Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۶۲۹
ویرایش
(←بشیریه) |
(←سرّیه) |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
پیروان [[محمد بن بشیر کوفی]].<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۹۱.</ref> آنها بر این باور بودند که [[امام موسی کاظم(ع)]] محبوس نبوده و وفات نیافته، بلکه همان مهدی قائم است که غایب است و در زمان غیبتش، محمد بن بشیر (مؤسس این فرقه) را به عنوان وصی و جانشین خود منصوب کرده و انگشتر خود و علم خود و همه آنچه مردم در امور دینی و دنیایی بدان احتیاج دارند را به او بخشیده است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۹۱.</ref> آنان همچنین بر این اعتقاد بودند که پس از محمد بن بشیر، فرزندش (سمیع بن محمد بن بشیر) وصی و امام بود و هرکس که سمیع بن محمد درباره او وصیت کند، همان امام واجب الطاعة است تا زمانی که امام موسی کاظم ظهور کند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۴۷۸.</ref> در روایتی از امام موسی کاظم نقل شده که او سه بار محمد بن بشیر را لعن کرده است.<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳.</ref> | پیروان [[محمد بن بشیر کوفی]].<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۹۱.</ref> آنها بر این باور بودند که [[امام موسی کاظم(ع)]] محبوس نبوده و وفات نیافته، بلکه همان مهدی قائم است که غایب است و در زمان غیبتش، محمد بن بشیر (مؤسس این فرقه) را به عنوان وصی و جانشین خود منصوب کرده و انگشتر خود و علم خود و همه آنچه مردم در امور دینی و دنیایی بدان احتیاج دارند را به او بخشیده است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۹۱.</ref> آنان همچنین بر این اعتقاد بودند که پس از محمد بن بشیر، فرزندش (سمیع بن محمد بن بشیر) وصی و امام بود و هرکس که سمیع بن محمد درباره او وصیت کند، همان امام واجب الطاعة است تا زمانی که امام موسی کاظم ظهور کند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۴۷۸.</ref> در روایتی از امام موسی کاظم نقل شده که او سه بار محمد بن بشیر را لعن کرده است.<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳.</ref> | ||
===سرّیه=== | ===سرّیه=== | ||
پیروان فردی به نام «سرّی اقصم».<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۲۸.</ref> آنان معتقد بودند سرّی پیامبری است که امام صادق(ع) او را فرستاده و به مانند حضرت موسی نیرومند و امین است و همان روح در وی است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> آنان همچنین بر این باور بودند که جعفر همان اسلام است و اسلام، سلام است و او خداوند است و ما پسران اسلام هستیم.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> پیروان سرّی مردم را به پیامبری وی دعوت مینمودند | پیروان فردی به نام «سرّی اقصم».<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۲۸.</ref> آنان معتقد بودند سرّی پیامبری است که امام صادق(ع) او را فرستاده و به مانند حضرت موسی نیرومند و امین است و همان روح در وی است.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> آنان همچنین بر این باور بودند که جعفر همان اسلام است و اسلام، سلام است و او خداوند است و ما پسران اسلام هستیم.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> پیروان سرّی مردم را به پیامبری وی دعوت مینمودند و برای امام صادق نماز میخواندند، حج و روزه را نیز برای وی به جا میآوردند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۳-۴۴؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> | ||
=== حارثیه === | === حارثیه === |