پرش به محتوا

محمدباقر مجلسی: تفاوت میان نسخه‌ها

تمیزکاری
(تمیزکاری)
خط ۱۷: خط ۱۷:
| محل دفن =[[مسجد جامع اصفهان|مسجد جامع]]
| محل دفن =[[مسجد جامع اصفهان|مسجد جامع]]
| استادان =[[محمدتقی مجلسی]] • [[ملا صالح مازندرانی]] • [[فیض کاشانی]] • [[سید علی خان مدنی]] • [[ملا خلیل قزوینی]] و…
| استادان =[[محمدتقی مجلسی]] • [[ملا صالح مازندرانی]] • [[فیض کاشانی]] • [[سید علی خان مدنی]] • [[ملا خلیل قزوینی]] و…
| شاگردان = [[میرزا عبدالله افندی اصفهانی| افندی اصفهانی]] • [[سید نعمت الله جزایری]] • [[ملا محمد رفیع گیلانی]] • [[میر محمد حسین خاتون آبادی]] و…
| شاگردان = [[میرزا عبدالله افندی اصفهانی]] • [[سید نعمت الله جزایری]] • [[ملا محمد رفیع گیلانی]] • [[میر محمد حسین خاتون آبادی]] و…
| اجازه روایت از =
| اجازه روایت از =
| اجازه اجتهاد از =
| اجازه اجتهاد از =
خط ۲۹: خط ۲۹:
| وبگاه رسمی = [http://majlesi.ahlolbait.com/ بنیاد علمی پژوهشی علامه مجلسی]
| وبگاه رسمی = [http://majlesi.ahlolbait.com/ بنیاد علمی پژوهشی علامه مجلسی]
}}
}}
'''محمدباقر بن محمدتقی مجلسی''' ([[سال ۱۰۳۷ هجری قمری|۱۰۳۷]] - [[سال ۱۱۱۰ هجری قمری|۱۱۱۰ق]]) معروف به‌'''علامه مجلسی''' یا '''مجلسی دوم'''، از [[حدیث|محدثان]] و [[مجتهد|فقیهان]] مشهور [[شیعه]] در [[قرن یازدهم هجری]] بود. علامه مجلسی از میان شاخه‌های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث‌نگاری علاقه داشت و به [[اخباریان]] نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] است که نقش بارزی در احیای جایگاه [[حدیث]] در منظومه معرفت دینی داشت.
'''محمدباقر بن محمدتقی مجلسی''' ([[سال ۱۰۳۷ هجری قمری|۱۰۳۷]] - [[سال ۱۱۱۰ هجری قمری|۱۱۱۰ق]]) معروف به‌'''علامه مجلسی''' یا '''مجلسی دوم'''، از [[حدیث|محدثان]] و [[مجتهد|فقیهان]] مشهور [[شیعه]] در قرن یازدهم هجری بود. علامه مجلسی از میان شاخه‌های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث‌نگاری علاقه داشت و به [[اخباریان]] نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] است که نقش بارزی در احیای جایگاه [[حدیث]] در منظومه معرفت دینی داشت.


او با تربیت شاگردان و آثار پرتعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش‌های علمی علمای پس از خود تأثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت [[صفویان]] و نقش بارز سیاسی و اجتماعی‌اش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت می‌ورزید. مجلسی در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «[[شیخ‌الاسلام|شیخ الاسلام]]» رسید و در دوران [[شاه سلطان حسین صفوی|سلطان حسین صفوی]] صاحب نفوذ بود.
او با تربیت شاگردان و آثار پرتعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش‌های علمی علمای پس از خود تأثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت [[صفویان]] و نقش بارز سیاسی و اجتماعی‌اش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت می‌ورزید. مجلسی در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «[[شیخ‌الاسلام|شیخ الاسلام]]» رسید و در دوران [[شاه سلطان حسین صفوی]] صاحب نفوذ بود.


== معرفی و جایگاه ==
== معرفی و جایگاه ==
خط ۳۷: خط ۳۷:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
مجلسی در سال ۱۰۳۷ قمری در [[اصفهان]] به دنیا آمد.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۹۶.</ref> پدرش [[محمدتقی مجلسی|محمد تقی مجلسی]] مشهور به [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] از بزرگان و [[مجتهد|مجتهدان]] سرشناس عصر خویش و از شاگردان [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]]، [[ملا عبدالله شوشتری (ابهام‌زدایی)|ملا عبدالله شوشتری]] و [[میرداماد]] بود. مادرش، دختر [[صدرالدین محمد عاشوری قمی]] است که از خاندان علم و فضیلت به شمار می‌روند.<ref>تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> او دارای ۳ همسر بود که از آنها صاحب ۴ پسر و ۵ دختر گردید.<ref>کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان‌نما، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵–۱۴۳.</ref>
مجلسی در سال ۱۰۳۷ قمری در [[اصفهان]] به دنیا آمد.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۹۶.</ref> پدرش [[محمدتقی مجلسی]] مشهور به [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] از بزرگان و [[مجتهد|مجتهدان]] سرشناس عصر خویش و از شاگردان [[شیخ بهائی]]، [[ملا عبدالله شوشتری (ابهام‌زدایی)|ملا عبدالله شوشتری]] و [[میرداماد]] بود. مادرش، دختر [[صدرالدین محمد عاشوری قمی]] است که از خاندان علم و فضیلت به شمار می‌روند.<ref>تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> او دارای ۳ همسر بود که از آنها صاحب ۴ پسر و ۵ دختر گردید.<ref>کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان‌نما، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵–۱۴۳.</ref>


محمدباقر مجلسی در شب [[۲۷ رمضان]] سال ۱۱۱۰ق و در ۷۳ سالگی در [[اصفهان]] از دنیا رفت.<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[آقا جمال خوانساری]] بر وی [[نماز میت|نماز]] گذارد.<ref>روضاتی، ص۶۱.</ref> وی بنا بر وصیتش در کنار [[مسجد جامع اصفهان]] و در جوار پدرش به خاک سپرده شد. به مناسبت تاریخ وفات آن علّامه این شعر سروده شده است:<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.</ref>
محمدباقر مجلسی در شب [[۲۷ رمضان]] سال ۱۱۱۰ق و در ۷۳ سالگی در [[اصفهان]] از دنیا رفت.<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.</ref> [[آقا جمال خوانساری]] بر وی [[نماز میت|نماز]] گذارد.<ref>روضاتی، ص۶۱.</ref> وی بنا بر وصیتش در کنار [[مسجد جامع اصفهان]] و در جوار پدرش به خاک سپرده شد. به مناسبت تاریخ وفات آن علّامه این شعر سروده شده است:<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.</ref>
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[پرونده:674px-ضریح مقبره علامه مجلسی (پدر و پسر).jpg|بندانگشتی|300x300px|ضریح مقبره [[محمدتقی مجلسی|محمدتقی]] و محمدباقر مجلسی]]
[[پرونده:674px-ضریح مقبره علامه مجلسی (پدر و پسر).jpg|بندانگشتی|300x300px|ضریح مقبره [[محمدتقی مجلسی|محمدتقی]] و محمدباقر مجلسی]]
=== خاندان مجلسی ===
=== خاندان مجلسی ===
[[سید موسی شبیری زنجانی|سید موسی شبیری]] در بیان وجه این شهرت چنین می‌گوید که مقصودعلی پدر [[محمدتقی مجلسی|محمدتقی]]، شاعر بود و تخلصش مجلسی بوده است که این لقب به فرزندان و نوادگانش منتقل شده است.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۱۷.</ref> برخی دیگر شهرت این خاندان به نام مجلسی را به دلیل داشتن مجالس پرشور جد آنان دانسته‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> نقل دیگر آن است که چون محمدتقی در روستای «مجلس» اصفهان می‌زیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند.<ref>قریشی کرین، «خدمات علامه مجلسی»، ص۵۰.</ref>
[[سید موسی شبیری زنجانی]] در بیان وجه این شهرت چنین می‌گوید که مقصودعلی پدر [[محمدتقی مجلسی|محمدتقی]]، شاعر بود و تخلصش مجلسی بوده است که این لقب به فرزندان و نوادگانش منتقل شده است.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۱۷.</ref> برخی دیگر شهرت این خاندان به نام مجلسی را به دلیل داشتن مجالس پرشور جد آنان دانسته‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> نقل دیگر آن است که چون محمدتقی در روستای «مجلس» اصفهان می‌زیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند.<ref>قریشی کرین، «خدمات علامه مجلسی»، ص۵۰.</ref>


نیای خاندان مجلسی حافظ [[ابونعیم اصفهانی]] از محدثان و حفاظ است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، اسماعیلیان، ج۲، ص۱۱۹.</ref> پدربزرگ محمد باقر، «[[ملا مقصود]]» نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> جده پدری مجلسی دختر کمال الدین [[شیخ حسن عاملی نطنزی]] اصفهانی است. [[میرزا حسین نوری|محدث نوری]] برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را ستوده است. [[آمنه بیگم مجلسی|آمنه بیگم]] مشهورترین خواهر مجلسی همسر [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]] و عالم دینی بوده است.<ref>افندی، ریاض العلماء، انتشارات خیام، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۳.</ref>
نیای خاندان مجلسی حافظ [[ابونعیم اصفهانی]] از محدثان و حفاظ است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، اسماعیلیان، ج۲، ص۱۱۹.</ref> پدربزرگ محمد باقر، «[[ملا مقصود]]» نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.</ref> جده پدری مجلسی دختر کمال الدین [[شیخ حسن عاملی نطنزی]] اصفهانی است. [[میرزا حسین نوری|محدث نوری]] برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را ستوده است. [[آمنه بیگم مجلسی|آمنه بیگم]] مشهورترین خواهر مجلسی همسر [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]] و عالم دینی بوده است.<ref>افندی، ریاض العلماء، انتشارات خیام، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۳.</ref>
خط ۵۳: خط ۵۳:
محمدباقر مجلسی پس از فراگرفتن علوم مقدماتی از محضر علمای اصفهان بهره برد.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۴.</ref> او بیش از همه نزد پدرش [[محمدتقی مجلسی|محمد تقی مجلسی]](۱۰۰۳–۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] بود، می‌توان از تأثیر اندیشه‌های شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴.</ref> مؤلف [[ریاض العلماء و حیاض الفضلاء (کتاب)|ریاض العلماء]] که از شاگردان و همکاران وی در تدوین [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوا]]<nowiki/>ر بوده است می‌نویسد که وی دانش‌های عقلی را نزد [[آقا حسین خوانساری]] و دانش های نقلی را نزد پدرش فرا گرفت.<ref>خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref>  
محمدباقر مجلسی پس از فراگرفتن علوم مقدماتی از محضر علمای اصفهان بهره برد.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۴.</ref> او بیش از همه نزد پدرش [[محمدتقی مجلسی|محمد تقی مجلسی]](۱۰۰۳–۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] بود، می‌توان از تأثیر اندیشه‌های شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴.</ref> مؤلف [[ریاض العلماء و حیاض الفضلاء (کتاب)|ریاض العلماء]] که از شاگردان و همکاران وی در تدوین [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوا]]<nowiki/>ر بوده است می‌نویسد که وی دانش‌های عقلی را نزد [[آقا حسین خوانساری]] و دانش های نقلی را نزد پدرش فرا گرفت.<ref>خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref>  


محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کرده‌اند.<ref name=":1">قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۳.</ref> از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله می‌توان به [[عبدالله بن عیسی افندی|میرزا عبدالله افندی اصفهانی]] (م۱۱۳۰ق)، [[سید نعمت‌الله جزایری|سید نعمت الله جزایری]] (م۱۱۱۲ق)، [[شیخ عبدالله بحرانی]] (م۱۱۲۷ق)، [[محمد بن علی اردبیلی]] (م۱۱۰۱ق)، [[میر محمدصالح خاتون‌آبادی|میر محمدصالح خاتون آبادی]](م۱۱۲۶ق) و [[میر محمدحسین خاتون‌آبادی|میر محمدحسین خاتون آبادی]] (نوه دختری‌اش م۱۱۵۱ق)، [[جعفر بن حسین خوانساری (میر کبیر)|سید ابوالقاسم خوانساری]] (م۱۱۵۷ق) یاد کرد.<ref>برای فهرستی از شاگردان علامه نک: بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۲۴–۲۸.</ref>
محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کرده‌اند.<ref name=":1">قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۳.</ref> از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله می‌توان به [[عبدالله بن عیسی افندی|میرزا عبدالله افندی اصفهانی]] (م۱۱۳۰ق)، [[سید نعمت‌الله جزایری|سید نعمت الله جزایری]] (م۱۱۱۲ق)، [[شیخ عبدالله بحرانی]] (م۱۱۲۷ق)، [[محمد بن علی اردبیلی]] (م۱۱۰۱ق)، [[میر محمدصالح خاتون‌آبادی]](م۱۱۲۶ق) و [[میر محمدحسین خاتون‌آبادی]] (نوه دختری‌اش م۱۱۵۱ق)، [[جعفر بن حسین خوانساری (میر کبیر)|سید ابوالقاسم خوانساری]] (م۱۱۵۷ق) یاد کرد.<ref>برای فهرستی از شاگردان علامه نک: بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۲۴–۲۸.</ref>


== اجازه روایت ==
== اجازه روایت ==
[[پرونده:علامه مجلسی دستخط.jpg|بندانگشتی|250px|یکی از آخرین اجازه‌های علامه مجلسی]]
[[پرونده:علامه مجلسی دستخط.jpg|بندانگشتی|250px|یکی از آخرین اجازه‌های علامه مجلسی]]
محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان [[اجازه روایت]] داشت که از مهم‌ترین این افراد باید به [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]] (م۱۰۸۱)، [[محمدمحسن فیض کاشانی|ملا محسن فیض کاشانی]] (م۱۰۹۱) و [[شیخ حر عاملی]] (م. ۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نام‌برده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۷۶ – ۸۳.</ref> [[شیخ حر عاملی|شیخ حرّ عاملی]]، صاحب کتاب [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسائل الشیعه]]، در [[اجازه روایت|اجازه‌نامه نقل روایت]] به علامه مجلسی نوشته است که او تمام همت خود را مصروف آموختن [[فقه الحدیث|دانش حدیث]] و [[فقه]] و بلکه همه شاخه های معارف کرده و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است.<ref name=":2">خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref>[[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] نیز در اجازه‌نامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است.<ref name=":3">خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref>
محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان [[اجازه روایت]] داشت که از مهم‌ترین این افراد باید به [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]] (م۱۰۸۱)، [[محمدمحسن فیض کاشانی]] (م۱۰۹۱) و [[شیخ حر عاملی]] (م. ۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نام‌برده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۷۶ – ۸۳.</ref> [[شیخ حر عاملی|شیخ حرّ عاملی]]، صاحب کتاب [[وسائل الشیعة (کتاب)|وسائل الشیعه]]، در [[اجازه روایت|اجازه‌نامه نقل روایت]] به علامه مجلسی نوشته است که او تمام همت خود را مصروف آموختن [[فقه الحدیث|دانش حدیث]] و [[فقه]] و بلکه همه شاخه های معارف کرده و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است.<ref name=":2">خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref>[[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] نیز در اجازه‌نامه به علامه آورده است که او جامع علوم عقلی و نقلی است.<ref name=":3">خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref>


== آثار مکتوب ==
== آثار مکتوب ==
{{اصلی|فهرست آثار محمدباقر مجلسی}}
{{اصلی|فهرست آثار محمدباقر مجلسی}}
[[میر محمدحسین خاتون‌آبادی|میرمحمدحسین خاتون آبادی]] در رساله ای که در بیان عدد تألیفات علامه مجلسی نگاشته است، تألیف‌های عربی او را ده کتاب و نگاشته‌های فارسی او را ۴۹ کتاب دانسته است. او پس از جمع کردن کل سطرهای آثار مکتوب مجلسی و تقسیم آن بر دوران عمر او نتیجه گرفته است که او در هر روز تقریبا ۳۳ صفحه سیصد کلمه‌ای نوشته است.<ref>خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref> علامه مجلسی به نگارش مجموعه‌های [[حدیث|حدیثی]] اهتمام داشت. بازگشت به متون حدیثی و جمع‌آوری مجموعه‌های حدیثی و نیز شرح کتب حدیثی گذشتگان، جریانی بود که در دوران صفویان رواج یافت و ریشه در تلاش علمای شیعه برای پاسخ‌گویی به نیازهای عقیدتی دوران خود داشت.<ref>نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰–۷۱.</ref>
[[میر محمدحسین خاتون‌آبادی]] در رساله ای که در بیان عدد تألیفات علامه مجلسی نگاشته است، تألیف‌های عربی او را ده کتاب و نگاشته‌های فارسی او را ۴۹ کتاب دانسته است. او پس از جمع کردن کل سطرهای آثار مکتوب مجلسی و تقسیم آن بر دوران عمر او نتیجه گرفته است که او در هر روز تقریبا ۳۳ صفحه سیصد کلمه‌ای نوشته است.<ref>خنیفرزاده، روز بزرگداشت علامه مجلسی رحمه الله، مجله گلبرگ، شماره ۳۲.</ref> علامه مجلسی به نگارش مجموعه‌های [[حدیث|حدیثی]] اهتمام داشت. بازگشت به متون حدیثی و جمع‌آوری مجموعه‌های حدیثی و نیز شرح کتب حدیثی گذشتگان، جریانی بود که در دوران صفویان رواج یافت و ریشه در تلاش علمای شیعه برای پاسخ‌گویی به نیازهای عقیدتی دوران خود داشت.<ref>نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰–۷۱.</ref>


=== بحارالانوار ===
=== بحارالانوار ===
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
علامه همانند برخی دیگر از [[مجتهد|فقیهان]] آن عصر، در آثار خود به نقد روش [[صوفیه]] پرداخت و اندیشه‌ها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۹–۵۹۰.</ref> عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیین‌های غیرشرعی از قبیل حلقه‌های [[ذکر]] و [[سماع]] و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۲۱۸–۲۱۹.</ref>
علامه همانند برخی دیگر از [[مجتهد|فقیهان]] آن عصر، در آثار خود به نقد روش [[صوفیه]] پرداخت و اندیشه‌ها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۹–۵۹۰.</ref> عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیین‌های غیرشرعی از قبیل حلقه‌های [[ذکر]] و [[سماع]] و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۲۱۸–۲۱۹.</ref>


چنان‌که از برخی نوشته‌های علامه مجلسی برمی‌آید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تأکید کرده‌اند علامه با [[ریاضت]] و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ [[صفی‌الدین اردبیلی|صفی الدین اردبیلی]]، سید علی بن طاووس، [[احمد بن فهد حلی|ابن فهد حلی]]، [[شهید ثانی]]، [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]] و پدرش [[محمدتقی مجلسی|محمد تقی مجلسی]] را از صوفیه [[امامیه]] دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیه‌ای که از [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] پیروی کرده‌اند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۹۵–۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۸–۲۴۲.</ref>
چنان‌که از برخی نوشته‌های علامه مجلسی برمی‌آید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تأکید کرده‌اند علامه با [[ریاضت]] و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ [[صفی‌الدین اردبیلی]]، سید علی بن طاووس، [[احمد بن فهد حلی]]، [[شهید ثانی]]، [[شیخ بهائی]] و پدرش [[محمدتقی مجلسی]] را از صوفیه [[امامیه]] دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیه‌ای که از [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] پیروی کرده‌اند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۹۵–۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۸–۲۴۲.</ref>


== مجلسی در منصب شیخ الاسلامی ==
== مجلسی در منصب شیخ الاسلامی ==
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:


=== انتقادها از علامه ===
=== انتقادها از علامه ===
اقدامات علامه مجلسی در سمت شیخ الاسلام در دوران سلطنت [[شاه سلطان حسین صفوی|سلطان حسین صفوی]] واکنش‌های مختلف و متضادی را بین پژوهشگران و تاریخ نگاران در پی داشته است. گروهی از تاریخ نگاران ضمن اشاره به قدرت زیاد علامه مجلسی در سال‌های حکومت سلطان حسین، او را همچون [[مجتهد|فقیهی]] [[تعصب|متعصب]] تصویر کرده‌اند که به آزار و اذیت گروه‌های اقلیت مذهبی می‌پرداخت. در این دوران سلاطین صفوی بیش از پیش به فقهای شیعه نزدیک شده بودند و از بالا گرفتن قدرت آنان در برابر سایر گروه‌های دینی مانند صوفیه یا حکما و فلاسفه حمایت می‌کردند.<ref>مته، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ۱۳۹۴ش، ص۳۱۱.</ref>
اقدامات علامه مجلسی در سمت شیخ الاسلام در دوران سلطنت [[شاه سلطان حسین صفوی]] واکنش‌های مختلف و متضادی را بین پژوهشگران و تاریخ نگاران در پی داشته است. گروهی از تاریخ نگاران ضمن اشاره به قدرت زیاد علامه مجلسی در سال‌های حکومت سلطان حسین، او را همچون [[مجتهد|فقیهی]] [[تعصب|متعصب]] تصویر کرده‌اند که به آزار و اذیت گروه‌های اقلیت مذهبی می‌پرداخت. در این دوران سلاطین صفوی بیش از پیش به فقهای شیعه نزدیک شده بودند و از بالا گرفتن قدرت آنان در برابر سایر گروه‌های دینی مانند صوفیه یا حکما و فلاسفه حمایت می‌کردند.<ref>مته، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ۱۳۹۴ش، ص۳۱۱.</ref>


==== اتهام سختگیری و تعصب ====
==== اتهام سختگیری و تعصب ====
علامه مجلسی در مراسم تاجگذاری سلطان حسین صفوی حضور داشت و از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در [[اصفهان]]، منع [[شراب‌خواری|شراب خواری]]، منع کبوتر بازی و توقف جنگ‌های طایفه‌ای، صادر کند.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۳۰–۳۱.</ref>شاه نیز پذیرفت و میگساری را ممنوع و کلیه باده‌فروشی‌ها را مهندم کرد.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۴.</ref> این اقدامات معمولاً از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۶؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۹–۲۷۰.</ref> اما برخی از پژوهشگران غربی پاره‌ای از این اقدامات مانند منع [[شراب‌خواری]] و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونه‌ای از سختگیری‌های بی‌فایده‌ای دانسته‌اند که به مخالفت‌های گسترده اجتماعی انجامید.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲–۶۴.</ref>
علامه مجلسی در مراسم تاجگذاری سلطان حسین صفوی حضور داشت و از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در [[اصفهان]]، منع [[شراب‌خواری]]، منع کبوتر بازی و توقف جنگ‌های طایفه‌ای، صادر کند.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۳۰–۳۱.</ref>شاه نیز پذیرفت و میگساری را ممنوع و کلیه باده‌فروشی‌ها را مهندم کرد.<ref>انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۴.</ref> این اقدامات معمولاً از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۶؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۹–۲۷۰.</ref> اما برخی از پژوهشگران غربی پاره‌ای از این اقدامات مانند منع [[شراب‌خواری]] و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونه‌ای از سختگیری‌های بی‌فایده‌ای دانسته‌اند که به مخالفت‌های گسترده اجتماعی انجامید.<ref>لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲–۶۴.</ref>


==== اتهام آزار اقلیت‌های دینی ====
==== اتهام آزار اقلیت‌های دینی ====
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:


==== همکاری با حکومت و مدح پادشاهان ====
==== همکاری با حکومت و مدح پادشاهان ====
همکاری کامل علامه مجلسی با پادشاهان [[صفویان|صفوی]] و نیز مدح پادشاهان صفوی، که در مقدمه برخی آثار علامه آمده است، انتقاداتی را در پی داشته است.<ref>کرمانی، سه مکتوب، ۲۰۰۰م، ص ۲۰۵.</ref> باید در نظر داشت که در عصر صفویان گروه زیادی از علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری کردند. این گروه از علما به برقرای حکومتی شیعه با نگاه مثبت می‌نگریستند. از نظر آنان هرچند این حکومت، مشروعیت فقهی حکومت [[امامان شیعه|ائمه]] و معصومان را نداشت، دست کم می‌توانست زمینه‌ای برای آزادی شیعیان و برقراری احکام شرعی باشد. در این راستا علمای شیعه استفاده از فرصت تشکیل حکومت صفویان را ضروری می‌دیدند و به طرح نظریاتی در فقه سیاسی شیعه برای بازسازی مبانی نظری همکاری با حکومت‌ها پرداختند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت‌ها»، ص۵۴–۵۵؛ سلطان محمدی، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، ص۲۲۱–۲۲۲، ۲۲۸.</ref>
همکاری کامل علامه مجلسی با پادشاهان [[صفویان|صفوی]] و نیز مدح پادشاهان صفوی، که در مقدمه برخی آثار علامه آمده است، انتقاداتی را در پی داشته است.<ref>کرمانی، سه مکتوب، ۲۰۰۰م، ص ۲۰۵.</ref> باید در نظر داشت که در عصر صفویان گروه زیادی از علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری کردند. این گروه از علما به برقرای حکومتی شیعه با نگاه مثبت می‌نگریستند. از نظر آنان هرچند این حکومت، مشروعیت فقهی حکومت [[امامان شیعه|ائمه]] و معصومان را نداشت، دست کم می‌توانست زمینه‌ای برای آزادی شیعیان و برقراری احکام شرعی باشد. در این راستا علمای شیعه استفاده از فرصت تشکیل حکومت صفویان را ضروری می‌دیدند و به طرح نظریاتی در فقه سیاسی شیعه برای بازسازی مبانی نظری همکاری با حکومت‌ها پرداختند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت‌ها»، ص۵۴–۵۵؛ سلطان محمدی، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، ص۲۲۱–۲۲۲، ۲۲۸.</ref>


از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیری‌ها بر شیعیان وجود داشت.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.</ref> به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینه‌ساز ظهور [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان]] (عج) می‌پنداشتند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰–۴۱.</ref>
از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیری‌ها بر شیعیان وجود داشت.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.</ref> به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینه‌ساز ظهور [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] می‌پنداشتند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰–۴۱.</ref>
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] در باره حضور امثال علامه مجلسی در دربار سلاطین و در دفاع از اقدام آنها خطاب روحانیون می‌گوید: من هم اگر چنانچه‏‎ ‎‏می توانستم یک سلطان جائری را به راه بیاورم می رفتم درباری می شدم. شما هم‏‎ ‎‏تکلیفتان این بود که اگر بتوانید یک سلطان جائری را آدمش کنید بروید درباری بشوید.‏‎ ‎‏این درباری شدن نیست. این آدم سازی است. نه این است که اینها درباری شدند، اینها‏‎ ‎‏می خواهند آدم بسازند. من گله دارم.‏..نباید یک کسی تا به گوشش خورد که‏‎ ‎‏مثلاً مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ [[محقق کرکی|محقق ثانی]] ـ رضوان الله علیه ـ [[شیخ بهائی]] ـ‏‎ ‎‏رضوان الله علیه ـ با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها همراهی شان می‌کردند،‏‎ ‎‏خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به‏‎ ‎‏اینکه شاه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند! این حرفها نبوده در کار. آنها‏‎ ‎‏گذشت کردند؛ یک گذشت، یک مجاهدۀ نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به‏‎ ‎‏وسیلۀ آنها، به دست آنها ‏‏[‏‏ترویج کنند‏‏]<ref>‏‏[http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_41663/_قدرت_روحانیت_و_خدمات_سیاسی،_علمی_و_مذهبی_ع قدرت روحانیت و خدمات علمی، سیاسی و مذهب روحانیت شیعه]</ref>
[[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] در باره حضور امثال علامه مجلسی در دربار سلاطین و در دفاع از اقدام آنها خطاب روحانیون می‌گوید: من هم اگر چنانچه‏‎ ‎‏می توانستم یک سلطان جائری را به راه بیاورم می رفتم درباری می شدم. شما هم‏‎ ‎‏تکلیفتان این بود که اگر بتوانید یک سلطان جائری را آدمش کنید بروید درباری بشوید.‏‎ ‎‏این درباری شدن نیست. این آدم سازی است. نه این است که اینها درباری شدند، اینها‏‎ ‎‏می خواهند آدم بسازند. من گله دارم.‏..نباید یک کسی تا به گوشش خورد که‏‎ ‎‏مثلاً مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ [[محقق کرکی|محقق ثانی]] ـ رضوان الله علیه ـ [[شیخ بهائی]] ـ‏‎ ‎‏رضوان الله علیه ـ با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها همراهی شان می‌کردند،‏‎ ‎‏خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به‏‎ ‎‏اینکه شاه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند! این حرفها نبوده در کار. آنها‏‎ ‎‏گذشت کردند؛ یک گذشت، یک مجاهدۀ نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به‏‎ ‎‏وسیلۀ آنها، به دست آنها ‏‏[‏‏ترویج کنند‏‏]<ref>‏‏[http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_41663/_قدرت_روحانیت_و_خدمات_سیاسی،_علمی_و_مذهبی_ع قدرت روحانیت و خدمات علمی، سیاسی و مذهب روحانیت شیعه]</ref>


confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۸۱

ویرایش