تناسخ: تفاوت میان نسخهها
←معتقدان به تناسخ
(←منابع) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
از نظر محققان، باور به تناسخ در عقاید اکثریت مسلمانان، از جمله شیعیان، جایی نداشته است. در میان شیعیان، باور به تناسخ باطل و اعتقاد به آن، بهدلیل انکار معاد، کفر دانسته شده است. روایاتی از [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] در رد بر تناسخ وارد شده است. برخی از عالمان اهلسنت، تناسخ را با عقیده [[رجعت]] در باور شیعه یکی دانستهاند و به همین دلیل آنان را از معتقدان به تناسخ دانستهاند. عالمان شیعه با تلاش برای روشنکردن تفاوت میان رجعت و تناسخ این باور را رد کردهاند. مفسران و متکلمان شیعه نیز با ارائه استدلالهایی تناسخ را باطل دانستهاند. | از نظر محققان، باور به تناسخ در عقاید اکثریت مسلمانان، از جمله شیعیان، جایی نداشته است. در میان شیعیان، باور به تناسخ باطل و اعتقاد به آن، بهدلیل انکار معاد، کفر دانسته شده است. روایاتی از [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] در رد بر تناسخ وارد شده است. برخی از عالمان اهلسنت، تناسخ را با عقیده [[رجعت]] در باور شیعه یکی دانستهاند و به همین دلیل آنان را از معتقدان به تناسخ دانستهاند. عالمان شیعه با تلاش برای روشنکردن تفاوت میان رجعت و تناسخ این باور را رد کردهاند. مفسران و متکلمان شیعه نیز با ارائه استدلالهایی تناسخ را باطل دانستهاند. | ||
مواجهه مسلمانان با تمدنها و ادیان دیگر را از عوامل گرایش برخی مسلمان به تناسخ قلمداد کردهاند. در میان | مواجهه مسلمانان با تمدنها و ادیان دیگر را از عوامل گرایش برخی مسلمان به تناسخ قلمداد کردهاند. [[غالیان|غلات]] را از اولین معتقدان به تناسخ بهشمار بردهاند. از نظر محققان، برخی فرقهشناسان اسلامی از سر تسامح عقیده برخی فرقههای غالی شیعه، مانند [[کیسانیه]]، در حلول روح الهی در روح [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] را با عقیده تناسخ یکسان دانستهاند. | ||
محمد بن زکریای رازی را نخستین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانستهاند. در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و فارابی را نیز دارای گرایش به تناسخ، با تفسیری خاص، بهشمار بردهاند. ابنسینا نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به رد تناسخ پرداخته است. از نظر برخی محققان، [[ملاصدرا]]، بر مبناى نظریه حرکت جوهرى، نحوه ایجاد و بقاى نفس را بهگونهاى تعریف میکند که اثبات تناسخ ناممکن میشود. | |||
برخی محققان معتقدند که مبانی عرفان اسلامی، از جمله شوق عارفان به ترک کامل دنیا نمیتواند با تناسخ سازگار باشد. این عدم سازگاری از نظر آنان به دلیل آن است که تناسخ خود نوعی بازگشت روح به بدنِ دنیوی است. حضور بنیادهای عقیدتی اسلامی، مانند عقیده معاد، در اندیشه عارفان و صوفیان اسلامی را نیز از جمله دلایل رد تناسخ توسط آنان دانستهاند. گفته شده که اعتقاد برخی صوفیان اسلامی به حلول موجب متهمشدن آنان به تناسخ شده است. امری که تلاش آنان | |||
== تعریف و جایگاه == | == تعریف و جایگاه == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۷: | ||
=== معتقدان به تناسخ === | === معتقدان به تناسخ === | ||
مواجهه مسلمانان با تمدنها و ادیان دیگر، از جمله بوداییان، مانویان، یونانیان و مزدکیان، را از عوامل گرایش برخی مسلمان به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> قدیمیترین معتقد به تناسخ از میان مسلمانان را برخی عبدالله بن حارث<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴، ص۳۴-۳۵.</ref> و برخی عبدالله بن سبأ بهقلم آوردهاند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref> در میان فرق اسلامی، غلات را از اولین معتقدان به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> برخی فرقهشناسان | مواجهه مسلمانان با تمدنها و ادیان دیگر، از جمله بوداییان، مانویان، یونانیان و مزدکیان، را از عوامل گرایش برخی مسلمان به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> قدیمیترین معتقد به تناسخ از میان مسلمانان را برخی عبدالله بن حارث<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴، ص۳۴-۳۵.</ref> و برخی عبدالله بن سبأ بهقلم آوردهاند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۵۴-۲۵۵.</ref> در میان فرق اسلامی، غلات را از اولین معتقدان به تناسخ دانستهاند.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> از نظر محققان، برخی فرقهشناسان اسلامی از سر تسامح عقیده برخی فرقههای غالی شیعه، مانند [[کیسانیه]]، در حلول روح الهی در روح امامان شیعه(ع) را با عقیده تناسخ یکسان دانستهاند؛<ref>ملطی، التنبیه و الرد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۲۷؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۲۷.</ref> امری که از سوی محققان ناشی از وجود شباهتهایی در حلول و تناسخ و تسامح فرقهشناسان در این مورد قلمداد شده است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص۱۸۰.</ref> همچنین، اسماعیلیه را، به دلیل داشتن عقایدی شبیه به عقاید معتقدان به تناسخ، معتقد به تناسخ قلمداد کردهاند.<ref>اسیوطی، جواهرالعقود، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۷۴.</ref> | ||
در منابع، از دیگر معتقدان به تناسخ به افراد و گروههای دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله [[ابن ابیالعوجاء|ابن ابیالعوجاء]]،<ref>اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۱۱۵.</ref> برخی عالمان معتزلی،<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۶۱-۲۶۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص۶۰-۶۲</ref> [[علویان (سوریه)|نُصَیریه]]<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref>، [[دروزیه]]،<ref>نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر، ۱۹۰۲ق، ص۳۰-۳۲.</ref> [[اهل حق]]،<ref>خواجهالدین، سرسپردگان، ۱۳۴۹ش، ص۱۴.</ref>، راوندیه،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۸۱.</ref> سپیدجامگان،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref> خرمدینیّه،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۷۰.</ref> و برخی فرقههای التقاطی مانند، یزیدیان، آذر کیوانیان، نقطویان و پسیخانیان.<ref>ذکاوتی قراگوزلو، «تناسخ و نحلههای شعوبی متأخر»، ص۶۲-۷۳.</ref> | در منابع، از دیگر معتقدان به تناسخ به افراد و گروههای دیگری نیز اشاره شده است؛ از جمله [[ابن ابیالعوجاء|ابن ابیالعوجاء]]،<ref>اسفراینی، التبصیر فی الدین، قاهره، ص۱۱۵.</ref> برخی عالمان معتزلی،<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۲۶۱-۲۶۲؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص۶۰-۶۲</ref> [[علویان (سوریه)|نُصَیریه]]<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref>، [[دروزیه]]،<ref>نویسنده ناشناس، کتاب النقط و الدوایر، ۱۹۰۲ق، ص۳۰-۳۲.</ref> [[اهل حق]]،<ref>خواجهالدین، سرسپردگان، ۱۳۴۹ش، ص۱۴.</ref>، راوندیه،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۸۱.</ref> سپیدجامگان،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۵۴-۱۵۵.</ref> خرمدینیّه،<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۲۷۰.</ref> و برخی فرقههای التقاطی مانند، یزیدیان، آذر کیوانیان، نقطویان و پسیخانیان.<ref>ذکاوتی قراگوزلو، «تناسخ و نحلههای شعوبی متأخر»، ص۶۲-۷۳.</ref> | ||
==تناسخ در فلسفه اسلامی== | ==تناسخ در فلسفه اسلامی== | ||
{{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ فلسفه اسلامی وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیقتر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> محمد بن زکریای رازی را نخستین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ | {{اصلی|تناسخ در فلسفه و عرفان}}برخی محققان معتقدند که در تاریخ فلسفه اسلامی وجود فیلسوفان معتقد یا متمایل به تناسخ موجب عمیقتر شدن ادله موافقان تناسخ و به تبع آن ادله مخالفان آن شده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> محمد بن زکریای رازی را نخستین فیلسوف اسلامی معتقد به تناسخ دانستهاند.<ref>؟</ref> در میان دیگر فیلسوفان اسلامی، اخوان الصفاء و فارابی را نیز دارای گرایش به تناسخ با تفسیری خاص بهشمار بردهاند.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص</ref> | ||
ابنسینا نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به تناسخ پرداخته است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> گفته شده که در میان فیلسوفان اسلامی، ابنسینا و پیروان او، با فرض اینکه اساس تناسخ اعتقاد به قدیمبودن نفس انسانی است، برای رد تناسخ تلاش کردند؛ تلاشی که معطوف به نفى قدیمبودن و اثبات حادثبودن نفس انسانی بوده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> ابنسینا طی استدلالی تلاش میکند تا نشان دهد که لازمه تناسخ تعلق دو نفس به یک بدن خواهد بود و از محالبودن این نتیجه بطلان تناسخ را اثبات کند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> به گزارش برخی محققان، این استدلال ابنسینا از سوی سایر فیلسوفان مشائی مورد استقبال قرار گرفت و در آثارشان تکرار شد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> | ابنسینا نخستین فیلسوف اسلامی دانسته شده که به تفصیل به تناسخ پرداخته است.<ref>ذهبی، «تناسخ در جهان اسلام»، ص</ref> گفته شده که در میان فیلسوفان اسلامی، ابنسینا و پیروان او، با فرض اینکه اساس تناسخ اعتقاد به قدیمبودن نفس انسانی است، برای رد تناسخ تلاش کردند؛ تلاشی که معطوف به نفى قدیمبودن و اثبات حادثبودن نفس انسانی بوده است.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> ابنسینا طی استدلالی تلاش میکند تا نشان دهد که لازمه تناسخ تعلق دو نفس به یک بدن خواهد بود و از محالبودن این نتیجه بطلان تناسخ را اثبات کند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۳۶۳ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> به گزارش برخی محققان، این استدلال ابنسینا از سوی سایر فیلسوفان مشائی مورد استقبال قرار گرفت و در آثارشان تکرار شد.<ref>مینایی، «تناسخ»، ص۹۳.</ref> |