودکان== | ||
قاضی عبدالجبار و اکثر معتزله برآنند که ابتلای کودکان به درد و رنج اگر بیدلیل صورت گیرد، ظلم است و قبیح، ولی اگر برای عبرت افراد بالغ و نیز با پیامد عوض و جبران خداوند باشد، ایرادی ندارد و ظلم محسوب نمیشود.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹.</ref> | قاضی عبدالجبار و اکثر معتزله برآنند که ابتلای کودکان به درد و رنج اگر بیدلیل صورت گیرد، ظلم است و قبیح، ولی اگر برای عبرت افراد بالغ و نیز با پیامد عوض و جبران خداوند باشد، ایرادی ندارد و ظلم محسوب نمیشود.<ref>عبدالکریم عثمان، نظریة التکلیف، ج۱، ص۲۹۹.</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
قائلان به [[تناسخ]] هم گفتهاند که اطفال، زمانی در قالبی دیگر معصیت کردهاند و اکنون به این قالب در آمدهاند تا [[کفاره]] گناهان پیشین را بپردازند.{{مدرک}} | قائلان به [[تناسخ]] هم گفتهاند که اطفال، زمانی در قالبی دیگر معصیت کردهاند و اکنون به این قالب در آمدهاند تا [[کفاره]] گناهان پیشین را بپردازند.{{مدرک}} | ||
== جستارهای وابسته == | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[کلام امامیه]] | *[[کلام امامیه]] | ||
* [[تکلیف]] | *[[تکلیف]] | ||
* [[اعواض]] | *[[اعواض]] | ||
* [[قیامت]] | *[[قیامت]] | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
==یادداشت== | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
* [[قرآن]] کریم. | *[[قرآن]] کریم. | ||
* ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م. | *ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، به کوشش دانیل ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م. | ||
* اشعری، علی، الابانه عن اصول الدیانه، مدینه، ۱۹۷۵م. | *اشعری، علی، الابانه عن اصول الدیانه، مدینه، ۱۹۷۵م. | ||
* همو، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۴۰۵ق / ۱۹۸۵م. | *همو، مقالات الاسلامیین، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۴۰۵ق / ۱۹۸۵م. | ||
* باقلانی، محمد، التمهید، به کوشش ر.ج. مکارتی، بیروت، ۱۹۵۷م. | *باقلانی، محمد، التمهید، به کوشش ر.ج. مکارتی، بیروت، ۱۹۵۷م. | ||
* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۸م. | *بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محیی الدین عبدالحمید، قاهره، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۸م. | ||
* سدیدالدین حمصی رازی، محمود، المنقذ من التقلید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی. | *سدیدالدین حمصی رازی، محمود، المنقذ من التقلید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی. | ||
*طوسی، محمد بن محمد، تجرید الاعتقاد، ناشر: مكتب الاعلام الاسلامي، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۷ق. | *طوسی، محمد بن محمد، تجرید الاعتقاد، ناشر: مكتب الاعلام الاسلامي، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۷ق. | ||
* عثمان، عبدالکریم، نظریه التکلیف، بیروت، ۱۳۹۱ق /۱۹۷۱م. | *عثمان، عبدالکریم، نظریه التکلیف، بیروت، ۱۳۹۱ق /۱۹۷۱م. | ||
* قرآن کریم، مانکدیم، [ تعلیق ] شرح الاصول الخمسه، به کوشش عبدالکریم عثمان، نجف، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۳م. | *قرآن کریم، مانکدیم، [ تعلیق ] شرح الاصول الخمسه، به کوشش عبدالکریم عثمان، نجف، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۳م. | ||
* مبرد، محمد، الکامل، به کوشش محمداحمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق / ۱۹۸۶م. | *مبرد، محمد، الکامل، به کوشش محمداحمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق / ۱۹۸۶م. | ||
* نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، ۱۳۹۹ق / ۱۹۷۹م. | *نصیرالدین طوسی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، ۱۳۹۹ق / ۱۹۷۹م. | ||
== پیوند به بیرون == | ==پیوند به بیرون== | ||
* منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/fa/article/230833/%D8%A7%D8%B7%D9%81%D8%A7%D9%84 دایره المعارف بزرگ اسلامی] | *منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/fa/article/230833/%D8%A7%D8%B7%D9%81%D8%A7%D9%84 دایره المعارف بزرگ اسلامی] | ||
{{کلام اسلامی}} | {{کلام اسلامی}} | ||