پرش به محتوا

فهرست اصطلاحات فقهی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۶: خط ۵۶:
و یا همان مقدار مالى است كه به عنوان جبران خسارت مالى يا بدنى كه در شريعت براى آن اندازه‌اى مشخص نشده از خسارت زننده دريافت مى‌شود.  
و یا همان مقدار مالى است كه به عنوان جبران خسارت مالى يا بدنى كه در شريعت براى آن اندازه‌اى مشخص نشده از خسارت زننده دريافت مى‌شود.  
; [[استبراء|اِستبراء]]
; [[استبراء|اِستبراء]]
: سعی در برائت و پاکی از آلودگی و نجاست. در سه مورد به کار رفته است:
: سعی در برائت و پاکی از آلودگی و نجاست واطمینان به حصول پاکی در چند مورد به کار رفته است:
# استبراء از بول.
# استبراء از بول برای پاک ساختن مجرای ادرار از باقیمانده بول است.
# استبراء از [[منی]] یعنی ادرار کردن پس از خروج منی به قصد اطمینان از این که ذرات منی در مجرای بول نمانده باشد.
# استبراء از [[منی]] یعنی ادرار کردن پس از خروج منی به قصد اطمینان از این که ذرات منی در مجرای بول نمانده باشد.
# استبراء [[ حیوان نجاست‌خوار|حیوان نجاستخوار]] یعنی باز داشتن آن از خوردن نجاست انسان تا وقتی که به خوراک طبیعی خود عادت کند.
# استبراء [[ حیوان نجاست‌خوار|حیوان نجاستخوار]] یعنی باز داشتن آن از خوردن نجاست انسان تا وقتی که به خوراک طبیعی خود عادت کند.
خط ۲۳۰: خط ۲۳۰:
; [[جاهل قاصر]]
; [[جاهل قاصر]]
: جاهلی که در شرایط عدم امکان دسترسی به حکم خدا قرار دارد و به جهل خود نیز وقوف دارد.
: جاهلی که در شرایط عدم امکان دسترسی به حکم خدا قرار دارد و به جهل خود نیز وقوف دارد.
; [[جاهل مقصر]]
; [[جاهل مُقَصِّر]]
: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمدا در فراگیری آن کوتاهی کرده است.
: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است.
; جبیره مرهم
; جبیره مَرْهم
: پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند.
: پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند.
; جرح - جروح
; جرح - جروح
: جراحت، زخم.
: جراحت، زخم.
; [[جنابت|جنب]]
; [[جنابت|جنب]]
: کسی که [[منی]] از او خارج شده یا با دیگری مقاربت کرده است.
: کسی که [[منی]] از او خارج شده یا با دیگری آمیزش کرده است.
; [[جعاله|جُعاله]]
; [[جعاله|جُعاله]]
: قراری که طی آن فردی اعلام می‌کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می‌شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می‌دهم. قرار گذارنده را " جاعل " و عمل کننده به آن را " عامل " می‌گویند.
: قراری که طی آن فردی اعلام می‌کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می‌شود. مثلا بگوید: هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می‌دهم. قرار گذارنده را " جاعل " و عمل کننده به آن را " عامل " می‌گویند.
; جلال
; جَلّال
: حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده است.
: حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده است.
; [[جماع|جِماع]]
; [[جماع|جِماع]]
خط ۲۶۰: خط ۲۶۰:
۱ - بول. ۲ - مدفوع. ۳ - باد شکم. ۴ - خواب کامل. ۵ - امور زایل کننده عقل. ۶ - استحاضه. ۷ - موجبات غسل.
۱ - بول. ۲ - مدفوع. ۳ - باد شکم. ۴ - خواب کامل. ۵ - امور زایل کننده عقل. ۶ - استحاضه. ۷ - موجبات غسل.
; [[حدث اکبر]]
; [[حدث اکبر]]
: هر کاری که [[غسل]] برای [[نماز]] را سبب شود مانند [[احتلام]] و [[جماع]].
: هر کاری که [[غسل]] برای [[نماز]] را سبب شود مانند [[احتلام]]، [[جماع]] و [[حیض]]
; [[حد ترخص]]
; [[حد ترخص|حدِّ تَرَخُّص]]
: حدی از مسافت که در آن صدای [[اذان]] و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد.
: حدّی از مسافت که در آن صدای [[اذان]] و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد.
; [[حرام]]
; [[حرام]]
: ممنوع - هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد.
: ممنوع - هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد.
خط ۲۷۶: خط ۲۷۶:
: شکستن (عدم وفا به) [[سوگند|قسم]]، عهد و نذر.
: شکستن (عدم وفا به) [[سوگند|قسم]]، عهد و نذر.
; [[حنوط|حُنوط]]
; [[حنوط|حُنوط]]
: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دستها، سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها.
: مالیدن کافور بر مواضع سجده(هفت قسمت از بدن که هنگام سجده بر زمین قرار می گیرد) پیشانی، کف دستها، سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها.
; حَواله
; حَواله
: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش.
: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش.
; [[حیض]]
; [[حیض]]
: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان.
: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان.
; حین عُروض شک
; حین عُروضِ شک
: وقت پدید آمدن شک.
: وقت پدید آمدن شک.


خط ۲۹۸: خط ۲۹۸:
: زیان، ضرر.
: زیان، ضرر.
; خصوصیات
; خصوصیات
: ویژگیها.
: ویژگی‌ها.
; [[خمس|خُمس]]
; [[خمس|خُمس]]
: یک پنجم - بیست درصد در آمد سالیانه و غیره که باید به [[مجتهد|مجتهد جامع الشرائط]] و [[مرجع تقلید]] پرداخت شود.
: یک پنجم - بیست درصد در آمد سالیانه و غیره که باید به [[مجتهد|مجتهد جامع الشرائط]] و [[مرجع تقلید]] پرداخت شود.
خط ۳۲۸: خط ۳۲۸:
: تعهد به ادای چیزی یا انجام عملی.
: تعهد به ادای چیزی یا انجام عملی.
; [[کافر ذمی|ذِمّی]]
; [[کافر ذمی|ذِمّی]]
: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می‌شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد.
: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می‌شوند و در بلاد [[مسلمان|مسلمین]] زندگی خواهند کرد.


== ر ==
== ر ==
خط ۳۳۸: خط ۳۳۸:
: بازگشتن، بازگشت.
: بازگشتن، بازگشت.
; [[رضاع|رضاعی]]
; [[رضاع|رضاعی]]
: همشیر، پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می‌شوند و محرم ابدی می‌باشند.
: همشیر، پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در فقه بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می‌شوند و مَحْرم ابدی می‌باشند.
; رفع ضرورت
; رفع ضرورت
: بر طرف شدن حال اضطرار.
: بر طرف شدن حال اضطرار.
خط ۳۴۷: خط ۳۴۷:
; [[رَهن|رهن]]
; [[رَهن|رهن]]
: گرو، گروی
: گرو، گروی
; رِیبه
; رَیبه
: تردید، شک، شبهه.
: تردید، شک، شبهه.


خط ۳۵۴: خط ۳۵۴:
: مازاد بر مخارج، اضافه بر هزینه زندگی.
: مازاد بر مخارج، اضافه بر هزینه زندگی.
; [[زکات]]
; [[زکات]]
: پاکی از آلودگی - مقدار معینی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخص خود مصرف شود. این اموال اختصاص به نه مورد دارد.
: پاکی از آلودگی - مقدار معینی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نِصاب باید در موارد مشخص خود مصرف شود. این اموال اختصاص به نُه مورد دارد.
; [[زکات فطره]]
; [[زکات فطره]]
: مقدار حدود ۳ کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا قیمت آن که باید در [[عید فطر]] به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند.
: مقدار حدود ۳ کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا قیمت آن که باید در [[عید فطر]] به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند.
خط ۳۷۰: خط ۳۷۰:
: یک سال تمام که از تاریخ رسیدگی انسان به حساب اموال خود برای پرداخت [[خمس]] آغاز می‌گردد و باید هر سال همان تاریخ را مبدأ رسیدگی مجدد قرار دهد.
: یک سال تمام که از تاریخ رسیدگی انسان به حساب اموال خود برای پرداخت [[خمس]] آغاز می‌گردد و باید هر سال همان تاریخ را مبدأ رسیدگی مجدد قرار دهد.
; [[سجده]] - سجود
; [[سجده]] - سجود
: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. یکی از ارکان نماز.
: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. یکی از [[ارکان نماز]].
; [[سجده سهو]]
; [[سجده سهو]]
: سجده‌ای که نماز گزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده به جای آورد.
: سجده‌ای که نماز گزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده به جای آورد.
خط ۳۷۸: خط ۳۷۸:
: مدفوع حیوانات.
: مدفوع حیوانات.
; سَفیه
; سَفیه
: کم عقل، کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه‌اش را در کارهای بیهوده مصرف می‌کند.
: کم عقل، مانند کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه‌اش را در کارهای بیهوده مصرف می‌کند.
; سقط شده
; سقط شده
: افتاده، جنین نارس یا مرده که قبل از موعد تولد از رحم خارج شده باشد.
: افتاده، جنین نارس یا مرده که قبل از موعد تولد از رَحِم خارج شده باشد.


==ش==
==ش==
خط ۴۰۰: خط ۴۰۰:
: مشهور شدن، آشکار شدن برای همه افراد.
: مشهور شدن، آشکار شدن برای همه افراد.
; شیر کامل
; شیر کامل
: منظور انجام یافتن تمام شرایط نه گانه‌ای است که موجب مَحرَم شدن است.
: منظور انجام یافتن تمام شرایط نُه گانه‌ای است که موجب مَحرَم شدن است.


==ص==
==ص==
خط ۴۲۶: خط ۴۲۶:
== ط ==
== ط ==
; [[طلاق]]
; [[طلاق]]
: رهایی - گسستن پیمان زناشویی.
: رهایی - گسستنِ پیمان زناشویی.
; [[طلاق بائن]]
; [[طلاق بائن]]
: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد مگر آن که وی را عقد مجدد کند.
: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد مگر آن که وی را عقد مجدد کند.
خط ۴۵۳: خط ۴۵۳:
; [[عادت ماهیانه]]
; [[عادت ماهیانه]]
: قاعدگی، [[حیض]] .
: قاعدگی، [[حیض]] .
; عادت وقتیه و عددیه
; عادت وقتیه و عددیّه
: زن‌هایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخص و مقدار زمان معین باشد، عادتشان " وقتیه و عددیه " است.
: زن‌هایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخص و مقدار زمان معین باشد، عادتشان " وقتیه و عددیه " است.
; عادل
; عادل
خط ۴۶۵: خط ۴۶۵:
; عایدات
; عایدات
: در آمد.
: در آمد.
; عدول
; عُدول
: اشخاص عادل. و به معنای برگشت هم آمده، مثل آن که از نظر خود عدول نموده.
: اشخاص عادل. و به معنای برگشت هم آمده، مثل آن که از نظر خود عدول نموده.
; عذر شرعی
; عذر شرعی
: توجیه شرعی، بهانه شرعی.
: توجیه شرعی، بهانه شرعی.
; عرف
; عُرف
: فرهنگ عموم مردم.
: فرهنگ عموم مردم.
; عرق جُنُب از حرام
; عَرَقِ جُنُب از حرام
: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد.
: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا [[استمناء]] از بدن خارج گردد.
; عَزل
; عَزل
: کنار گذاشتن:  ۱ - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن. ۲ - بر کنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولی خائن توسط حاکم شرع.
: کنار گذاشتن:  ۱ - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن. ۲ - بر کنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا مُتَولّی خائن توسط حاکم شرع.
; عُسرَت
; عُسرَت
: سختی، تنگدستی.
: سختی، تنگدستی.
خط ۴۸۷: خط ۴۸۷:
; عقود
; عقود
: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه.
: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه.
; عمال
; عُمّال
: کارگزاران
: کارگزاران
; عمداً
; عَمْداً
: از روی قصد، کاری را با علم و آگاهی انجام دادن.
: از روی قصد، کاری را با علم و آگاهی انجام دادن.
; [[عمره]]
; [[عمره]]
: زیارت [[خانه خدا]] و انجام اعمال مخصوص خانه [[کعبه]] که تا حدودی شبیه [[حج]] است و آن بر دو قسم است :  [[عمره تمتع]] که قبل از حج تمتع انجام می‌گیرد و [[عمره مفرده]] که پس از [[حج قران]] و افراد یا بدون حج انجام می‌گیرد.
: زیارت [[خانه خدا]] و انجام اعمال مخصوص خانه [[کعبه]] که تا حدودی شبیه [[حج]] است و آن بر دو قسم است :  [[عمره تمتع]] که قبل از حج تمتع انجام می‌گیرد و [[عمره مفرده]] که پس از [[حج قران]] و افراد یا بدون حج انجام می‌گیرد.
; عمل به احتیاط
; عمل به احتیاط
: مکلف تکلیف خود را به گونه‌ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتابهای فقهی مطرح شده است.
: مکلف تکلیف خود را به گونه‌ای عمل نماید که یقین پیدا کند [[تکلیف]] شرعی‌اش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب‌های فقهی مطرح شده است.
; [[عنين|عِنّین]]
; [[عنين|عِنّین]]
: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست.
: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست.
; عورت
; عَورت
: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیاء می‌کند - اعضاء تناسلی.
: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیاء می‌کند - اعضاء تناسلی.
; عهد
; عهد
: پیمان، تعهد انسان در برابر خداوند برای انجام کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص اداء می‌شود.
: پیمان، تعهد انسان در برابر خداوند برای انجام کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص اداء می‌شود.
; عیال
; عِیال
: زن - همسر - نان‌خور.
: زن - همسر - نان‌خور.
; [[عید فطر]]
; [[عید فطر]]
خط ۵۱۰: خط ۵۱۰:
== غ ==
== غ ==
; غایب شدن
; غایب شدن
: پنهان شدن، غایب شدن شوهر برای مدتی معین که موجب در خواست طلاق زوجه از حاکم شرع می‌شود.
: پنهان شدن، غایب شدن شوهر برای مدتی معین که موجب در خواست طلاق زوجه از [[حاکم شرع]] می‌شود.
; غائط
; غائط
: مدفوع
: مدفوع
; غرض عُقلائی
; غَرَضِ عُقلائی
: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد.
: هدفی که از نظر عقلا(خردمندان، عاقلان) قابل قبول و پسندیده باشد.
; [[غساله|غُساله]]
; [[غساله|غُساله]]
: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می‌چکد. شستن - شستشو - شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است:  ۱ - ترتیبی. ۲ - ارتماسی.
: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می‌چکد.  
; [[غسل]] واجب
; [[غسل]]  شستن - شستشو - شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است:  ۱ - ترتیبی. ۲ - ارتماسی
: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: ۱ - غسل [[جنابت]] . ۲ - غسل [[حیض]]. ۳ - غسل [[نفاس]]. ۴ - غسل [[استحاضه]]. ۵ - غسل مس میت. ۶ - [[غسل میت]]. ۷ - غسلی که بواسطه [[نذر]] و [[سوگند|قسم]] و مانند اینها واجب می‌شود.
: غسل واجب که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: ۱ - غسل [[جنابت]] . ۲ - غسل [[حیض]]. ۳ - غسل [[نفاس]]. ۴ - غسل [[استحاضه]]. ۵ - [[غسل مس میت]]. ۶ - [[غسل میت]]. ۷ - غسلی که بواسطه [[نذر]] و [[سوگند|قسم]] و مانند اینها واجب می‌شود.
; غسل مستحب
; غسل مستحب
: غسلی که به مناسبت ایام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند [[غسل جمعه]] و [[غسل زیارت]] و غیره.
: غسلی که به مناسبت ایام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند [[غسل جمعه]] و [[غسل زیارت]] و غیره.
خط ۵۴۳: خط ۵۴۳:
; فرادی
; فرادی
: نمازی که انسان به طور انفرادی می‌گذارد.
: نمازی که انسان به طور انفرادی می‌گذارد.
; فرج
; فَرْج
: عورت انسان (زن و مرد - قُبُل و دُبُر).
: عورت انسان (زن و مرد - قُبُل و دُبُر).
; فَرض
; فَرض
خط ۵۸۶: خط ۵۸۶:
: در موردی است که مکلف عمل را به احتمال این که به خدا نزدیک می‌کند انجام می‌دهد.
: در موردی است که مکلف عمل را به احتمال این که به خدا نزدیک می‌کند انجام می‌دهد.
; [[قصد قربت]]
; [[قصد قربت]]
: در جایی متصور است که مکلف عنوان عمل را می‌داند و آن را به قصد قربت انجام می‌دهد مثل این که بداند واجب است یا مستحب و یا...
: در جایی قابل تصور است که مکلف عنوان عمل را می‌داند و آن را به قصد قربت انجام می‌دهد مثل این که بداند واجب است یا مستحب و یا...
; [[قضاء]]
; [[قضاء]]
: ۱ - بجا آوردن عملی که در وقت فوت شده است. ۲ - [[قضاوت کردن]].
: ۱ - بجا آوردن عملی که در وقت فوت شده است. ۲ - [[قضاوت کردن]].
۱۸٬۳۳۸

ویرایش