علم لدنی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اعتقادات شیعه}}''' | {{اعتقادات شیعه}}'''یادداعلم لَدُنّی''' دانشی است که از جانب [[خدا|خداوند]] و از راههای غیرعادی و بدون یادگیری به برخی از انسانها داده میشود. | ||
برخی علم لدنّی را همان [[علم غیب|علم به غیب]] از راه غیرعادی میدانند. در مقابل برخی براین باورند که متعلَّق علم لدنّی میتواند امور غیبی یا امور عادی باشد که از راههای عادی نیز قابل کسب است. | برخی علم لدنّی را همان [[علم غیب|علم به غیب]] از راه غیرعادی میدانند. در مقابل برخی براین باورند که متعلَّق علم لدنّی میتواند امور غیبی یا امور عادی باشد که از راههای عادی نیز قابل کسب است. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== علم لدنّی در قرآن == | == علم لدنّی در قرآن == | ||
مفسران، آیاتی در [[قرآن|قرآن کریم]] را مرتبط با این نوع علم اعطایی از جانب خداوند میدانند: | |||
* [[سید محمدحسین طباطبائی| | * [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در تفسیر آیه ۶۵ سوره کهف{{یاد|«فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا؛ در آنجا بندهای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم.»}}، این آیه را مرتبط با علم خاص [[حضرت خضر|حضرت خضر(ع)]] میداند که از اسباب عادی مثل فکر و حس حاصل نشده بود.<ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۳۴۲.</ref> وی دلیل این برداشت را لفظ «من لدنّا» میداند که اشاره به علم اعطایی غیر اکتسابی دارد.<ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۳۴۲.</ref> در نگاه او این علم مختص اولیای الهی بوده و در آیات بعدی مشخص میشود که این علم خضر(ع) مربوط به تاویل حوادث بوده است.<ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۳۴۲.</ref> [[محمد صادقی تهرانی|صادقی تهرانی]] نیز این علم را غیر از یادگیری از مخلوقات میداند که از طریق وحی یا الهام صورت میگیرد.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه، ۱۴۰۶ق، ج۱۸، ص۱۴۶.</ref> به باور وی این وحی لزوما از سنخ وحی بر انبیا نیست.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه، ۱۴۰۶ق، ج۱۸، ص۱۴۶.</ref> | ||
* در تفسیر المیزان ذیل عبارت «عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ»، از [[آیه ۱۱۳ سوره نساء]]{{یاد|«... وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيما؛ و خدا به تو اين كتاب (قرآن مجيد) و (مقام) حكمت (و نبوت) را عطا كرده و آنچه را كه نمیدانستى به تو بياموخت، و خدا را با تو لطف عظيم و عنايت بیاندازه است.»}} بیان شده است که مراد علمی است که از طریق اسباب و لوازم عادی اکتساب برای پیامبر قابل حصول نبود.<ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۸۰.</ref> | |||
* [[آیه | * علامه طباطبایی ذیل [[آیه ۲۶ سوره جن|آیات ۲۶]] و [[آیه ۲۷ سوره جن|۲۷ سوره جنّ]]{{یاد|«عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ غَيْبِهِ أَحَدًا؛ إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينِْ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا؛ او داناى غيب عالم است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمیكند. مگر آن كس را كه به پیامبری برگزيده است كه فرشتگان را از پيش رو و پشت سر او میفرستد (تا اسرار وحى را شياطین به سرقت گوش نربايند)»}} ،علم غیب را مختص خداوند میداند و استثنای بعدش (إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ مِن رَّسُولٍ) را نشان از این میداند که اطلاع انبیاء از غیب به صورت استقلالی نبوده و به واسطه تعلیم خداوند بوده است.<ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۵۳.</ref> | ||
* [[آیه ۴۰ سوره نمل]]{{یاد|«قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُك...؛ آن كس كه به علمى از كتاب الهى دانا بود (يعنى آصف بن برخيا يا خضر كه داراى اسم اعظم و علم غيب بود) گفت كه من پيش از آنكه چشم بر هم زنى تخت را بدين جا آرم (و همان دم حاضر نمود)»}} نیز از نظر نگارنده [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] اشاره به علم لدنّی [[آصف بن برخیا|مصاحب حضرت سلیمان(ع)]] دارد که با داشتن علم الکتاب در چشم به هم زدن تخت ملکه سبأ را حاضر کرد.<ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۳۶۳.</ref> | |||
* [[آیه ۴۰ سوره نمل]] | |||
[[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] | |||
== علم لدنّی در روایات == | == علم لدنّی در روایات == |