مغیرة بن اخنس: تفاوت میان نسخهها
←درگیری لفظی با امام علی(ع)
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== درگیری لفظی با امام علی(ع) == | == درگیری لفظی با امام علی(ع) == | ||
طبق نقل [[ابناعثم کوفی]] در کتاب [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]، عثمان به شدت از انتقادات امام علی(ع) نسبت به حکومتش ناراحت بود. مغیرة بن اخنس به همراه [[زید بن ثابت|زید بن ثابت انصاری]] که از نزدیکان عثمان بود نزد امام علی(ع) رفتند. زید ضمن ستایش از امام و بیان جایگاه او نزد پیامبر از امام خواست تا دست از انتقادات خود بردارد. امام علی(ع) گفت: «به خدا سوگند من نه اعتراض به او را دوست دارم و نه وضع او را رد میکنم، مگر اینکه از حق الهی امتناع بورزد. ممکن نیست درباره او جز حقیقت بگویم. به خدا سوگند تا جایی که خودداری ممکن باشد، [از انتقاد به او] خودداری خواهم کرد.» مغیرة بن اخنس پاسخ داد: «به خدا [[سوگند]] که باید درباره عثمان خودداری کنی و در غیر این صورت به خودداری وادار میگردی؛ زیرا قدرت او بر تو بیش از قدرت تو بر او است. جز این نیست که عثمان این جمع را از روی احترام به تو فرستاده است تا علیه تو شاهد داشته باشد». امام علی(ع) از سخن مغیره خشمگین شد و در پاسخش گفت: «ای پسر آن نفرین شده، ای بیدنباله و درخت بیریشه و شاخه! تو مرا از سخن گفتن در باره عثمان | طبق نقل [[ابناعثم کوفی]] در کتاب [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]، عثمان به شدت از انتقادات امام علی(ع) نسبت به حکومتش ناراحت بود. مغیرة بن اخنس به همراه [[زید بن ثابت|زید بن ثابت انصاری]] که از نزدیکان عثمان بود نزد امام علی(ع) رفتند. زید ضمن ستایش از امام و بیان جایگاه او نزد پیامبر از امام خواست تا دست از انتقادات خود بردارد. امام علی(ع) گفت: «به خدا سوگند من نه اعتراض به او را دوست دارم و نه وضع او را رد میکنم، مگر اینکه از حق الهی امتناع بورزد. ممکن نیست درباره او جز حقیقت بگویم. به خدا سوگند تا جایی که خودداری ممکن باشد، [از انتقاد به او] خودداری خواهم کرد.» مغیرة بن اخنس پاسخ داد: «به خدا [[سوگند]] که باید درباره عثمان خودداری کنی و در غیر این صورت به خودداری وادار میگردی؛ زیرا قدرت او بر تو بیش از قدرت تو بر او است. جز این نیست که عثمان این جمع را از روی احترام به تو فرستاده است تا علیه تو شاهد داشته باشد». امام علی(ع) از سخن مغیره خشمگین شد و در پاسخش گفت: «ای پسر آن نفرین شده، ای بیدنباله و درخت بیریشه و شاخه! تو میخواهی پاسخم را بدهی (مرا از سخن گفتن در باره عثمان بازداری؟) به خدا سوگند، خداوند به کسی که تو یاورش باشی عزت نمیدهد و کسی که دستش را بگیری از جای برنخواهد خاست. بیرون شو! خدا خیر را از تو دور سازد. پس هر چه میخواهی کوشش کن. خدا تو را باقی نگذارد اگر از آن چه میتوانی فروگذار کنی!» مغیره ساکت شد؛ اما زید بن ثابت گفت: «به خدا سوگند ما نزدت نیامدیم تا شاهدی علیه تو باشیم یا اینکه آمدن ما حجتی بر تو باشد؛ بلکه با نیت اجر الهی به دنبال اصلاح رابطه شما و ایجاد همنظری بین شما هستیم». سپس امام علی(ع) در حق زید و قومش دعای خیر کرد و آنها برخاستند و نزد عثمان رفتند و از دیدارشان گزارش دادند.<ref>ابناعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ۱۴۱۱ق، ص۳۸۰.</ref> | ||
=== نقل روایت در نهجالبلاغه === | === نقل روایت در نهجالبلاغه === |