هدایت تکوینی: تفاوت میان نسخهها
←اقسام هدایت تکوینی
(←منابع) |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*هدایت تکوینی خاص (اوّلی): خداوند هدایت همه انسانها را از طریق [[عقل]] و [[فطرت]] بهسمت اصول و ارزشها قرار داده که به [[حجت باطن]] تعبیر شده است. چنین هدایتی خصوصیاتی دارد که عبارتاند از: | *هدایت تکوینی خاص (اوّلی): خداوند هدایت همه انسانها را از طریق [[عقل]] و [[فطرت]] بهسمت اصول و ارزشها قرار داده که به [[حجت باطن]] تعبیر شده است. چنین هدایتی خصوصیاتی دارد که عبارتاند از: | ||
#منحصر به انسانهاست. | #منحصر به انسانهاست. | ||
#میان | #میان همه انسانهاست و استثناناپذیر است. | ||
#ذاتی و درونی است. | #ذاتی و درونی است. | ||
#در برابر آن، هیچگونه ضلالتی نیست؛ یعنی خداوند هیچکس را با فطرتِ خداگریز و عقلی گمراهکننده، نیافریده است.<ref>مرکز تحقیقات سپاه، هدایت و ابعاد آن، ص۱۲.</ref> | #در برابر آن، هیچگونه ضلالتی نیست؛ یعنی خداوند هیچکس را با فطرتِ خداگریز و عقلی گمراهکننده، نیافریده است.<ref>مرکز تحقیقات سپاه، هدایت و ابعاد آن، ص۱۲.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
برخی معتقدند: منظور از [[آیه]] دوم [[سوره بقره]] که این قرآن، هدایتگر متقین میباشد، مراتب اولیه از نوع هدایت پاداشی است؛ یعنی اگرچه [[قرآن]] برای هدایت همه انسانها نازل شده، اما پرهیزگاران و متقیان از آن بهرهمند میشوند و اینان نیز با مداومت بر ایمان، [[نماز]] و انفاق، به مرتبه عالی هدایت پاداشی میرسند؛ در آیه ۵ [[سوره بقره]]، اینگونه به آن اشاره شده است: «أُولئِک عَلی هُدی مِنْ رَبِّهِمْ...»؛ «آنان برخوردار از هدایتی از سوی پروردگار خویشند و آنان، همان رستگارانند» | برخی معتقدند: منظور از [[آیه]] دوم [[سوره بقره]] که این قرآن، هدایتگر متقین میباشد، مراتب اولیه از نوع هدایت پاداشی است؛ یعنی اگرچه [[قرآن]] برای هدایت همه انسانها نازل شده، اما پرهیزگاران و متقیان از آن بهرهمند میشوند و اینان نیز با مداومت بر ایمان، [[نماز]] و انفاق، به مرتبه عالی هدایت پاداشی میرسند؛ در آیه ۵ [[سوره بقره]]، اینگونه به آن اشاره شده است: «أُولئِک عَلی هُدی مِنْ رَبِّهِمْ...»؛ «آنان برخوردار از هدایتی از سوی پروردگار خویشند و آنان، همان رستگارانند» | ||
در برابر این نوع هدایت پاداشی، ضلالتی برای کافران وجود دارد که از آن به | در برابر این نوع هدایت پاداشی، ضلالتی برای [[کفر|کافران]] وجود دارد که از آن به «اِضلال کیفری» تعبیر میشود؛ یعنی همانطور که پذیرش هدایتهای نخستین، تکویناً شرایط و قابلیتهای راهیابی به مراتب و مدارج بالاتری را در انسان ایجاد میکند، مخالفت و سرپیچی در برابر حقایق الهی و هدایتهای او اندکاندک از بین رفته و در برابر حق، کر، کور و لال میشود؛ «لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها»<ref>سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> | ||
انسان یا با حُسن اختیار خود به راه درست میرود و به هدایت نهایی میرسد یا به سوء اختیار خود، از هدایت الهی سر باز میزند و به ضلالت کیفری - عدم هدایت ثانوی - میرسد.<ref>فرهنگ شیعه، ۱۳۹۲ش، ص۴۶۹.</ref> | انسان یا با حُسن اختیار خود به راه درست میرود و به هدایت نهایی میرسد یا به سوء اختیار خود، از هدایت الهی سر باز میزند و به ضلالت کیفری - عدم هدایت ثانوی - میرسد.<ref>فرهنگ شیعه، ۱۳۹۲ش، ص۴۶۹.</ref> |