confirmed، protected، templateeditor
۱٬۶۸۵
ویرایش
(←منابع: اصلاح نشانی وب) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''شمسالدین محمد''' متخلص به '''حافظ''' و ملقّب به '''لِسانالغیب''' از شاعران پارسیزبان در قرن هشتم [[هجری قمری|هجری]] بود. او را از بزرگترین | '''شمسالدین محمد''' متخلص به '''حافظ''' و ملقّب به '''لِسانالغیب''' از شاعران پارسیزبان در قرن هشتم [[هجری قمری|هجری]] بود. او را از بزرگترین غزلسرایان این زبان برشمردهاند. برخی گفتهاند وجه تخلص و شهرت او به حافظ، آن است که او، حافظ [[قرآن]] بوده و بسیاری از ابیات او ترجمان مفاهیم قرآنی است. حافظشناسان مذهب حافظ را [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] دانستهاند؛ ولی در عین حال با استناد به برخی ابیات دیوانش، بر گرایش و علاقه او به [[اهلالبیت علیهمالسلام|اهل بیت]] تاکید کردهاند. | ||
حافظشناسان در | حافظشناسان در انسداشتن حافظ با [[قرآن]] و تاثیرپذیری شعر او از آن اتفاق نظر دارند. شعر او مضامینی عاشقانه، عرفانی و اخلاقی دارد. دیوان حافظ نزدیک به پانصد غزل را در خود دارد. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
[[پرونده:آرامگاه حافظ.jpg|بندانگشتی|آرامگاه حافظ در دوره قاجار]] | [[پرونده:آرامگاه حافظ.jpg|بندانگشتی|آرامگاه حافظ در دوره قاجار]] | ||
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب، مشهورترین | خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب، مشهورترین غزلسرای فارسی است.<ref>سبحانی، تاریخ ادبیات ایران، ۱۳۹۵ش، ص۳۱۷.</ref> فخرالزمانی قزوینی، نیای حافظ را از مردم کوپای (کوهپای) [[اصفهان]] خوانده که در روزگار اتابکان فارس، به شیراز کوچ کرده است.<ref>فخرالزمانی، تذکره میخانه، ۱۳۶۷ش، ص۸۵.</ref> لقب یا نام جدش را غیاث الدین و لقب یا نام پدرش را به اختلاف بهاءالدین یا کمالالدین آوردهاند.<ref>همایونفرخ، حافظ خراباتی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref> | ||
در سال تولد حافظ اختلاف است و آن را از ۷۰۰ تا ۷۲۶ق گفتهاند.<ref>مجاهدی، سیری در تاریخ زندگی و برگزیده غزلیات حافظ، ۱۳۸۳ش، ص۱۶.</ref> حافظ در زمان خود تنها به لقب شمس الدین و تخلص حافظ مشهور بوده و القاب و عناوینی همچون خواجه، لسان الغیب، ترجمان الاسرار، عمدة العارفین و سلطان الشعرا و نیز نسبت او یعنی شیرازی، ظاهرا پس از مرگ او اطلاق شده است.<ref>خواندمیر، حبیب السیر، ۳(۲)، ص۲۸۸؛ معین، حافظ شیرین سخن، ج۱، ص۹۷.</ref> | در سال تولد حافظ اختلاف است و آن را از ۷۰۰ تا ۷۲۶ق گفتهاند.<ref>مجاهدی، سیری در تاریخ زندگی و برگزیده غزلیات حافظ، ۱۳۸۳ش، ص۱۶.</ref> حافظ در زمان خود تنها به لقب شمس الدین و تخلص حافظ مشهور بوده و القاب و عناوینی همچون خواجه، لسان الغیب، ترجمان الاسرار، عمدة العارفین و سلطان الشعرا و نیز نسبت او یعنی شیرازی، ظاهرا پس از مرگ او اطلاق شده است.<ref>خواندمیر، حبیب السیر، ۳(۲)، ص۲۸۸؛ معین، حافظ شیرین سخن، ج۱، ص۹۷.</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
[[پرونده:مردی ز کننده خیبر پرس.jpg|بندانگشتی|۲۷۰px|قطعه خوشنویسی از یک رباعی از حافظ درباره [[امام علی(ع)]]، خط از تجلی علیشاه، در سال ۱۱۸۸ق.]] | [[پرونده:مردی ز کننده خیبر پرس.jpg|بندانگشتی|۲۷۰px|قطعه خوشنویسی از یک رباعی از حافظ درباره [[امام علی(ع)]]، خط از تجلی علیشاه، در سال ۱۱۸۸ق.]] | ||
[[بهاءالدین خرمشاهی]]، حافظشناس | [[بهاءالدین خرمشاهی]]، حافظشناس ایرانی، مذهب حافظ را از نظر فقهی سنی [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] و از نظر کلامی اشعری دانسته است.<ref>خرمشاهی، حافظ، ص۱۲۳.</ref> از نظر خرمشاهی، حافظ بهدلیل نگاه انسانمحور و گرایش به تصوف و عرفان درباره مذهب سختگیری نداشته است.<ref>خرمشاهی، حافظ، ص۱۲۳.</ref> به گفته او حافظ نه فقط سنی متعصبی نبود که گرایشهای شیعی هم داشت.<ref>خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ، ص۲۷۰.</ref> تمایل شافعی به اهلبیت(ع) در کنار گرایش کلی مردم شیراز در آن دوره به اهلبیت(ع) از جمله دلایل وجود برخی نشانههای شیعی در اشعار او قلمداد شده است.<ref>خرمشاهی، حافظنامه، ج۲، ص۹۰۵.</ref> | ||
[[سید نورالله حسینی شوشتری|قاضی نورالله شوشتری]] در کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)| مجالس المؤمنین]] درباره حافظ گفته است: | [[سید نورالله حسینی شوشتری|قاضی نورالله شوشتری]] در کتاب [[مجالس المؤمنین (کتاب)| مجالس المؤمنین]] درباره حافظ گفته است: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از این عبارت او نتیجه گرفتهاند که وی قائل به [[شیعه|تشیع]] حافظ بوده است.<ref>[https://www.porseman.com/article/%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8-%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8-%D9%88-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%D9%8A/168100?site=590، «مذهب حافظ و سعدی»]، سایت پرسمان.</ref> | از این عبارت او نتیجه گرفتهاند که وی قائل به [[شیعه|تشیع]] حافظ بوده است.<ref>[https://www.porseman.com/article/%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8-%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8-%D9%88-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%D9%8A/168100?site=590، «مذهب حافظ و سعدی»]، سایت پرسمان.</ref> | ||
[[سید موسی شبیری زنجانی| شبیری زنجانی]] حافظ را | [[سید موسی شبیری زنجانی| شبیری زنجانی]] حافظ را سنیمذهب میداند و شواهدی بر این مدعی اقامه کرده است از جمله اینکه شیراز در دوران حافظ، مرکز اهل سنت بود و شیعه بودن حافظ در شیراز مثل سنی بودن یک شخص در قم، بعید و غیر عادی است. بعضی افراد اشعاری از دیوان حافظ را دلیل بر تشیع وی میدانند در حالی که این ابیات در نسخههای کهن موجود نیست و به مرور زمان به دیوان او افزوده شده است.<ref>شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۳۰۰.</ref>» همچنین حافظ قوام دین را به چند نفر معرفی میکند که یکی از آنها مجدالدین اسماعیل فالی، قاضی القضات اهل سنت شیراز است.<ref>شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۳۰۰.</ref>متقابلاً پارهای از محققان نه تنها حافظ را شیعه که برخی از اشعارش را منطبق با اعتقادات شیعه مانند [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(ع)]] و [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] و...دانستهاند. به عنوان نمونه غزلی که مطلعش این است: سلام الله ما کرّ اللیال | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
دیوان حافظ را مانند [[قرآن]] و [[مثنوی معنوی]] «هادی بعضی و بعضی را مضل» دانستهاند که بعضی دوستدارانش برای او مقامی قدسی قائل هستند و گروهی دیگر او را بیدین و بیاعتقاد میپندارند.<ref>خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۳.</ref> از مهمترین وجوه شعر او، ایهام و دوپهلویی است. در بسیاری از غزلهای حافظ یک بیت ممکن است دو یا چند تفسیر متفاوت داشته باشد.<ref>استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۷۰۹.</ref> گفته شده شعر حافظ سه ساحت دارد. گاه شعر او عاشقانه است؛ گاه معانی [[تصوف و عرفان]] دارد و گاه مبارزه با ریاکاری است که عنوان شعر رندانه دارد.<ref>استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۷۱۵.</ref> حافظ با جریان معنوی [[ملامتیان]] پیوستگی باطنی و فکری دارد.<ref>دوفوشه کور، در گلگشت ادب فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۵۴</ref> | دیوان حافظ را مانند [[قرآن]] و [[مثنوی معنوی]] «هادی بعضی و بعضی را مضل» دانستهاند که بعضی دوستدارانش برای او مقامی قدسی قائل هستند و گروهی دیگر او را بیدین و بیاعتقاد میپندارند.<ref>خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ، ۱۳۹۰ش، ص۱۹۳.</ref> از مهمترین وجوه شعر او، ایهام و دوپهلویی است. در بسیاری از غزلهای حافظ یک بیت ممکن است دو یا چند تفسیر متفاوت داشته باشد.<ref>استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۷۰۹.</ref> گفته شده شعر حافظ سه ساحت دارد. گاه شعر او عاشقانه است؛ گاه معانی [[تصوف و عرفان]] دارد و گاه مبارزه با ریاکاری است که عنوان شعر رندانه دارد.<ref>استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۷۱۵.</ref> حافظ با جریان معنوی [[ملامتیان]] پیوستگی باطنی و فکری دارد.<ref>دوفوشه کور، در گلگشت ادب فارسی، ۱۳۹۳ش، ص۵۴</ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول =[[آیت الله خامنه ای]] :{{سخ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول =[[آیت الله خامنه ای]] :{{سخ}} | ||
میتوان ادعا کرد که به اوج سخن حافظ - یعنی به اوجی که در سخن حافظ هست - هیچ سخن دیگری نرسیده است. نه اینکه مرتبهی شعر حافظ در همهی غزلیات و سرودهها مرتبهای است والاتر از دیگران، بلکه بدین معنا که در بخشی از این مجموعهی گرانبها و نفیس، اوجی وجود دارد که شبیه آن را در کلام دیگران انسان مشاهده | میتوان ادعا کرد که به اوج سخن حافظ - یعنی به اوجی که در سخن حافظ هست - هیچ سخن دیگری نرسیده است. نه اینکه مرتبهی شعر حافظ در همهی غزلیات و سرودهها مرتبهای است والاتر از دیگران، بلکه بدین معنا که در بخشی از این مجموعهی گرانبها و نفیس، اوجی وجود دارد که شبیه آن را در کلام دیگران انسان مشاهده نمیکند | منبع ='''منبع''': https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3972 | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
===تاثیرپذیری از قرآن=== | ===تاثیرپذیری از قرآن=== | ||
حافظشناسان در انس داشتن حافظ با [[قرآن]] و تاثیرپذیری شعر او از آن اتفاق نظر دارند و معتقدند مهمترین عامل انتخاب واژه «حافظ» به عنوان تخلص او، [[حفظ قرآن]] و انس داشتن با آن است. به گفتۀ امین احمد رازی (درگذشتۀ ۱۰۰۲ق؛ شرححالنگار ایرانی)، حافظ شیرازی هرشب جمعه ملتزم به گردیدن گرداگرد عمارت خدایخانه در میانۀ صحن [[مسجد جامع عتیق شیراز|مسجد عتیق]] و [[تلاوت]] [[قرآن]] با صدای دلنشین بوده است.<ref>رازی، هفت اقلیم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۲۲۰.</ref> | |||
تاثیرپذیری شعر حافظ از قرآن از دو دیدگاه قابل بررسی است: | تاثیرپذیری شعر حافظ از قرآن از دو دیدگاه قابل بررسی است: |